جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نقد فیلم «تله»، ساخته سیروس الوند


نقد فیلم «تله»، ساخته سیروس الوند
۱) فیلمنامه فیلم «تله» كاملا منطبق با الگوهای رایج و كلاسیك فیلمنامه نویسی است. فیلم دارای مقدمه كوتاهی است كه زمینه آشنایی تماشاگر با شخصیت هایش است. و بعد بلافاصله با نقطه عطفی واضح تماشاگر را به پرده دوم پرتاب می كند و مسیر دراماتیك پرشتاب خود را آغاز می كند. نكته ای كه در اینجا بد نیست اشاره ای به آن بكنم انتخاب سكانس عروسی به عنوان سكانس نخستین فیلم از سوی فیلمساز است.
از آنجایی كه ظاهرا قصد فیلمساز بر آن بوده كه وقایع پرتنش فیلم خود و بافت دراماتیك اثر را خیلی زود آغاز كند (شاید به علت تعدد شخصیت ها و گره افكنی های داستان و پیچیدگی روابط) بنابراین، به دنبال محملی برای معرفی اجمالی شخصیت های پرتعداد فیلم آن هم در زمانی كوتاه و شناختی اجمالی از موقعیت دراماتیك فیلم می گشتند و خب در این گونه موارد منطقی می نماید كه همه شخصیت های فیلم را یكجا در مكانی جمع كرده و به بهانه ای به بیان روابط بین آنها بپردازد.
این شیوه معرفی شخصیت ها و موقعیت دراماتیك، آسان ترین و دم دستی ترین شیوه به شمار می آید كه ناشی از تنبلی و عدم تلاش فیلمنامه نویس و فیلمساز برای شناساندن شخصیت های اثرشان ازخلال موفقیت ها و روابط دراماتیزه شده است.
به هر حال شاید كمبود وقت و زمان و قصد آنها مبنی بر زودتر پرداختن به نیاز شخصیت های فیلم از علل موجه این تعلل باشد. اما پس از ورود عجولانه فیلم به بخش دوم فیلم اندك اندك ضعف های فیلم آشكار می شوند و ریشه این ضعف ها قطعا در مقدمه چینی ناقص فیلم و بازگو نكردن یك سری روابط علیتی پیشینی بین شخصیت های فیلم است تا تماشاگرش را قانع كرده و نیازهای متعدد شخصیت هایش را به آنها بقبولاند. به عبارتی روشن تر تماشاگر فیلم نمی تواند با این موضوع كنار بیاید كه همسر فرشاد با این میزان حساسیت به روابط شوهرش با زنان دیگر و با علم و آگاهی از سابقه او چگونه تن به ازدواج با چنین مردی داده و یا اساسا مردی چون فرشاد كه در طول فیلم فردی چشم پاك و مثبت به تماشاگر معرفی شده چگونه می تواند دارای سابقه آن چنانی باشد و خیلی دیگر از فرض ها و پیش شرط هایی كه فیلم برای وقایع دراماتیك و روابط بین شخصیت ها و شخصیت پردازیش به تماشاگرش پیشنهاد می كند.
بنابراین راه چاره چنین فیلمی در این شرایط ریتم تند وقایع و حوادث است به گونه ای كه فرصت هر گونه فكر را از تماشاگر در مورد چرایی این وقایع بگیرد و البته كه این كار ابدا شایسته درامی اجتماعی كه سودای رسیدن به مرزی رئالیستی را در سر می پروراند نیست. به هر حال فیلمنامه ای با این تعدد شخصیت ها و پیچیدگی روابط قطعا محتاج عرق ریزی روحی و فكری بیشتری بوده كه دیدن نتیجه كار بر پرده ما را به این نتیجه می رساند كه در این زمینه اهمال و تنبلی صورت گرفته است.
۲) فكر می كنم بدانم سیروس الوند به دنبال چه سینمایی است. برای هر كس اگر فقط ،۴ ۵ فیلم آخر او را دنبال كرده باشد محرز است دغدغه های الوند برای رسیدن به مرز سینمایی كه مایلم آن را گونه اجتماعی - شخصی بنامم، یعنی سینمایی كه به دنبال واگو كردن معضلات اجتماعی همراه با رگه هایی از دلبستگی های شخصی باشد و دوربینی كه قرار است بین شخصیت های فیلم راه رود و لابه لای آنها باشد. این تلاش كه توامان با حركت فیلمساز و سعی وافر او در رسیدن به سینمایی شریف و استاندارد و در عین حال پرفروش و پررونق در گیشه همراه است فی نفسه شایسته تقدیر است.
اما نتیجه كار او در تله به مقدار زیادی از توانایی های او كه حداقل در ،۲ ۳ فیلم او مشاهده شده عقب تر و بسیار ناامیدكننده است. نماهای «تله» بسیار معمولی اند و با تاسف فراوان بازی های آن در حد فاجعه.
محمدرضا گلزار كه با بازی هایش در فیلم های دوست داشتنی بوتیك و دوست نداشتنی آتش بس اندكی مخاطب ایرانی را امیدوار كرده بود در این فیلم به طرز شگفت آوری پرسوناژ مطلوب نشریات زرد را به بدترین شكل ممكن ارایه داده و در این میان البته كه شخصیت پردازی تاسف آور فیلم هم او را یاری كرده است و مهناز افشار و ماه چهره خلیلی هم، دیگر مصداق های ضعف بازیگری در این فیلم اند و طبعا در این میان خوب بودن امیرحسین صدیق و متوسط بودن امین حیایی هم به توانایی ها و موهبت های خدادادی این دو برمی گردد. اینجا لازم است دوباره یكی دیگر از ضعف های فیلمنامه را یادآوری كنم و آن شخصیت پردازی فكر نشده فیلم است كه نتیجه آن را در كار بازیگران می بینیم. به هر حال شاید بشود اینجا به زنجیره ای بودن عوامل در هنر سینما و تاثیر كار هر یك بر دیگری پی برد.
۳) فكر می كنم «تله» اندكی دیر ساخته شده. مختصات فیلم به ما نشان می دهد كه در حال مشاهده فیلمی تین ایجری همراه با رگه هایی جنایی هستیم. و این به نظرم دلیل دیر بودن ساختن فیلمی است كه در اواسط دهه هشتاد به دنبال مسایل مطرح تاریخ مصرف دار متعلق به ۱۰ سال قبل جامعه اش است. البته اگر فیلم تم خود را كه به نظرم در مذمت قضاوت كردن بود به طور جدی تری پیگیری می كرد و با پیگیری آن نگاهی انسانی تر و اجتماعی تر به خود می گرفت دیگر مشمول این حكم نمی شد. به نظرم اینجاست كه راز ماندگاری و عدم ماندگاری فیلمی در تاریخ سینما برملا می شود. جایی كه سازنده فیلم فرصت دارد تا با هوشیاری نام خود و فیلمش را در دفتر ماندگارهای سینما ثبت كند.
۴) اگر كسی فقط «برگ برنده» سیروس الوند را دیده باشد حق دارد كه از خود بپرسد كه در فصل گره گشایی فیلم «تله» كه فیلمساز و فیلمنامه نویسش به طور سخاوتمندانه در حال لطف به فرشاد و همسرش بودند و در این راستا مرزگذاری صورت می دادند و در دادگاهی كه تشكیل داده بودند بدها را از خوبها جدا می كردند چرا این قدر سنگدلانه با امین حیایی (نادر) برخورد كردند؟ من هنوز هم متوجه نشدم كه چرا نادر می بایستی آدم بد این داستان باشد و چرا باید برای نازنین ناراحت شویم؟
شاید چون درام ما باید شخصیت منفی اش را بشناسد تا ما تماشاگران قدر آقای دكتر و همسر محترمشان را بیشتر بدانیم و انسانیت و تمدن آنها را در مقابل بی تمدنی نادر بهتر درك كنیم. جناب الوند! پس تكلیف ترانه پایانی فیلمتان چه می شود؟ آن ترانه را برای كه سرودید؟
علیرضا نداف
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید