شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

بریگاد قزاق نیروی بیگانه در ایران


بریگاد قزاق نیروی بیگانه در ایران
ویژگی‌های جغرافیایی، ایران را در طول تاریخ مورد تهاجم قدرت‌های گوناگون قرار داده است. این مسئله به خصوص پس از تأسیس سلسله صفویه قوت و شدت بیشتری یافته است. زیرا از این زمان به بعد اروپایی‌ها حضور خود را درمنطقه گسترش داده‌‌اند. به شكلی كه حضور آنان در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌های كشور نقش به سزایی داشته است. با این حال علیرغم تعرضاتی كه نسبت به خاك ایران می‌شد سلاطین ایرانی همواره در تشكیل ارتشی منظم و پایدار ناتوان بوده‌اند.
سلاطین قاجار كه در مقایسه سلسله‌های پیشین از ضعف‌های بیشتری رنج می‌بردند نه تنها خود از انجام اصلاحات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ایجاد ارتشی نوین و پیشرفته عاجز ماندندبلكه استبداد مطلق آنها به عنوان مهمترین مانع، تلاش‌های اصلاحات عباس میرزا و صدر اعظم‌‌هایی چون امیركبیر و میرزا حسین‌خان سپهسالار را نیز در راه اصلاح امور ناكام گذاشت. ۱ از این رو تنها نیروی نظامی جدیدی كه از سلسله قاجار باقی ماند نیروی اندك موسوم به «بریگاد قزاق» تحت فرماندهی افسران روسی بود كه در سال ۱۸۷۹ تحت لوای بیگانگان تأسیس شد.
بحث حاضر مراحل شكل‌گیری عملكرد و فرجام نیروهای قزاق را ناشی از نفوذ عوامل خارجی می‌داند. به طوری كه هم درشكل‌گیری این قشون و هم درنحوه اداره و رفتارهای قزاق‌های ایرانی بیگانگان نقش مهمی ایفا نموده‌اند. از این رو در ادامه پس از بررسی چگونگی تشكیل نیروهای قزاق به بررسی دو كودتایی خواهیم پرداخت كه در آنها نیروهای قزاق نقش عمد‌ه‌ای ایفا نموده‌اند.
● شكل‌گیری بریگاد قزاق
پیدایش بریگاد قزاق كه در ظاهر پیامد دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا به شمار می‌رود در واقع استمرار اندیشه اصلاحات نظامی با توجه به وضعیت نابسامان قشون ایران از یك سو و فقدان یك نیروی كارآمد امنیتی به ویژه برای مقابله با ناآرامی‌ها و شورش‌های داخلی از سوی دیگر بوده است.
روسها كه جلوه‌های روانشناختی ناصرالدین شاه را به خوبی می‌شناختند، طی دومین سفر اروپایی شاه و به هنگام عبور وی از خاك روسیه نظر او را به یك مانور نظامی باشكوه جلب كردند. در واقع روس‌ها از این موقعیت استفاده نمودند و چون در صحنه سیاست ایران از رقیب سنتی خود (انگلستان) تا حدی عقب‌افتاده بودند با پذیرایی مجلل نظر شاه را جلب نمودند.
در مانور نظامی كه در سن پترز بورگ برای ناصرالدین شاه ترتیب دادند وضع لباس، اسلحه و انضباط قراق‌های روسی مورد توجه وی قرار گرفت. لذا شاه با تحریك مستقیم عوامل تزار و همچنین پیشنهاد مشیرالدوله سپهسالار كه از ملازمان شاه در این سفر به حساب می‌آمد خواستار تأسیس نیروی مشابه آن در ایران گردید و درصدد تربیت یك قسمت از سواره نظام ارتش ایران به سبك قزاق‌های روس برآمد.
محافل سیاسی روسیه كه تشكیل نیروهای نظامی وابسته به خود را یك فرصت طلایی برای تحقق اهداف امپریالیستی خویش یافته بودند، بی‌درنگ در راه تشكیل آن اهتمام ورزیدند تا منافع آن كشور در ایران با پشتیبانی یك نیروی نظامی تضمین گردد. از این رو تزار روسیه آلكساندر دوم از این فكر استقبال كرد و چون تمایل به نفوذ در ارتش ایران داشت،‌در پی این توافق در ژانویه ۱۸۷۹ (۱۲۹۶ ه‍. ق) یك عده افسر قزاق به ریاست كلنل دومانتوویچ با هزار قبضه تفنگ و دو عراده توپ روانه ایران كرد تا با پشتیبانی مستقیم سفیر وقت روسیه به تأسیس قزاقخانه شاهنشاهی اقدام نمایند. ۲
دولت ایران كه از تشكیل بریگاد قزاق چه به عنوان پیشقراول ارتش نوین ایران و چه به عنوان یك گارد محافظ سلطنت حمایت جدی می‌كرد،‌ مساعی لازم را جهت تقویت‌ این نیرو انجام داد. از این رو قزاقخانه شاهنشاهی كه ابتدا از یك هنگ تشكیل می‌شد پس از مدتی مبدل به بریگاد (تیپ) و سپس دیویزیون (لشكر) قزاق گردید تا افسران و سربازان ایرانی تحت نظر افسران روسی به انجام وظیفه بپردازند. ۳
پس از كلنكل دومانتوویچ به ترتیب سرهنگ چوركوسكی، ژنرال كاساكوفسكی، سرهنگ چرنوزوبوف و كلنل لیاخوف به سمت فرماندهی بریگاد قزاق نائل آمدند. اگر چه رسماً فرمانده قزاقخانه تحت امر وزارت جنگ بود، اما عملاً در امور نظامی و سیاسی با وزیر مختار روسیه در تهران مشورت می‌كرد و گزارش كارهای خودرا به ستاد ارتش قفقاز می‌فرستاد. نیروهای روسی قزاقخانه كه در زمان مظفرالدین شاه به سبب تمایل امین‌السلطان (اتابك اعظم) به روس‌ها از اختیارات بیشتری برخوردار شده بودند،‌ در مواقع قحطی اقدام به خرید و احتكار گندم و ارزاق عمومی می‌كردند و از این راه به چپاول مردم ایران و ثروت‌اندوزی خویش می‌پرداختند.
همچنین در آستانه جنگ جهانی اول، دولت روسیه با استفاده از ضعف دولت ایران واحدهای قزاق را نخست درتبریز و استرآباد و سپس در رشت، اصفهان، كرمانشاه، همدان، ارومیه و مشهد گسترش داد تا قزاقخانه یكی از مهمترین عوامل نفوذ دولت روسیه تزاری در ایران به شمار آید.
این وضعیت تا انقلاب ۱۹۱۷روسیه و قدرت‌یابی بلشویك‌ها ادامه یافت.در آن زمان دولت روسیه، فرماندهی دیویزیون قزاق را به كلرژه محول كرد،‌ اما فرماندهی او دیری نپائید، زیرا نیروهای بریتانیائی كه در ایران مستقر شده بودند كلنل استاروزلسكی را كه از هواداران حكومت تزاری بود، به جای او منصوب كردند. از این زمان به بعد است كه انگلیسی‌ها جایگزین روس‌ها می‌گردند و نفوذ خود را باكودتای رضاخان به حد اعلا می‌رسانند.
● كودتای اول: به توپ بستن مجلس
محمد‌علی شاه كه با بی‌ اعتنایی خود به مجلس هیچگونه تمایلی به سازش و مماشات با رهبران نهضت مشروطه از خود نشان نمی‌داد، ‌با واكنش نمایندگان و تصویب قوانینی نظیر اصل تفكیك قوای سه گانه مملكت، تأسیس عدالتخانه،‌برافتادن تیول‌ها و اوضاع ملو‌ك طوایفی، اصلاح و تعدیل بودجه كشور، قطع شدن مستمری‌‌های گزاف شاهزادگان و تعیین مستمری برای خود مواجه شد. از این زمان شاه عملاً روبروی مردم، مشروطه‌خواهان و نمایندگان مجلس قرار گرفت و از این رو اقدام به كودتایی علیه مشروطه‌ نمود.
نمایندگان مجلس در اجرای دستور محمد‌علی میرزا كه ضمن صدور اعلامیه‌ای خواهان تعطیلی سه ما‌هه‌ مجلس شده بودند،‌ وقعی ننهادند از این رو نخست با محاصره مجلس و سپس به توپ بسته شدن آن مواجه شدند.
سرهنگ لیاخوف فرمانده روسی واحد مركزی قزاق كه از سوی محمد‌علی شاه به حكومت نظامی تهران منصوب شده بود وعملاً تهران را به تصرف نظامیان قزاق تحت فرماندهی افسران روسی در آورده بود، در روز دوم تیر ماه ۱۲۸۷ هجری خورشیدی (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به همراه نیروهای قزاق نخست به محاصره‌ی مجلس و مدرسه سپهسالار پرداخت و سپس هنگامی كه با مقاومت مجاهدان روبرو شد، مبادرت به گلوله باران ساختمان مجلس نمود. قزاقها پس از تصرف مجلس به پارك امین‌الدوله حمله بردند و نمایندگان را مضروب و دستگیر كردند و به باغ شاه منتقل ساختند.
شواهد بسیاری وجود دارد كه از دخالت مستقیم روس‌ها در كودتای محمد‌علی شاه پرده بر می‌دارند. در این زمینه می‌توان به چهار نامه‌ای كه لیاخوف در آن دوران به فرماندهی كل قفقاز فرستاده است و رد درخواست وام جدید از روسیه و برنامه‌ریزی جهت ایجاد یك بانك ملی اشاره نمود كه وطنخواهی و بیگانه گریزی نمایندگان مجلس را نشان می‌داد و از این رو با منافع روس‌ها در تضاد بود. ۴
همچنین اعمال روس‌ها كه ایران را به عنوان جزئی از خاك روسیه مورد ارزیابی قرار می‌دادند، حكایت از به خطر افتادن منافع آنان در انقلاب مشروطه داشت. از این رو روس‌ها به پشتیبانی از بازگشت محمد‌‌علی شاه، اعلان اولتیماتوم جهت اخراج مورگان شوستر، مخالفت آشكار با اصلاحات مشروطه‌خواهان، ایجاد اختلال، نا امنی و بی‌ثباتی سیاسی و در نهایت به توپ بستن مجلس اقدام نمودند. ۵
تقاضای رسمی پناهندگی محمد‌علی شاه قاجار به سفارت روسیه در ۲۵ تیر ۱۲۸۸ كه یك سال پس از به توپ بستن ساختمان مجلس صورت گرفت و در نهایت با خروج محمد‌علی شاه از ایران در ۱۸ شهریور ۱۲۸۸ با همراهی نیروهای قزاق خاتمه یافت نیز دلیل دیگری برای اثبات ادعای دخالت مستقیم روس‌ها در كودتا است.▪ حدفاصل دو كودتا
در جریان جنگ جهانی اول، در حالی كه ایران به صحنه‌ی تاخت و تاز بیگانگان درآمده بود و كابینه‌ها در ایران یكی پس از دیگری به دلیل مخالفت انگلیس‌ها و روس‌ها سقوط می‌كردند،۶ توافقی توسط سپهسالار در اوت ۱۹۱۶ م با دو دولت صورت گرفت كه طی آن از یك سو می باید كمیسیونی مركب از طرفین جهت نظارت بر پرداخت كمك مالی ۲۰۰۰۰۰ پوندی به دولت ایران تشكیل می‌گردید تا بدین ترتیب به توان قوای قزاق اضافه گردد. و از سوی دیگر یك نیرو از قوای انگلیس كه بعدها به «پلیس جنوب» شهرت یافت در جنوب كشور استقرار می‌یافت. ۷
روسها كه در دوره حكومت تزارها با نگاهی استعماری و توسعه‌طلبانه موفق به كسب انحصارات مالی نظیر دریافت امتیازات راه‌سازی، ماهیگیری، تأسیس بانك استقراضی و همچنین كنترل نظامی تهران از طریق بریگاد قزاق شده بودند۸ و نفوذ خود بر ایران را در برابر بریتانیا افزایش داده بودند، با وقوع انقلاب بلشویكی ۱۹۱۷م. پاره‌ای از امتیازات خود را لغو و تصمیم به فراخوانی مستشاران و نظامیان خود گرفتند. ۹
اگر چه این مسئله از دغدغه‌های ایران تا حدی كاست اما دولت بریتانیا كه هم اینك صحنه را بدون رقیب می‌دید، بلافاصله گام‌هایی بلند در صیانت از منافعش در ایران، از جمله تسلط انحصاری بر منابع اقتصادی، سیاسی و نظامی، برداشت۱۰ و تمام تحولات ایران را تحت‌‌الشعاع اقدامات خود قرار داد. زیرا با توجه به دگرگونی در روسیه، ادامه وضعیت سابق در ایران برای انگلستان مطلوب نبود.
در واقع انگلیسی‌ها كه در وهله نخست كوشیده بودند با نقاب آزادیخواهی به حمایت از انقلاب مشروطه برخیزند، پس از آنكه صحنه را از رقیب روسی خود خالی دیدند، متوجه عواقب احتمالی انقلاب مشروطه در سراسر منطقه به ویژه هند و به خطر افتادن موقعیت و منافع بریتانیا گشتند. به همین علت تلاش‌های خود را جهت ایجاد ثبات با توسل به قدرت نظامی از طریق دولتی وابسته به كار بستند. از این رو به حمایت از رضاخان و طرح كودتایی دیگر پرداختند. كودتایی كه باردیگر توسط نیروهای قزاق صورت گرفت، اما با این تفاوت كه اگر كودتای پیشین تحت حمایت روس‌ها صورت گرفته بود، در این كودتا نقش اصلی را انگلیسی‌ها ایفا می‌كردند.
از این رو می‌توان كودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را نقطه عطفی در روابط سیاسی ایران و انگلیس به شمار ‌آورد، زیرا كودتا سبب خلع روس‌ها از قدرت نظامی قزاق می‌گردید و بدین ترتیب انگلیس كه با انقلاب اكتبر ۱۹۱۷ روسیه،‌خود را در صحنه‌ی سیاسی ایران یكه و تنها می‌دید، قصد خود مبنی بر سیطره بر نیروهای نظامی ایران را نیز برآورده می‌ساخت.
● كودتای دوم: رضاخان می‌آید
دخالت آشكار و مستقیم انگلستان در امور ایران به اوایل دوره قاجار و تصرف هندوستان باز می‌گردد كه ایران را از لحاظ جایگاه اقتصادی و موقعیت استراتژیك مورد توجه انگلیسی‌ها قرار داد. كشف نفت و ممانعت از حضور روسیه در خلیج فارس و هندوستان را نیز می‌توان از دیگر دلایل مهمی به شمار آورد كه سرزمین ایران را نزد انگلیسی‌ها ارزشمند جلوه می‌داد به طوری كه این كشور برای دستیابی به منافع بیشتر به خود اجازه نمی‌داد از رخدادهای ایران غافل بماند. ۱۱
عدم تصویب قرارداد ۱۹۱۹ توسط مجلس! جلوگیری از نفوذ روسیه كمونیستی در ایران، حفظ منافع در هندوستان،‌ قیام شیخ محمد خیابان، جنبش میرزا كوچك خان جنگلی، قیام كلنل محمد‌تقی خان پسیان، قیام دلاوران دشتستانی،‌خیزشهای پراكنده در شهرهای مختلف و احساس خطر از حركت‌های استقلال‌طلبانه مردم در نقاط مختلف ایران از جمله عواملی بودند كه لندن را به وجود یك دولت نیرومند مركزی در ایران مجاب می‌‌كرد.
انگلیسیها كه در عرصه بین‌المللی خواهان ادامه‌ی جنگ جهانی اول تا شكست نهایی آلمان بودند، از بیم آنكه لشكر قزاق ایران به فرماندهی افسران روسی دستخوش افكار انقلابی روسیه شده و دامنه انقلاب كمونیستی به ایران (كه از اوضاع متفقین ناراضی بود) كشیده شود، تلاش خود را جهت بركناری سرهنگ كلرژه فرمانده لشكر قزاق كه هواخواه حكومت روسیه بود به كار گرفتند. از این رو سرهنگ استاروزلسكی پس از استعفای سرهنگ كلرژه با حمایت انگلیسی‌ها جانشین او گردید، اما دیری نپائید كه او نیز از سوی انگلیسی‌ها كنار گذاشته شد. ۱۲ تا پس از خلع ید فرماند‌هان روسی نیروهای قزاق، سرهنگ اسمایس یكی از ا فسران ارشد انگلیسی برای آموزش ارتش جدید ایران كه در قرارداد سرپرسی كاكس پیش‌بینی شده بود جایگزین آنها گردد. اگر چه در این بین مجلس شورای ملی، سردار همایونیكی از اعضای خانواده سلطنتی را به فرماندهی بریگاد قزاق منصوب كرده بود،۱۳ با این حال ژنرال آیرونساید و سرهنگ اسمایس پیش از آن به منظور عملی كردن كودتا، رضاخان میرپنج را شناسایی و انتخاب كرده بودند. انگلیسی‌ها كه او را قوی‌ترین فرد یافته بودند، ‌به فرماندهی قزاقهای ایرانی گمارده بودند تا مقدمات كودتا را فراهم آورد. ۱۴
همچنین برای این اقدام،‌ نیروی قزاق تحت فرماندهی رضاخان از حمایت مالی بانك شاهنشاهی كه مهم‌‌ترین ابزار تسلط سرمایه مالی انگلستان بر ایران بود، برخوردار گرید تا در اولین ساعات سپیده دم سوم اسفند ۱۲۹۹، رضاخان به عنوان فرمانده تیپ همدان به همراه قزاق‌های تحت فرمانش از قزوین به سمت تهران حركت نمایند و پایتخت را بدون وقوع مشكلی جدی تحت تصرف خود درآورند.
رضاخان در شرایطی با دو هزار قزاق گرسنه، برهنه و بی‌پول به دولت حمله كرد كه از یك سو رؤسای سوئدی ژاندارم و دیگر محافظان شهر توسط انگلیسی‌ها تطمیع شده بودند و از سوی دیگر دولت تنها با ششصد ژاندارم به مقابله با او برخاسته بود و وزیر جنگ به قوای دولتی در باغشاه دستور داده بود كه به قزاق‌ها تیراندازی نكنند. ۱۵
اگر چه صدور اعلامیه‌ای ۹ ماده‌ای رضاخان تحت عنوان «حكم می‌كنم»، در ظاهر بازگشت آرامش و ثبات به ایران را نمایش می‌داد،‌ اما در واقع آغازگر دوره‌ی استبدادی نوین در ایران بود. زیرا طی این كودتا رضاخان نخست به مقام سردار سپه، فرماندهی لشكر قزاق و وزارت جنگ ارتقا یافت و در نهایت در سال ۱۳۰۴ به مقام پادشاهی دست یافت و چتر حكومت مطلق‌‌العنان خود را بر سراسر ایران گشود.
رضاخان میرپنج كه در محیط قزاقخانه پرورش یافته بود، پس از دست‌یابی به قدرت درصدد تشكیل ارتشی نوین و نیرومند برآمد . از این رو سردار سپه با ادغام دیویزیون قزاق، ژاندارمری دولتی، بریگاد مركزی و سایر قوای پراكنده‌ی نظامی، از یك سو به عمر قزاقخانه پایان بخشید و از سوی دیگر ارتش جدیدی را به وجود آورد. اما این نیروی نظامی كه رضاخان همواره از آن با افتخار سخن می‌گفت، طی جنگ جهانی دوم هنگامی كه قوای متفقین در شهریور ۱۳۲۰ به كشور هجوم آوردند، ظرف چند ساعت مضمحل گشت. به شكلی كه سربازان با رها كردن سلاحهای خود در خیابان‌‌ها، جوی‌ها و میدان‌ها، پا به فرار گذاشتند و قوای متفقین بدون هیچ مقاومتی از سوی ارتش رضاشاه وارد ایران شدند. ۱۶
● نتیجه‌گیری
نحوه شكل‌گیری، عملكرد و فرجام نیروهای قزاق، همگی نشان از آن دارد كه این نیرو بیش از آن كه برآمده از بطن جامعه ایران،‌ در خدمت مردم ایران و در حراست از مرزهای ایران كوشیده باشد، به عنوان ابزاری جهت تحقق منافع بیگانگان عمل كرده است.
در بعد خارجی، تشكیل بریگاد قزاق یكی از امتیازات بزرگ ناصرالدین شاه به بیگانگان است كه زائیده رقابتهای امپریالیستی میان روسیه و انگلستان محسوب می‌گردد. همچنین عملكرد این نیرو بیانگر این مطلب است كه بریگاد قزاق به اهرم فشاری برای اعمال نفوذ بیگانگان و ابزاری جهت برآورده ساختن مقاصد و منافع روسیه و انگلستان در ایران درآمده بود. در مقاطعی این نیرو به عنوان پیشقراول ارتش تزاری و در مقاطعی به عنوان بازوی اجرایی و نظامی انگلیسی‌ها عمل نموده است.
در بعد داخلی در كارنامه قزاق‌ها، علاوه بر سركوبی قیام‌های كلنل محمد‌تقی خان پسیان، میرزا كوچك‌خان جنگلی و شیخ محمد‌خیابانی، دو كودتا نیز مشاهده می‌گردد. كودتاهایی كه یكی با حمایت روس‌ها و دیگری با پشتیبانی انگلیسی‌ها صورت گرفتند ولی هر دو توسط قزاقها به وقوع پیوست تاریخ معاصر ایران و سرنوشت ایرانیان را تحت‌الشعاع خود قرار دادند.
شعیب بهمن
پی‌نویس‌ها:
۱. صادق زیباكلام، سنت و مدرنیسم، ریشه‌یابی علل كوشش‌های اصلاح‌طلبانه و نوسازی در ایران عصر قاجار، تهران، انتشارات روزنه، ۱۳۷۷، صص ۲۳۱ ـ ۳۳۷.
۲. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی، تهران، انتشارات امیركبیر، ۱۳۸۳، ص ۳۰۰.
۳. همان.
۴. نیكی آركدی، ریشه‌های انقلاب ایران، تهران، انتشارات قلم، ۱۳۷۷، ص ۱۲۰.
۵. فیزور كاظم‌‌زاده، روس و انگلیس در ایران (۱۸۶۴ ـ ۱۹۱۴) پژوهش درباره امپریالیسم، ترجمه، منوچهر امیری، تهران، آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱، ص ۶۴۸.
۶. در همین زمینه سفیر انگلیس به وزیر مختار روسیه در ایران گفته بود: «مدتی است كه سفیران روس و انگلیس تقریباً ایران را اداره می‌كنند زیرا وزیران بدون مشورت آنها به هیچ اقدامی دست نمی‌زنند.»
برای آگاهی بیشتر رجوع كنید به: منصوره اتحادیه نظام مافی، احزاب سیاسی در مجلس سوم (۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ق)، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۷۱، چاپ اول، ص ۲۰.
۷. در تابستان سال ۱۹۱۶ نمایندگان دولتهای انگلستان و روسیه توافق كردند كه نیروهای خود را در شمال و جنوب ایران تقویت كنند. خطر آلمانی‌ها یا تركهای عثمانی و همچنین بازگرداندن امنیت به جنوب ایران، بهانه‌هایی بود كه در لندن برای توجیه تقویت نظامی انگلستان در جنوب ایران ذكر می‌شد. قرار بر این شد كه روسها نیروی قزاق را تا ۱۱ هزار نفر در شمال كشور افزایش دهند و انگلیسی‌ها نیز یك سازمان نظامی به نام «پلیس جنوب» تحت فرماندهی افسران انگلیسی و با مشاركت نظامیان هندی و ایرانی در جنوب كشور تشكیل دهند.
۸. علیرضا ملائی، بریگاد قزاق ایران، صحنه‌ای از مداخلات لجام گسیخته روسیه در ایران، مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، سال ششم، شماره ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۶)، صص ۱۶۱ ـ ۱۸۱.
۹. پس از امضای قرارداد برست لیتوفسك، تروتسكی مفاد قرارداد را به اطلاع كاردار ایران در پطروگراد رسانید.در ژانویه‌ی همان سال تروتسكی برنامه‌ی پنج ماده‌ای حكومت شوروی برای تخلیه‌ی قشون روس از خاك ایران را در روزنامه‌ی «شورای كارگران و سربازان» انتشار داد. براساس این برنامه،‌بلشویك‌ها تصمیم گرفته بودند كه افسران روس لشكر قزاق را نیز به روسیه احضار كنند.
۱۰. انقلاب مشروطیت (از سر مقالات دانشنامه ایرانیكا) ترجمه، پیمان متین،‌ انتشاران امیركبیر، ۱۳۸۲، ص ۱۲۶.
۱۱. دنیس رایت، انگلیسیان در ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار،‌ تهران، انتشارات دنیا،‌۱۳۵۷، صص ۱۸ـ ۱۷.
۱۲. ملك‌الشعراء بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، امیركبیر، ۱۳۷۱، ج ۱، صص ۷۸» ۷۴.
۱۳. خاطرات سری آیرونساید،‌تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی و مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۳، صص ۲۰۰ـ ۲۰۳.
۱۴. همان، صص ۳۵۶ ـ ۳۵۹.
۱۵. پیشین، ملك‌الشعراء بهار، ج ۱، ص ۶۷.
۱۶. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد حسین فردوست)، تهران، انتشارات اطلاعات، ج ۱، ص ۹۹.
منبع : دوران


همچنین مشاهده کنید