شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


نوروز گرانی را به ارمغان می آورد


نوروز گرانی را به ارمغان می آورد
اسفند که شروع می شود، گویی زمان شدت می گیرد و همچون یک اسب شتابان به جلو می تازد. اسفند که می شود همه یاد کارهای عقب افتاده خود می افتند، پول هایی که طلبکار یا بدهکارند، وعده هایی که به آنها عمل نکرده اند، چیزهایی که نیاز دارند و باید آنها را تهیه کنند و خلاصه اینکه روزهای آخرین ماه سال همیشه هیجان دارد. انگار زندگی رو به اتمام است و همه می روند تا از آخرین لحظات آن استفاده کنند.
روزها و شب های اسفند، خیابان ها دیدنی است. تقریبا می توان گفت اغلب مغازه ها به کیف، کفش و پوشاک چوب حراج می زنند. آنها لباس های زمستانه و آخر فصل خود را به وادی حراج می سپارند. پاساژ های خیابان های تهران از تجریش گرفته تا ونک مملو از خریدارانی است که به بهانه حراج در مغازه ها می لولند. این مغازه ها این روزها آنقدر شلوغ هستند که به سختی می توان در هوای گرفته آنها نفس کشید. گاه برخی از مغازه داران نیز برای جلوگیری از دزدی و احتیاط چند تا چند تا مشتریان را به مغازه راه می دهند و تا بیرون رفتن تعدادی که داخل هستند، در را روی بقیه باز نمی کنند.
قیمت اجناس در این حراج ها هم بستگی به سودی دارد که مغازه داران در طول سال از فروش آنها به جیب می زنند. بدین ترتیب از تخفیف ۱۰ درصدی آغاز و به تخفیف ۸۰ درصدی می رسد.
«ساسان» پسر ۲۳ ساله ای است که از ۱۸ سالگی به کسب و کار روی آورده، او با اشاره به خریدهای عید می گوید؛ مادرم خیلی اصرار کرد که ادامه تحصیل بدهم ولی راستش را بخواهید دیدم درس خواندن فایده ای ندارد. بعد از چهار سال درس خواندن تازه باید دنبال کار می گشتم، آن هم اگر کار پیدا می کردم، مجبور بودم روزی هفت، هشت ساعت با ماهی نهایت ۳۰۰ هزار تومان زندگی کنم برای همین تصمیم گرفتم به جای تلف کردن وقت، کار آخر را از اول انجام دهم. به همین دلیل با پسرعمه ام مغازه ای اجاره کردیم و کسب و کار راه انداختیم.
او که اکنون یک بوتیک پوشاک را به تنهایی اداره می کنه در ادامه می گوید؛ لباس هایی که در ابتدا می آوردیم بیشتر کار ترکیه بود ولی الان لباس های مارک دار می آوریم چون بیشتر طرفدار دارد.
ساسان می گوید؛ از اواسط بهمن معمولا حراج می زنیم. چون این لباس ها را نمی توان نگه داشت چرا که برای سال آینده مدل های جدیدتری می آید. ضمن آنکه خود شرکت ها هم حراج می زنند. ما سود خوبی از فروش این اجناس در طول سال داریم ولی با حراج زدن هم با آنکه قیمت ها شکسته می شود ولی باز هم فروش خوب است چون تعداد خریداران زیاد می شود.
این فروشنده جوان به یاد می آورد که از فروش اجناس مغازه در شب های عید گذشته سود خوبی داشت چنانچه در هفته آخر، با شمارش پول های دخل، درآمدش به شبی چهار میلیون تومان هم رسیده بود.
او در ادامه می افزاید؛ هر چند فروش خوبی در مدت حراج داریم ولی باید مراقب زیان های احتمالی هم باشیم. این زیان ها را معمولا جیب زن ها و دزدانی می زنند که حتی با وجود مراقبت های بسیار مثل دوربین مداربسته و حساسگرهای الکترونیکی باز هم جنس بلند می کنند و ما متوجه نمی شویم.
اما خریداران جنس های مارک د ار و حراجی ها هم حرف های جالبی می زنند. دختر جوانی که طبق آخرین مدل خود را آراسته است، درباره این حراجی ها می گوید؛ هر چند قیمت ها زیاد برای من مهم نیستند، اما می توان در این حراجی ها چیزهای خوبی پیدا کرد. او سپس به مانتویی که در دست دارد اشاره می کند و می گوید؛ مثلا اگر می خواستم این مانتو را خارج از زمان حراجی بخرم باید ۸۵ هزار تومان پول می دادم ولی الان فقط با ۵۰ هزار تومان آن را خریدم.
او در ادامه می گوید؛ پاساژها خیلی شلوغ هستند. باید همان روزهای اول حراج خرید کرد چون جنس های بهتری می توان پیدا کرد. هر چه از زمان حراج ها بگذرد، جنس ها هم نامرغوب تر می شوند. این دختر جوان که به همراه چند نفر از دوستانش برای خرید آمده بود، می گوید؛ این شب ها برای خرید خیلی مناسب هستند، چون مغازه ها با اجازه شهرداری می توانند تا ساعت یک بامداد باز باشند به همین دلیل زمان بیشتری برای گشتن در پاساژها وجود دارد. اما حراج تنها مختص به پاساژها و مغازه های بالای شهر نیست.
کمی که به مرکز شهر نزدیک شوید به جای آنکه مغازه ها حراج داشته باشند، دستفروشان هستند که بساطشان را کنار خیابان و گوشه پیاده روها پهن می کنند. اگر سوار ماشین از خیابان هایی عبور کنید که دستفروشان در آنها بساط کرده اند، به راحتی می توانید حضور این افراد را حس کنید چرا که از دور کولونی آدم هایی که دور این دستفروشان حلقه زده اند، به خوبی مشهود است.
دستفروشان اغلب اجناس خود را از بازار تهیه می کنند و یا چوب حراج به چیزهایی می زنند که دیگر از مد افتاده اند و در مغازه های بالای شهر آنچنان خریداری ندارد. یک دستفروش که می آید همه دورش جمع می شوند. دستفروشان خود را تنها به فروش لباس و کیف و کفش محدود نکرده اند. آنها از سی دی تا اسباب آشپزخانه رامی فروشند. همین شلوغی هاست که ترافیک را هم در این شب ها دو چندان می کند. مسیری که قبل از اسفندماه در یک ساعت پیموده می شد در این روزها از نظر زمانی به دو ساعت هم کشیده می شود .
با این وجود کمتر کسی را می توان یافت که از خرید خود راضی باشد. اغلب افراد از بالا بودن قیمت ها به ویژه تنقلات و لوازم خانگی شکایت دارند. معصومه محمدی، معلم و دارای دو فرزند ۱۷ و ۱۴ ساله است. او درباره خریدهای عید می گوید؛ من و همسرم معمولا برای عید خرید نمی کنیم، اما بچه ها فرق دارند. عید برای آنها یعنی داشتن لباس و کفش نو. آنها هم دلشان به همین ایام خوش است.
بنابراین هر سال برای آنها خرید می کنیم ولی متاسفانه امسال قیمت همه اجناس خیلی گران شده است در صورتی که دستگاه های مرتبط به راحتی می توانند قیمت ها را کنترل کنند ولی این کار انجام نشده است. او در ادامه می افزاید؛ برای قشر متوسط شب های عید به سختی می گذرد. به ویژه آنکه هنوز از مزایا و عیدی هم خبری نیست.
از نمایشگاه های بهاره می گوید؛ خرید از این نمایشگاه را سال های گذشته تجربه کردم و قیمت کالاها تفاوت کمی با فروشگاه ها داشت و در همین حال نتوانستم کالاهایی را که نیاز داشتم، خریداری کنم. زیرا برخی کالاهای معرفی شده در این نمایشگاه ها فقط دکور غرفه ها هستند و هر وقت مشتریان آنها را درخواست کنند، می گویند تمام شده است و کالاهای کم کیفیتی نیز در بین کالاهای نسبتا خوب به مردم عرضه می شود.
محمدی همین طور از افزایش قیمت آجیل گله مند است و می گوید؛ پسته کیلویی ۹ هزار تومان، بادام کیلویی ۱۲ هزار تومان، فندق مغز کرده کیلویی ۱۲ هزار تومان، بادام هندی کیلویی ۱۰ هزار تومان، تخمه ژاپنی کیلویی شش هزار تومان و تخمه کدو زیر کیلویی چهار تا شش هزار تومان. او با ناراحتی ادامه می دهد؛ چطور می توان با حقوق چندرغازی می توان هم اجاره خانه داد هم آبروداری کرد؟ مصطفی صنعانی، پیرمرد ۷۵ ساله ای است که حقوق بازنشستگی می گیرد. او که بازنشسته سازمان آرد و غلات است در می گوید؛ این گرانی ها کمر ما بازنشسته ها را می شکند. هر سال از افزایش حقوق بازنشستگان خبر می دهند ولی در عمل هیچ کاری انجام نمی شود.
او که پنج فرزند و هفت نوه دارد، در ادامه می گوید؛ نوروز به جای آنکه برای من شادی داشته باشد، بیشتر غم دارد. چرا که غصه ام می گیرد که چطور جلوی زن و بچه ، داماد و عروس و از همه مهمتر نوه ها شرمنده نشوم؟ ایام عید ایام دید و بازدید است و همه خانه بزرگ ترها می آیند ولی با این گرانی ها باید این کلاه اون کلاه کرد که بتوان چیزی تهیه و جلوی آنها گذاشت.
او در ادامه می گوید؛ چطور می توان با این خرج سنگین و درآمد ۱۵۰ هزار تومانی زندگی کرد. باید با سیلی صورت را سرخ نگه داشت. تازه همیشه سال جدید همه چیز گران می شود، اما نظارت بر قیمت ها و فعالیت های اقتصادی یکی از وظایف مهم دولت هاست. به ویژه آنکه مردم از ضربتی و به موقع عمل کردن تلفن ۱۲۴ که نظارت بر قیمت ها و تعزیرات حکومتی است هم ناامید شده و آن را نمایشی می دانند.
یک کارشناس مسائل اقتصادی نیز در زمینه گرانفروشی می گوید؛ از جمله وظایف حاکمیتی دولت نظارت بر فعالیت های اقتصادی است، اما متاسفانه این امر اکنون به عنوان یک حلقه مفقوده مطرح است. محمدرضا دهداری در این باره افزود؛ بازار تجارت ایران همواره از فقدان نظارت صحیح مسوولان ذی ربط و همچنین حضور واسطه ها و دلالان رنج برده است. این در حالی است که با نزدیک شدن به سال نو باید شاهد فعالیت و تلاش بیشتر مسوولان در زمینه کنترل و نظارت بر قیمت ها باشیم، اما این امر هنوز محقق نشده است. وی تاکید کرد تا زمانی که نظارت و کنترل از سوی وزارت بازرگانی و یا دیگر سازمان های ذی ربط صورت نگیرد، سوءاستفاده و تخلفات تشدید می شود و هزینه آن را باید مردم و بخصوص قشر آسیب پذیر جامعه بپردازد.
زهرا سوهانی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید