جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

فلسفه در آخر‌الزمان به روایت ژیژک


فلسفه در آخر‌الزمان به روایت ژیژک
● درآمد
اسلاوی ژیژك، فیلسوف نظریه‌پرداز اسلوونیایی درباره موضوعات متعددی همچون بنیادگرایی،‌ جهانی شدن، حقوق بشر، ماركسیسم، اسطوره، پست مدرنیسم و چند فرهنگ‌گرایی به ارائه نظر پرداخته است.
اندیشه‌های این فیلسوف جنجال‌های بسیاری در گستره فرهنگ غرب را باعث شده است. افراد زیادی به تحلیل و بررسی نقطه نظرات او سعی داشته‌اند.
اشلی وودی‌ویس، (Ashley Woodiwiss) رئیس دپارتمان روابط سیاسی و بین‌المللی در كالج ویتن به تحلیل مبحث عمل «act» در افكار ژیژك می‌پردازد. در این جهت پنج اثر از آثار ژیژك را ملاك تحقیق قرار داده و باتوجه به دیدگاه‌های سیاسی و مذهبی ژیژك خط رابطی بین تفكرات سیاسی و مذهبی او پیدا می‌كند.
اسلاوی ژیژك كسی كه خود را «ملحد ستیزه‌آمیز» معرفی می‌كند، مدعی است كه هنوز در مسیحیت چیزی باقی مانده كه ارزش جنگیدن دارد. او لنین‌گرایی است كه خود را در كتاب ارتدوكسی گیلبرت چسترون، جست‌و‌جو می‌كند. او چپ‌گرایی مستبد، ضد فمنیست و ضد یهودی است. از دیدگاه خیلی از منتقدان، ژیژك منتقدی مملو از تناقضات است. وقتی كه می‌خواهید در مورد ژیژك بنویسید ناگزیر باید پرچمتان را به سویی بگیرید. در این مقاله ما به اندیشه‌های مذهبی – سیاسی ژیژك می‌پردازیم و به طور خاص به مبحث عمل در افكار او تامل خواهیم كرد. هر‌چند كه ژیژك بخش عمده تحلیل‌های فلسفی‌اش در مورد «عمل» را در دو اثر قدیمی‌اش تحت عنوان‌های «بازمانده جدایی‌ناپذیر» (۱۹۹۶) و «سوژه حساس‌كانون غایب هستی‌شناسی سیاسی» (۱۹۹۷) آورده است اما ما پنج اثر اخیر او را در این حیطه مورد تحلیل قرار خواهیم داد و عمل را به عنوان ارتباط بین عقاید او در مورد مسیحیت در سه كتاب نخست و عقایدش در مورد دنیای سیاسی معاصر بررسی خواهیم كرد. این فیلسوف با وجودی كه سعی دارد كنترل خود را حفظ كند اما گاه و بی‌گاه به دستگاه حكومت بوش و ارجاعات او به پاپ حمله می‌كند.
در آغاز كتاب «امر مطلق شكننده» ژیژك یكی از پیچش‌های انحصاری‌اش را در جواب احتمالی ماركسیسم می‌آورد. در دو مبحث انتقادآمیز «جنبه‌های تاسف‌آور روزگار مدرن» و «برگشت به مذهب تنها توجه به ظواهر آن است» ژیژك بیشتر از آنكه به مذهب به عنوان تمسك به تاریك‌اندیشی ناامیدكننده نگاه كند، ادعا دارد كه مسیحیت و ماركسیسم باید در یك سنگر در مقابل روح‌گرایی‌های جدید به شدت بتازد.بنابر دنیای بسیار عجیب و غریب ژیژك در عالم كنونی مسیحیت و حتی ماركسیسم ماتریالیست چیزی وجود دارد كه ارزش دفاع‌كردن دارد! برخلاف «كفرگرایی كلاسیك و گونه‌های مختلف آن در عصر جدید» مسیحیت اعتقاد دارد كه مسیح دچار مرگ موقتی شده است و تاكید دارد كه اعتقاد به تجسد حضرت مسیح تنها راه ابدی به سوی حقیقت و رستگاری است. ژیژك در اینجا به پارادوكس مشابهی اشاره می‌كند. تصور خاص مسیحیت از تغییر مذهب و بخشش گناهان: تغییر مذهب یك اتفاق دنیوی است كه ابدیت را تغییر می‌دهد. او در نظراتش در مورد عمل به «اخبار خوب» مسیحیت اشاره می‌كند و می‌گوید: «در تغییر مذهب واقعی یك شخص می‌تواند خودش را دوباره متولد كند. پس می تواند ابدیت را تغییر دهد». او بر یك «امر مطلق شكننده» تاكید دارد و این امر مطلق را در بخشی با عنوان «فرار ناگهانی» مطرح می‌كند.در این بخش بر چگونگی «پیشامد مبارك» مصلوب‌سازی حضرت مسیح و پشت‌پا زنی مسیحیت به دنیا و تولد مجددشان با «دستیابی به جهانی دیگر» می‌پردازد. از نظر او «تولد جدید» و «دنیای دیگر» دو شكل بینش مسیحیت از عمل است.
برای این ملحد ستیزه‌آمیز حقیقت آنچه كه مسیحیت می‌گوید، جذابیتی ندارد بلكه او جذب «قدرت دگرسازی جهان» در تصور مسیحیت است. چیزی كه ژیژك می‌بیند دقیقا چیزی است كه كلیسای مسیحیت احتیاج به بازیابی آن دارد. درك طبیعت انفجاری چهار كتاب نخستین انجیل و اینكه راه متفاوتی با استانداردهای جدید در زندگی معرفی می‌كند. كتاب «امر مطلق شكننده» كه در همان سال منتشر شد ژیژك قدرت دوباره شكل‌دهنده انفجاری عمل را شرح می‌دهد: «عمل در گستره آنچه كه امكان وقوع دارد نمی‌گنجد. عمل تعریف دوباره‌ای از نمودهای آنچه كه امكا‌نپذیر است می‌دهد.» مسیحیت كنونی از آنجا كه به امكان تاریخی عمل اعتقاد دارد، قابل دفاع است. در موقعیتی كه روح‌‌گرایی در دنیای جدید جهان و متعلقاتش را رها می‌كند مسیحیت همچنان به عمل در این جهان معتقد است.ژیژك این خط فكری‌اش را در كتاب «بر ایمان» گسترش می‌دهد. او دلمشغولی‌اش را در مقدمه بیان می‌كند: «از مسیح تا لنین ... و برگشت» جایی كه ماركسیسم غربی پیشینیان را رد می‌كند و با متاخرین دچار مشكل می‌شود، ژیژك ارتباطی بین مسیحیت كنونی و درخواست وجود یك ماركسیسم واقعی و حقیقی پیدا می‌كند. به نظر او دیگر زمان موعظه‌های كهنه رادیكال‌ها گذشته است. در كتاب «عروسك و كوتوله» رادیكال‌ها را به عنوان كسانی كه به «بازی هیستریكی» مشغولند، معرفی می‌كند. ژیژك، لنین را به عنوان یك سرمشق عمل می‌پذیرد، در كتاب « بر ایمان» تلاش‌هایش را در جهت احیای لنین چنین توضیح می‌دهد:
... چیزی كه در مورد لنین برای من جالب است به آغاز جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ برمی‌گردد. وقتی كه او خود را در یك بن‌بست كامل دید. همه چیز خراب شده بود. بعد از این ماجرا لنین باید فكر می‌كرد كه چگونه می‌تواند یك سیاست رادیكال و انقلابی را در موقعیت فروپاشی كامل دوباره ابداع كند. این لنینی است كه من دوست دارم ... لنین مجبور بود كل پروژه سوسیالیستی را دوباره صورت‌بندی كند ما هم در وضعیت مشابهی به سر می‌بردیم. شاید حتی در سطحی رادیكالی‌تر باید همان كاری را كنیم كه لنین كرد... ما هم مثل لنین به بن‌بست خورده‌ایم. چیزی كه من در لنین می‌پسندم دقیقا همان چیزی است كه مردم را از او می‌ترساند، اراده بی‌باكانه كنارنهادن همه تعصب‌ها و پیش‌داوری‌ها.
اصلاحات لنین و تغییراتش در هماهنگی با سنت ماركسیسم محصول «عملش» است. همانگونه كه ژیژك اخیرا ذكر كرده «عمل» لنین براساس شناخت او از زمان و لحظه مناسب برای انجام «عمل» صورت می‌گرفت.« او دریافته بود كه شانس با دست به دست هم دادن یك سری شرایط خاص فراهم می‌شود. اگر زمان مناسب، عمل انجام نگیرد باید تاوان آن را (حتی تا دهه‌های متمادی) بدهیم. لنین یك سناریوی دیگری در سر داشت: و اگر الان «عملی» انجام ندهیم چه می‌شود، او دقیقا از زمانی كه عملی انجام نمی‌شود اما همین عدم انجام «عمل» او را به سوی «عمل كردن» سوق می‌دهد، آگاه بود.» برای ژیژك مذهب قابل رد كردن نیست هرچند كه او مذهب را به عنوان كلیدی برای درك شخصی‌اش نشناخته است.
عقاید مذهبی یك زمینه روانی – اجتماعی برای یك شخص رادیكال فراهم می‌كند تا بتواند گذشته‌اش را شكسته و دوباره خود را احیا كند.
«اینكه یك نفر زندگی خود را دوباره شروع كند، از نقطه صفر، به معنای تغییر ابدیت است.» ژیژك در كتاب «بر ایمان» ایده تولد دوباره را به عنوان یك وقفه در زندگی كفر‌آمیز معرفی می‌كند كه سرنوشت و تقدیر را تحت ‌كنترل خود قرار می‌دهد: «برخلاف عقیده كفر‌آلود، مسیحیت امكان آغازی رادیكال را پیشنهاد می‌دهد، اینكه نقطه صفر را بیابیم و همه چیز را از اول شروع كنیم».
با این توضیحات زیاد عجیب نیست كه ژیژك در «عروسك و كوتوله» می‌گوید: «اگر كسی می‌خواهد ماتریالیست واقعی باشد باید به تجربیات مسیحی دست یابد.»چیزی را كه گیلبرت چسترون «داستان شورانگیز ارتدوكسی» می‌نامد. ژیژك به نام «ویژگی انقلابی و واقعا ویرانگر ارتدوكسی» معرفی می‌كند. البته ژیژك به دلزدگی كه اخیرا از سوی كلیسا به افراد لنین وارد شده اشاره می‌كند و ارتباط بین لنین و پاپ مقدس را اینگونه شرح می‌دهد:
«پاپ به عنوان یك لنین‌گرا هرگز مانند لنین یك سامان‌دهنده نبود... آیا پاپ‌گراها می‌توانند مشخصا موقعیت لنین را در زمان بین دو انقلاب، فوریه و اكتبر ۱۹۱۷، درك كنند، انقلاب را پشت‌سر گذاشتیم،‌ رژیم قدیم به پایان رسید و آزادی برقرار است. تلاش زیاد در انتظار ماست. به این ترتیب كار سخت و تلاش زیاد در دوران سیاسی معاصر از نظرات شفاف ژیژك است. وقتی كه او توجه‌اش را معطوف سیاست معاصر می‌كند، نظام دیكتاتوری – آزادی را پیشنهاد می‌كند كه امكان‌ هرگونه عمل پاپی – لنینی را در سوسیالیسم موجود سركوب خواهد كرد.
این تحلیل او از این نظام دیكتاتوری – آزادی برخاسته از تحلیل معنایی است كه از «جنگ وحشت» می‌كند.
بخشی از عملكرد ژیژك (و عامل اصلی محبوبیت او) تحریك دست ساخته‌های فرهنگی پاپ است. در كتاب «خوش آمدید به برهوت واقعیت» ژیژك خوشامدگویی طعنه‌آمیز مورفیوز به نئو را در فیلم ماتریكس (۱۹۹۹) تكرار می‌كند. او در واقع بیشتر بر عكس‌العمل‌های آمریكا تاكید دارد تا بر عمل‌ها و افكار آن. وقتی آمریكایی‌ها از ربوده‌شدن هواپیما آگاه شدند دچار یك شوك غیرقابل پیش‌بینی شدند، البته این ماجرا درونمایه شمار زیادی از فیلم‌های سیاسی ساخته شده در آمریكا بوده است. در واقع آمریكایی‌ها به شكلی فانتزی‌گونه به چنین واقعه‌ای می‌اندیشند و وقتی كه این حادثه را به صورت عینی می‌بینند، متعجب می‌شوند. این پیشامد زمینه را برای یك عكس‌العمل شدید فراهم كرد و جایگاه واقعی آمریكا را در جهان نشان داد. ژیژك می‌گوید: آمریكایی كه خود را از اینگونه حملات مبرا می‌دانست و ندای صلح و امنیت سر می‌داد هم‌اكنون مستقیما وارد ماجرا شده است. آیا آمریكا تصمیم می‌گیرد كه موقعیت خود را تقویت كند و یا نه به عملی خطرناك دست می‌زند؟ آیا آمریكا با نگاهی اخلاقی می‌پرسد: «چرا این واقعه بر ما رخ داد؟ اتفاقاتی مانند این اینجا رخ نمی‌دهد» و یا نه جبهه‌ای تهاجمی به خود گرفته و می‌گوید «اتفاقاتی نظیر این نباید اینجا رخ دهند!»
اما آمریكا برای «عكس‌العمل» انتخاب شده و نه «عمل». طبق گفته ژیژك خطری كه در «جنگ وحشت» اخیر، جهان را تهدید می‌كرد توسط گیلبرت چسترون در كتاب ارتدوكسی پیش‌بینی شده بود. «كسانی كه برای رسیدن به آزادی و انسان‌گرایی با كلیسا جنگیدند با جنگ خود باعث كنارزدن آزادی و انسان‌گرایی شدند.»ژیژك با ارجاع به این مطلب شرایط كنونی را تحلیل می‌كند: «سربازان آزادیخواهی كه با بنیادگرایی ضد دموكرات می‌جنگند با مبارزه با تروریسم، آزادی و دموكراسی را زیر سوال می‌برند در این جنگ رژیم آمریكا دست به ساختن گونه‌ای دژ آمریكایی زد كه فقط به منافع یك‌جانبه خود توجه دارد.»تعریف ژیژك از عمل سیاسی تنها مداخله‌ استراتژی – عملگرایانه نیست بلكه از نظر او مقصود از عمل مداخله‌ای ما فوق استراتژی و بسیار سنگین است. او اعتقاد دارد كه با توسعه كنونی این رژیم و حمایت از كاپیتالیسم جهانی، جهان به پایان خود نزدیك می‌شود. ژیژك شعارها و عمل‌های چپ‌گرایان را در جنبش ضد جهانی‌شدن به دلیل اینكه هنوز به اندازه كافی رادیكال نشدند و هنوز درگیر جذابیت «وجود امكان تغییر» هستند، مورد نقد قرار می‌دهد. این گونه درگیری‌ها شدت عمل را كاهش می‌دهند. در واقع باید مطمئن بود كه هر ناممكنی ممكن است. ژیژك در كتاب «كتری قرض گرفته شده» یك پیچش غیر‌مذهبی از دیدگاه مسیحیت در مورد مرگ به خاطر زندگی ارائه می‌دهد.
آیا تعریف ژیژك از عمل چیزی بیش از تلاش برای رسیدن به یك آرمان‌شهر است؟ آنگونه كه او در «كتری قرض گرفته شده» مطرح می‌كند آرمان‌شهر جامعه ایده‌آل غیرممكنی نیست (آنگونه كه افلاطون می‌گوید) و برای آن پارامترهایی تعریف می‌كند كه در جهان اجتماعی موجود وجود دارند. وقتی كه در یك مصاحبه رادیویی از او در مورد نیاز به یك جامعه رادیكال سوال كردند، چنین پاسخ داد: «به عنوان یك ملحد روز و شب برای آن دعا می‌كنم.»
منبع: مجله كتاب و فرهنگ،
شماره ۱۲، دسامبر ۲۰۰۶،
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید