جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


کردستان از نگاه آشنا


کردستان از نگاه آشنا
داشته‌های غنی استان كردستان موضوع این یادداشت است. نویسنده در این مقاله تلاش می‌كند تا ضمن بررسی خاستگاه كردها، و نقش آنها در گستره تاریخ ایران، ویژگی‌های مردم‌شناختی، فرهنگی و قومی این مردم كوه‌نشین را بیان كند. سپس با اشاره به شرایط زندگی مردم، ویژگیهای معماری خانه‌های مردم كوه‌نشین، خواننده را با باورها، آداب و رسوم‌ها و مناسك مذهبی این منطقه كه در مواردی هنوز بكر مانده آشنا كند.
مهدی فریور
● کرد کیست؟ کردستان کجاست؟
پاسخ به این پرسشها، ظاهراً ساده و آسان است. کردها نیز غالباً همین باور را دارند و از این رو برجست و جوی درباره واقعیتِ کرد بودن و حدود کردستان برنمی‌خیزند. ببینیم آیا همین طور است یا نه؟
اگر به نقشه جغرافیای خاورمیانه نگاه کنیم، در سمت چپ گوش گربه ایران و داخل خاک ترکیه، از دامنه‌های آرارات به پائین، سرزمینی وسیع و کوهستانی کردنشین را می‌بینیم که دریاچه وان و بعضی سرشاخه های اصلی رودهای فرات و دجله را نیز دربرمی‌گیرد. این محدوده تقریبی را می‌توان سکونتگاه اصلی کردانِ ترک تلقی کرد امّا همه سرزمین آنها نیست. تا کناره‌های دریای مرمره در غرب و دریای سیاه در شمال، مکانهای کردشین پراکنده‌اند و شهرهای بزرگ و کوچک ترکیه نیز جمعیت های قابل ملاحضه کرد دارند.
در کشور سوریه نیز کردها اندک نیستند، هرچند جمعیت‌شان، نسبت به کل جمعیت کشور، کمتر از ترکیه و عراق و ایران است. امّا در این سرزمین، کردها نقش تاریخی مهمی داشته‌اند. کردهای سوریه توانسته‌اند دهها سال بر سرزمین پهناوری از سوریه تا مصر، حکم برانند. صلاح الدین ایّوبی سردار معروف کرد توفیق یافت که اروپائیان را در آخرین مراحل جنگهای صلیبی از بیت المقدس بیرون براند و همو بود که فرمان قتل شیخ اشراق، فیلسوف نامدار ایرانی و بانی مکتب فلسفی حکمت خسروانی را صادر کرد.
عراق امروز، تنها کشوری ست که در دل خود، دولت خودمختاری برای کردها بنیان گذاشته، هرچند معلوم نیست که پایدار بماند. کردستان عراق و مبارزات کردهای عراقی برای غالب ایرانیان امری آشناست. بخش شمالی عراق که مهمترین مخازن نفت این کشور است، سرزمین کردهاست، هرچند ترکمانها و عربها نیز در آنجا سکونت دارند. کردهای باسواد و روشنفکر، غالباً براین نظرند که مرکز کردستان عراق یعنی سلیمانیه، مرکز فرهنگی همه کردهای جهان است. این ادّعا را هیچکس نمی تواند ثابت کند امّا یقیناً خصوصیات اجتماعی و فرهنگی سلیمانیه به گونه‌ای هست که چنین ادعایی را شکل دهد و قوّت بخشد. پیروان طریقت های قادریه و نقشبندیه که نقشی اساسی در فرهنگ مردم کرد زبان دارند، به دلیل سکونت و مرگ بزرگانش در این شهر، آنجا را محترم و تا حدی مقدّس می‌دارند.
تا قبل از جنگ جهانی اول که دولت عثمانی برقرار بود، همه کردها یا ایرانی بودند یا عثمانی و پراکنده شدن کردها میان سه کشور عراق و سوریه و ترکیه، نتیجه تقسیم کشور عثمانی بود، نه جابه‌جائی کردها. امّا از چند دهه قبل، کردها شروع به جابه جا شدن کردند و در پهنه گیتی پراکنده شدند. هم اکنون در اروپا و آمریکای شمالی، جمعیت‌های بزرگی از کردها سکونت دارند که گاه از لحاظ سیاسی و اجتماعی، قابل ملاحظه و درخور توجه دولتهای محلی‌اند.
در ایران، وضع به کلی طور دیگری‌ست. کردها، هرقدر هم که بخواهند خود را متمایز از مردم ایران تلقی کنند، زبان و فرهنگ مشترکشان، راه نمی‌دهد. از این گذشته، نام مکانهایی که حکایت از سکونت کردان دارد، چنان در جغرافیای ایران پراکنده است که تمایز کردها توجیه‌بردار نیست. در فارسنامه ناصری آمده است که پیش از آمدن عشایر ترک زبان به فارس، همه عشایر فارس، کُرد بوده‌اند. در خراسان، کردان چنان پراکنده‌اند که نمی توان این اتفاق را به کوچ کردها توسط دولتهای مرکزی ایران نسبت داد. جز اظهارنظرهای بعضی حکمرانان و دولتیان عصر قاجار مبنی براینکه محض صیانت مرزهای کشور کردان را به خراسان کوچانیده‌اند اسناد معتبری در این خصوص وجود ندارد و اساساً نمی‌توان پذیرفت که کردها بیشتر از مردم محلی مورد وثوق حکومتهای صفوی و قاجار بوده باشند. چراکه صفویان با اهل سنت سردوستی و اتفاق نداشتند و کردها غالباً اهل سنت‌اند و جنگهای خونینی نیز با شاه اسماعیل و حکمرانان محلی از عصر صفوی به بعد داشته‌اند و در ادوار بعدی نیز روابط کردها و دولت مرکزی بهبود چشمگیری نیافت زیرا کردها تحت تأثیر تحریکات بیگانه با حکومت سرستیز داشتند و دولت مرکزی نیز به نحوی خشن و دور از انصاف با کردها رفتار کرده است. شاید بعد از جنگ و ستیزهای دولت و یاغیان کرد آنها را به رسم تبعید کوچ داده باشند امّا بعید است که اینهمه مردم کرد زبان را از غرب به شرق و شمال و جنوب ایران بکوچانند بی آنکه آثارش در تاریخ و فرهنگ ایران زمین به صورتی آشکار باقی نمانده باشد.
نگاه کنید به نقشه ایران و نقاطی را که گفته می شود کردان در آنجاها اقامت دارند بر روی نقشه علامت بزنید. در شمال، از ماکو تا ارومیه و پائین‌تر تا اشنویه، روستاهای کردنشین با فواصلی اندک از یکدیگر قرار دارند.....
زیربناهای ناكافی حمل و نقل یكی از دلایل مهم در بن‌بست بودن استان كردستان است به ویژه راههای تودرتوی كوهستانی و خاكی كه كسی را ترغیب نمی‌كند تا به قلب این استان سفر كند. برای خودروهایی كه این روزها تولید انبوه می‌شوند و هوای شهرها را آلوده می‌كنند حضور در این راهها مساوی است یا درب و داغان شدن اتاق و كمك فنر و ... اما این عدم حضور گردشگر از جهاتی مایه مباهات است و آن اینكه مناطقی بكر و دست نخورده باقی می‌ماند و سبك و سیاق زندگی مردمان به شیوه سنتی ادامه می‌یابد. هرچند كه این تمام ماجرا نیست.
تصور اینكه چطور در سینه كش كوههای اورامانات، روستاهای سنگی با معماری اجدادی هنوز پابرجامانده است و مظاهر طوطی‌وار و بدوی شهرنشینی به آن رسوخ نكرده است، می‌تواند برای هر كسی جالب باشد. مردم اورامانات بیشترین تأثیر را در طول تاریخ در حوزه زاگرس داشته‌اند و بر روی فرهنگ آنها بسیار كم كار شده است. استفاده از دره‌ها، هدایت آب به زمینهای كشاورزی، آوردن خاك از جاهای دیگر بیش از ۲۵۰۰ سال است كه در این منطقه بكار می‌روند و كشاورزی آن را دست‌نخورده نگه داشته است. تمام این منطقه از یك فرهنگ، یك كشاورزی، یك نوع تفكر، یك نوع زیرساخت، تلاش همسو و تأمین امنیت به‌شیوه‌ای خاص برخوردار است كه باعث می‌شود این منطقه را بتوان برای ثبت در میراث ملی مطرح كرد....
منبع : ماهنامه سفر


همچنین مشاهده کنید