سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


نوروز، وحدت ملی و همبستگی منطقه ای


نوروز، وحدت ملی و همبستگی منطقه ای
نوروز،كهن ترین و گسترده ترین آیین مشترك همه سرزمین های حوزه فرهنگ ایرانی است. و به لحاظ از بزرگ ترین و بارز ترین جلوه های میراث مشترك فرهنگی مردكان این سرزمین به شمار می آید و آنچه كه این خصلت نوروز را سبب شده دو چیز است:
۱) استمرار بدون انقطاع آن، طی چند هزار سال، در گستره سرزمین های یاد شده: كه تعلق همگانی مردمان این منطقه را به نوروز سبب گردیده و آن را در این پهنه وسیع، به نقطه اشتراك گروه های قومی و اعتقادی گوناگون تبدیل كرده است.
امروزه این نقطه اشتراك در محدوده كشور ایران، یك عامل مهم تحكیم وحدت ملی، و در گستره سرزمین های حوزه فرهنگ ایرانی، عامل همبستگی منطقه ای است.
۲) خصلت و كاركرد وحدت آفرینی در یك یك رسم های نوروز در مجموعه و كلیت مراسم آن .
مقاله حاضر، با این نگاه و به اختصار به ریشه ها و سرچشمه های پیدایش ، و چگونگی استمرار تاریخی آن و به ماهیت وحدت آفرینی اجزای مراسم نوروز می پردازد.
● ریشه ها و سرچشمه های پیدایش نوروز
ببینیم نوروز كی وكجا پدید آمد، تا كجا رفت و چگونه استمرار یافت. به سبب شرایط طبیعی و اقلیمی، در سرزمین ایران و سرزمین های همسایه كه در آنها فصل های سال جلوه ها و مشخصه های آشكار و متمایز ی دارند، تغییر فصل و به ویژه بیداری طبیعت و آغاز بهار، همه جا با آداب و رسم هایی همراه است.
همچنین است در سایر مناطق جهان كه دارای اقلیم و شرایط آب و هوایی از این گونه اند، و این از جهانی های فرهنگ است. ویژگی نوروز در انطباق این خصلت جهانی، با سنت ها، اجتماعی و با شیوه های مسلط معیشت در این منطقه است، كه در نهایت استمرار تاریخی آن را نیز موجب شده است.
● راز تداوم نوروز در این انطباق هم سویی و هماهنگی نهفته است
در جستجوی پیشینه نوروز، به یاری اسناد و مدارك بازمانده از روزگاران پیشین در امتداد مان باز می گردیم، تا ببینیم نوروز كی و كجا پدید آمد.
تا حدود شش هزار سال زمان را باز پیمایی می كنیم. در این زمان در همه پنه گستره فلات ایران، ودامنه های دو سوی كوه های البرز در شمال و زاگرس در جنوب، در همه اطراف منطقه ای كه امروز كویر است و در آن روزگار از آب و سبزی و آبادانی به فراوانی بهره داشته است. فرهنگ هایی را می بینیم كه دیر زمانی است پاگرفته اند و ریشه در تاریخ نانوشته خود، در اسطوره ها و آیین ها و رسم های محلی دارند.
در جنوب باختری ، در كناره های اروند، با سومری ها رویاروی می شویم. مردمانی كه گویا مدتها پیش از كوه های زاگرس سرازیر شده اند. و در دشت های كناره های كارون تا اروند و در همه جنوب سرزمین میانرودان استقرار یافته اند. در اینجا با رسم ها و آیین هایی خاص آغاز می شود. به كهن ترین ریشه های آیین های نوروزی رسیده ایم .
▪ از زبان شادروان دكتر بهار نقل می كنم:
« در سرزمین سومر، جشن های آغاز سال با ازدواج مقدس در رابط است. گستره نفوذ سومر تا داخل فلات ایران هم هست. ممكن است نوروز و جشن های اول سال را سومری ها از داخل فلات ایران با خود برده باشند.
▪ و در جای دیگر:
« در پدیده شناسی اسطوره آمده است كه آیین های آغاز سال نو، بن مشترك جهانی دارند، ولی اسطوره نوروزی ما بین النهرین، اسطوره های محلی و بومی منطقه ما است »
از اسطوره های سومری كه پس از خوانده شدن لوح های یافته شده در محوطه های باستانی سومر رازشان گشوده شده است نیز چنین بر می اید كه كوهستان های غربی وشمال غربی سومر، یعنی كوه های زاگرس در حوزه لرستان، برای آنان جایگاهی مقدس بوده است. همچنین است در مورد ایلامیان .
تحلیل نقش و نگارهای روی اشیاء و آثار یافته شده و اطلاعات به دست آمده در محوطه های باستانی داخل فلات ایران نیز از حوزه گسترده فرهنگ دوره ایلامی تا مناطق مركزی و تا حدود سرزمین های شرقی ایرانی و روابط گسترده این مناطق با ایلام حكایت دارد.
▪ ساموئل هنری هوك در كتاب اساطیر خاورمیانه آورده است:
« به نظر می رسد سومری ها از مناطق كوهستانی شمال بین النهرین به منطقه دلتا كوچ كرده باشند. اساطیر سومری نشان می دهد كه شرایط اقلیمی محل سكونت اولیه ایشان با شرایط موطن جدیدشان تفاوت داشته است.
▪ ونیز می آورد:
« تموز و ایشتر ( صورت های بابلی دوموزی و اینانای سومری) بارها زیر پیكره صنوبر نر و ماده تصویر می شوند. می دانیم در دلتای دجله- فرات، درخت صنوبر وجود ندارد، و این درخت بومی ناحیه های كوهستانی است. این نواحی خاستگاه اصلی سومری ها بوده است . به علاوه به این واقعیت باید توجه داشت كه زیگورات های عظیم مشخصه معماری معبد های سومری است و عقیده بر این است كه رو به همان جهت خاستگاه اصلی ساخته شده اند »
▪ ساموئل كریمر نیز در كتاب « الواح سومری » می نویسد:
« به نظر سومریان، خدایان بر فراز كوهستان زمین و آسمان، آنجا كه خورشید می دمد، اقامت داشتند.
منابع یاد شده و ماخذ دیگر نیز مطالبی از این گونه را بر اساس اسناد و مدارك مطرح كرده اند كه به رعایت اختصار از آنها در می گذریم.
علاوه بر نتایج مطالعات تطبیقی اسطوره ها، مطالعات مردم شناسی معاصر درباره آیین ها و مراسم نیز نشان می دهد كه صورت نمایشی اسطوره كهن مرگ و باز زنده شدن خدای گیاهی در مناطق گوناگون ایران استمرار یافته است. از جمله رسم های میر نوروزی، كوسه گردی، پیر بابو ( گیلان ) و مانند اینها. در صورتی كه از این گونه رسم ها، در سرزمین های آن سوی میان رودان نشانه ای در دست نیست .
از حدود چهار هزار سال پیش، مهاجرت آریاییان، از سمت شمال فلات ایران، از سرزمین های سردسیری كه « نه ماه زمستان و سه ماه تابستان بود» آغاز می شود : و با ساكنان داخل فلات ایران به بده و بستان فرهنگی می پردازند. كهن ترنی سندی كه از این مهاجرت تاریخی در دست داریم، كتاب اوستا است. اهورامزدا خطلاب به جم ( جمشید ) می گوید:
« ای جم هورچهر، پسر یونگهان.
این زمین پر شد و بر هم آمد از رمه ها و ستوران ومردمان و سگان و پرندگان و آتشان سرخ، و رمه ها و ستوران و مردمان بر این زمین جای نیابند.
آنگاه جم به روشنی به سوی نیمروز به راه خورشید فراز رفت و چنین گفت:ای سپنارمذ( = زمین ) به مهربانی فراز رو، و بیش فراخ شو، كه رمه ها وستوران و مردمان مرا بر تابی.
پس جم این زمین را یك سوم از آنچه پیشتر بود فراخی بخشید...
این نقل اسطوره ای كه برای حكم یك سند تاریخی را دارد، حكایت مهاجرت اقوام آریایی به داخل فلات ایران است. و از متن چنین بر می آید كه جنگ و در گیری هم در كار نیست، كار كاری خدایی است كه به خواست اهورامزدا و بانیایش خورشید، به فرمان جم انجام می گیرد.
جم بعدها در تاریخ افسانه ای و حماسه ایران، به جمشید پادشاه پیشدادی و بنیانگزار نوروز تبدیل می شود. اما در اوستا هیچ نام و نشانی از نورز نیست. بنابر این آریاییان مهاجر، در سرزمین جدید، كه از زبان آنها« ایران نام گرفت » با نوروز آشنا شدند.
پس از استقرار آریاییان، در سوی شمال شرقی ایران و حوزه خراسان بزرگ، اسطوره مرگ و رستاخیز خدای گیاهی، با سیمایی اسطوره ای – حماسه در داستان سیاوش رخ می نماید، و آن هم با نوروز پیوند پیدا می كند.
« آتش پرستان بخارا هر سال به محلی می روند كه احتمالا" سیاوش درآنجا كشته شده است. در آنجا زاری می كنند و قربانی می كنند»"
و هر سالی هر مردی آنجا یكی خروس برد و بكشد و پیش از برآمدن آفتاب نوروز ششمین روز نوروز بنابر نقل كتاب پهلوی « ماه فروردین روز خرداد» برابر است با روز كین خواهی سیاوش و مردم خوارزم روز ششم نخستین ماه سال را ابتدای سال قرار می دادند و تاریخ خود را با « تورد » سیاوش آغاز می كردند.
دكتر بهار بخش نخست داستان سیاوش را به دلیل كه در آن نشانی از اساطیر و دایی وجود ندارد، متعلق به دوره تمدن ایرانی ماوراء النهار می داند و آن را با اعتقادات، اساطیر و آیین های سومری- سامی – مدیترانه ای مربوط می داند. اما با توجه به تحقیقات دیگر استاد، كه نمونه هایی از آنها نقل شد، و با توجه به اسناد و مدارك یاد شده از دیگران كه بن آیین های سومری را در فلات ایران دانسته اند، به نظر می رسد كه بخش نخست داستان سیاوش و رسم های آغاز سال سومری ها، نه اقتباس از یكدیگر بلكه برخاسته از یك اصل مشترك باشند.
از دیگر حوزه های فرهنگی داخل فلات ایران، كه به اصطلاح به دوره پیش از تاریخ مربوط می شوند، در این زمینه اطلاع در خور توجهی در دست نیست: اما از دوره های پس از خاموشی این فرهنگ های از هخامنشیان خبر نوروز را داریم، ایجاد مجموعه بزرگ آیینی تخت جمشید حكایت از اهمیت نوروز و گسترش رواج آن در این دوره دارد.
نوروز در زمان كمبوجیه و داریوش به مصر راه یافت. بعدها خلفای فاطمی مصر نیز به آداب و آیین نوروز به عنوان یك عید همگانی بسیار توجه نشان دادند. نوروز هنوز هم با آداب و آیین های خاص ایرانی، در مصر رواج دارد.
در دوره میانه تاریخ فرهنگ ایران نیز جای جای خبرهایی از استمرار رواج نوروز داریم. بیرونی در آثار الباقیه درباره آیین ها و مراسم و از جمله نوروز درماوراءالنهر و به ویژه در مورد سغدیان آگاهی های دقیقی به دست می دهد. از اشكانیان درباره نوروز هم مثل موارد دیگر فرهنگی خبر مستندی نداریم اطلاعات مربوط به این دوره را بیشتر در آثار به جامانده از زمان ساسانی باید جستجو كرد. از جمله در متون مانوی و در داستان های و پس و رامین و سمك عیار كه منشاء اشكانی دارند. فخرالدین اسعد گرگانی كه ویس و رامین را بر اساس روایات كهن به فارسی سرود چند جا به نوروز اشاره دارد.
منم آذار و تو نوروز خرم هر آیینه بود این هر دوبا هم
سر سال و خجسته روز نوروز جهان پیروز گشت از بخت پیروز
در دوره میانه بیشترین آگاهی از نوروز در متون مربوط به زمان ساسانیان آمده است.
آثار متعدد بر جا مانده به زبان های پهلوی،فارسی و عربی و آداب و رسم های نوروز را در میان عامه مردم وبرگزاری با شكوه آن را در دربار ساسانی، نقل كردهاند. در این دوره نوروز به دو بخش عام ( پنج روز اول) و نوروز خاص ( روز ششم ) تقسیم می شده است. چنانكه مردم خوارزم و سغد نیز روز ششم نوروز را جشن آغاز سال می گرفتند.
سبز كردن سبزه در هفت ظرف و یا روی هفت ستون، آمدن خوشقدم و مراسم سلام و هدایایی كه برای شاه می بردند. از جمله رسم هایی است كه از نوروز دربار ساسانی نقل شده است.
همه اینها صورتهی رسمی آداب و رسم های مردمی جشن نوروز است كه هنوز در میان مردم روایی دارد.
در دوره اسلامی نیز خلفای اموی و عباسی به سبب مجموعه شرایط اقتصادی – فرهنگی نوروز را پذیرفتند و در دربار برخی از خلفا نوروز با شكوهی همسنگ دوره ساسانی برگزار می شد.
حكومت های مستقل ایرانی همزمان خلفای بغداد نیز به نوروز توجه خاصی داشتند و سروده های شاعران و نوشته های مورخان همه حكایت از این توجه دردوره ملك شاه سلجوقی تقویم سال خورشیدی به همت خیام منظم می شود و در نتیجه نوروز در آغاز اعتدال بهاری زمان دقیق و ثابتی پیدا می كند.
بعدها دربار شاهان صفوی ایران و دربار سلاطین عثمانی و نیز شاهان هند در برگزاری هر چه باشكوه تر و آیینی تر نوروز با یكدیگر رقابتی پهنان و آشكار داشتند.
از جمله ویژگی های توجه به نوروز در دوره صفوی كه آیین شیعه مذهب رسمی ایران می شود، تاكید بر پیوند نوروز با عناصر آیینی شیعه است. از جمله تاكید بر انطباق نوروز با نخستین عید غدیر ونیز با روز آغاز خلافت حضرت علی ( ع ) هاتف شاعر دوره زندیه در قصیده ای به مطلع .
نسیم صبح عنبربیزشد، بر توده غبرا زمین سبز نسرین خیزشد چون گلبن خضرا
در مناظره نارون و شمشاد می گوید:
به پاسخ نارون گفتش كز اطفال چمن بگذر كه امروز امهات از شوق در رقصند با آبا
همایون روز نوروز است امروز به فیروزی براورنگ خلافت كرده شاه لافتی ماوا
نوروز توسط گروه های مهاجران ایرانی نیز به سرزمین های دیگر رفت. ایرانیان مانوی كه به دلیل شرایط خاص تاریخی در دوره ساسانی به غرب چین رفتند و در منطقه سین كیانك یا ختن مستقر شدند، ایرانیان زردشتی كه به هندوستان رفتند و به پارسیان شهرت دارند، ایرانیانی كه به زنگبار و سواحل شرقی آفریقا و حتی به الجزایر و نقاط دیگر رفتند، همه و همه نوروز را باخود بردند. هنوز هم ایرانیانی كه به سرزمین های شرقی و غرب از ژاپن تا آمریكا مهاجرت می كنند،نوروز را با خود می برند.
بنابر آنچه كه به اختصار آودره شد،نوروز دارای خاستگاه سرزمینی است. جشن و آیینی بر برخاسته از مجموعه شرایط سرزمین ایران كه در پهنه جغرافیای فرهنگی ایران، بی وابستگی به هیچ قوم و مذهب و گروه خاص در جان فرهنگ مردم نشسته است. وجه مشترك همه گروه های قومی و اعتقادی است. همه اقوامی كه به این سرزمین آمدند و همه جریان های اعتقادی كه در اینجا رواج پیدا كردند، آن را پذیرفته اند، از آن مایه گرفته اند و بر آن اثر گذشته اند. چنان چون جویبارهایی كه در مسیر رودخانه به آن وارد می شوند و رودخانه همچنان در هویت خود جاری است.
نوروز هم در جریان و استمرار بدون انقطاعش در پیچ و خم ها و فراز و نشیب های تاریخ، و در گستره وسیع رواج آن در میان مناطق گوناگون ایران تا آن سوی مرزهای امروزی و در تمام پهنه وسیع جهان ایرانی واقعیت و هویت ثابت و مستمر فرهنگی است. و از این رو دارای توانمندی تحكیم وحدت ملی و همبستگی منطقه ای است.
محمد میر شكرایی
منبع : پژوهشکده مردم شناسی


همچنین مشاهده کنید