چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


آداب سوگواری و عزا در ترکمن ها


آداب سوگواری و عزا در ترکمن ها
یكی از موضوعاتی كه همواره ذهن بشر را به خود مشغول كرده ولی هیچ گاه نتوانسته از آن رهایی یابد، مرگ است. مختومقلی مرگ را به مثابه سفری می داند بی بازگشت و به همین خاطر، آن را سفری مشكل خوانده است:
مشكل سفر بولار اولوم سفری
و همی چوخ بولار، كوپدور خطری
قایتماز چاپاری، گلمز خبری
بو سفرا گیدن گلمز، یارانلار!
(شعر: «بولماز، یارانلار»)
ترجمه:سفر مرگ، سفری مشكل است
وهمی زیاد دارد و خطراتش زیاده است
آن كه رفته، چاپارش باز نمی گردد و خبری به ما نمی رسد
ایا یاران! آن كه به این سفر رفته، باز نمی گردد.
هركس مرگ را به چیزی شباهت می دهد و مختومقلی، آن را به نوشیدنی و شربتی شباهت می دهد كه اگرچه تلخ است، اما هركس در این دنیا بناچار از آن می نوشد:
اولوم بیر آجی شربتدیر
هر كیم آندان ایچر گیدر
(شعر: «بیچر گیدر»)
ترجمه:مرگ چون شربتی تلخ است
كه همگان از آن می خورند و می گذرند
در این دنیا شاید تنها چیزی كه همگی انسان ها در برابر آن، عملا در یك سطح قرار دارند، مرگ باشد. مرگ، فقیر و غنی نمی شناسد و همگان در برابر آن در سطحی برابر، ناتوان و ضعیفند. به قول مختومقلی:مختومقلی، شكر ایله گیل خداغا
اولوم برابر دیر شاه و گداغا
(شعر: «یاد بولار»)
ترجمه:مختومقلی! شكرگذار خدای باش!
چرا كه مرگ برای شاه و گدا برابر است
یكی از مهمترین تأكیدات شعری در اشعار این سخنور بزرگ تركمن، نصایح و پندهای حكیمانه ای است كه گاه با چاشنی تلمیح به داستان ها و روایات دینی همراه است و گاه آمیخته به زیبایی های كلامی و شعری است. همچنان كه در بیت زیر می بینیم، او سعی می كند در مصراع دوم، تلخی سرنوشت محتوم بشر را كه به مرگ ختم می شود و در مصراع اول از آن یاد كرده، اندكی بكاهد و برای همین منظور، جان آدمی را مهمانی می داند كه چند صباحی مهمان تن بوده است.
هر نیچه یاشاسانگ، آخر اولوم دیر
عزیز جان لار تنده بیزه میهماندیر
(شعر: «گوزه میهماندیر»)
ترجمه:هر اندازه هم كه زندگی كنی، سرانجام به مرگ می رسی
این جان عزیز مهمان تن ماست.
از زمانی كه انسان زندگی را شناخت و در طول حیات خود به ظواهر این دنیا تعلق خاطر پیدا نمود، در آرزوی داشتن عمر طولانی بوده است. این آرزو همواره در نهاد بشر بود و بنا به روایات قدما، همین آرزو بود كه اسكندر را برای یافتن آب حیات- كه آب چشمه ای دست نیافتنی (چشمه ای اساطیری) است و عرفا آن را كنایه از باده حیات بخش می دانند- به ظلمات كشاند. همان آبی كه در ادب قدما آمده است كه تا خواست اسكندر از آن بنوشد تا جاودان باشد، چشمه از دیدگان وی ناپدید شد. به قول حافظ:
سكندر را نمی بخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این كار
و به قول مختومقلی آب حیات همان آبی است كه در ظلمات است:
بیلرمی سن، حیات آقار ظلماتدا
خضر بیلن كیمسه طهارت اتدی؟
(شعر «كفارت اتدی»)
ترجمه:آیا می دانی (آب) حیات در ظلمات جاریست؟
چه كسی با (حضرت) خضر وضو گرفت؟
درست در مقابل این موضوع، در ادب عرفانی- اسلامی، حضرت خضر و الیاس را داریم كه از آن آب نوشیدند و عمری جاودان یافتند. به قول مولوی (در دفتر ششم از مثنوی):
چون خضر و الیاس مانی در جهان
تا زمین گردد ز لطفت آسمان
و یا به قول مختومقلی كه به همین موضوع اشاره نموده و می فرماید:
خضر، الیاس كیی گیرسم ظلماتا
یا رب خبر بیلرین می، یار سندن!(شعر «یار سندن»)
ترجمه:اگر همچون خضر و الیاس در ظلمات روم
یا رب! آیا نشانی از تو خواهم یافت؟
شاید دادن عمری طولانی به برخی از شخصیت های اساطیری- تاریخی كه در بین قدمای ادبیات رایج بوده، نشانی از همین آرزوی انسان به داشتن عمری طولانی باشد. آن جا كه مختومقلی می فرماید:دورت مونگ دورت یوز یاشان لقمان حكیمینگ
باشی قارا قوما باتدی، یارانلار!
(شعر «باتدی، یارانلار»)
ترجمه:لقمان حكیم با چهار هزار و چهارصد سال عمری كه داشت
سرانجام سر به بالین خاك نهاد: ایا یاران!
طبیعی است منظور سخنور در این بیت از بیان عدد «چهار هزار و چهارصد» برای عمر لقمان، نشانه كثرت است و نه عدد حقیقی. چون شاعر تركمن در یكی دیگر از شعرهایش، ضمن پرداختن به ذم دنیا، بدون قید عددی برای سن لقمان، چنین گفته است:
آخردا اجل قویمادی، كوپ یاشادی لقمان
كوپ بنده لرینگ ملكینی ویران قیلیپ اوتدی(شعر «دولوپ اوتدی»)
ترجمه:لقمان كه عمری طولانی داشت؛ سرانجام كار به اجل رسید
این دنیا ملك بندگان زیادی را ویران كرد و رفت
اگر بخواهیم درباره كیستی خود شخصیت لقمان از منظر مختومقلی بحث كنیم، سخن به درازا خواهد كشید اما به اختصار و با استناد به این شعر از مختومقلی كه می فرماید:
مختومقلی آیدار، منینگ دردیمه
دنیانینگ طبیبی - لقمان شفا بر!
(شعر «شفابر»)
ترجمه:مختومقلی می گوید درد مرا شفا ده
ای لقمان كه طبیب این جهانی!
و یا:
خداغا راز آیتدی حضرت لقمان
«دیله گیم، دوش اتمه نامردا، دنیا!»
(شعر «قالار بو دنیا»)
ترجمه:حضرت لقمان در راز و نیاز به درگاه حق
دعا كرد: «تقاضایم این است كه مرا بی نیاز از این دنیا و نامردمان كن!»
می توان دو شخصیت ظاهراً متفاوت برای لقمان قائل شد كه یكی از آن ها همان لقمان حكیم (حكیم به معنای پزشك) است - كه در اشعار مختومقلی جنبه اسطوره ای یافته و همچنان كه در بالا ذكر شد، عمری چهارهزار و چهارصد ساله به وی داده - و دیگری حضرت لقمان حكیم (حكیم به معنای دارای حكمت) كه البته خداوند در قرآن نیز از لقمان به داشتن حكمت یاد می كند و حتی سوره ۳۱ نیز به همین نام است.
‌● آداب سوگواری و عزا در بین تركمن ها
تركمن ها، خبر درگذشت یك فرد را بسیار محترمانه به یكدیگر می رسانند. به طور مثال، هیچ گاه جمله «فلانی اولدی» (فلانی مرد) را به كار نمی برد و آن را جمله ای غیرمؤدبانه و ناشیانه می دانند و به جای آن، عامه مردم غالباً می گویند: «فلانی آیریلدی» (یعنی: فلانی درگذشت)، «فلانی یوغالدی» «یعنی: فلانی غایب شد) و یا «فلانی دونیادن اوتدی» (یعنی: فلانی از دنیا رفت).
البته عباراتی نیز وجود دارند كه بیشتر در بین خواص كاربرد دارند و غالب این جملات، دارای ایهام و كنایه است، نظیر «فلانی یوردونی تازه لدی» (یعنی: فلانی محل سكونتش را عوض كرد»)، «فلانی آماناتینی تاپشیردی» (یعنی: فلانی امانتش را تحویل داد)، «فلانی ایه سینه قووشدی » (یعنی: فلانی به صاحبش واصل شد)، «حقینگ رحمتینه قووشدی» (یعنی: به رحمت حق رسید)، «ایه سینه قووشدی» (یعنی: به صاحبش بازگشت»، «باقیته گوچدی» (یعنی: به سرای باقی كوچ كرد) و یا «فلانی حق جائینا گیتدی» (یعنی: فلانی به خانه حق رفت.»
تركمن ها هیچ گاه پشت سر فرد متوفی غیبت نمی كنند و این امر را گناهی بزرگ می دانند. از نیاكان تركمن به آن ها توصیه شده است كه پس از فوت شخص، حتی دشمن وی نیز نباید بدی های او را بگوید و شایسته آن است كه درباره كارهای خوب آن فرد و صفات مثبت مرحوم صحبت شود.در برخی از مناطق تركمنستان رسم بر این است كه در داخل كفش نمازگزاران نماز میت، پولی می گذارند.
مراسم تدفین بین تركمن ها در سكوت كامل انجام می شود. پس از پایان یافتن مراسم دفن- كه آن نیز رسوماتی دارد كه در این مقاله از ذكر آن صرف نظر كرده ایم - فاتحه خوانده می شود كه در تركمنی به آن «آیات اوكاماق» می گویند. پس از آن، یكی از نزدیكان متوفی رو به حضار كرده و با ذكر نام وصی، اعلام می كند كه هر كس بدهی و یا طلبی از متوفی دارد، به وصی مراجعه نماید.
همچنین رسم است كه پس از خواندن نماز میت و خاكسپاری، پیشنماز با صدای بلند روبه حضار می كند و با ذكر نام متوفی، می پرسد: «فلانی نأهیلی آدام دی؟» (یعنی: فلانی چگونه آدمی بود؟) و همه حضار می گویند: «اونگات- قووی آدام دی» (یعنی: آدم خوبی بود) این سؤال و جواب سه بار تكرار می شود.
بین تركمن ها رسم بر این است كه بیل و دیگر ابزاری كه برای كندن قبر و خاكسپاری از آن ها استفاده شده، به درازا روی زمین نمی اندازند، بلكه پس از آمدن به منزل متوفی، آن ها را به شكل عمود، به دیوار خانه تكیه می دهند.
معمولاً در بین تركمن ها سوم، هفتم، چهلم، صدم و سال متوفی را می گیرند و این روزها را به ترتیب «اوچی»، «یدی سی»، «ق رقی»، «یوزی» و «ییلی» می نامند. در این روزها، مراسمی گرفته می شود و نذری داده می شود كه به آن «صدقه» می گویند. این ایام را تركمن ها «مرحومینگ یللی گونلری» (یعنی: ایام مشخص مرحوم) نام داده اند.
تركمن ها وقتی سواره یا پیاده از كنار گورستان می گذرند، رسم است كه در همان وضعیت گذر، فاتحه ای بخوانند و دست به صورت خود بكشند. این رسم به قدری رسمی مؤكد است كه حتی آنها كه خواندن فاتحه را نمی دانند، به نیت قلبی، به هنگام گذر از كنار گورستان، دست به صورت خود می كشند و از خداوند، طلب رحمت و آمرزش می كنند. این رسم بین تركمن های ایران و تركمنستان رسمی مرسوم است. در این حالت، آن كه پشت فرمان خودرو نشسته، حتماً رادیو و یا دستگاه ضبط خود را خاموش و یا صدای آن را به حداقل می رساند.یكی دیگر از رسومات بین تركمن ها، گذاشتن كلاه و یا عرق چین بر سر، به هنگام شركت در مراسم فاتحه خوانی و عزا- كه تركمن ها به آن «یاس» می گویند- است.
در بین تركمن های ایران، فقط صاحب عزا و نزدیكان متوفی كلاه یا عرق چین برسر می كنند و بر شركت كنندگان در مراسم عزا، فاتحه خوانی یا خاكسپاری ، این پوشش سر الزامی نیست و عیب نمی دانند اما در تركمنستان، رسم بر این است كه شركت كنندگان د راین گونه مراسم نیز همچون صاحب عزا، كلاه می پوشند و آن را احترام به صاحب عزا می دانند. فرقی هم ندارد كه این مراسم در چه فصلی از سال باشد؛ در تركمنستان وقتی در بین تركمن ها فردی فوت می كند، شركت كنندگان در مراسم، الزاماً كلاه بر سر می كنند و غالباً نیز كلاه های خزدار بر سر می كنند. این رسم بین تركمن های تركمنستان رسمی مؤكد است و بر متخلفین از این قاعده، عیب می شمارند.پوشیدن لباس سیاه در این گونه مراسم، چه ازسوی صاحب عزا و چه شركت كنندگان در این گونه مراسم، مرسوم نیست اما پوشیدن آن را عیب نمی دانند.شركت در مراسم فاتحه خوانی نیز با رسوماتی همراه است.
امروزه در بین تركمن ها غالباً رسم بر این است كه در كنار خانه متوفی، چادری برپا می كنند. (در شهرها، برپایی چادر شاید به خاطر عدم وجود فضای كافی برای برگزاری این مراسم، مرسوم شده باشد.چون تا چندی پیش، در روستاها برپایی چادر مرسوم نبود اما در حال حاضر، برپا شدن چادر در كنار هر خانه ای، یكی از نشانه های عزا محسوب می شود.» در چادر، ریش سفیدان محل و افراد مسن اقوام متوفی می نشینند و یكی از قاریان قرآن در صدر مجلس و كنار نزدیك ترین فرد به متوفی می نشیند. رسم بر این است كه هرگاه فرد (یا افراد) شركت كننده برای عرض تسلیت وارد چادر می شود، بی آنكه با كسی دست بدهد، بنشیند و همان موقع نیز قاری ازحفظ، شروع به خواندن آیاتی از قرآن می كند.
پس از آن، همان فرد شركت كننده در عزا با اشاره سر به سمت صاحب عزا، با وی احوال پرسی نموده و تسلیت می گوید و بعد، همان فرد با نگاه به تك تك دیگر حاضرین در چادر، با آنها نیز احوال پرسی می نماید.صرف چای و پذیرایی مختصر صورت می گیرد. تا چندی پیش معمولاً رسم بر این بوده كه شوربایی تهیه می شده (در تركمنستان پخت این غذا هنوز هم معمول است) ولی هم اكنون در این گونه مراسم برنج با خورشت می پزند و رسم است كه- مخصوصاً در ایام اول فوت- اشخاصی كه برای عرض تسلیت می آیند، یكی دو لقمه بیشتر نخورند.
رسم براین است كه وقتی كسی می خواهد چادر را ترك نماید، از صاحب عزا رخصت می طلبد و با موافقت وی، قاری باردیگر آیاتی از قرآن را می خواند و به این ترتیب، فرد باردیگر طلب آمرزش نموده و بی آنكه با كسی دست بدهد، بلند شده و از چادر بیرون می رود. سنت دست ندادن به صاحب عزا، معمولاً تا سوم یا هفتمین روز فوت متوفی ادامه دارد.
صاحب عزا و نزدیكان و حتی همسایگان متوفی، حداقل تا مراسم چهلم متوفی، هیچ سازی و یا آهنگی را گوش نمی دهند و جشن عروسی برپا نمی كنند. صاحبین عزا و نزدیكان متوفی، تا روز چهلم، ریش و سبیل خود را نیز نمی تراشند. تا سوم متوفی، رسم است كه درآن خانه غذایی پخته نشود و در این مدت ، همسایگان متوفی برای بازماندگان و صاحب عزا، غذا درست می كنند.
وقتی فردی فوت می كند، آشنایان دور و نزدیك برای شركت در مراسم تدفین، سوم، هفتم و غیره، به خانه متوفی می آیند. از دیرباز رسم براین بوده و هست كه زنان با دردست داشتن بقچه ای متشكل از سه عدد نان، به خانه صاحب عزا می آیند. (اصولاً انتخاب شمارگان فرد برای این گونه مراسم، نشانه ای از كم بودن فرد از میان جمع است) زنان صاحب عزا نیز یكی از آن سه نان را برمی دارند و آن بقچه را با دو نان برمی گردانند. (شاید به این مفهوم كه آرزو می كنند درخانه آورنده بقچه، شادی باشد. انتخاب شمارگان زوج را می توان نشان سعد و شادی دانست)دعاها و اصطلاحات مربوط به عرض تسلیت: پركاربردترین عبارات دعایی برای عرض تسلیت به صاحب عزا در بین تركمن ها، چنین است:
- الله رحمت اتسین (خدا رحمت كند)
- ایمانلی بولسون (ایمان بدرقه راهش باد)
- ایمانی همرا بولسون (ایمان بدرقه راهش باد)
- روحی شاد بولسون (روحش شاد باشد)
- جایی جنت بولسون (جایگاهش درجنت باشد)
- جایی جنت دن بولسون (جایگاهش در جنت باشد)
- جایی بهیشت دن بولسون (جایگاهش درجنت باشد)
- الله قلب نگیزا گینگ لیك برسین (خدا سعه صدر به شما بدهد)
- ایزی یاراسین (باز ماندگانش افرادی قابل، بار بیایند)
البته كاربرد برخی از این عبارات، بسته به سن متوفی، اندكی متفاوت است. اگر متوفی كودك وخردسال باشد، غیر از برخی عبارات عمومی فوق الذكر، غالباً این عبارات را نیز می گویند:
- عوض اوغلونی برسین (یعنی: عوضش پسری بدهد)
- قالانلارینگ جانی ساغ بولسون (یعنی: دیگر فرزندانت سلامت باشند)
- قالانلارا اوزاق عمر برسین (یعنی: خداوند به دیگر فرزندانت عمر طولانی بدهد)
- امیددا بولونگ (یعنی: امیدوار باشید)
در مكاتبات (رسمی و غیر رسمی) برای عرض تسلیت به صاحب عزا، این عبارات دعایی - بسته به سطح جایگاه اجتماعی فرد متوفی- اندكی شكل ادیبانه به خود می گیرند. غالب این عبارات و اصطلاحات دعایی چنین است:
- جایی جنت دن، اورنی اوجماع دان بولسون (جایش درجنت و جایگاهش در بهشت باشد)
- جنت دن جایی، اوچماخ دان پایی بولسون (جایش درجنت و جایگاهش در بهشت باشد)
- بییك الله تعالی، ایمان بایلیقینی برسین (خداوند متعال غنای ایمان به او عطا نماید)
- یاتان یری یاغتی بولسون (آرامگاهش نورانی باشد)
- ایمانی همرا، جایی جنت بولسون (ایمان بدرقه راهش و جایگاهش درجنت باشد)
- او دونیأسی آمان بولسون (آن دنیایش- آخرتش- ایمن باشد)
- بییك الله، مرحوما رحمت نورونی! چیلسین (خداوند بزرگ برای آن مرحوم، نور رحمتش را بگستراند)
- چونگور قینانچ بیلدیریأرین (تأسف عمیقم را ابراز می دارم)
- آ غیر حسرتی (آ غیر پیتگی نی) ینگیپ گچمك ده، سیزه صبر- طاقت لی لیق و مردلیك یأرین (برای شما در سپری نمودن این غم سنگین - این ضایعه سنگین -بردباری و مردانگی مسئلت می نمایم)
- عوضینی دولوپ بولماجاق بو آغیر ییتگی ده، سیزه صبر- طاقت لی لیق و مردلیك دیله یأرین (برای شما در این ضایعه سنگین بردباری و مردانگی مسئلت می نمایم)
- آرامیزدان باقیته گوچ! دنه، ایمان بایلیقینی دیله یأرین (برای آن سفر كرده كه از میان ما رفته، غنای ایمان مسئلت می نمایم)
یوسف قوجق (مدیر مسئول فصلنامه یاپراق/ نخستین نشریه تركمن های ایران)
منابع:
۱- دیوان كامل مختومقلی فراغی، به كوشش مراد دوردی قاضی، تصحیح و ویرایش محمود عطاگزلی. گل نشر، ۱۳۸۲ (چاپ دوم)
۲- تركمنینگ قادیم دان گلیان ملی دینی عادات لاری (آداب قدیمی دینی و ملی تركمن ها)؛ تهیه شده از سوی اداره مفتی گری تركمنستان ؛ عشق آباد/ اداره انتشارات دولتی تركمنستان- سال ۲۰۰۶-۲۵۵ ص.
۳- فرهنگ تلمیحات؛ دكتر سیروس شمیسا؛ تهران/ انتشارات فردوسی، سال ۱۳۶۹
۴- یاد داشت های پراكنده نگارنده ۱۰دی ۱۳۸۵
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید