جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


زندگی رامبرانت نقاش


زندگی رامبرانت نقاش
شناخت بزرگان اندیشه و هنر و تاریخ و... یکی از ضرورت های گریزناپذیر هر جامعه ای است. در این میان طیف هنردوست اقبال زیادی داشته اند. اخیرا نشر نی اقدام به انتشار کتاب های نفیس کرده است که شما را با نقاشان بزرگ دنیا آشنا می کند. حتما اسم رامبرانت را شنیده اید.
● درباره او چه می دانید؟
رامبرانت هارمنسون وان رین در پانزدهم ژوئیه سال ۱۶۰۶ در شهر ثروتمند لیدن (Leiden) هلند دیده به جهان گشود. معروفیت این شهر به سبب وجود قدیمی ترین دانشگاه هستند در آن بود. پدر رامبرانت که مالک نیمی از یک آسیاب بود و توانایی مالی کافی داشت، توانست پسر خود را پس از اتمام دوره هفت ساله مدرسه لاتین همان شهر در سن چهارده سالگی به دانشکده بفرستد.
اینکه چگونه و در چه زمان رامبرانت با هنر آشنا شد مشخص نیست، اما او به حدی به علاقه خود در این مورد اطمینان داشت که از پدرش خواست تا به او اجازه دهد در رشته نقاشی به تحصیل ادامه دهد.
بنابراین تنها چندماه پس از ورود به دانشکده، آن را رها کرد و مدت سه سال نزد یکی از استادان نقاشی در لیدن به فراگیری فن نقاشی پرداخت. در آن زمان هنر ایتالیا الگویی برای نقاشان هلندی به شمار می رفت. رامبرانت اقبال آن را داشت که نزد معلمی آموزش ببیند که بارها به ایتالیا سفر کرده و سالیان دراز در آن دیار زندگی کرده بود و با هنر والای آن به خوبی آشنایی داشت.رامبرانت تجربیات هنر خود را با پیتر لاستمن که نقاشی معروف و موفق و تحصیل کرده ایتالیا بود ادامه داد.
وی پس از فقط شش ماه، دروس استادش را به طور کامل فرا گرفت و آماده شد تا زندگی هنری خود را به عنوان یک نقاش آغاز کند.هرچند استادان او سفرکردگانی پرتجربه بودند، اما رامبرانت ترجیح می داد نزدیک به زادگاهش زندگی کند. وقتی از او پرسیدند که چرا برای یادگیری جدیدترین شیوه های نقاشی به ایتالیا سفر نمی کند.
پاسخ داد که مشغله زیادی در زندگی دارد. نقاش در سراسر عمر هرگز از مکان آشنای خود که در آن زاده شده بود، چندان دور نشد.استادان رامبرانت شیوه کار خود را که از ایتالیا اخذ کرده بودند عینا به رامبرانت منتقل کردند، اما او فقط برخی از این شیوه ها را پذیرفت و ترجیح داد اتهامات خود را از دنیایی که برایش آشنا بود، کسب کند.در سن بیست و سه سالگی شهرت رامبرانت به فراسوی مرزهای میهنش رسیده بود و به عنوان استادی مجرب و صاحب نام در یک کارگاه هنری تدریس می کرد.
این تابلو رامبرانت جوان را به هنگام شروع یک نقاشی نشان می دهد. در مقابل او تخته ای بزرگ به سطحی تمیز که نور درخشان آفتاب هلند را منعکس می کند قرار گرفته است و به نظر می رسد در این لحظه نقاش جوان درحال عبور و تفحص درباره نتیجه نهایی تابلو است. احتمالا برای چنین لحظه ای روزها و شاید هفته ها تصویری را در تخیل خود شکل داده و حالا آماده نقش کردن آن است. می شود حدس زد که او به محض اینکه صحنه را در ذهن خود به وضوح مجسم کند. قدم بر الوارهای کف اتاق خواهد گذاشت، قلم مو را به دست خواهد گرفت و کار را آغاز خواهد کرد.
رامبرانت برای ایجاد فاصله بین تصویر خود و تخته بوم که روی سه پایه ای محکم قرار گرفته در پرسپکتیو تابلو اغراق کرده است. الوارهای کف اتاق در اثر نزدیک شدن به دیوار انتهای صحنه کوچک تر می شوند. سایه های تیره سه پایه روی زمین و خطوطی که از تقاطع دیوارها با کف اتاق به وجود آمده نیز فاصله بین نقاش جوان و بوم را نشان می دهد. رامبرانت خود را با جثه ای کوچک و تابلو را در ابعادی بزرگ نقش کرده است. شاید قصد داشته است تا به این طریق اهمیت اثر را بنمایاند.
ریچارد مولبرگر
ترجمه؛ مژگان رضانیا
ناشر؛ نی
چاپ اول؛ ۱۳۸۵
۳۳۰۰ نسخه
۴۸ صفحه
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید