چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


کس چون زن، اندر سیاهی قرن‌ها منزل نکرد ؛ خشونت با زنان در ایران


کس چون زن، اندر سیاهی قرن‌ها منزل نکرد ؛ خشونت با زنان در ایران
خشونت با زنان دارای سابقه تاریخی و فرهنگی است و وجود آن در دوره‌ها و جوامع مختلف مشخص شده است. هرچند كه در ابتدا نگاه متوجه خشونت خانوادگی با زنان بود، بر اثر فعالیت گروه‌های مختلف مشخص شد كه خشونت با زنان فقط به خانواده منحصر نمی‌شود و در جامعه و نهادها و سازمان‌های آن نیز وجود دارد.
سازمان ملل خشونت را چنین تعریف كرده است: ...< اصطلا‌ح خشونت علیه زنان به معنی هر نوع عمل خشونت‌آمیزی است كه بر اختلا‌ف جنسیت مبتنی باشد و به آسیب یا رنج بدنی، جنسی یا روانی زنان بینجامد، یا احتمال منجرشدن آن به این نوع آسیب‌ها و رنج‌ها وجود داشته باشد. از جمله تهدید به اینگونه اعمال، زورگویی یا محروم‌سازی خودسرانه از آزادی، خواه در ملا‌‡ عام روی دهد و خواه در زندگی خصوصی( >قطعنامه ۱۰۴/۴۸ مجمع عمومی ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳)
۱) زمینه‌ها و عوامل موثر بر خشونت:
۱ـ۱) زمینه‌های قانونی خشونت:
از دید قانون در خانواده مردان دارای نظارت و قیمومیت بر زنان بوده و ریاست خانواده برعهده آنان است، حقوقی كه مردان در رابطه با همسر خود دارند، بسیار بیشتر از زنان بوده و بسیاری از محدودیت‌ها را برای زنان به وجود می‌آورد. قوانینی كه به مرد اجازه كار همسر، اجازه سفر همسر و اجازه تحصیل همسر را می‌دهد و همچنین عهده‌داربودن مسائل اقتصادی خانواده و دادن نفقه به زن جملگی مردان را در خانواده دارای موقعیتی برتر از زنان می‌سازد. نبود امكانات قانونی برای زنان جهت جدایی در هنگام وجود خشونت، وابستگی زنان به شوهر خشن در خانواده از لحاظ مادی، نبود قوانین خاص در مورد خشونت‌های خانگی و نبود حمایت برای قربانیان خشونت همه از موارد مساله‌ساز در مورد خشونت هستند.
۲ـ۱) زمینه‌های فرهنگی خشونت:
نگرش‌های فرهنگی خانواده‌های ایرانی براساس تحمل و تبعیت زنان و فرزندان از درخواست‌های شوهر - پدر شكل گرفته است و خشونت‌های روزمره و محدود به‌عنوان تربیت در نظر گرفته می‌شود. در نتیجه در بسیاری از اوقات فرد تحت خشونت، دركی از ستم وارد بر خود ندارد.
۳ـ۱) كمبود حمایت و پشتیبانی اجتماعی:
تاكنون نه از طریق قانون و نه از روش‌های دیگر هیچ نوع حمایتی از زنان و كودكان تحت خشونت خانوادگی صورت نگرفته است. بدین ترتیب زنانی كه از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و روانی تحت پوشش هیچگونه حمایتی نیستند، باید رفتار خشن مرد را تحمل كرده و حتی از شكایت علیه او خودداری كنند، زیرا در صورت شكایت و مجرم نشان‌دادن مرد همیشه احتمال تشدید خشونت‌ها وجوددارد. تاكنون با جرائم مربوط به خشونت خانگی مانند جرائم عمومی برخورد شده و هیچ نوع كمك مددكاری، مشاوره‌ای و یا انواع دیگر حمایت جهت نظارت بر رفتار افراد در درون خانواده دیده نشده است.با توجه به عوامل فوق به دلیل تایید قانونی، به دلیل نگرش موجود در جامعه و به جهت نبود هر نوع حمایتی در ایران خشونت علیه زنان چه در خانه یا محیط كار یا خیابان هنوز وجود داشته و تغییری در آن به چشم نمی‌خورد.
۲) خشونت علیه زنان در ایران:
یكی از مشكلا‌ت عمده‌ای كه در ایران در مورد خشونت علیه زنان وجود دارد، كمبود اطلا‌عات و آمار در این حوزه می‌باشد. تا چند سال قبل پدیده خشونت علیه زنان اصلا‌ مورد توجه نبود. در مورد پدیده‌هایی مانند روسپیگری سكوتی حاكم بود كه از هر نوع بحث درباره آن جلوگیری می‌كرد. امروزه مفاهیم فوق وارد گفتار علمی و افكار عمومی شده است، اما هنوز در زمینه آمار و اطلا‌عات كمبودهای فراوان وجود دارد.مردان در خانواده ایرانی به‌عنوان نان‌آور و رئیس و سرپرست خانواده در نظر گرفته می‌شوند و دارای حقوقی به مراتب بیشتر از همسران و فرزندان خود هستند. در سطح جامعه نیز مردان از زنان حضور و فعالیت بیشتری دارند. حضور دختران و زنان جوان هرچند كه در متروپل تهران اجتناب‌ناپذیر است، اما در بسیاری از شهرهای درجه دو و سه اصولا‌ تحرك دختران و زنان در خیابان و پارك با نگرش منفی نگریسته می‌شود و نظارت شدیدی از جانب خانواده و همسایگان بر روی تحرك آنان وجود دارد. در اماكن شغلی نیز مردان در موقعیتی برتر از زنان قرار دارند، در نتیجه می‌توان سه سطح خشونت علیه زنان را در خانواده، در اماكن عمومی و مراكز اشتغال مورد بررسی قرار داد.
۱ـ۲) موقعیت زنان در خانواده:
خانواده در ایران دارای اهمیت بسیار زیادی است. در نظرسنجی‌ها ۹۲ درصد زنان و ۹۵ درصد مردان اهمیت خانواده را در زندگی بسیار زیاد می‌دانند. این در حالی است كه در خانه با انواع خشونت علیه زنان مواجهیم. از خشونت‌های <ساده> جسمی، مانند هل‌دادن، سیلی‌زدن، كشیدن مو و نظایر آن تا انواع شدید خشونت كه باعث مراجعه به درمانگاه و بیمارستان به علت شكستگی و یا خونریزی می‌شود تا خشونت روانی یعنی تحقیر و فحاشی به زن و اقوام او، تهدید به صدمه‌زدن، تهمت‌های نابجازدن و سوءظن شدید داشتن و سایر موارد خشونت روانی. همچنین با سایر خشونت‌ها مانند خشونت اقتصادی (در مضیقه مالی قراردادن همسر)، خشونت اجتماعی (در انزوا و حبس قراردادن) و همچنین با انواع خشونت‌های جنسی و تجاوزات جنسی (به معنای برقراری رابطه بدون تمایل زن) روبرو هستیم، اما به علت آنكه بسیاری از مفاهیم خشونت برای زنان آشنا نیست و به دلیل تربیت گذشته، تكیه آنها تنها بر خشونت‌های شدید جسمی است.در جامعه تصورات غالبی از ویژگی‌های مردانه وجود دارد كه در آن پرخاشگری و رفتارهای خشن مردان (با حفظ شروطی) مقبول است و در خانواده كه ریاست آن با مرد است، خشونت با حق تربیت مرد بر زن و فرزندان یكسان در نظر گرفته می‌شود. تمكین به درخواست همسر حتی اگر در جهت محدودكردن آزادی‌های فردی و اجتماعی زن باشد، مورد تایید جامعه است.
همین امر بر طبق سنت‌ها در اماكن عمومی نیز وجود دارد. از آنجا كه مكان طبیعی زندگی زنان در خانه است، بودن آنان در خیابان بخصوص در ساعاتی از روز یا در اماكنی خاص چندان پسندیده نیست و به‌عنوان رفتار نابهنجار زنانه تلقی می‌گردد. در نتیجه گناه خشونتی كه در این مواقع بر آنان وارد می‌شود، به رفتار آن نسبت داده می‌شود.در بسیاری از خرده فرهنگ‌های قومی گناه قربانی تجاوز بیشتر از مجرم است. او نماد آبروی بر باد رفته خانواده است و تنها از طریق كشتن قربانی امكان زندگی برای سایر اعضای خانواده وجود دارد.علل تحمل خشونت خانوادگی توسط زنان، ترجیح شرایط موجود زندگی نسبت، به شرایط بعد از طلا‌ق یا جدایی است. زنان در خانواده و زیر سرپرستی مرد باقی می‌مانند تا از لحاظ اقتصادی تامین بوده، از تحقیر اجتماعی ناشی از طلا‌ق به دور بمانند و از فرزندان خود جدا نشوند.زنان در خانواده‌های خشن در مخاطره ابتلا‌ به بیماری‌های روانی، صدمات فیزیكی و جراحات، سقط جنین، از دست دادن اعتماد به‌نفس و نظایر آن قرار دارند و از این رو باید به نیازهای زنان تحت خشونت خانوادگی به شكل حمایت و پشتیبانی اجتماعی توجهی خاص مبذول داشت.
۲ـ۲) موقعیت زنان در خیابان و محیط كار:
در خیابان و مكان‌های عمومی زنان مجبور به رعایت برخی از قوانین نانوشته‌اند. برگشت به خانه قبل از تاریكی هوا، حركت در معیت یك همراه مرد، دوری جستن از نقاط تاریك و كم رفت و آ‌مد از جمله موارد فوق است.
دختران و زنان در خیابان با انواع متلك‌های مردان روبهرویند: از ستایش ظاهر و زیبایی تا بیان كلمات مستهجن، نگاه‌كردن شهوانی، لمس بدن در تاكسی یا مینی‌بوس، عریان‌نمایی بدن در كوچه‌ها و اماكن خلوت و نمایش آن به زنان و دختران، بوق زدن برای زنانی كه در خیابان در انتظار وسیله نقلیه عمومی‌اند، ویراژدادن در خیابان‌ها و بزرگراه‌ها برای دختران جوان راننده، ربودن دخترانی كه با وسیله نقلیه عمومی در سطح شهر در حركت هستند، تجاوز به آنان یا قتل آنان و همچنین قتل زنانی كه به چشم مردان در خیابان تن‌فروشی می‌كنند، از جمله این موارد است.
در این مورد باید به دو بار قربانی بودن روسپی توجه داشت؛ كه یك بار قربانی فحشا در جامعه‌ای می‌شوند كه مردان آن نیاز خود را با رابطه جنسی از طریق زنان روسپی برآورده می‌كنند و تن به كالا‌یی قابل فروش بدل می‌شود و بار دیگر به‌عنوان قربانی قضاوت مردانی كه نه به دنبال مجازات متقاضی كالا‌، بلكه به دنبال مجازات عرضه‌كننده كالا‌یند.
در محیط كار نیز نداشتن اعتماد به نفس، موقعیت پایین در سلسله مراتب اداری، ارتباط نداشتن با شبكه‌های قدرت كه معمولا‌ مردانه هستند، باعث بی‌قدرتی زنان در برابر مزاحمت‌ در محیط كار می‌شود. مزاحمت‌ در محیط كار معمولا‌ با قول پاداشی مادی پس از برقراری رابطه یا مخاطره اخراج و تنزل شغلی همراه است.
نكته مهم این است كه به دلیل موقعیت پایین زنان در سازمان‌ها، تظاهر شدید به اخلا‌ق‌گرایی در محیط‌های كار و همچنین وابستگی اقتصادی زنان به درآمدهای خود و خجالت از بیان نوع اتفاقات، شانس شكایت و دادرسی بسیار ناچیز است. اگر روش مواجهه زنان با مزاحمت در خیابان تغییر مسیر، امتناع از حركت در ساعات خلوت و شبانه و مكان‌های دورافتاده است، در محیط كار نیز به‌ناگزیر می‌‌كوشند از همكاران مرد دوری جسته، از مجاورت با آنها و تنهاماندن در اتاق خلوت امتناع ورزند.
۳ـ۲) امكانات قانونی و اجتماعی در دسترس زنان:
در برخی از قوانین ایران مانند قانون خانواده و مجازات اسلا‌می تفاوت‌های مشخص میان زن و مرد مشاهده می‌شود. این تفاوت‌ها براساس قبول نابرابری طبیعی میان زن و مرد شكل گرفته است.
در خانواده حقوق پدران بر فرزندان و همچنین همسر خود قابل مقایسه با حقوق مادر و زن نیست. ریاست خانواده به مرد قدرتی نابرابر با همسر می‌دهد. قدرتی كه به او اجازه نظارت بر رفتار همسر، تردد او، انتخاب شغل، حق طلا‌ق بدون قید و شرط، حضانت و ولا‌یت بر فرزندان و حقوق دیگری را می‌دهد. زنان در اثر ازدواج برخی از حقوقی را كه در صورت تجرد دارا بودند، از دست می‌دهند و نظارت بر رفتار خود را به همسر منتقل می‌كنند، بدون آنكه حقی مشابه شوهر را كسب كنند.
در اثر ازدواج، مرد موظف به پرداخت نفقه (خرج زن) و زن موظف به تمكین (برقراری روابط جنسی با مرد) است بدین ترتیب حق نظارت بر روابط جنسی، چگونگی برقراری رابطه و زمان آن به شوهر داده شده و زن اختیار بر جسم خود را از دست می‌دهد. عدم تمكین، یك علت مهم درخواست طلا‌ق از جانب مرد است و در صورت عدم تمكین، مرد موظف به پرداخت نفقه نیست.
از لحاظ اقتصادی نیز باتوجه به درصد ناچیز زنان شاغل و درآمد پایین آنان و بدون دستمزدبودن فعالیت‌های بازتولیدی خانگی، دسترسی و نظارت زنان بر منابع اقتصادی خانواده ناچیز بوده و اهرم‌های اقتصادی در اختیار مردان است. برهم‌زدن این شرایط كه به معنای ایجاد موقعیت‌های برابر برای زنان در جامعه و خانواده می‌باشد، نه فقط محتاج تغییرات قانونی است، بلكه در عین حال باید به راه‌های حمایت خاص از زنان و كودكان و دگرگونی‌های فرهنگی در جامعه نیز توجه داشت.
شهلا‌ اعزازی ‌
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید