سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

دبیر کل در مأموریت غیرممکن


دبیر کل در مأموریت غیرممکن
در یك پنجشنبه به یادماندنی ماه آوریل ،۱۹۵۳ نخستین دبیر كل سازمان ملل در فرودگاهی كه حالا به اسم فرودگاه جان اف كندی شناخته می شود، به استقبال جانشین خود رفت. او در مراسم استقبال به جانشین خود گفت: شغلی را به میراث می بری كه «غیرممكن ترین شغل» در تمام دنیا است. از آن زمان نیم قرن می گذرد اما هنوز این جمله دهان به دهان بین میراث برندگان پست دبیر كلی سازمان ملل می گردد.
بان كی مون، دیپلمات كره جنوبی كه از اول ماه ژانویه بر این كرسی نشسته است، هنگام تحویل گرفتن پست خود به شوخی گفت: یك «مأموریت غیرممكن» برعهده گرفته ام.
«بان» با سابقه ۳۶ سال كار در وزارت امور خارجه و دو سال سابقه وزارت در همین وزارتخانه به عنوان دبیر كل سازمان ملل انتخاب شده است. انتخاب او بیشتر از آن كه بر مبنای شایستگی اش برای احراز چنین شغلی باشد، حاصل مذاكرات پس پرده بود و برای همین است كه اكنون می بینیم دبیر كل سازمان ملل از آن وجهه كاریزماتیك لازم برخوردار نیست.
كره جنوبی میان قدرت های جهانی ـ آمریكا، چین، روسیه و ژاپن ـ قرار گرفته و به همین دلیل خوب می داند كه باید نام خود را در انتهای این لیست ببیند. اصل سیاست خارجی این كشور پرهیز از جنگ افروزی با كره شمالی مظنون به داشتن سلاح های هسته ای است. «بان» كه در چنین فضایی رشد كرده، اغلب با واژه هایی همانند «غیرسیاسی»، «مصالحه جو» و «شنونده» توصیف شده است، اما طرفداران او معتقدند «بان» فقط می خواهد از خطا و اشتباه پرهیز كند. بان كی مون زمانی كه پست مركزی وزارت امور خارجه كره جنوبی را برعهده داشت، در میان سیاستمداران كشور خود به دلیل سیاست های خاص اش به عنوان «مارماهی لغزنده» شهرت دارد.
تاكنون سیاستمداران مقام و رتبه دبیر كلی را با فعالیت های گوناگونی به دست آورده اند. این احتمال نیز وجود دارد كه «بان» در مقام و مرتبه ای كه هست رشد بیشتری داشته باشد. «داگ هامرشولد» كه در میان دبیركل های سازمان ملل، بیش از دیگران مورد ستایش قرار گرفته است، تا زمانی كه شروع به تغییر دیدگاه های خود كرد، چندان شناخته شده نبود. اما حقیقت تلخ آن است كه باید اعتراف كنیم كه هیچ كدام از مدیران اجرایی سازمان ملل از ابتدا تاكنون، آن گونه كه باید موفق نبوده اند، از این قاعده حتی «هامرشولد» نیز مستثنی نیست.
این به دلیل آن است كه دبیركل های سازمان ملل بیش از آن كه مدیری جهانی باشند، اسیر ضوابط حاكم بر سازمان ملل هستند. از این نظر «بان كی مون» بیشتر از آن كه بخواهد دبیر كل سازمان ملل باشد، منشی این سازمان است، این چیزی است كه خود او به شوخی درباره آن حرف زده بود.
همان طور كه می دانیم « داگ هامرشولد» احیا شده، به خاطر این كه تازه داشت چنین تجربه ای را كسب می كرد، محكوم به شكست بود. «كوفی عنان» دیپلمات غنایی كه در دو دوره پیاپی یعنی به مدت ۱۰ سال بر مسند دبیر كلی سازمان ملل قرار داشت، از استعدادی شگفت برای چنین پستی برخوردار بود. یكی از استعدادهای شگفت او توانایی خلق نفوذی ظاهری در صحنه هایی واقعی بود و البته ظواهر همیشه تبدیل به حقیقت می شوند. یك دبیر كل هرگز آن قدر قدرت ندارد كه بتواند ارتش را احضار كند یا فرمان خروج بدهد. تمام قدرت یك دبیر كل در آن است كه آن قدر توانایی داشته باشد كه بتواند توجه جامعه جهانی را به سوی یك موضوع خاص و موردنظر جلب كند. این «قدرت نرم» در خالص ترین شكل خود است. جدا شدن از قدرت نظامی و اقتصادی كه گفته می شود، مؤثرترین شكل قدرت است.
«كوفی عنان» از این قدرت نرم كاملاً استادانه استفاده می كرد. مرد برخاسته از قبایل غنا، شخصاً دیدگاه هایی انسانی برای سازمان ملل داشت. او به آرامی صحبت می كرد و تُن صدایش به گونه ای بود كه مخاطبان خود را مجبور می كرد، به حرف هایش توجه كنند. عنان در طول دوره اول مدیر كلی اش در سازمان ملل، هر روز موفقیت جدیدی كسب می كرد. در دوره اول مدیر كلی عنان، سازمان ملل نسبت به این كه توانسته در بحران هایی نظیر تیمور شرقی و سیرالئون نقشی مؤثر داشته باشد، به خود می بالید. در این دوران پیشنهادات صلح جویانه افزایش یافت و با وجود گروه هایی كه در زمینه حقوق بشر فعالیت می كردند، فشارها كاهش محسوسی یافت.
در سال ۲۰۰۱ كوفی عنان و سازمان ملل به طور مشترك صاحب جایزه صلح نوبل شدند. او حتی توانست سناتور «جسی هلمز» خشمگین را كه یكی از منتقدان سازمان ملل در كنگره آمریكا بود، آرام كند و ماجرا را طوری رهبری كند كه آمریكا بخشی از بدهی های خود به سازمان ملل را بپردازد.
اما با وجود این موفقیت های چشمگیر، نواقص كار عنان بر این نكته صحه گذاشت كه كار دبیر كلی كه حالا بان كی مون آن را به ارث برده است، كاری واقعاً مشكل است. در ابتدای پائیز ۲۰۰۲ شورای امنیت سازمان ملل تبدیل به صحنه جنگ بین مخالفان و موافقان لشكركشی به عراق شد. شدت این اختلاف و نبرد بین دو سو آنقدر زیاد بود كه سرانجام پای كوفی عنان را نیز به داخل گرداب خود كشید.
اگر شكاف میان آمریكا و منتقدانش فقط بر سر این باشد كه هر كدام دبیر كل سازمان ملل را به دام اندازند، باید گفت چشم انداز آینده «بان» می تواند اندكی معقولانه تر به نظر برسد. دولت بوش حالا قدردان دیپلماسی چندوجهی شده است. انتخابات آمریكایی حتی از این هم فراتر رفته است. شاهد مثال، پیروزی دموكرات ها در انتخابات ماه نوامبر كنگره آمریكا است. جان بولتون كه سفیر آمریكا در سازمان ملل و منتقد درجه یك این سازمان بود، حدود دو ماه و نیم قبل از سمت خود كنار گذاشته شد.
منطق هری ترومن كه ۶۲ سال پیش باعث به وجود آمدن سازمان ملل شد، اكنون دوباره مطرح شده است. او (ترومن) در آن زمان گفت: «همه ما مجبوریم چنین نهادی را به رسمیت بشناسیم، مسأله بر سر میزان قدرت و توانایی ما نیست. مسأله این است كه ما باید خودمان مجوز آنچه را كه همیشه می توانست باعث خوشحالی ما شود، لغو كنیم».
اما سیاست یك جانبه آمریكایی فقط به عصبانیت از سازمان ملل ختم نمی شود. ساختار شورای امنیت سازمان ملل طوری چیده شده كه در آن ۵ عضو اصلی شورا صاحب حق وتو هستند. این هم نوعی سیاست یك جانبه گرایی است كه ایالات متحده و چهار عضو دیگر شورا یعنی فرانسه، انگلیس، روسیه و چین از آن برخوردارند. نتیجه چنین قانونی آن است كه سازمان ملل همیشه باید در میان این اعضا در نوسان باشد و آن طور كه باید تحرك لازم را نداشته باشد. برای مثال هیچ كدام از دولت ها حاضر نیستند حساسیت واقعی خود را نسبت به وقایع دارفور در سودان و نسل كشی نشان دهند.
این پنج عضو به جای این كه بتوانند با نقطه نظری مشترك درباره سودان به نتیجه برسند، فقط به خاطر مخالفت یك عضو كه منافع تجاری خود را در این كشور می بیند، به نتیجه لازم نرسید. این عضو چین بود كه ۸۰ درصد صادرات نفتی سودان را از آن خود كرده است.
درست است كه سیاست های نفتی مانند هیچ كدام از دیگر منابع نیست اما شكست شورای امنیت در مسأله سودان چیزی نبود كه بتوان انتظارش را داشت. ماه گذشته، دولت بوش از یك راه حل تعدیل شده در محكومیت رژیم برمه استفاده كرد. اما چین و روسیه متحد شدند و آن را رد كردند. در سال ۲۰۰۰ واقعه ای مشابه روی داد. در آن زمان شورای امنیت تصمیم داشت پادشاه زیمبابوه یعنی «موگابه» را محكوم كند. اما چین از حق وتوی خود استفاده كرد. در كنار این گونه مسائل، گاه كارهایی عجیب نیز از این سازمان دیده می شود. بان كی مون ماه گذشته به عنوان نخستین سفر و در نخستین تور كاری خود وارد آفریقا شد.
او در این قاره درباره لزوم حل مسأله دارفور در سودان سخن گفت، اما هنوز هم جای شك وجود دارد كه اعزام ۲۲ هزار نیروی مجرب حافظ صلح بتواند آرامش را به منطقه ای كه خود به وسعت فرانسه یا تگزاس است، بازگرداند.
برای قوی شدن شورای امنیت راهی وجود دارد كه رهبران سیستم سازمان ملل نیز بخوبی آن را می شناسند. «كمال درویش» یكی از مسئولان بخش برنامه توسعه سازمان ملل كه اهل تركیه است، دو سال قبل طرحی را منتشر كرد كه بر مبنای آن حق وتو برچیده و به جای آن سیستم رأی گیری برقرار می شد. كشورهای برجسته تر و مهم تر ـ آنهایی كه جمعیت زیاد، اقتصاد پررونق و سهم بیشتری در حافظان صلح و دیگر سازمان های جهانی دارند ـ نسبت به دیگران سهم بیشتری بیابند، اما در كنار آن به این نكته هم اشاره شده بود كه هیچ كشوری به تنهایی حق ندارد دیگران را تحت فشار بگذارد، به این ترتیب و با این طرح، شورای امنیت از شكل دیپلماتیك خود خارج و تبدیل به یك مدل پارلمانی می شد.
اصلاحاتی كه «درویش» برای سازمان ملل قائل شده بود، می توانست این سازمان را مؤثرتر از اكنون كند. در واقع ساختاری كه اكنون در سازمان ملل وجود دارد، بازتابی از دنیای زمان تشكیل این سازمان یعنی دنیای سال ۱۹۴۵ است. در حال حاضر كشورهایی مثل ژاپن و هند كه از كشورهای پررونق و پرجمعیت دنیا هستند، و از این نظر، حداقل نسبت به روسیه، فرانسه و انگلیس در جایگاهی بالاتر ایستاده اند، در شورای امنیت نسبت به اعضای دائم این شورا حق كمتری برای ابراز عقیده و نظر دارند. به همین لحاظ شورای امنیت نیازمند اصلاحات اساسی است كه البته چندان مورد توجه نیست. عنان كه متوجه این مسأله بود، تلاش بسیاری كرد تا شاید این پروسه را به پیش ببرد اما تلاش او سرانجام به جایی نرسید.
به هر صورت بان كی مون كه دورادور شاهد چنین رویدادهایی در سازمان ملل بود، از هم اكنون مشخص كرده است كه هیچ قصدی برای تغییر ساختار سازمان ملل و ایجاد اصلاحات در آن ندارد. «بان» در برابر ساختار اداری سازمان ملل آرام تر و سربه زیرتر به نظر می رسد. مشاوران او امیدوارند بتوانند بازگشتی به گزارش ها و كمیته های دیداری كه بنای آنها را مجمع عمومی سازمان ملل ریخته بوده، داشته باشند. تاریخ برخی از این دستورها به دهه ۴۰ میلادی برمی گردد و بسیاری از آنها كاملاً خنثی به نظر می رسند.
بدبختی بزرگ آنجا است كه عنان یك بار تمام این مسیرها را آزموده بود. او در مارس ۲۰۰۵ مانیفست خود را از اصلاحات ارائه داد. در بیانیه ای كه منتشر كرد، پیشنهاد شده بود تمام گزارش ها، ملاقات ها و برنامه ها زیر نظارت و دستور مجمع عمومی انجام شوند تا پس از پایان دوره یك دبیر كل همچنان ادامه یابند. این بیانیه همچنین این ایده های رادیكالی را در مورد كاركنان و بودجه این سازمان به نقد كشید. این اصلاحات به گونه ای بودند كه اگر اجرا می شدند، كاركنانی فعال را جذب و گردهم می آوردند.
اصلاحات موجه عنان واكنش های زیادی را به دنبال داشت. چین و گروه كشورهای توسعه یافته كه معروف به «گروه ۷۷» هستند، اصرار كردند خطوط كلی طرح و اصلاحیه ای كه در گزارش آمده است، باید موضوع یك گزارش جدید شوند و مورد بررسی قرار گیرند. آنها به پیشنهادهای عنان این گونه واكنش نشان دادند كه دبیر كل در قبال ۲۰ میلیون دلار كه تقریباً ۰‎/۵ درصد بودجه صلح بانان است، انعطاف به خرج می دهد. این در حالی بود كه درخواستی برای حذف یك سری از هزینه ها داده شده بود.
گاهی گفته می شود اگر اصلاحات سازمان ملل شكست خورد به دلیل آن است كه عنان فاقد صلاحیت لازم بود. رسوایی نفت در برابر غذا یكی از مواردی است كه حاكی از كاستی مدیریت او در سازمان ملل بود.
دبیر كل سازمان ملل بودن فقط در چگونگی توانایی ها و مهارت ها خلاصه نمی شود. این پست، قرار گرفتن در میان دو نیرو است. از یك سو قدرت های بزرگ قرار دارند كه حاضر نیستند به كار و بار سازمان بپردازند و از سوی دیگر قدرت های كوچك قرار دارند كه آن را كارآمد نمی دانند. این دو قدرت هر كدام دیگری را به بی مسئولیتی متهم می كنند، این مسأله در مجمع عمومی سازمان ملل كاملاً مشهود است، اما مشكل بزرگ «بان» در این نكته است كه این وضعیت حالا بدتر از قبل شده است. اكنون كشورهای موسوم به گروه ۷۷ رشد پیدا كرده و تعدادشان به ۱۳۱ كشور در حال توسعه رسیده است. این كشورها نسبت به قبل از اعتماد به نفس بیشتر و به طبع جسارت بیشتری برخوردار شده اند.
بازی روزگاری كه این مرد زاده كره جنوبی باید قدردان آن باشد، طوری پیش رفته است كه اداره سازمان ملل را از سال ۱۹۴۵ تاكنون سال به سال سخت تر ساخته است. اقتصاد ثابت جهانی باعث گسترش رفاه و تأمین آسایش مردم در سراسر جهان شده است. اما در مقابل بازیگران جدیدی ظهور كرده اند كه هركدام می خواهند خود بر جایگاه بالاتری بنشینند. در چند سال اخیر برخورد میان این بازیگران جدید بیش از پیش شده است.
ضمن آن كه این برخوردها كه نمود بارز آن در «دیپلماسی تجارت» دیده می شود، باعث ویرانی محیط زیست و مشكلات جدی شده است. حالا در میان همه این مشكلات بان كی مون قرار گرفته است كه باید شجاعانه به جنگ با همه این ها بپردازد. البته این آشكار است كه او بوروكراتی خستگی ناپذیر به نظر می رسد كه گفته می شود بهترین دوست او «كار» است. اما او به سمتی می رود كه شكست در انتظارش است.
منبع: نیوزویك
بنفشه غلامی
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید