جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
نسلکشی یا پاکسازی قومی؛ مساله این نیست
یكی از ستونهای اصلی و ثابت بحث درخصوص خشونت علیه غیرنظامیان، این است كه حفاظت از مردم در مقابل هر نوع حمله و خشونتی باید در اولویت اول بحث قرار داشته باشد؛ زیرا ادامهدار شدن مباحث و تمركز آنها بر چگونگی تعریف <خشونت> یا <نسلكشی> یا <پاكسازی قومی> دردی را دوا نخواهد كرد.
<فوریت> حفاظت از غیرنظامیان، در سالهای اخیر در جریان نسلكشی دارفور به وضوح مورد بیتوجهی قرار گرفت. در چنین شرایطی بود كه درخواستهای پیاپی برای پذیرفتن <نسلكشی> به عنوان توصیف اقدامات شبهنظامیان سودانی علیه مردم دارفور، در سطح الفاظ باقیماند و اقدام لازم برای مقابله با این فاجعه صورت نپذیرفت.
البته به یادداریم كه در سال ۲۰۰۴ میلادی و به هنگام آغاز این مناقشه، كالین پاول وزیرامورخارجه آمریكا نام <نسلكشی> را بر وقایع و فجایع دارفور نهاد؛ اما عملا از تلاش برای جلب حمایت و واكنش مناسب بینالمللی برای مقابله با خشونتها و مجازات عاملان آن بازماند و این درحالی بود كه براساس كنوانسیون نسلكشی سازمان مللمتحد به سال ۱۹۴۸ میلادی، دارفور را در همان زمان هم میشد با توسل به معاهدات بینالمللی به وضعیت بهتری رهنمون كرد. به همین جهت است كه باید از جنگ لفظی برسرنام نهادن این فجایع انسانی دست برداریم. آیا <نامگذاری> میتواند مانع از تلاش بینالمللی برای مجازات عاملان چنین فجایع انسانی بزرگی شود؟
واقعیت اینجا است كه برای مدتی طولانی، جامعه بینالمللی سعی میكرد وضعیت دارفور را به عنوان یك <بحران انسانی> و نه <نسلكشی> توصیف كند و به همین جهت هم بود كه اقدامات بینالمللی لازم برای مقابله با این مساله، به موقع انجام نپذیرفت و در سطح جدال لفظی باقیماند. جامعه بینالمللی در جریان بجران دارفور دریافت كه راههای صلحآمیز نمیتواند جلوی اعمال خشونت علیه غیرنظامیان را بگیرد و تنها خاصیت آن، به تأخیر انداختن رسیدگی به وضعیت قربانیان است. در همین راستا بود كه دولت سودان نیز با استفاده از فرصت ایجاد شده، مانع شكلگیری اقدامات بینالمللی قاطع برای مقابله با بحران دارفور شد و اوضاع را بیش از پیش پیچیده كرد.
به هنگام بحث در خصوص بحران دارفور، گاهی از اصطلاح <جنگ داخلی> نیز استفاده شده است. البته شكی هم دراین خصوص نیست؛ اما نمیتوان بحران گسترده و عمیق دارفور را تنها با چسباندن برچسب <جنگ داخلی> توصیف كرد. واقعیت اینجا است كه حكومت سودان به وضوح اقداماتی را صورت داده كه میتوانند تعمدا و به هدف پاكسازی قومی مورد توجه قرار گیرند.
صاحبنظران معتقدند كه <پاكسازی قومی> اصطلاحی است كه حاكی از <مهاجرت اجباری> گروهی خاص از مردم است و سیاست دولت خارطوم نیز عملا برهمین مساله متمركز بوده است.
اما میان <پاكسازی قومی> و <نسلكشی> نیز تفاوتهایی هست. البته پاكسازی قومی نیز به طور واضح و مشخص تعریف نشده است اما اكنون آشكار شده كه قتل و تعدی و تجاوز به مردم غیرنظامی و اعمال خشونت علیه آنها در دارفور، عملا برای واداشتن این مردم به خروج از محل زندگیشان بوده و این هم با تعریفی كه در سال ۱۹۴۴ میلادی از <نسلكشی> توسط رافائل لمكین ارائه شد، همخوانی دارد.
یكی از دلایلی كه باعث شده <پاكسازی قومی> در مقامی پایینتر از <نسلكشی> مورد توجه قرار گیرد، مناقشهای است كه در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی در بوسنی و هرزگوین درگرفته بود. لمكین پیشتر چنین استدلال كرده بود كه نابودی ساختار اجتماع و حمله به بنیانهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی زندگی یك قوم یا گروه خاص و نابودی فیزیكی آنها، <نسلكشی> نامیده میشود. اما در چارچوب كنوانسیون نسلكشی سازمان ملل متحد، این ایده شكل جدیدی به خود گرفت به طوری كه اصطلاح نابودی فیزیكی و بیولوژیكی و حمله به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی یك گروه یا قوم، تنها در صورتی میتوانست نام <نسلكشی> بگیرد كه به آسیبهای فیزیكی یا نابودی فیزیكی آنها نیز منجر شود. و البته در این میان، آسیبهای روانی مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند.
عدهای دیگر از صاحبنظران هم معتقدند قتلعام و كشتارجمعی باید به عنوان مشخصه <نسلكشی> مورد توجه قرار گیرد و بر چارچوب آن قضاوت شود. اما جدا از این جدالهای لفظی، آیا میتوان بحث در خصوص وضعیت دهشتناك دارفور را همچنان در سطح الفاظ محدود كرد؟ واقعیت آن است كه دارفور چه دچار <بحران انسانی> باشد و چه <پاكسازی قومی> و چه <نسلكشی> باید جلوی آن را گرفت. زمان توجه به الفاظ به پایان رسیده است.
مارتین شاو / ترجمه: فرزانه سالمی
منبع : خبرگزاری آفتاب
همچنین مشاهده کنید