جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


علم و الهیات


علم و الهیات
تاریخ ارتباط علم و دین را شاید بتوان به قدمت استفاده از این دو واژه در فرهنگ بشری دانست. حدود سه قرن پیش با پدیداری علوم جدید، ارتباط علم و دین وارد مرحله جدیدی شد.
بررسی ارتباط علم و دین به طور كلی و پیامدهای فلسفی الهیاتی علوم معاصر به طور خاص تا اواسط قرن حاضر به صورت متمركز و منسجم انجام نشده بود، بلكه غالباً به بحث های پراكنده و آثار محدودی كه در این باره انتشار می یافت، اكتفا می شد.
اما به تدریج بسیاری از دانشمندان، فیلسوفان، عالمان الهیات و دیگر محققان ضرورت بحث و بررسی منسجم تری را درباره ارتباط علوم معاصر با دین، الهیات، اخلاق، فلسفه و ارزش های انسانی كاملاً احساس كردند. این جریان سرانجام به شكل گیری حوزه ای جدید به نام «علم و دین» انجامید كه از چند دهه پیش سازماندهی پژوهش های گسترده ای را بر عهده گرفته است.
مهم ترین بخش مباحث «علم و دین» را بررسی پیامدهای الهیاتی، فلسفی حقایق و نظریه های علمی ومعاصر تشكیل می دهد و به همین لحاظ گاهی از مباحث «علم و دین» به مباحث «علم و الهیات» نیز تعبیر می شود.
از جمله ویژگی های پژوهش های جدید در حوزه «علم و الهیات» كه زمینه ساز تحولی اساسی به شمار می آید آن است كه پژوهشگران در این حوزه توجه خود را به بررسی هماهنگی های گوناگون میان علم و الهیات معطوف ساخته اند.
در این پژوهش ها با به كارگیری شیوه های مختلف و به ویژه با بهره گیری از مفاهیم و روش های گوناگون فلسفی، به تدریج زمینه این هماهنگی روشن تر می شود. در این چارچوب نه تنها تعارض علم و الهیات مطرح نیست، بلكه نسبت به جدایی و انفكاك همه جانبه آن دو نیز تردیدهای جدی ابراز شده است. این تحول آنچنان بارز و حایز اهمیت است كه برخی محققان از آن به «انقلاب» یاد كرده اند.
كتاب «علم و الهیات» كه به همت ابوالفضل حقیری، گردآوری و ترجمه شده توسط موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر منتشر شده است. این كتاب ترجمه ای از برجسته ترین مقالات حوزه علم و الهیات را شامل می شود و توجه مخاطبین را به آخرین نظریات ارایه شده در بحث ارتباط علم و الهیات جلب می نماید.
در علم و الهیات به سوی هم گرایی، مقاله ای به قلم تدپیترز است. نویسنده در این مقاله به عنوان «نبردی جدید و هیجان انگیز بر سر علم و دین» كه عنوان سرمقاله صفحه اول نیویورك تایمز است اشاره می كند و معتقد است نبرد بخشی از تصویر است، اما تمام آن نیست. علم و دین به طرق گوناگون با یكدیگر ارتباط برقرار می كنند و تمام این روش ها، در كنار یكدیگر، تصویری به مراتب بزرگ تر را تشكیل می دهند.
این مقاله درصدد است تا برخی از شیوه های ارتباط میان این دو حوزه تلاش بشری را در دوران ما شرح دهد و به بدیلی صلح آمیز، یعنی «هم گرایی مفروض» توجه خاصی نماید. در عین حال ممكن است استعاره ای دیگر نیز كه با استعاره نبرد بی ارتباط نیست، مفید باشد: انقلاب.
به زعم نویسنده این مقاله، ما اكنون در حال جنگ نیستیم، اما ممكن است در حال انقلاب باشیم. استعاره انقلاب چنان بر پیچیدگی و ظرافت كار می افزاید كه دیگر تلقی بین علم و الهیات به مثابه دشمنان سرسخت، از دقت لازم برخوردار نیست. راهبری انقلاب را گرایش فكری پیش بینی ناشده و شگفت انگیزی، یعنی طرح مجدد پرسش خدا در درون مدار بحث علمی درباره جهان طبیعی در دست دارد. طرح پرسش های كلامی در اردوی علمی، به درستی در مدل نبرد قرار نمی گیرد.
از سوی دیگر وضعیت پیش انقلابی را كه هم اكنون در حال خیزش از آن هستیم، نباید به مثابه وضعیت نبرد دایم توصیف كرد، بلكه بهتر است آن را آتش بس بخوانیم. به عبارت دیگر ما چندین دهه با تصور وجود مرزی كار كرده ایم كه باید آنچه را از طریق علم درباره جهان طبیعی می دانیم، از آنچه اندیشمندان دینی در مورد حقیقت متعالی یعنی خدا می گویند، جدا سازد.
تدپیترز همچنین در این مقاله به هشت شیوه نبرد و آشتی در میان علم و الهیات اشاره می كند و به این سوال پاسخ می گوید كه ارتباط میان علم و الهیات باید چگونه باشد؟
به زعم او این ارتباط را همه به یك شكل نمی دانند. اگر استعماره نبرد را گسترش دهیم، می توان دید كه این رابطه از رابطه شدیداً خصمانه تا آتش بس همراه باناآرامی، متغیر است.
تد پیترز، جبهه ای كه ظاهرا در آن سوی خط مشی دو زبانی در حال گشوده شدن است را «همگرایی مفروض» می خواند و اظهار می دارد برای آنكه «همگرایی مفروض» ما را به پیش ببرد، آمادگی برای یادگیری نكات جدید از جانب متكلمان و دانشمندان، به یكسان ضروری است.
«منطقه و ابهام ها در علم و دین»، عنوان مقاله چارلز تونز است.
نگارنده اعتقاد دارد كه علم و دین، نماینده دو وجه متفاوت از فاهمه و غرایز مختلف بشری هستند كه اغلب كاملا متفاوت به نظر می رسند، اما می توانند ارتباط نزدیكی با یكدیگر داشته باشند. علم با آزمایش ها و منطقه و خود تلاش دارد تا نظم یا معانی كیهان را دریابد. این دو ارتباط متقابلی دارند. هدف بر ساختار دلالت دارد و ساختار نیز باید به نحوی براساس هدف قابل تفسیر باشد.
دست كم من چیزی می انگارم. من فیزیكدان هستم و خود را مسیحی نیز می دانم.
ضمن تلاش برای درك ماهیت كیهان در این دو نحوه تفكر، نقاط اشتراك و تلاقی فراوانی میان علم و دین می بینم. منطقی به نظر می رسد كه این دو در بلندمدت حتی همگرایی نیز داشته باشند.
چارلز تونز اظهار می دارد كه عقل بر ایمان استوار است، حتی در علم. او در بیان چگونگی این امر می گوید برای علم موفق از نوعی كه می شناسیم باید ایمان داشته باشیم كه قوانین قابل اطمینان بر كیهان حكم می رانند و افزون بر آن، با تحقیق انسانی می توان این قوانین را كشف نمود. منطق بررسی انسانی فقط در صورتی شایان توجه است كه خود طبیعت، منطقی باشد. علم با ایمان به این امر عمل می كند كه منطق انسانی می تواند در بلندمدت قوانین طبیعت را درك كند و این قوانین قابل اتكا هستند. این، ایمان عقل است. این مقاله همچنین به مساله خلقت و اصل پیدایش انسان و منشأ كیهان كه از نكات مورد علاقه مشترك علم و تفكر كلامی است نیز می پردازد.
«الهیات، كیهان شناسی و اخلاق» مقاله دیگری است كه نویسنده آن نانسی مورفی می باشد.
او در این مقاله در صدد است تا مدلی برای درك روابط میان علوم، اعم از طبیعی و اجتماعی و برای مرتبط ساختن علوم با الهیات و اخلاق ارایه كند و برای انجام این كار، از نتایج دو تغییر بسیار مهم در جهان فكری غرب بهره می گیرد. به زعم او اینها تغییرات جدیدی هستند. تحولاتی كه ظرف همین بیست ساله روی داده اند. این تحولات به راستی دارای خصلتی انقلابی هستند و او در واقع آنها را بخشی از تغییری در جهان نگری می داند كه چنان بنیادی است كه ممكن است خود نشانه پایان دوران مدرن باشد.
نگارنده در این مقاله، نخست سه ویژگی جهان نگری ای را كه در حال گذار است شرح خواهد داد. دوم، دو تغییر بنیادی در فرض های بنیادی فكری را شرح می دهد و سرانجام مدلی برای مرتبط ساختن الهیات، اخلاق و علوم ارایه می كند كه در آن از تغییرات انقلابی موصوف استفاده شده است.
عناوین برخی دیگر از مقالاتی كه در این كتاب بدانها پرداخته شده است، عبارتند از: از فیزیكدان به كشیش ‎/ جان پالكینگون؛ چه انسانی است این حیوان ‎/ فرانسیسكو آیالا؛ زندگی انسانی: آفرینش در برابر تكامل ‎/ وولفهارت پاننبرگ؛ و تكامل، تراژدی و امید ‎/ جان هائوفت.
كتاب «علم و الهیات» از جهات زیر حایز اهمیت و اولویت است:
۱) پدید آورندگان این اثر، همگی از برجسته ترین صاحب نظران در حوزه علم و دین به حساب می آیند.
۲) از ترجمه ای دقیق و كامل برخوردار است.
۳) مطالب مطرح شده در این اثر، ارزشمند و مهم هستند.
چاپ اول این كتاب در ۱۲۰۰ نسخه و ۴۰۶ صفحه در دسترس علاقه مندان است.
میشائل اشتاودیگل
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید