جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

فواید به کارگیری الفاظ مکرردر قرآن کریم


فواید به کارگیری الفاظ مکرردر قرآن کریم
یكی از مسایلی كه از قدیم ذهن قرآن پژوهان را به خود مشغول ساخته، تكرار برخی عبارت‌ها و آیه‌های قرآن كریم است . این موضوع در سوره‌های « رحمن » و « مرسلات» جلوه‌ی خاصی پیدا كرده است . به طوری كه در سوره‌ی نخست با ۷۶ آیه، جمله‌ی « فَبِاَیِّ آلاءِ رَبَّكُمَا تُكَذِّبانِ » ۳۱ بار و در سوره‌ی دوم،‌ آیه‌ی « وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِینَ » ده بار تكرار شده است. هم‌چنین آیات « فَكَیْفَ كَانَ عَذَابِی وَ نُذُر » و « لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرآنَ لِلذَّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر » در سوره‌های قمر ، چهار بار مكرر گشته است.
موضوع تكرار آیات و الفاظ قرآن از این جهت حایز اهمیت است كه در علوم بلاغی، تكرار را از جمله‌ی عوامل اطناب برشمرده و نیز مخل به فصاحت دانسته‌اند . از این رو محققان درصدد بیان فواید تكرار در قرآن برآمده‌اند.
نویسند‌ه‌ای محترم در این نوشته با نگاهی جامع به موضوع تكرار در قرآن، فواید الفاظ مكرر قرآن را یادآور شده و این مقاله را در دو بخش فراهم آورده است: در بخش نخست به طبقه‌بندی الفاظ مكرر در قرآن پرداخته و در بخش دوم فواید تكرار آنها را برشمرده است.
● مقدمه
مقصود از الفاظ مكرر، الفاظی است كه در یك متن بیش از یك بار به كار رفته باشد. در علوم بلاغی، در مباحثی همچون « اطناب» و « فصاحت كلام»‌از « تكرار»‌ سخن به میان آمده است ؛ اطناب،‌یعنی زیادت الفاظ بر معانی ـ كه در عین حال مفید نیز باشد ـ یا ادای معانی با عبارتی بیش از حد متعارف به جهت تقویت و تأكید آن، اطناب ، انواع بسیاری دارد؛ یكی از آنها تكراری است كه به انگیزه‌های خاصی صورت می‌گیرد.۱ هم‌چنین،‌یكی از مواردی كه به فصیح بودن كلمه آسیب می‌رساند،‌كثرت تكرار بی‌فایده است.
بنابراین می‌توان گفت كه تكرار بر دو قسم است :
۱) تكرار بلیغ و مفید
۲) تكرار غیربلیغ و بی‌فایده.
با این توضیح، باید دید اول این كه تكرار در قرآن چه جایگاهی دارد، دوم آن كه چه فوایدی بر این تكرار مترتب است . از این رو ، متن اصلی مقاله را در دو بخش قرار داده‌ایم؛ در بخش نخست، الفاظ مكرر در قرآن را طبقه‌بندی كرده‌ایم، در بخش دوم به بیان فواید تكرار در قرآن پرداخته‌ایم .
● طبقه بندی الفاظ مكرر در قرآن
الفاظ مكرر در قرآن را می‌توان از لحاظ « شمار تكرار در كل قرآن » و نیز از « لحاظ تعداد الفاظ مكرر در مواضع خاص » طبقه‌بندی كرد.
▪ الفاظ مكرر از لحاظ شمار تكرار در كل قرآن
این الفاظ را می‌توان در سه دسته جای داد:
۱) الفاظ حایز كمترین شمار تكار
۲) الفاظ حایز بیش‌ترین شمار تكرار
۳) سایر الفاظ مكرر.
الفاظی كه در سراسر كه قرآن تنها دو بار به كار رفته‌اند از دسته‌ی نخست‌اند،‌مانند: « الابل » [انعام (۶)، ۱۴۴ ؛ غاشیه (۸۸) ،‌۱۷] ،‌ « اثاثاً» [ نحل (۱۶) ،‌۸۰ ،‌۸۰ ؛ مریم (۱۹) ،‌۷۴ ] و « باخع » [كهف (۱۸) ،‌۶ ؛ شعراء (۲۶) ،‌۳]
الفاظی كه حایز بیش‌ترین شمار تكرارند،‌از بش‌ترین تا ده مورد عبارت‌اند از ؛ ۱) لفظ جلاله « الله » ،‌ ۲۷۰۲ بار ـ با احتساب واژه‌ی اللهم كه پنج بار آمده است ؛ ۲) « قال » ، ۱۷۲۵ بار ؛ ۳) « كان »، ۱۳۸۸ بار ؛ ۴) « ربَ» ،‌۹۷۳ بار؛ ۵) « ایمان » ، ۸۷۹ بار ؛ ۶) « علم» ، ۷۸۰ بار ؛ ۷) « اتی » ،‌۵۴۹ بار ؛ ۸) « كفر » ،‌۵۲۵ بار؛ ۹) « رسول » ، ۵۱۳ بار ؛ « یوم » ،‌ ۴۷۵ بار.
▪ الفاظ مكرر از لحاظ تعداد واژه‌های تكرار شده در مواضع خاص
در این‌جا ، سخن از آن نیست كه یك واژه در سراسر قرآن ، چند بار به كار رفته است،‌بلكه سخن از تكرار یك واژه یا واژه‌های یك آیه در مواضع خاصی از قرآن است . برای مثال گفته می‌شود چرا واژه‌ی « الناس» در آخرین سوره‌ی قرآن چند بار تكرار شده است ؛ و یا چرا بخشی از آیه‌ی ۴۸ سوره‌ی بقره در آیه‌ی ۱۲۳ همین سوره مكرر گشته است ؛ و یا چرا آیه‌ی «فَبِایَّ آلاءِ ربِّكُما تُكَذِّبان » عیناً و با شمار زیادی در سوره‌ی « رحمن » تكرار شده است.
این الفاظ ، ابتدا به دو دسته‌ی كلی تقسیم می‌شوند:
الف) یك لفظ مكرر
ب) بیش از یك لفظ مكرر.
▪ قسم نخست، خود با توجه به محل تكرار به دو گونه قابل تقسیم است:
۱) در یك آیه یا در چند آیه‌ی متوالی
۲) در مواضع مختلف از قرآن .
▪ قسم دوم نیز ـ با توجه به كل الفاظ آیات ـ به دو نوع قابل تقسیم است: الف) در حد تمام الفاظ آیات؛ ب) در حد برخی از الفاظ آیات.
الف) یك لفظ مكرر
در نوع اول از این قسم، یعنی « در یك آیه یا چند آیه متوالی» ، تمام الفاظ، در نوع دوم،‌یعنی « در مواضع مختلف » تنها الفاظی مدنظر قرار گرفته‌اند كه معانی مستقل دارند؛ نه الفاظی مانند « مِنْ» ،‌« ذلك» و « الذین» كه به تنهایی معنای كاملی ندارند و از میان الفاظ دارای معنای مستقل نیز فقط مواردی لحاظ شده‌اند كه آیات مشتمل بر آنها از نظر این كلمه‌ی مكرر ، وحدت موضوعی دارند؛ نه كلماتی همچون « اَبِی» كه در آیه‌ی « اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَی وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً وَأْتُونِی بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِینَ » [یوسف (۱۲)، ۹۳] اشاره به پدر یوسف (ع) و در آیه‌ی « وَ اغْفِر لِاَبِی إِنَّهُ كَانَ مِنْ الضَّالِّینَ [ شعراء (۲۶)، ‌۸۶ ] اشاره به پدر ابراهیم دارد . زیرا چنین تكراری تنها تكرار «شكل » است .
ب) بیش از یك لفظ مكرر
نوع دوم از این قسم یعنی ط تكرار در حد برخی از الفاظ آیات» چنانچه شامل تعداد كمی از كلمات آیات شود،‌این گونه آیات همدیگر را تفسیر می‌كنند . اما در صورتی كه شامل تعداد زیادی از كلمات آیات شود، به نوع اول یعنی « در حد تمام الفاظ آیات » نزدیك می‌شود . محور بررسی‌های ما در این قسم،‌ نوع اول است كه شامل ۷۲ آیه ۲ از قرآن كریم می‌شود . این آیات كه عیناً و بدون هیچ اختلافی تكرار شده‌اند؛ از لحاظ محل تكرار به دو دسته : « در یك سوره » و « در دو یا چند سوره »‌و دسته‌ی اول نیز از لحاظ میزان تكرار به دو گونه : « به تداد زیاد» و به « تعداد كم » دسته‌بندی می‌شوند.
● فواید كاربرد الفاظ مكرر در قرآن
با توجه به این كه از نظر متخصصان علوم بلاغی، استفاده از الفاظ مكرر، بدون فایده محل بلاغت است، تبیین و تفسیر وقوع چنین پدیده‌ای در قرآن در موارد بسیاری ـ حتی در حد تكرار تمام الفاظ آیه ـ چیست؟
برای این پرسش ، دو پاسخ داریم : پاسخ اول آن است كه : اگر فرض بگیریم هر گونه تكراری مخالف با بلاغت است،‌باز هم دلیلی بر وجود عیب و نقص در قرآن كریم نیست؛ زیرا می‌توان گفت كه از نظر قرآن ، اصل ،‌دنبال كردن هدفی است كه قرآن برای آن نازل شده است و تا جایی كه بلاغت مانع پیاده كردن هدفش نباشد، از آن سود می‌جوید . اگر به فرض ، در برخی موارد اجرای قواعد بلاغی با هدف اصلی‌اش سازگاری نداشته باشد، بدیهی است كه دنبال كردن هدف اصلی بر رعایت موازین بلاغی مقدم خواهد بود.
باید به این نكته توجه داشت كه وجه اعجاز قرآن كریم منحصر در « بلاغت » نیست، بلكه قرآناز جهات گوناگون معجزه است،‌چنانچه در موارد خاصی، رعایت وجوه دیگر اعجاز قرآن، مقتضی عدم رعایت قواعد بلاغی بوده است، این امر خللی به اعجاز قرآن وارد نمی كند.
و اما پاسخ دوم : با دقت و تدبر در آیات قرآن می‌توان اسرار وحكمت‌های وجود این الفاظ را در قرآن یافت. برای نیل به این هدف، با توجه به تقسیم‌بندی ارائه شده، به بررسی آیات دربردارنده‌ی الفاظ مكرر می‌پردازیم.
بررسی این ایات با توجه به دسته‌بندی نوع اول یعنی « از لحاظ تعدد تكرار در كل قرآن » به بحث اعجاز عددی منجر می‌‌شود كه در زمینه‌ی آن پژوهش‌هایی از سوی بعضی از دانش‌مندان انجام گرفته است و نیازی به طرح دوباره‌ی آن در این مقاله نیست . بنابراین محور بحث ، بیان فواید تكرار الفاظ ، مطابق دسته‌بندی نوع دوم ( از لحاظ تعداد الفاظ تكرار شده در برخی مواضع ) است .
▪ فایده‌ی مكرر بودن یك لفظ در دو یا چند آیه‌ی متوالی
پژوهش‌گران درباره‌ی فایده‌ی وجود این نوع، شش دلیل ذكر نموده‌اند:
۲) ترس از فراموشی مخاطب در صورت طولانی شدن كلام
۳) تعظیم و تهدید
۴) مداح
۵) استبعاد
۶) شیوع و اهمیت داشتن در جامعه۸ برخی نیز معتقدند این نوع، اساساً تكرار محسوب نمی شود تا از فایده‌ی آن سخن بگوییم.۹
▪ فواید مكرر بودن یك لفظ در مواضع مختلف
بررسی این‌گونه الفاظ همان روش تفسیر موضوعی است كه برخی از دانش‌مند با استفاده از این روش به تفسیر قرآن پرداخته‌اند. مفسر پس از جمع‌آوری آیات مربوط به یك لفظ یا موضوع خاص، همه‌ی آنها را همچون موادی كه درهم می‌آمیزند، پیش روی خود قرار داده، در معانی آنها تفقه نموده، نسبت آنها را با یكدیگر كشف و از میان آنها نتیجه‌گیری و هدف را آشكار می‌كند.۱۰
▪ فواید مكرر بودن تمام الفاظ یك یا چند آیه
از میان ۷۲ آیه‌ی مكرر قرآن كریم، تنها سه آیه‌ی مكرر سوره‌های « رحمن»، « مرسلات» و «قمر» كه به سبب تكرار زیاد در یك سوره به خودی خود توجه انسان را جلب می‌كنند، مورد عنایت پژوهش‌گران قرار گرفته است سایر موارد به خاطر فاصله‌ی زیاد محل تكرار، نظری را به خود جلب ننموده، تاكنون هیچ گونه تحقیقی درباره‌ی آنها انجام نشده است.
فایده‌ی ذكر شده از طرف بیش‌تر دانش‌مندان درباره‌ی آیات مكرر در این سه سوره، «تأكید» است كه تعمیم آن نیز به تمام آیات مكرر صحیح نیست، زیرا آیه‌ای كه در سراسر قرآن فقط دو بار ذكر شده است، چگونه می‌تواند موجب تأكید شود؟! برای خواننده‌ی قرآن كه آیه‌ای را یك‌بار در جایی و سپس با فاصله‌ای نسبتاً زیاد در جایی دیگر می‌بیند و یا اصلاً سوره‌ای را در یك زمان و سوره‌ی دیگری را در زمان دیگر می‌خواند، چگونه می‌تواند تأكید احساس شود؟ این عدم كارآیی توجیه عرضه شده، ما را وامی‌دارد تا علل و فواید دیگری را جستجو كنیم.
برای نیل به این مقصود، نگارنده در رساله‌ی دكتری،‌این تحقیق را در چند مرحله به انجام رساندم؛ در مرحله‌ی اول ، تمام آیات مكرر استخراج و طبقه‌بندی شد؛ و در مرحله‌ی دوم ، هر یك از سوره‌های حاوی آیات مكرر با توجه به معنای آیه‌ی مكرر، مورد بررسی قرار گرفت . نتیجه‌ی حاصل از این دو مرحله این است كه آیه‌ی مكرر در حكم هدف و مقصود اصلی سوره است . به تعبیر دیگر، آیه‌ی مكرر به منزله‌ی گل سرسبد آن سوره بوده، سایر آیات در حال تبیین و توضیح و ارائه‌ی نمونه‌هایی برای درك بهتر و كامل‌تر همان آیه می‌باشند.
در مرحله‌ی سوم، بررسی هر یك از این آیات با توجه به دسته‌ی مربوط به خود انجام گرفت و نیتجه‌ی مربوط به هر دسته در جای خود بیان گردید. آنچه در پی می‌آید گزیده‌ای از مطالب این تحقیق است .
الف) فواید تكرار آیات در یك سوره به تعداد زیاد
محدوده‌ی این بحث ، سه سوره‌ی « رحمن»، « قمر» و « مرسلات »‌ است كه به بررسی آنها می‌پردازیم:
▪ فواید تكرار آیه‌ای « فَبِایِّ آلاءِ ربِّكُما تُكَذِّبان »
آیه‌ی یاد شده، ۳۱ بار در سوره‌ی « رحمن » آمده است .۱۱ پژوهش‌گرانی كه درباره‌ی تكرار این آیه اظهار نظر كرده‌اند،‌فوایدی برای آن برشمرده‌اند كه خلاصه‌ی نظریه‌های آنها در پی می‌آید .
۱) تقریر تعمت‌های عطا شده نیكوست. پس حسن تكرار به جهت اختلاف نعمتی است كه تقریر می‌كند.۱۲
۲) اشاره به این كه هر نعمتی از ان نعمت‌ها و هر بینه‌ای از آن بینات به تنهایی مستلزم شكر و اقرار به وحدانیت خداوند است.۱۳
۳) این آیه اگر چه متعدد آمده، ولی هر یك از آنها متعلق به ما قبل خود است .۱۴
۴) تكرار این آیه، آن هم در مقطع‌های كوتاه،‌ آهنگ جالب و زیبایی به سروه داده و چون با محتوای زیبایش آمیخته می‌شود، جاذبه‌ی خیركننده‌ای پیدا می‌كند، لذا جای تعجب نیست كه در حدیثی از پیغمبر اسلام (ع) نقل شده است كه فرمود: « هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن سوره‌ی الرحمن است.»۱۵
۵) از میان ۳۱ بار تكرار آن ، هشت مورد پس از شمردن عجایب خلقت و مبدأ آفرینش؛ هفت مورد ـ به شمار درهای جهنم ـ پس از یاد جهنم و سختی‌های آن؛ هشت مورد ـ به شمار درهای بهشت ـ در وصف دو بهشت و اهل آن، و هشت مورد آخر دربارهٔ ی دو بهشتِ دیگر آمده است . پس برای كسی كه به هشت مورد اول معتقد باشد و به موجبات آن عمل نماید، درهای بهشت گشوده ودرهای جهنم بسته می‌شود.۱۶
۶) این آیه در طی زمان فریاد می‌زند و به صراحت اعلام می‌دارد كه كفر جن و انس و انكارشان نسبت به نعمت‌های الاهی، خشم تمام موجودات را برمی‌انگیزد و به حقوق همه‌ی مخلوقات تجاوز می‌كند. لذا اگر در خطاب به آنها هزاران مرتبه هم تكرار شود، باز هم ضرورت دارد و نیاز به آن همیشه باقی است. ۱۷
▪ فواید تكرار دوآیه‌ی « فَكَیْفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ » و « وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ » .
هر یك از این دو آیه، چهار بار در سوره‌ی قمر تكرار شده‌اند.۱۹ مفسران و قرآن پژوهان نكاتی به عنوان فواید تكرار این دو آیه برشمرده‌اند كه خلاصه‌ی آن به این شرح است:
۱) از آن جایی كه در این سوره انواع انذار و عذاب ذكرگردیده، یادآوری نیز كاملاً به یكایك آنها پیوند خورده است.۲۰
۲) علت تكرار آیه‌ای « فَكَیْفَ كَانَ عَذَابِی وَ نُذُرِ » در داستان قوم عاد این است كه اولی مربوط به دنیاست و دومی مربوط به آخرت .۲۱
۳) سبب تكرار آیه‌ی « فَكَیْفَ كَانَ عَذَابِی وَ نُذُرِ » در داستان قوم عاد شاید از این جهت است كه عذاب این گروه از دیگران شدیدتر بود. هر چند همه‌ی عذاب های الاهی شدید می‌باشد.۲۲
۴) تكرار آیه‌ی « وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ » در هر یك از داستان‌های این سوره به خوانندگان می‌فهماند كه تكذیب هر رسول مقتضی نزول عذاب و شنیدن هر داستان مستلزم یادآوری وعبرت‌گیری است تا دچار غفلت نشوند.۲۳▪ فواید تكرار آیه‌ی « فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِینَ »
این آیه، نه بار در سوره‌ی « مرسلات » آمده است.۲۴ صاحب نظران در مورد تكرار این آیه، حكمت‌های زیر را بیان كرده‌اند:
۱) این سوره، روز فصل یعنی قیامت را ذكر كرده، اخبار مربوط به آن را تأكید و با تهدید شدید نسبت به تكذیب‌گران آن و بشارت نسبت به سایران قرین نموده و به جهت افزودن جانب تهدید بر جانب دیگر، این آیه را تكرار كرده است. ۲۵
۲) آیه‌ی فوق هر بار پس از یكی از نعمت‌های شمرده شده در این سوره قرار دارد، پس تكرار محسوب نمی‌شود.۲۶
۳) چون هر بار به دنبال یكی از داستان‌های این سوره آمده است، پس در هر مرتبه مربوط می‌شود به تكذیب‌گران همان داستان. ۲۷
▪ فواید دیگر
به نظر نگارنده، فایده‌ی تكرار زیاد این آیات، تأكید بر اهمیت هدفی است كه در این آیات دنبال می‌شود؛ تا بدین وسیله خواننده‌ی آیات الاهی به سادگی از آن رد نشده، نهایت توجه خود را بدان معطوف دارد. البته آیه‌ی مكرر هر بار معنای جدیدی را هم در ارتباط با آیات نزدیكش می‌رساند.
اینك برای نمونه، به تحلیل فواید تكرار آیه‌ی « فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِینَ» می‌پردازیم.
ده‌بار تكرار این آیه در سروه‌ی « مرسلات» ، بیان‌گر هدف این سوره و تأكید بر شدت سختی‌ها و عذاب‌های روز قیامت است،‌سایر آیات این سوره نیز هر یك به نوعی نشان‌دهنده‌ی علت و چگونگی این سختی‌هاست . این تأكید می‌تواند سبب پیش‌گیری از گرفتار شدن انسان‌ها به آن عذاب‌ها گردد.
از این ده‌بار، مورد اوّل پس از چند سوگند و جواب آن یعنی « اِنَّمَا تُوعَدوُنَ لَواقِعٌ » و نیز برخی از حوادث مربوط به روز قیامت آمده است . یعنی حال كه آن روز برخلاف تصور آنان به حتم فرا می‌رسد و چنان وقایع هولناكی هم در آن هنگام رخ می‌دهد،‌پس وای بر تكذیب‌گران آن روز و آن وقایع .
مورد دوم پس از اشاره به هلاكت گذشتگان و اعلام گرفتار شدن آیندگان ـ و به طور كلی تمام بدكاران ـ به همان عقوبت دیده می‌شود . پس وای در آن روز بر تكذیب‌گردان كه باور نمی‌كردند عاقبتی همچون گذشتگان داشته باشند.
آیات پیش از مورد سوم به آفرینش انسان از آبی پست و قرار گرفتن آن در جایگاهی استوار تا زمانی معین اشاره دارند. یعنی خدایی كه قدرت داشت شما را از آبی پست بیفریند و تا زمانی مشخص در چنین جایگاهی قرار دهد،‌قادار خواد بود روز قیامت نیز شما را كه ا مدتی معین در دنیا زندگی كرده‌اید و سپس ز دنیا رفته‌اید ، دوباره زنده كند. پس وای بر تكذیب‌گران در آن روز كه تصور می‌كردند خداوند قادر نیست آنها را دوباره زنده كد و به حساب اعمالشان رسیدگی و عذابشان نماید؛ ولی همه‌ی اینها واقع می‌شود.
مورد چهارم پس از اشاره به قبض و بسط زمین و وجود كوهها و آب برای انسان آمده است. پس وی بر تكذیب‌گران د رآن روز كه می‌توانستند در صورت استفاده‌ی نیكو از آن امكانات و نعمت‌ا و جلب رضای خدا وضعیت خوبی در روز قیامت داشته باشند، ولی به سبب استفاده‌ی نادرست باید عذاب ببینند.
موارد پنجم و ششم در پی ذكر برخی از اوضاف جهنم و عذاب‌های تكذیب‌گران واقع شده‌اند. پس وای بر تكذیب‌گران در آن روز كه باید گرفتار چنین عذاب‌های سختی شوند.
مورد هفتم به دنبال توصیف آن روز به عنوان روز فصل و جدایی و جمع گذشتگان و آیندگان و نیز خطاب به آنها برای به كار گرفتن هر گونه مكر و حیله برای رهایی از عذاب‌های آن‌جا دیده می‌شود . پس وای بر تكذیب‌گران كه در آن روز از تصدیق‌كنندگان جدا می‌شوند و چون هیچ‌گونه مكر وحیله‌ای نمی‌توانند بزنند، هیچ راهی برای خلاصی از آن همه عذاب ندارند.
مورد هشتم پس از بیان وضعیت اهل تقوا در بهشت قرار دارد، پس وای بر تكذیب‌گران كه نه تنها از چنین نعمت‌هایی محروم خواهند بود، بلكه عذاب هم خواهند شد.
پیش از مورد نهم آیه‌ای از اندك بودن زمان برخورداری آنان از لذات و خوشی‌ا سخن می‌گوید، پس وای بر تكذیب‌گران كه زمان راحتی و آسایش آنان بسیار كوتاه است و پس از این عمر كوتاه برای همیشه باید عذاب ببینند.
مورد دهم پس از سرپیچی آنان از اطاعت خداوند، به عنوان یكی از ویژگی‌های آنها در دنیا آمده است. پس وای بر تكذیب‌گران كه چون به وظیفه‌ی خود یعنی اطاعت خداوند عمل نكرده‌اند ، سزاوار عذاب جهنم هستند.
از دو مورد اخیر نتیجه‌گیری می‌شود: همین اعمال ناشایست آنان كه با كلمه‌ی « مجرم » از آن تعبیر شده و نیز سرپیچی از اطاعت خدا،‌زمینه‌ی تكذیب آیات الاهی توسط آنان را فراهم آورده است.
از توضیحات بالا معلوم می‌گردد كه تمام آیات این سوره در حال تبیین و توضیح و تأكید هدف این سوره ـ یعنی سخت بودن روز قیامت بر تكذیب‌گران كه مضمون آیه‌ی مكرر است ـ می‌باشند.
ب) فایده‌ی مكرر بودن تمام الفاظ یك یا چند آیه‌ی واقع در یك سوره به تعداد كم
بررسی این گونه موارد نشان می‌دهد كه پس از ذكر بار اول آیه، یك سری آیات مربوط به موضوع همان آیه قرار دارد و چون سخن طولانی شده، برای یادآوری خوانندگان نسبت به هدف آن آیات، دوباره همان آیه آمده است.
در نتیجه می‌توان گفت: آیه‌ی مكرر با قرار گرفتن در ابتدا و انتهای یك سری آیات، هم محدوده‌ی موضوعی خاص و هم دف آنها را مشخص می‌نماید . برای مثال، آیات ۴۷ و ۴۸ سوره‌ی بقره در آیات ۱۲۲ و ۱۲۳ همین سوره تكرار شده‌اند؛ یك آیه (۴۷) عیناً و یك آیه‌ی دیگر (۴۸) با اختلافی مختصر دوبار در سوره‌ی بقره ذكر شده است. در فاصله‌ی دو مورد تكرار، ۷۳ آیه وجود دارند كه سه گونه‌اند:
۱) آیاتی كه در مقام عرضه‌ی نمونه‌ها و مصادیقی از نعمت‌ها و عفو و رحمت خداوند نسبت به بنی اسرائیل یا زمینه‌سازی برای بیان چنین مطالبی می‌باشند. این آیات كاملاً با آیه‌ی اول مكرر مرتبط هستند، زیرا در آن آیه به بنی اسرائیل امر شده كه نعمت‌های خداوند و نیز برتری خود را در آن برهه‌ی زمانی بر تمام جهانیان به یاد آورند و در این آیات نمونه‌هایی از همان نعمت‌های عطا شده به آنان دیده می‌شود.
۲) آیاتی كه بیان‌گر برخی از اعمال و گفتار بنی‌اسرائیل یا توبیخ و مجازات خداوند نسبت به آنها و یا زمینه‌سازی برای چنین مواردی می‌باشند.۲۸ این سری آیات كاملاً با آیه‌ی دوم مكرر ارتباط دارند، زیرا در آن آیه به بنی‌اسرائیل خطاب شده كه از گرفتار شدن به سختی‌های روز قیامت با خصوصیات نامبرده بپرهیزند و در این آیات نمونه‌هایی از اعمال و گفتار ناپسند آنان كه عذاب الاهی را در پی خواهد داشت، آمده تا آنها متنبه شده، از این گونه اعمال و سخنان دست بردارند و خود را اصلاح نمایند.
۳) آیاتی كه مربوط به مؤضع‌گیری اهل كتاب و دیگر مخالفان اسلام نسبت به پیامبر اكرم(ص) یا وظیفه‌ی آن حضرت نسبت به آنها می‌باشند.۲۹ در این دسته از آیات نیز علاوه بر این كه یهود به خودی خود جزو این گرو هستند، با توجه به قراین موجود، مقصود اصلی آیات هستند.
مسأله‌ی توجه به نعمت‌ها و ترس از سختی‌های روز قیامت و یادآوری اعمال وگفتار ناپسند كه از سویی خود به خود توجه به خداوند و به جا آوردن شكر او و انجام اعمال صالح را به دنبال دارد و از سوی دیگر، معمولاً توسط بندگان به فراموشی سپرده می‌شود، آن قدر اهمیت دارد كه خداوند با این كه یك بار در ابتدای این آیات این مسأله را گوشزد نموده، یك بار دیگر در پایان آن نیز، همان را تذكر داده است تا هم عنایت آنها را هر چه بیشتر بدان جلب نماید و هم پس از اتمام مطالب مربوط به آن ـ كه نسبتاً طولانی نیز شده است و ممكن است خواننده‌ی آیات الاهی، هدف از ذكر آنها را فراموش كرده باشد ـ یك بار دیگر یادآوری كند و بدین ترتیب حصاری هم به دور آیات مربوط به این موضوع خاص كشدیه و محدوده‌ی آن را مشخص نموده است.
▪ فایده‌ی مكرر بودن تمام الفاظ یك یا چند آیه‌ی واقع در دو یا چند سوره
مقایسه‌ی سوره‌های دربردارنده‌ی آیات مكرر، نشان می‌دهد كه آیات این سوره‌ها آن‌چنان باهم ارتباط دارند كه مطالب یكدیگر را تكمیل و حتی گاهی تفسیر و تبیین می‌كنند. به عبارت دیگر، آیات مكرر نشانه‌هایی هستند كه ما را به یافتن توضیحات بیشتر پیرامون مطالب برخی از سوره‌ها رهنمون می‌شوند.
۱) بررسی آیات مكرر در سوره‌های « مؤمنون » و « معارج »
در دو سروه‌ی « مؤمنون‌ » و « معارج » چهار آیه ۳۰ عیناً و یك ۳۱ با اختلافی مختصر تكرار گردیده‌اند. همین امر موجب مقایسه‌ی آیات این دو سوره و در نتیجه یافتن‌ شباهت‌ها و اشتراكات بسیاری میان آنها شده است . می‌توان گفت: این دو سوره ـ یكی به تفصیل و دیگری به اختصار ـ معانی یكدیگر را تكمیل كرده، در مواردی نتایج جدیدی به دست می‌دهند.
مطالب هر دو سوره به دو دسته‌ی كلی : « آیات مربوط به مؤمنان » و « آیات مربوط به كفار » تقسیم می‌شوند . با این تفاوت كه در سوره‌ی « مؤمنون » ابتدا مطالبی درباره‌ی مؤمنان و سپس كفار ، ولی در سوره‌ی « معارج » اول كفار و بعد مؤمنان آمده است.
مواردی از اشتراكات و شباهت‌های دو سروه به ترتیب مذكور در سوره‌ی « مؤمنون » به شرح زیر است .
الف) مؤمنون ،‌۲ و معارج، ۲۳
هر دو سوره شامل خصوصیتی در ارتباط با نماز می‌باشند. با این اختلاف كه در سوره‌ی « مؤمنون » ، « خشوع » و در سوره‌ی « معارج » ، « دوام » آن به تناسب هر یك از دو سوره مطرح است . زیرا آیات پیشین سوره‌ی « معارج » به صفاتی چون بی‌تابی و بی‌قراری هنگام برخورد با ناملایمات زندگی و بخل ورزیدن و محروم نمودن دیگران در وقت رو به رو شدن با خیر و خوشی اشاره دارند كه با دوام نماز از بین می‌روند؛ چون كسی كه درصدد است از هر فرصتی برای به جا آوردن نماز استفاده كند، به طور طبیعی میل و رغبتی به دنیا ندارد تا هنگام از دست دادن آن بی‌تاب شود و با برخورداری از آن ، دیگران را محروم نماید . ولی سوره‌ی « مؤمنون» درباره‌ی شرایط رستگاری است كه لازمه‌ی آن مبرا بودن فرد از هر گونه غرور و تكبر در مقابل پروردگار می‌باشد.
ب) مؤمنون ، ۱۱ـ۱۰ و معارج، ۳۵
هر دو سوره پس از ذكر برخی از اوصاف مؤمنان و نمازگزاران، به عاقبت آنان یعنی ورود به بهشت اشاره دارند.
ج) مؤمنون، ۱۴ـ۱۲ و معارج ، ۳۹
سوره‌ی « معارج» تنها به آفرینش انسان‌ها ـ بدون ذكر جزئیات ـ اشاره دارد و سوره‌ی « مؤمنون» تمام مراحل خلقت را به ترتیب بیان می‌كند. پس سوره‌ی « مؤمنون » در بردارنده‌ی شرح و تفصیل سوره‌ی « معارج » در این موضوع می‌باشد.
د) مؤمنون، ۵۰ ـ ۱۷ و معارج ۴۱ ـ ۴۰
در سوره‌ی « معارج» طی دو آیه، قدرت خداوند بر جای‌گزینی انسان‌هایی بهتر از انسان‌های عصر پیامبر(ص) و به طور كلی همه‌ی زمان‌ها مطرح شده و درسوره‌ی « مؤمنون » طی ۳۴ ایه پس از اشاره به فرستان آب از آسمان و قدرت خداوند بر بردن آن از زمین و نیز نمونه‌هایی از توانایی خداوند در طبیعت، برای مسأله‌ی خلقت اقوام و ارسال پیامبران (ع) به سوی آنان و سپس نافرمانی و در نتیجه هلاكت و جای‌گزینی اقوامی دیگر به جای آنها می‌باشد.
بنابراین، همان‌گونه كه خداوند در مورد آبی كه فرستاده، قادر است آن را از زمین و دسترس مردم دور كند و نیز همان‌طور كه در گذشته اقوامی را هلاك و گروهی دیگر را به جای آنها آورده است، در مورداین امت نیز قادر است آنها را ببرد و گروهی دیگر جای‌گزین نماید.
هـ) مؤمنون،‌۵۴ و معارج، ۴۲
پس از ذكر مطالبی درباره‌ی كفار در هر دو سوره، به پیامبر اسلام (ص) امر شده است كه آنها را در همان حال سرگرمی و غفلت رها كند، زیرا دعوت آنان نیز همچون امتهای گذشته به جایی نرسیده، دست از اعمال ناروای خود بر نمی دارند و هدایت نمی‌شوند.
سوره « مومنون» از غایت این امر با زمان مبهم « حتی حین » تعبیر نموده، ولی سوره‌ی « معارج » با تعبیر « حَتَّ یُلاَقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدوُنَ »، این ابهام را برطرف كرده، زمانش را مشخص می‌نماید.
و) مؤمنون ، ۶۱ ـ ۵۵ و معارج ، ۲۱
سوره‌ی « معارج » نوع انسان را در مواجهه با خبر، بخیل معرفی می‌كند و سوره‌ی « مؤمنون» خیر بودن چیزهایی مانند مال و فرزند را نفی كرده، خیر حقیقی را منحصر می‌كند.
منبع: ایسکا
نویسنده: دكتر پریچه ساروی
منبع : سایت قرآنی سحر سحر


همچنین مشاهده کنید