جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


دین در بستر جهانی شدن


دین در بستر جهانی شدن
هیچ تردیدی نیست که بگویم جهان روز به روز به سوی جهانی شدن گام برمی دارد. اینکه در این میان ما چه می کنیم بستگی تام دارد به شناخت صحیح این موضوع و فرآیندی که با آن درگیریم. بخصوص که جامعه ما جامعه ای دینی است. نویسنده کوشیده در این کتاب، دین و جهانی شدن را از منظرهای مختلف بررسی کند و می نویسد؛ «واژه جهانی شدن اکنون به بخشی الزامی و اجتناب ناپذیر از ذخیره لغات مورد استفاده مردم جهان در سطوح مختلف از عوام تا خواص بدل گردیده است.
همه گیری این مفهوم مسئله ساز که اسطوره ها یا افسانه های گوناگون حول آن شکل گرفته (فرگوسن، ۱۹۹۲) اجتناب از به کارگیری آن در ارتباطات روزمره را نیز ناممکن ساخته است چه رسد به ارتباطات علمی به ویژه در حوزه علوم اجتماعی. کلنر با استناد به تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ میلادی در مورد استفاده از این واژه در پایگاه های مختلف بین رایانه ای انجام داده است به این نتیجه می رسد که کثرت و روند رو به رشد به کارگیری این واژه نشان می دهد که این مفهوم به صورت «سرمایه فرهنگی» گروه های مختلف اجتماعی بالاخص دانشگاهیان عمل می کند (کلنر، ۲۰۰۱).
با این حال این را نیز به جرات می توان گفت که به رغم تمام اینها امکان ندارد که بتوان به شکل معناداری با استفاده از این واژه به ارتباطی دست زد مگر اینکه قبل از هر کاری معنای مورد نظر از آن تعریف و مورد توافق قرار گیرد. به این دلیل به کارگیری این واژه در وضع فعلی سرمایه گذاری ای است که پایان آن کاملا نامعلوم و بسیار پرخطر است مگر برای کسانی که آشفتگی بازار را فرصت مغتنمی برای نقد کردن سکه های تقلبی خود می دانند.
این وضع از آن رو به وجود آمده است که این واژه آنچنان وحشی و قارچ گونه تکثر معنایی یافته است که به راحتی طرفین ارتباط را در جنگلی از معانی متضاد و متناقض گم خواهد کرد. در واقع از دید بعضی این نحوه استفاده از واژه و به کارگیری آن در مسائل و موضوعات مختلف یکی از دلایل اصلی ضرورت پرداخت مفهومی به این موضوع یعنی جهانی شده است زیرا در وضع حاضر این واژه به جای روشنگری ابهام می آفریند و گم گشتگی ایجاد می کند تا جایی که بعضی تا طرد هر نوع ارزشی برای این واژه پیش رفته اند.
اینکه هر نوشتاری در زمینه جهانی شدن بیش از هر کاری خود را ناچار از این می بیند که به بحثی مفهومی در این خصوص دست زند به خوبی این را روشن می کند که به تعبیر درست کلنر «چیزی به عنوان جهانی شدن فی نفسه وجود ندارد» آنچه وجود دارد در واقع جهانی شدن های مختلف المعانی است که برای اشاره به فرآیندهای ناهمگونی استفاده می گردد.
از دید بعضی جهانی شدن پیامد و استمرار فرآیندهایی است که به شکل گیری تجدد منجر شده است. البته این دیدگاه بلافاصله توجه می دهد که در مرحله اخیر که مرحله متاخر و یا تجدد بازاندیشانه است ویژگی های جدیدی را شاهدیم که یکی از مهمترین آنها «سنت زدایی» است.
گرچه در این مورد کمتر توجه مستقیم یا تصریح شده است اما تقریبا تمامی کسانی که جهانی شدن را تحت عنوان یا مفهوم «بین المللی شدن» رو به تزاید جهان یا «اتکای متقابل فزآینده در صحنه روابط میان دولت ها، ملت ها و همچنین بازیگران غیرملی می فهمند در این درک از جهانی شدن به عنوان پیامد تجدد یا سرمایه داری شریک اند (لارد، ال ۱۹۹۰ و ب ۱۹۹۰؛ روزنانو، ۱۹۸۰؛ اسکلیرل، ۱۹۹۱؛ هولتون، ۱۹۹۸؛ باری جونز، ۲۰۰۰؛ نک گرو، ۱۹۹۵؛ و هرست و تامپسون، ۱۹۹۸؛ باری جونز، ۲۰۰۰؛ مک گرو، ۱۹۹۵؛ و هرست و تامپسون، ۱۹۹۸)، با این حال گروه اخیر در بسیاری از موارد به ویژه در این خصوص که جهانی شدن به چیزی بیش از بین المللی شدن ازجمله ظهور یک نظام جهانی به ویژه مرگ دولت- ملت ها دلالت داشته باشد از گروه اول تمایز می یابند.
حسین کچویان
ناشر؛ نی
چاپ اول؛ ۱۳۸۵
۱۶۵۰ نسخه
۲۱۴ صفحه
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید