سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

قران و برخورد با اندیشه ها


قران و برخورد با اندیشه ها
به نام خداوند بخشایندهٔ مهربان، به نام آنكه هستی در سیطرهٔ قدرت اوست، و به نام آنكه زمین و آسمان سجود عشق بر پای او دارند و تسبیح او را می گویند رشتهٔ كلام را با زبان قلم آغاز می كنم.
از آنجا كه بحث مورد تأثیر قرآن بر عقاید و اندیشه‌ها می‌باشد لازم بر آن می دانم كه مقداری راجع به عقاید و تفكرات عمیق تر بررسی و تجزیه تحلیل گردد.
در واقع عقاید و اندیشه هایی كه جرثومه و نماد آن چیزی ماوراء عقل و منطق باشد مسلماً از جانب یك انسان متكامل مورد طرد واقع خواهد شد. اندیشه‌ای جاوید و مستدام خواهد ماند كه نماد و منظور آن از حقیقت دور نباشد.
در واقع زیبایی یك اندیشه، یك تفكر و یك عملكرد مبتنی بر ادله صحیح و منطقی آن استوار می باشد. و با آن جزمیت پیدا می كند. و تاریخ نیز چنین موردی را اثبات نموده است. بطور مثال اندیشه‌ای كه ارژنگ با او می زیست و تفكری كه هیتلر یا چنگیز در مغز خود می پرورید و هزاران نكته و نكات تاریخی را به وضوح مشاهده می كنیم كه محكوم به زوال گردیدند.
اگر بخواهیم وجه تمایزی بین تفكر انوشیروان كه بسط علم را انحصار به درباریان وجه تمایزی بین تفكر انوشیروان كه بسط علم را انحصار به درباریان و شاهزادگان می‌دانست و امیركبیر كه حصری برای آن در نظر نمی گرفت قائل شویم تنها و تها منطق را مطرح می كنیم. منطق و عقل فرد می باشد كه به تفكر و عملكرد اجتماعی آن جهت می دهد. و مشاهده می كنیم كه تاریخ اولی را (تفكر انوشیروان) طرد می كند چون شیرازه‌اش سطحی و مبتنی بر میل و هوی شخصی و سیاسی تكیه دارد و دومی (تفكر امیركبیر) تفكری منطقی و عاری از هر گونه كوته نظری و سطحی نگری می باشدو به همین دلی اوج می گیرد و شكوفا می‌گردد.
اما می خواهم سخن را دراین نكته متمركز كنم كه هر تفكر و هر تئوری و منطقی كه مطرح می‌شود از جهت آنكه با حقیقت، یعنی حقیقت محض تناسب بیشتری داشته باشد جزمیت و بسط آن نیز بیشتر خواهد بود. و هر چه از حقیقت محض دورتر باشد با گذشت زمان مشاهده می كنیم كه از ارزش و جلوهٔ آن كاسته خواهد شد.
ولی اگر بخواهیم در سطوح وسیعتری بررسی كنیم. در سطح ادیان، چه ادیان آسمانی و چه ادیانی كه بشر آنها را مطرح نموده به وضوح مشاهده می‌شود كه ادیانی كه پدید آورنده و صاحب آن خود بشر بوده است با گذشت زمان از اذهان پاك گردیده و تفكری نو به عرضه ظهور پا گذاشتند و تنها دلیل آن هم این است كه تفكر و علم بشری بصورت تدریجی شكوفا می گردد و نیاز به گذشت زمان دارد و بنابر همین مورد هر روز تحولی در آن رخ می دهد. و همین طور مشاهده می شود كه ادیان بشری هر كدام یك آرمان و هدف خاصی را دارند و اگر از جنبهٔ كلی در نظر بگیریم كمتر موردی را مشاهده می كنیم كه با یكدیگر وجه تشابهی داشته باشند.
ولی از آنجا كه با یك سری از ادیان آسمانی مواجه هستیم یعنی ادیانی كه صاحب و آرمانِ تمامی آنها تنها یك چیز است و همه متوجه یك هدف و مقصود می باشند ولی از لحاظ كیفیت در آنها تفاوتهایی را مشاهده می كنیم. مثل نوع عبادات كه بطور مثال عبادت مسلمانان بصورت نماز و روزه و … می باشد و دین مسیح بصورتی دیگر و گاه مشاهده می شود كه در دین مسیح شراب مطهر است و در دین اسلام نجس و ناپاك است و مواردی دیگر كه مجال مبحث در موردآنها نیست.
همانگونه كه مطرح كردیم تفكر و عقلانیت بشر بصورت تدریجی رو به تكامل می‌گذارد. در واقع همانند كودكی كه ابتدا نیاز به مراقبت و یك سری فرجه‌هایی دارد تا اینكه به مرحلهٔ بلوغ برسد. و از آنجا به بعد هست كه انتظار عملكرد صحیح و منطقی از اودارند.
تفكر و عقلانیت بشر نیز در مراحل ابتدائی نیاز به یك سری دستورالعملهایی متناسب با همان سطح فكری دارد و گذشت زمان می‌تواند این دید و سطح فكری را گسترش دهد و شكوفا سازد.
خداوند كه عالم مطلق و خود خالق انسان و آشنا به تمامی ویژگیهای آن است برای اینكه تفكر انسان به مرحلهٔ بلوغ یا بلوغ نسبی خود برسد صدوچهل چهار هزار پیامبر و راهنما برای او در نظر می‌گیرد تا در هر بُرهه از تكامل فكری او را غنی‌تر از نسل‌ها و دوره‌های قبلی كند.
با توجهی بیشتر و عمیق‌تر در این ادیان و همبستگی و وابستگی بین آنها را می‌توان به عنوان نموداری توجیه كرد كه با گذشت زمان هر چه بالاتر می رویم سیری تكاملی در آنها مشاهده می كنیم و مرحله به حقیقت مبدأ نزدیك‌تر می‌شویم.و این تكامل هست كه ارزش آن را دوچندان می كند.
پیامبراكرم(ص) كه آخرین فرستادهٔ خدا و خاتم تمامی انبیاء الهی می‌باشد در برهه‌ای از زمان پا به عرصهٔ این عالم می نهند كه بشریت به دوران بلوغ یا بلوغ نسبی خود رسیده و شایستگی و لیاقت آن را پیدا می‌كند كه معبود و محبوب خود را معتبر بشناسد.
پیامبران هر كدام با معجزات و كارهایی كه عامّهٔ مردم از انجام آن عاجز بودند و تنها قدرت مافوق الطبیعه خداوند بود كه می‌توانست چنین كارهایی را انجام دهد در صدد آن بودند كه مردم و اذهان آنها را بسوی مبدأ متوجه كنند و راه راستین را بر آنها آشكار سازند.
اما قرآن كه مظهر و نشانه‌ای از بزرگترین و كاملترین مظاهر حق و حقیقت محض می‌باشد توسط آخرین پیامبر برای هدایت بشر از جانب خداوند فرستاده شد.
صلابت و شیوای و عمیق بودن حوزه معنایی آن در عین سادگی الفاظ و عبارات آن كه متناسب با درك و فهم عموم می باشد از نمونه‌ها و ویژگیهای بارز قرآن است.
در صلابت و ارزشمندی جملات قرآن همان طور كه مشاهده می كنیم گذشت زمان او را نورانی‌تر و متجلی‌تر نمایش می‌دهد و هر چه بشر در آن سیر می‌كند و به حقیقت آن پی‌می برد جلوه‌ای تازه در زندگی‌اش در زندگی‌اش نمودار می شود.
همان‌طور كه مطرح شد تنها یك حقیقت یا یك حقیقت محض هست كه می‌تواند با گذشت دوران هویت خود را حفظ كند. ولی قرآن نه تنها هویت خود را حفظ كرد. بلكه روز به روز ارزشی بیشتر پیدا می‌كند. قرآن زمینه‌ساز تحولات فكری بشری و حیات بخش نوین و روشن افكار و عقایدی است كه گرایش به حقیقت دارند و تحت تأثیر قرار دهندهٔ اندیشه‌هایی است كه بسیار سطحی و مبتنی بر عقاید و افكار و امیال انسانی هستند.
تمامی اندیشه‌هایی كه ریشه‌ای سطحی دارند در برابر این حقیقت محض سر به شورش می‌گذارند و از آنجا كه حقیقت برای ناحق بسیار شوم و ناگوارا است همیشه از آن فاصله می‌گیرد و خوب می‌دانیم كه سرنوشت چنین اندیشه‌ای چیزی جز تباهی و زوال نخواهد بود.
اما عقاید و افكاری كه پی‌جوی حقیقت و رسیدن به نور و منبع روشنایی هستند قرآن مصباح الهدایتی است كه برآنها جلوه می‌بخشد و راه را بر آنها هموار می‌كند.
به امید روز كه قرآن و نور اوتمامی زندگی ما را احاطه كند و در سایهٔ الطاف و رحمت الهی سعادتمند گردیم. انشاءالله
نویسنده: علی آزاد
منبع: ایسكا
منبع : سایت قرآنی سحر سحر


همچنین مشاهده کنید