پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

ایجاد احساس درباره خود


ایجاد احساس درباره خود
خود پنداره، دید جامع فرد درباره خودش است.اگر فرد در وضعیتی قرار گیرد كه كاملاً در توصیف خویش آزاد، باز و دقیق باشد و نتیجه این توصیف كلماتی چون «باهوش»، «سخت كوش»، «دلسوز»، «بالغ»، «مسئول» و مانند این ها باشد، عصاره خود پنداره او به دست آمده است.
خود پنداره ثابت و تغییرناپذیر نیست، بلكه باتجربه افراد و تفسیر دیگران از آن تجربه شكل می گیرد. اعتقادی كه در نتیجه تجربه برای فرد به وجود می آید، مبنای نگاه او به خودش می شود. خودپنداره فقط توصیف خویشتن نیست. در حالی كه تجارب افراد به شكل گیری خود پنداره ایشان كمك می كند و تصور ایشان از خودشان نیز در نوع تجاربی كه خواهند داشت، تأثیر می گذارد.
خود پنداره از كجا سرچشمه می گیرد؟ پرورش خودپنداره با آگاهی فرد از این كه موجودی جدا از بقیه اشیای محیط است، شروع می شود.
در طول دبستان، تأكید از مشخصات مادی به خود فعال منتقل می شود. به طور مشخص، درك از خویش كودك بر توانایی های كلی او در ارتباط با سایر كودكان متمركز است.
در دوره راهنمایی، خود اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا می كند. و به طور مستقیم شامل رابطه با دیگران می شود.
دانش آموزان دوره دبیرستان معمولاً برخود روانی تأكید دارند و خود پنداره ایشان بر محور فلسفه، عقاید و افكار شخصی ایشان استوار است.
خودپنداره دانش آموز تأثیر زیادی بر عملكرد او در مدرسه دارد. به خصوص این كه دانش آموز خود را وجودمدار یا افزایشی ببیند، تأثیرات ضمنی مستقیمی در انگیزش تحصیلی او دارد. خودپنداره كودك در خلأ پدید نمی آید. كودكان از طرق برخوردهای خود با دیگران خود را شاگردان خوب، افراد مهربان، دوستان قابل اعتماد یا تنبل، ناشایسته و بی كفایت می یابند.
● پرورش خودپنداره مثبت در تدریس:
۱) به دانش آموزان فرصت فراوان دهید تا در امور كلاس مشاركت كنند.
معلمان باید بدانند كه همه دانش آموزان فرصت های مساوی یا گرایش برابر برای مشاركت در بحث های كلاس را ندارند. معلمان باید برای فضای حاكم بر كلاس، ساختاری غیرتهدیدآمیز و حمایت كننده پدید آورند، به نحوی كه در آن از آرای متفاوت استقلال شود و نقطه نظر هر دانش آموز با ارزش تلقی گردد. ایجاد گروه های كوچك می تواند فرصت مناسب ویژه ای را برای هر یك از دانش آموزان فراهم آورد كه در بحث ها شركت كنند.
۲) به دانش آموزان اجازه دهید كه احساسات خویش را بیان كنند.
شاگردان نباید فقط محتوای درس را فرا گیرند. آنها باید درباره خود و نحوه قبول احساسات خویش نیز بیاموزند. قبول دانش آموزان به معنای قبول احساسات ایشان نیز هست هرچند كه آن احساسات منفی و یا حتی خصمانه باشد.
۳) فضایی پذیرا در كلاس فراهم آورید.
پذیرا بودن به معنای قبول دانش آموز است، همان طور كه هست، اما به معنای این نیست كه معلمان باید هر رفتاری را از دانش آموزان بپذیرند. معلم می تواند رفتار خاصی را رد كند و در عین حال باز هم فرد را بپذیرد. سعی كنید رد افعال افراد را از طرد خود ایشان تفكیك كنید. مثلاً بهتر است كه بگوییم: «علی من نمی توانم دیرآمدن تو را تحمل كنم» تا اینكه بگوییم:«من دیگر بیش از این نمی توانم تو را تحمل كنم.»
۴)مقررات روشن برای كلاس وضع كنید.
تفهیم مقررات رفتاری و انتظاراتی كه در مورد تكالیف درسی وجود دارد و تقویت آنها به شكل مناسب و قطعی به دانش آموزان كمك می كند كه بدانند از ایشان چه انتظاری داریم تا متناسب با معیارهای مشخص ما عمل كنند. با تقویت مقررات به دانش آموزان تفهیم می كنیم كه به ایشان اهمیت می دهیم و ایشان می توانند نسبت به منصف بودن ما مطمئن باشند.
۵) بر فعالیت هایی تأكید كنید كه احتمال توفیق دارند.
موفقیت و شكست تأثیرات جدی در خود پنداره دانش آموز دارد. مشكل است كه كسی بتواند درباره خویش همچون «دانش آموز خوب» فكر كند، در حالی كه هیچ گاه موفقیت را در دوران تحصیل خود تجربه نكرده است. این دانش آموزان از فعالیت های تحصیلی اجتناب و در مورد تكالیف خویش سهل انگاری می كنند.
۶) بر هدف بهبود خود تأكید كنید.
هدف بهبود خود جزء لوازم نظریه افزایشی درباره خود است. وقتی دانش آموزان اعتقاد دارند كه می توانند خود را با تلاش خویش تغییر دهند، توفیق تحصیلی ایشان از احتمال بیشتری برخوردار می شود. در مقایسه با اهداف اجرایی، اهداف بهبود خود با یادگیری مادام العمر سنخیت بیشتری دارد. در واقع هر كدام از ما می توانیم به سمت بهبود خویش حركت و با دیدن تغییر در خود احساس رضایت كنیم. در مقابل، هدف های اجرایی به ندرت می تواند به چنین رضایتی بینجامد.
راحله محمدی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید