پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


افسانه‌های اسماعیلی


افسانه‌های اسماعیلی
دکتر فرهاد دفتری را بی شک باید یکی از جدی ترین محققان تاریخ اسماعیلیه در جهان دانست. وی که ریاست مرکز مطالعات اسماعیلی را در لندن نیز برعهده دارد تا به امروز کتاب های مهمی در این باب به زبان انگلیسی نوشته که الحمدالله آنها نیز به همت همین مترجم و ناشر به فارسی ترجمه شده است.
دفتری در مقدمه کتاب می نویسد؛ «اسماعیلیان نزاری که یک گروه شیعی مهم بودند در اروپای سده های میانه به اسم «اساسین» نامبردار شدند. این نامگذاری غلط را که از اصطلاح تحقیرآمیزی که خود مشتق از واژه حشیش بود ریشه گرفته بود، جنگجویان صلیبی و وقایع نگاران غربی آنها که در ده های آغازین قرن دوازدهم در خاور نزدیک با اعضای این فرقه مذهبی برخورد حاصل کرده بودند، رواج کامل دادند.
اروپاییان سده های میانه که از دین اسلام و معتقدات و اعمال دینی مسلمانان اطلاعی نداشتند، یک سلسله داستان های به هم پیوسته را نیز درباره کارهای مرموز و سری حشاشین و رهبر آنها که پیرمرد کوهستان (شیخ الجبل) می نامیدند، شایع ساختند. با گذشت زمان، این افسانه های حشاشین که در روایت مارکو پولو به اوج خود رسید، زندگی مستقلی از آن خود یافت، و واژه اساسین (حشاشین) که ریشه آن فراموش شده بود به عنوان واژه ای معمولی به معنای «آدمکش» وارد زبان های اروپایی شد.
افسانه های حشاشین که اروپاییان ناقل و رواج دهنده آنها بودند و توصیف خصمانه نویسندگان مسلمان سده های میانه از فدائیان اسماعیلی، منابع و ماخذ، عمده ای بودند که سیلوستر دوساسی و شرق شناسان برجسته قرن نوزدهم بر پایه آنها نزاریان را مورد بررسی و ارزیابی قرار دادند. این تصویر کژ و مژ و نادرست از اسماعیلیان نزاری را حوزه های دانشگاهی غرب تا زمان های اخیر اساسا حفظ کردند.
اما پیشرفت مطالعات و پژوهش های جدید اسماعیلی که با دستیابی به منابع اصیل و مستند اسماعیلی آغاز شد، سرانجام تمایز میان اسطوره و حقیقت را در تاریخ جامعه سده های میانه نزاری میسر ساخت. این کتاب که برپایه یافته های تحقیقات جدید در مطالعات اسماعیلی نوشته شده است، بر آن است که سرچشمه های تحول آغازین نطفه افسانه های اسماعیلی را ردگیری کند و نیز بافت تاریخی را که این افسانه ها در آن برساخته و رواج داده شدند، مورد تحقیق قرار دهد.
مترجم صاحب نظر نیز یادآور می شود؛ «فرقه اسماعیلیه یکی از فرقه شیعه است که در کتب ملل و نحل و سیر و تواریخ به نام های سباعی، اسماعیلی، باطنی، اصحاب تعلیم، اصحاب الدعوه الهادیه، اصحاب دعوت هادیه مهدیه، اهل تاویل، اهل تایید، اهل ترتیب، اهل حق، قرمطیه، ملاحده، فداویه، حشیشیه و اباحیه جز آن خوانده شده اند. بیشتر این نام ها، نام هایی است که دیگران، مخالفان و دشمنان بر آنها نهاده اند. اینان، مانند بسیاری دیگر از فرقه های اسلامی از اختلاف بر سر جانشینی امام و رهبر بعدی پدید آمدند، بدین قرار که پس از رحلت امام جعفر صادق(ع) امامت را حق اسماعیل و پسرش محمد دانستند.
امام جعفر صادق(ع) را چهار پسر بود؛ اسماعیل، موسی الکاظم(ع)، محمد دیباج و عبدالله افطح. امام جعفر صادق(ص) نص امامت بر اسماعیل کردند، لیکن اسماعیل در زمان حیات پدر درگذشت لذا امام (ع) نص امام از او برگرفت و به برادرش موسی (ع) منتقل کرد. اما عده ای بدین گردن ننهادند و گفتند نص امامت رجوع قهقری نمی کند و بدا نیز محال است، زیرا امام جعفر صادق (ع) امام معصوم است و او نص بر اسماعیل کرده است و لذا نص او درست است و بازگشت پذیر و تغییرپذیر نیست.»
فرهاد دفتری
ترجمه؛ فریدون بدره ای
ناشر؛ فرزان روز
چاپ دوم؛ ۱۳۸۵ (اول؛ ۱۳۷۶)
۱۶۵۰ نسخه
۳۶۱ صفحه
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید