جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


درسنامه بنیادهای فلسفه اخلاق


درسنامه بنیادهای فلسفه اخلاق
● نگاهی به کتاب «درآمدی جدید به فلسفه اخلاق» نوشته هری.جی. گنسلر
۱) Ethics شاخه ای از فلسفه است؛ Ethics فلسفه اخلاق یا تفکر فلسفی درباره اخلاق، مسائل اخلاقی، و احکام اخلاقی است.
فلسفه اخلاق هنگامی پدیدار می شود که، همچون سقراط، از مرحله ای که در آن به و سیله قواعد سنتی اداره می شویم، و حتی از مرحله ای که قواعد در آن به نحوی درونی شده اند که می توان گفت هدایت شده درون هستیم، به سوی مرحله ای گذر کنیم که در آن مستقلا و با مفاهیم دقیق و کلی بیندیشیم( همان طور که یونانیان در زمان سقراط شروع کرده بودند) و به عنوان عاملان اخلاقی به نوعی خودمختاری دست یابیم.
عموما فلسفه اخلاق را فلسفه ای توصیف می کنند که با اخلاق و مسائل و احکام آن، یا با مسائل و احکام اخلاقی سرو کار دارد. اما باید توجه داشت که واژه Ethics همواره برای این شاخه از فلسفه به کار نمی رود. برخی اوقات صرفا لفظ دیگری است برای اخلاق، و گاهی برای اشاره به نظام اخلاقی یا نظریه هنجاری یک فرد یا یک گروه.باری، اخلاق، دست کم به یک لحاظ، امری است اجتماعی و تنها کشف یا جعل فرد برای راهنمایی خودش نیست.
اخلاق مانند زبان، کشور یا مذهب شخص، قبل از او وجود دارد که فرد در آن داخل شده و کمابیش در آن سهیم می گردد و پس از فرد نیز به وجودش ادامه خواهد داد. افزون بر این، اجتماعی بودن اخلاق صرفا به این معنا نیست که نظامی حاکم بر ارتباطات افراد باشد. چنین نظامی می تواند کاملا ساخته و پرداخته خود فرد باشد؛ همان طور که بعضی از اجزای نظام عملی شخص در ارتباط با دیگران، تقریبا به طور اجتناب ناپذیری این چنین است.
به هر تقدیر، اخلاق ابزاری در دست جامعه، به عنوان یک کل، است برای ارشاد و راهنمایی افراد و گروه های کوچک تر.الزامهای اخلاق بر افراد، دست کم اولا و بالذات، خارجی است؛ حتی اگر افراد، سخنگوی این الزامها شوند، چنان که معمولا از طریق فرایند به اصطلاح « درونی شدن» تا حدی چنین می شود، با این حال این الزامها صرفا متعلق به آنها نیست و فقط متوجه آنها نمی شود.
اگر افراد با الزامهای اجتماعی صرفا موافق هم نباشند، باید همان طور که سقراط فکر می کرد، از دیدگاه اخلاقی ای که در نهاد آن نهفته است به آن الزامها پایبند باشند. می توانیم، مانند بسیاری از مردم، جامعه را موجودی ببینیم که دارای بعدی فوق طبیعی است و گویا دارای قانونگذاری الهی است؛ اما حتی در این صورت هم، این سرشت اجتماعی را به اخلاق نسبت می دهیم.
پس اگر از ما بپرسند دانش اخلاق چیست، پر بیراه نیست اگر بگوییم چیزی نیست جز بررسی اخلاقیات. با این که فلسفه اخلاق نمی تواند به شما وعده دهد که مسائل اخلاقی تان را حل و فصل می کند، در خصوص مساعی معطوف به حل آن مسائل و در تاملات ناظر بر آنچه مقوم هدایت بخردانه زندگی است قادر است به شما دست یاری بدهد. و آیا عملا چیزی پیدا می شود که از این مهمتر باشد؟
۲) حال، « درآمدی جدید به فلسفه اخلاق» دربردارنده چه ویژگی هایی است که تامس کارسن، استاد دانشگاه لایولا شیکاگو، درباره آن می نویسد؛« کتابی که در انسجام و باریک بینی بی سابقه است. بهترین و مهم ترین درسنامه ای که من تاکنون درباره موضوعات بنیادی فلسفه اخلاق دیده ام.» بهتر است این بحث را اززبان نویسنده بخوانیم؛ «این کتاب پیرامون موضوعات و مباحثی است که در فلسفه اخلاق معاصر مطرح شده است؛ و بسیاری از دیدگاه های اساسی ای را در بر می گیرد که به فرا اخلاق و اخلاق هنجاری مربوط است.» هم از این رو است که می پرسد؛ «عاقلانه ترین و عقلانی ترین شیوه تفکر درباره موضوعات اخلاقی چیست؟
من این موضوع را محور مسائل فلسفه اخلاق تلقی می کنم.»اما باید دید شیوه کار گنسلر چگونه است. در ابتدای هر فصل از زبان دانشجویی فرضی که نماینده دیدگاهی اخلاقی است دفاعی روشن و قوی از آن دیدگاه می بینیم که اغلب بسیار هم قابل قبول است. به این شیوه از خواننده می خواهد که آن دیدگاه را جدی بگیرد و براساس ضوابط خودش آن را فهم کند. بعد از آن نوبت به اشکالات و ایرادات می رسد. پس می توان گفت جهد اصلی نویسنده ترغیب کردن خواننده به تفکر انتقادی است.
در مطالعه این کتاب چیزهای گوناگونی به شما کمک می کند؛ اندیشه های اصلی هر دیدگاه در کادری جداگانه نوشته شده است. الفاظ و مفاهیم فنی با حروف پررنگ نوشته شده اند، در پایان هر فصل خلاصه آن فصل آمده است، به علاوه پرسش هایی درباره متن و کتابهایی که برای مطالعه بیشتر پیشنهاد شده اند. دانشجویانی که از این ابزارها استفاده می کنند آسان تر خواهند توانست پیچدگی های فلسفه اخلاق را دریابند. بنابراین، با آنکه مخاطب این کتاب دانشجویان هستند اما زبان غیر فنی کتاب سبب شده که کتاب برای طیف وسیعی از خوانندگان قابل فهم باشد.
کتاب مشتمل بر ۱۲ فصل است؛ نسبی نگری فرهنگی، شخصی انگاری، فرا طبیعت گرایی، شهودباوری، عاطفه گرایی، توصیه گرایی، سازواری، قاعده زرین، عقلانیت اخلاقی، پیامدگرایی، ناپیامدگرایی و فصل تلفیقی. فصول ۱ تا ۳ به سه دیدگاهی می پردازد که در میان توده مردم رایج است و می گویند که بنای اخلاق بر پایه قراردادهای اجتماعی، احساسات شخصی یا خواست و اراده الهی استوار است.فصول ۴ تا ۶ به سه دیدگاهی می پردازد که در میان فیلسوفان رواج دارد و می گویند که بنای اخلاق بر پایه حقایق بدیهی، بانگ و فریاد عاطفی، یا اوامر عقلی استوار است.
فصول ۷ تا ۹ رویکردی عملی را نسبت به عقلانیت اخلاقی نشان می دهد که تاکیدش بر سازواری و قاعده زرین است.فصول ۱۰ تا ۱۲ درباره اخلاق هنجاری است، و در نتیجه درباره اصولی بحث می کند که در این باره اند که چگونه باید زندگی کنیم.
باری، به جرات می توان گفت که با خواندن این کتاب می توانید در پاسخ به این سوال که چرا به فلسفه اخلاق می پردازیم، بگویید؛ اول اینکه، فلسفه اخلاق می تواند اندیشه ما را درباره مسایل و پژوهشهای بنیادین زندگی تعمیق ببخشد. دوم اینکه، فلسفه اخلاق به ما کمک می کند که درباره اخلاقیات بهتری فکر کنیم. و سومین هدف فلسفه اخلاق این است که فرایندهای کلی تفکر ما را دقیق کند.
۳) باید به پدیدآورندگان این اثر گرانقدر تبریک گفت؛ نویسنده دانشور، مترجم کاردان، ویراستار فرهیخته، بصیر و دقیق النظر که بی شک فارسی زبانان و علی الخصوص علاقه مندان فلسفه و الهیات بسیار وامدار راهنمایی های او هستند و همچنین ناشر نوپا اما علاقه مند و پاکیزه کار که به عنوان اولین گام اثری درخور توجه به علاقه مندان عرضه کرده است و بنا دارد مجموعه گرانقدر « درآمدهای جدید راتلج به فلسفه» را که به دست توانمند اندیشمندان بزرگی نوشته شده، ترجمه و منتشر کند.نکته آخر اینکه، نویسنده امید برده خوانندگان به این مسئله که یکی از مسائل محوری زندگی بشر است بیندیشند که؛ «چگونه می توانیم باورهای اخلاقی ای داشته باشیم که با عاقلانه ترین و عقلانی ترین شیوه به دست آمده باشد؟»
هری.جی. گنسلر
ترجمه؛ حمیده بحرینی
ویراستار؛ مصطفی ملکیان
ناشر؛ آسمان خیال، نقد قلم
چاپ اول؛۱۳۸۵
۱۶۵۰ نسخه
۳۵۰صفحه
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید