پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

استطاعت چیست و مستطیع کیست؟


استطاعت چیست و مستطیع کیست؟
سید جعفر شهیدی‏ «بسم‏اللَّه الرحمن الرحیم وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَن اِسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلاً»
۱) برای پذیرفتن این دعوت آسمانی كه از تأكید گونه‏ای هم خالی نیست، همه ساله، صدها هزار تن از مسلمانان جهان خود را با هواپیما، كشتی و یا اتومبیل به بندر جدّه و مدینهٔالحاج می‏رسانند، تا عمره تمتّع و حج تمتُّع را انجام دهند. اینان كسانی هستند كه خود را مستطیع می‏دانند، و چون استطاعت یافته‏اند، باید این فریضه الهی را ادا كنند. حج امانتی الهی ز ركنی از اركان اسلام، و چهارمین ركن این دین است. سه ركن پیش از آن، نماز، زكات و روزه است
‏۲) درباره حج تا آنجا تأكید شده است كه گفته‏اند: اگر مسلمانی مستطیع به مكه نرود و بمیرد، شایسته نام مسلمانی نیست و دم مرگ به هر دین كه خواهد بمیرد، ترسا یا جهود
۳) و در خبر دعائم الأسلام از امام صادق(ع) است كه اگر مالداری حج نكند و بمیرد، از كسانی است كه خدا درباره او گفته است: «در روز قیامت او را كور بر می‏انگیزانیم‏۴.» پرسیدند كور؟ فرمود: آری كور از راه خیر۵. استطاعت چیست و مستطیع كیست؟: استطاعتِ حج را فقهای مذاهب اسلام در رساله‏های عملی و كتابهای مناسك، معنی كرده‏اند: آنقدر پول كه بتوان به مكه رفت و برگشت، آن اندازه كه زن و بچه او تا بازگشت وی بدان زندگی كنند، بعلاوه دارا بودن مایه‏ای برای گذران خود و عائله‏اش پس از بازگشت از حج. همین و همین، تكلیفی ساده، تا آنجا كه بسیاری از مسلمانان خود را بر انجام دادن این تكلیف، قادر می‏بینند، و شاید به خاطر همین آسان بودن است كه همه ساله صدها هزار، و در عصرما افزون از یك میلیون مسلمان از گوشه و كنار جهان به راه می‏افتند، تا خود را به یكی از میقاتها برسانند. اما اعمال حج، بظاهر آسان‏تر از مستطیع شدن است: در یكی از میقات‏گاهها، مُحْرم شود و به مكه برود. هفت بار به دور خانه كعبه طواف كند، دو ركعت نماز در مقام ابراهیم(ع) بخواند، هفت بار بین دو كوه صفا و مروه برود و برگردد، اندكی از موی یا ناخن را بچیند و از لباس احرام بیرون آید، كار عمره تَمتُّع پایان یافته است، و باید منتظر احرام حج باشد.
سپس روز هشتم یا نهم ذوالحجه از مسجدالحرام یا از شهر مكه محرم شود، برای ظهر روز نهم ذی‏حجه خود را به عرفات برساند. تا غروب آفتاب در عرفات بماند، شب دهم به مشعرالحرام رسد، و تا طلوع خورشید در آنجا توقف كند، سپس عازم منی گردد، هفت بار به جمره عَقَبَه سنگ بیندازد، گوسفندی قربانی كند، سر را بتراشد یا اندكی از موی سر بچیند، برای طواف زیارت و نماز طواف و سعی و طواف نساء و نماز طواف به مكه برگردد، شب یازدهم و روز آن و شب دوازدهم و نیمه روز دوازدهم را در منی توقف كند و به جمره‏های سه‏گانه هر یك هفت سنگ بیفكند، از این به بعد تا پایان عمر حاجی است. استطاعتی كه بظاهر تحصیل آن بسیار آسان است، و اعمالی كه انجام دادن آن آسانتر از استطاعت می‏نماید. آنچه در مناسك حج می‏خوانیم، آنچه در كتابهای فقهی نوشته شده همین است و همین. ولی راستی اگر استطاعت این چنین مختصر و اعمال حج بدین سادگی است، چرا در روایت ابن عباس حج را نوعی از جهاد شمرده‏اند۶. باید دانست آنچه فقها در رساله‏ها و مناسك نوشته‏اند، تشریح حكم ظاهری مكلف است. حكمی است كه مكلَّف باید با دست و پا و زبان انجام دهد، اما تعریف كامل حج را باید در كتابهای اخلاق اسلامی و دستورالعملهای أئمه(ع) جستجو كرد. باید در نظر داشت كه مكلَّف پیش از آنكه فریضه حج بر او تعلق گیرد، مسلمان است و مسلمان در سنَّت تعریفی روشن دارد. اینكه سنت می‏گویم چون بین تعریف مسلمان در كتاب خدا و سنت رسول(ص) و اخبار اهل بیت(ع) ملازمه اجمال و تفصیل است.
در قرآن، مسلمان از جهت سهیم بودن در حقوق سیاسی و اجتماعی تعریف شده است و در سنت از جهت شایسته بودن برای دریافت این لقب افتخارآمیز، شایسته این كه او را بتوان موجودی با ایمان خواند، مسلمانی آنچنان كه امام صادق(ع) او را توصیف می‏كند. چنین كس‏اگر بخواهد فریضه‏حج راآنچنان كه‏باز دراخلاق اسلامی‏بیان شده است بگذارد، حقیقتاً جهاد و یا كاری بالاتر از جهاد كرده است. سختی شهادت، یكدم بیش نیست، اما در چنین جهاد هرلحظه باید خود را قربان كرد: بگذرند از سر مویی كه صراطش دانند پس به صحرای‏فلك جای‏تماشا بینند۷ در میان آنان كه با ادبیات فارسی سروكار دارند، كمتر كسی را می‏توان یافت كه این قطعه ناصر خسرو قبادیانی را برای یك بار هم كه شده نخوانده باشد: حاجیان آمدند با تعظیم‏ شاكر از رحمت خدای رحیم... مرمرا در میان قافله بود دوستی مخلص و عزیز و كریم‏ گفتم او را بگو كه چون رستی‏ زین سفر كردن به رنج و به بیم... چون همی خواستی گرفت احرام‏ چه نیت كردی اندر آن تحریم؟ جمله بر خود حرام كرده بدی‏ هر چه مادون كردگار قدیم‏ گفت نی، گفتمش زدی لبیك‏ از سر علم و از سر تعظیم‏ می‏شنیدی ندای حق و جواب‏ باز دادی چنانكه داد كلیم... و همین گونه سؤالاتی چند درخصوص اسرار باطنی حج از دوستش می‏پرسد و او در پاسخ اظهار می‏كند كه در حین اعمال حج به هیچیك از این معانی و اسرار توجهی نداشته است. گفت از این باب هرچه گفتی تو من ندانسته‏ام صحیح و سقیم‏ گفتم ای دوست پس نكردی حج‏ نشدی در مقام محو مقیم‏ رفته‏ای مكه دیده، آمده باز محنت بادیه خریده به سیم‏۸ اگر حاجی شدن بدان آسانی است كه نوشتیم این شاعر متكلم چه می‏گوید؟ آیا حجی را كه از دوستش خواسته بِه رَوِشِ تفسیر باطنیان از احكام فقهی است؟ درست است كه ناصر خسرو اسماعیلی و بر مذهب باطنی است، اما آنچه سروده و انجام دادن آن را حج واقعی دانسته در سنت رسول(ص) و اخبار اهل‏البیت - مخصوصا روایتی كه از امام صادق(ع) رسیده - می‏توان دید: «هرگاه خواستی حج كنی بر آن باش كه دلت را برای خدا از چیزی كه تو را به خود مشغول سازد و از هر چه میان تو و او در آید خالی كنی. همه كارهای خود را به آفریدگارت واگذار و در هر حركت و سكون كه از تو پدید می‏شود بر او توكل كن. تسلیم حكم خدا و قضا و قدر او باش. دنیا، آسایش و آفریدگان را رها ساز»۹. در مستدرك‏الوسائل‏۱۰ حدیثی است نظیر پرسش و پاسخ‏های ناصر خسرو و دوستش. این پرسش‏ها میان امام سجاد(ع) و شبلی رفته است.
اما اگر مقصود از شبلی، همان صوفی معروف است، وی در سده سوم (۲۴۷ ه . ق) متولد شده و در سده چهارم (۳۳۴ ه . ق) در گذشته است. و شبلی دیگری را كه در سده نخست (معاصر امام سجاد(ع)) در مدینه بسر برده باشد در كتابها نمی‏بینم «والعلم عنداللَّه». بهر حال مضمون آن روایت، رعایت شرایط معنوی در ادای مناسك حج به موازات انجام تكلیف‏های ظاهری است. پس بار دیگر می‏پرسم: استطاعت چیست؟ در آغاز بحث، از استطاعت سخن گفتیم، و گفته شد باید توجه داشت استطاعتی را كه فقها شرط دانسته‏اند، استطاعت «مالی» و «جسمی» است، اما پیش از این دو، باید استطاعت دیگری تحصیل شده باشد. استطاعتی كه مخصوص زائر خانه خدا نیست. استطاعتی كه هر مسلمان مكلف باید دارا باشد.
استطاعت «علمی»، یعنی چه باید بكند و استطاعت «اخلاقی» یعنی آنچه را می‏داند چگونه انجام دهد. در شریعتی كه درباره اخلاق عملی آن كتابهائی مانند: محجهٔالبیضاء، احیاء علوم‏الدین، معراج‏السعادهٔ، كیمیای سعادت، مقامات‏العلیهٔ و دهها كتاب اخلاقی دیگر نوشته شده است، در دینی كه طلب علم را بر هر مسلمان واجب كرده است، مسلماً باید این استطاعت پیش از بلوغ فراهم گردد، و یا لااقل به تدریج در مدتی نه بسیار طولانی آماده شود. اما متأسفانه بسیاری از برادران مسلمان بدین دو امر مهم توجه ندارند. زائران خانه خدا بطور معمول هنگامی استطاعت مالی پیدا می‏كنند كه بیش از نیمی از عمر طبیعی را پشت سر گذارده‏اند؛ یعنی در سنین بالاتر از چهل سالگی. در چنین وقتی به فكر یادگرفتن احكام حج می‏افتند، آن هم در روزهای معین و در ساعتهای معدود. می‏دانیم در چنین دوره از زندگی، تعلیم گرفتن دشوار است. و آنچه روحانیان گروههای حج از حاجیان می‏خواهند تقریباً محال. دشواری كار تنها در آموختن واجبات حج، یعنی همان اعمال و گفتار ساده نیست. بسیاری از برادران و خواهران می‏خواهند حمد و سوره و اعمال نماز واجب را هم در همان مجالس یاد گیرند؛ مثل اینكه نماز، هنگام بیرون شدن برای حج بر آنها واجب شده است.
خوب به قول معروف: «از هر جای ضرر برگردیم منفعت است»، اما چگونه برگردیم؟ به تجربه دانسته شده است، چون سنین عمر از پانزده گذشت و تارِ آواهای گلو ستبر شد، دیگر محال است بتوان حرف‏ها را مانند عرب زبانان از مخرج ادا كرد و چقدر آن روحانی محترم رنج می‏بَرَد كه می‏خواهد به پیر مردی هفتاد ساله از روستای دور افتاده زنجان تعلیم دهد، تا «انَّ الْهَمْتَ وَالنِّهْمَهَٔ» نگوید و ، «إنَ الْحَمْدَ وَالنِّعَمهَٔ» بگوید، و یا «وَلاَالضّالین» را «ولاالزّالین» تلفظ نكند. اگر آن برادر مسلمان پیش از آغاز بلوغ شرعی به یاد گرفتن و درست گفتن حمد و سوره می‏پرداخت و اگر در همان سالها احكام حج را كه ممكن است روزی بر او واجب گردد می‏آموخت با چنین دشواریهایی روبرو نمی‏شد. این بنده در نخستین سال تأسیس جمهوری اسلامی پیشنهاد كردم كه سازمان حج و اوقاف چند ماه پیش از فرستادن حاجیان به زیارت، كلاس‏هایی در تهران و شهرستان‏ها تشكیل دهد و از داوطلبان زیارت خانه خدا بخواهد در آن كلاس‏ها شركت كنند و معلمان، علاوه بر تعلیم مناسك حج، آنان را با حداقل معلومات درباره وضعیت تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی این دو حرم مقدس آشنا سازند. در تهران چندی این كار انجام شد و بعد تعطیل گردید و در شهرستان‏ها نمی‏دانم عملی شد یا نه.
باید پذیرفت كه مقدار توجه به فراگرفتن احكام و آداب دین نمایانگر درجه علاقه ما نسبت به دین است. اگر در مكه و مدینه اعمال بعضی حاجیان نشان می‏دهد كه از دین و معارف اسلامی جز تعلیماتی سطحی ندارند، علامت این است كه اجتماع مسلمان نسبت به آموختن احكام دین و فقه اسلام و اخلاق اسلامی بی‏اعتناست، مگرنه این است كه در حدیث می‏خوانیم: «مسلمان نسبت به مسلمان دیگر مانند اندامی از كالبد است كه اگر فاسد شود به همه كالبد اثر می‏گذارد.» تأسف ما وقتی شدیدتر خواهد شد كه بر چنین سهل‏انگاری، این مطلب را نیز اضافه كنیم كه شاید صد یك و بلكه هزار یك زائرانِ خانه خدا و حرم شریف پیغمبر، از وضع این منطقه، آداب و رسوم مردم حرمین، مقرراتی كه در آنجا حاكم است، اماكن زیارتی و آداب خاص آن اماكن، اطلاع درست ندارند، تا چه رسد به وضع اقتصادی و موقعیت جغرافیایی حجاز و حرمین در بین دیگر كشورهای اسلامی. زیان این ندانستن مخصوصاً در آن قسمت كه به آداب و رسوم مذهبی مردم حجاز مربوط می‏شود كمتر از نقص ندانستن اعمال و فرایض حج نیست و بسا مشكلاتی را پیش می‏آورد. بدون شك اگر بازرگانی بخواهد كالایی را به ارزش همان مبلغ كه یك تن حاجی در سرزمین حجاز مصرف می‏كند خریداری كند، اطلاعاتی وسیع‏تر از معلومات این برادر مسلمان درباره خصوصیات آن كالا، چگونگی تولید آن، بهای آن و بازار فروش آن به دست خواهد آورد. متأسفانه می‏بینیم در این چند سال كه رفتار زائران باید نشان دهنده درجه آشنایی ما به احكام و آداب دین باشد، توجه‏مان به خرید و انتخاب كالا بسیار بیشتر از توجه به روشی است كه امامان ما از ما همیشه و بخصوص در این سفر انتظار دارند.
این بنده آن دسته از زائرانی را كه گاهگاه در روزنامه‏های كشور خودمان از آنان انتقاد می‏شود به هیچ وجه مقصر نمی‏دانم، گناه از امثال من بنده است كه در تعلیم آنان چنان كه باید نكوشیده‏ایم. بیشتر برادران مسلمان ما به حج می‏روند و بر می‏گردند و درست نمی‏دانند به كجا رفته‏اند وبرای چه رفته‏اند. بلكه گروهی از آنان حتی به ظاهر هم نمی‏دانند به كجا رفته‏اند. و اگر از آنان بپرسند شهر مقدس مكه و مدینه را از روی نقشه جهان بشناسانند كه در كدام نقطه است، در می‏مانند، تا چه رسد به اینكه بدانند این دو شهر پیش از ظهور اسلام چه وضعی داشته و چگونه اداره می‏شده و اسلام چه تغییرهای بنیادی در آن پدید آورده است. بیشتر حاجیان نمی‏دانند چه رژیمی بر این منطقه حكومت دارد. نمی‏دانند مردم این شهرها بر چه مذهبی هستند. آنان كه آشنایی مختصری به تاریخ داشته باشند، شنیده‏اند كه مكه و مدینه جزء عربستان سعودی است. و مذهب سعودیان، وهابی است. اما سعودیان كیستند و وهابی چیست؟ جزء مذهب‏های اسلامی است و یا خود مذهبی ابداع شده است؟ پاسخ می‏دهند به ما چه مربوط است. چرا باید این چیزها را بدانیم. ما آنچه در كتاب مناسك نوشته شده و یا آنچه روحانی كاروان بگوید انجام می‏دهیم و برمی‏گردیم، ما می‏خواهیم حاجی بشویم و برگردیم. دانستن تاریخ مكه و مدینه به چه كار می‏آید؟ عربستان سعودی چه نوع حكومتی داشته باشد و چگونه اداره شود به ما چه؟ شاید این پاسخ‏ها تا حدی درست باشد، اما حج چنان كه می‏دانیم عبادت است، جهاد است، ركنی از اركان اسلام است.
مجاهد در میدان جهاد باید از همه سو مواظب حمله دشمن باشد و بنیانگذار ركن، باید تا آنجا كه می‏تواند پایه را استوار سازد. حج، عبادتی واجب است و در هر عبادت باید مراقب بود كه با محظوری بر خورد نكند، چه اگر چنین برخوردی پیش آید، تكلیف دشوار خواهد شد. اما متأسفانه كمتر سالی است كه دشواری‏هایی برای حاجیان پیش نیاید. گاهی هم ممكن است كار از مرحله دشواری بالاتر رود و با فاجعه‏ای دلخراش پایان یابد چنان كه نمونه‏هایی از آن را در عمر خود دیدیم.
پاورقی‏ها:
۱ - خداراست حج آن خانه، بر كسی كه توانایی رفتن بدان را داشته باشد. آل عمران: ۹۷ .
۲ - اصول كافی (چاپ آخوندی)، ج ۲ ، ص ۱۸ ، حدیث ۳ .
۳ - سفینهٔالبحار، ج ۱ ، ص ۲۱۱ .
۴ - طه: ۱۲۴ .
۵ - بحار، ج ۹۶ ، ص ۲۲ .
۶ - حج جهاد، و عمره تطوع است. (كنزالعمال، كتاب حج، حدیث ۱۱۷۸۷ ، چاپ جدید، ج ۵ ، ص ۴ .
۷ - خاقانی شروانی.
۸ - دیوان ناصر خسرو، چاپ مینوی و ص ۳۰۱ - ۳۰۰ - با توجه به اینكه متن كامل این قطعه در صفحه همین شماره آمده است در اینجا از تكرار آن خودداری گردید.
۹ - سفینهٔالبحار، ج ۱ ، ص ۲۱۳ .
۱۰ - مستدرك (چاپ مؤسسه آل‏البیت، قم) ج ۱۰ ص ۷۲ - ۱۶۶ .
منبع : فصلنامه الکترونیکی میقات حج


همچنین مشاهده کنید