جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


چهارشنبه سوری


چهارشنبه سوری
ایرانیان از دیرباز برای مراسم نوروزی، آداب و سنت‌های خاصی را اجرا می‌ كردند كه تا به امروز ادامه دارد. هوای خوب و بارانی اسفندماه، خانه تكانی منازل در شهر و روستا، سبزه گره‌زدن در خانه‌ها و... همه از علائم فرا رسیدن سال نو است، اما نشانه‌ای كه همه باور می‌كنند، سال جدید در راه است، همان چهارشنبه‌سوری می‌باشد. آخرین سه‌شنبه سال را شب چهارشنبه‌سوری می‌گویند، شبی كه در حال حاضر تنها بوته‌سوزانی و از آتش پریدن از آن باقی مانده است، اما می‌خواهیم شما را ببریم به ایران صد سال پیش،گرچه این رسوم دیگر كمرنگ شده است ...
از یكی، دو روز به شب چهارشنبه سوری مانده، آب‌های حوض و حوضچه‌های خانه را خالی و عوض می‌كردند. به این صورت كه تعدادی از خانم‌ها ظروف دم دستی و سپس هر چیز كثیف شستنی خود، مانند البسه را داخل هم شسته و آب كشیده و به روی بند پهن می‌كردند و به نیت اتصال از بغل بهم گره می‌زدند.
پس از آن كمی سركه و ذغال به حوض و حوضچه‌ها ریخته، آب‌حوض‌كش خبر یا دسته جمعی كمك كرده و آنها را خالی و آب‌هایشان را به نیت بیرون ریختن سیاهی، كدورت و چرك دل از خانواده به جوی كوچه می‌ریختند و آب تازه كه قبلا هر كدام از اهل خانه نبات یا حبه قندی در آن حل كرده بودند، می‌ریزند. آبی كه روشنایی و صفای تازه به خانه آورده و كسی تا بلند شدن صدای (توپ سال نو) و آمدن (عمو نوروز) حق دست زدن به آن را ندارد.
دومین آداب شب چهارشنبه‌سوری، خریدن اسباب برای سال تازه و خریدن كوزه نو بود كه باید تا پیش از ظهر روز سه‌شنبه كه شب چهارشنبه‌سوری به حساب می‌آید و آفتاب رو به بلندی است، صورت بگیرد. این كوزه را آب میكردند آن روی را طاقچه رو به در اتاق میگذاشتند. بعضی‌ها آن را بعدازظهر از بالای در نقاره‌خانه (اتاقی بالای سر در دروازه ارگ، دروازه‌ای واقع در جنوب میدان ارگ) پایین انداخته و می‌شكستند.
سپس تا بلند شدن اذان ظهر برای خریدن اسباب به تكاپو می‌افتادند. زن‌ها به سراغ اسباب بزك مانند رنگ، روناس، حنا و سرمه و امثال آن می‌رفتند تا سیاهی و تابناكی موی، مژه، چشم و ابروی آنان را زیادتر كند. از دیگر آداب چهارشنبه‌سوری می‌توان به این مسئله اشاره داشت كه اولین كار بعدازظهر سه‌شنبه آخر سال این بود كه بخت بسته‌ها، مثل دختران و بیوه زنان، روانه دباغخانه می‌شدند تا آب از آن‌جا بیاورند و رسوم این كار چنین بود كه هر یك كوزه یا شیشه‌ای برداشته، رخت و كفش كهنه پوشیده و در كنار اتاقی كه درش رو به جنوب باز می‌‌شود جمع شده و از آنجا با هم حركت كنند و سخنانشان تا دباغخانه همه از بریدن، شكستن، ریشه‌كن كردن، پر دادن و سوزاندن و بیرون كردن و مانند آن است تا به دباغخانه برسند.
همچنین (آتش‌افروز)، نام نمایش‌دهندگان دیگر آخر سال بود كه برای چنین روزی ظاهر شده و تا سال دیگر دیده نمی‌شدند. به این صورت كه لباس سرخ پوشیده، كلاه منگوله‌دار به سر نهاده، زنگوله به لب آستین دوخته، با قوطی نفت و مشعلی كه از پارچه‌ای بر سر مفتول بسته بودند، به دور محله‌ها راه می‌افتادند و جلوی هر جمع، سر مشعل افروخته را در دهان برده و پس از لحظه‌ای خارج می‌كردند و در حالی كه دوده نفت چهره اصلیشان را تغییر داده بود شعر می‌خواندند:
آتیش افروزه، سالی یه روزه، دنیا دو روزه، مثل نیم سوزه و...
هوا كه رو به تاریكی می‌رفت، هر خانواده‌ای كپه‌ای بوته را باید برای خود نیت می‌كرد و تفال را می‌گرفت به این معنی كه اگر امری را در نظر داشت كه انجام شده یا نخواهد شد؛ اگر شعله آن دیرتر از شعله دیگر كپه‌ها خاموش می‌شد، آن كار انجام شده، وگرنه به سامان نمی‌رسید و چون رفع مخاصمه و فرو نشستن منازعه و دفع غم و گرفتاری را در خاطر آورده بود، عكس آن بشارت‌دهنده می‌شد كه با فرو نشستن آن غائله و گرفتاری خاتمه می‌‌پذیرفت، در بر جا ماندن و دیرتر خاموش شدن مطابق آن حكم می‌كرد.
اگر آتش، جامه یا بدن را سوزانده بود، دشمن بر او غلبه می‌كرد و اگر در جهیدن به وسط آتش افتاده بود، به نعمت می‌رسید. اگر بوته‌ای سر و صدا می‌كرد، اگر مرد بود به كسب و كار دلخواه و اگر زن بود به اولاد می‌رسید. همچنین منتظر می‌ماندند تا آخرین شعله آتش‌ خاموش و خاكسترهایشان سرد بشود و آن‌گاه هر كس مقداری از خاكستر آن را برداشته و ذغالی به آن اضافه می‌كرد و در پارچه چرك لباس خود بسته، به آب كنار روان رفته به آب می‌داد و می‌گفتند با این عمل سردی، خمودی و سیاهی و غم از زندگی دور می‌شود. از دیگر اعمال چهارشنبه‌سوری باید به دور انداختن كوزه كهنه اشاره كرد كه پس از بوته‌سوزی، خاك جاروی اتاق و حیاط را در آن ریخته و از لب بام به كوچه می‌انداختند و می‌گفتند: (دور كردم و دور كردم، چشم دشمنو كور كردم.)
● اما آجیل چهارشنبه‌سوری...
این آجیل نیز یمن و شگونی داشت كه در این شب با خود به خانه‌ها می‌آورد كه از هفت نوع خوردنی و میوه خشك مانند: كشمش، نخودچی، توت، انجیر، خرما، قیسی و باسلق تشكیل می‌شد كه فلسفه هفت نوعی و اقسام آن، این بود كه باز عدد هفت آن از تعداد كواكب هفتگانه نشات می‌گرفت.
در این شب بود كه با فال گوش ایستادن و گوش به سخنان رهگذران، سرنوشت و آینده سال جدید معلوم می‌شد! و این نیز چنین بود كه هركس از زن و مرد كه بیشتر آنها را زنان جوان و دختران به خانه مانده تشكیل می‌دادند، بعد از غروب این شب در پس درهای خانه‌ها و سرپیچ كوچه‌ها و بالای بام‌ها كه اشراف به كوچه داشته باشد و فضای گذرگاه‌های كم‌تردد فال گوش ایستاده و اول رهگذری كه از آن‌جا گذشته چیزی بر زبان آورده، یا جمعی كه با هم حرف می‌زدند كلماتشان تفال یا نظیر آینده آنها می‌شد.
● و اما قاشق‌زنی
یكی دیگر از كارهای شب چهارشنبه‌سوری قاشق‌‌زنی به وسیله زن‌ها و دخترها بود كه از دو، سه ساعت از شب گذشته كه تردد مردم در كوچه‌ها اندك شده و به خانه‌ها رفته بودند، شروع شده چادر به سر كرده همراه پیاله مسی و قاشق چوبی كه صدای بم لطیف داشته باشد به پشت در خانه‌ها رفته، به زدن قاشق‌ها به لب پیاله‌ها می‌پرداختند و منتظر می‌ماندند تا از طرف ساكنان منازل چیزی در پیاله‌های آنها افكنده شود كه باز این نیز تفالی بود كه به وسیله اشیاء دریافتی خود را در نیات كامروا یا ناكام می‌انگاشتند.
به این صورت كه اگر از طرف در پیاله آنها قند، نبات، شیرینی، پول یا برنج، حبوبات، میوه و خوردنی و امثال آن می‌ریخت شده بود آن را دلیل بر شیرین كامی و حاجت‌روایی و مقصودیابی و از قبیل آن می‌دانستند و هرگاه مخالف آن و از طرف بدذات‌ها و هم‌آزارها در ظرف خود سیاهی و تلخی و امثال آن می‌یافتند، با دل تنگ و خبردهنده غم و تیره‌روزی و عزا و رنجوری و مثل آن می‌دیدند، كه در این مورد نیز خوشمزگی‌هایی نیز به میان می‌آمد كه هم باعث تفریح و خنده اهل خانه بود و هم قاشق‌زن از آن می‌شد.
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید