جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نوشدارو پس از مرگ سهراب


نوشدارو پس از مرگ سهراب
● به بهانه ساخت نخستین فیلم روسی درباره جنگ شوروی سابق با افغانستان
آیا نخستین فیلم روسیه درباره جنگ افغانستان برای جلب رضایت كهنه سربازان ساخته شده یا فقط یك اثر پرفروش گیشه ای است؟
در فاصله سال های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ م اتحاد جماهیر شوروی در حدود ۶۲۰ هزار نفر از سربازان ارتش خود را با هدف سرنگونی رئیس جمهور وقت افغانستان حفیض الله امین - كه مسكو معتقد بود كه وی در حال متزلزل ساختن پایه های انقلابی كشور است - در این كشور مستقر كرد، اما در پایان ارتش اتحاد جماهیر شوروی در مخمصه جنگی ۹ ساله و محكوم به شكستی تلخ با مجاهدین افتاد كه آمریكا از آنها حمایت می كرد.
از این سربازان شكست خورده در بازگشت به خاك وطن به عنوان قهرمانان جنگ، استقبال شد و امتیازهایی همچون مسكن و اتومبیل، در اختیار آنها قرار گرفت، اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ م بسیاری از این حمایت های مالی متوقف گردید و آنها در شرایط سختی قرار گرفتند. همچنین بیشتر توجه ها به سوی جنگ تازه تر مسكو در چچن معطوف شد. ویاچسلاو نكراسوف، یكی از سخنگویان اتحادیه صنفی این سربازان كه در فاصله ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴ م در افغانستان جنگیده بودند، می گوید: «در دهه ۹۰ در یك گودال افتادیم. حالا داریم از آن بیرون می آییم.»
به گفته او این كهنه سربازان، در حال حاضر ۳ تا ۵ هزار روبل، مستمری ماهانه دریافت می كنند، از مزایای سفرهای ارزان برخوردار هستند و خیلی از آنها در پارلمان روسیه مشغول خدمت هستند. تازه ترین دلجویی انجام گرفته از آنان نیز ساخت فیلمی درباره مبارزه های آنها در افغانستان است كه به رقابت با فیلم های پرفروش هالیوود درباره جنگ برآمده است.
این فیلم با عنوان «گروهان نهم» از فیودور بوندارچوك با استقبال و موفقیت بی شائبه ای روبرو شد و تا به امروز، دومین فیلم پرفروش روسیه پس از كمونیسم به حساب می آید. «گروهان نهم» پس از اكران در سپتامبر ۲۰۰۵ به بیش از ۲۷ میلیون دلار فروش در گیشه های ملی دست یافت و كاندیدای روسیه در اسكار امسال در شاخه بهترین فیلم خارجی بود، اگرچه به فهرست نامزدهای این دوره راه نیافت.
این فیلم همچنین نخستین تلاش و تجربه یك فیلمساز روسی برای به تصویر كشیدن فیلمی بلند و پرهزینه درباره جنگ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان است كه بی شك می توان آن را با «پلاتون»، «غلاف تمام فلزی» و دیگر آثار درخشان ساخته شده درباره جنگ ویتنام در دهه ۸۰ مقایسه كرد. از سوی دیگر نخستین تجربه فیلمسازی فیودور بوندارچوك، نخستین فیلم از كشور روسیه در طول همه این سال هاست كه با كمك استودیوهای فیلمسازی Pinewood shepperton در بریتانیا ساخته می شود.
این فیلم كه داستان آن در سال ،۱۹۸۸ اتفاق می افتد، درباره گروهی از سربازان جوان اهل سیبری است كه كهنه سربازان جنگ را در بازگشت به خانه هایشان بدرقه می كنند. «گروهان نهم» اقتباسی آزاد از حوادث واقعی است و در نبردی خونین و بر قله كوهی در یكی از شهرستان های جنوب شرقی افغانستان اوج می گیرد. در این فیلم، سربازان روسی در مواجهه با ۲۰۰ تن از نیروهای مجاهدین قرار می گیرند كه به تنش و حمله های مرگبار میان هر دو طرف می انجامد، كه البته پایان خوشی برای روس ها ندارد.
در آن هنگام - همچون حالا - به طور دقیق مشخص نیست سربازان برای چه در افغانستان هستند و در آنجا چه می كنند. آنها هم خودشان اطلاع چندانی درباره حضورشان در این جنگ ندارند. وقتی از آنها پرسیده می شود تا مأموریت خود را توجیه كنند در پاسخ می گوید: «برای این كه به وظیفه بین المللی مان در برابر مردم افغانستان جامه عمل بپوشانیم و متجاوز را شكست دهیم.» این پاسخ خنده دار و احمقانه است و تصور نمی شود كه سربازان آمریكایی و بریتانیایی كه امروز در افغانستان ضد دشمن نوظهوری می جنگند، پاسخ بهتر و قانع كننده تری داشته باشند.
با سربازان بریتانیایی ای كه در جنوب افغانستان گیر افتاده بودند، فیلم بوندارچوك یادآور حماقت بزرگ اشغال افغانستان و ادای دین به نسلی از سربازان جوان روسی است كه در پیچ و خم دره های آن، جان خود را از دست داده بودند. اتحاد جماهیر شوروی در كریسمس ۱۹۷۹م به افغانستان حمله كرد اما این حمله مختوم به شكست و استرس های روحی - روانی بود. در فوریه ۱۹۸۹م ارتش اتحاد جماهیر شوروی عقب نشینی كرد و در بازگشت به خانه، به این نتیجه رسید كشوری كه برای آن جنگیده بودند ناپدید شده است.
درسی كه مسكو گرفت این بود كه حمله به افغانستان یك روی سكه است و حفظ كنترل در آن سرزمین روی دیگر سكه و این همان درسی است كه بریتانیا ودیگر ماجراجویان استعماری باید به آن برسند، (اگرچه بریتانیا ممكن است درس خود را از تجربه های جنگ های آنگلو - افغان قرن نوزدهم آموخته باشد). البته این پیام مهم با سادگی ای سبعانه، توسط یكی از افسران شوروی سابق به سربازان در این فیلم و در حقیقت به همه مخاطبان اعلام می شود. او خطاب به همه آنها می گوید: «هیچ كس موفق به تصرف این كشور نشده است.»
منتقدان واكنش های مختلفی در برابر «گروهان نهم» داشته اند. خوش بین ها معتقدند این فیلم با صداقت خود فصل مهمی از تاریخ فراموش شده روسیه را به مردم نشان می دهد، اما بدبین ها بر این باورندكه فیلم بوندارچوك بیشتر شبیه آثار تقلیدی روسی زبان، از فیلم های پرفروش هالیوودی شده است. منتقد سینمایی «كاتیاباراباش» می نویسد: «هالیود این گونه فیلم ها را بهتر می سازد. «نجات سرباز رایان» و امثال این گونه فیلم ها را باید به آنها بسپاریم.»
از سوی دیگر بسیاری از منتقدان همچون دیلییارا تاسبولاتووا كه برای نشریه ایتوگی می نویسد تأثیرگذاری این فیلم را چندان عمیق نمی داند. او می گوید: «در حقیقت فاجعه اسفبار این فیلم را درك نمی كنم. در حدود یك میلیون افغانی در جریان اشغال كشورشان به دست نیروهای شوروی سابق، مردند. ۱۷ هزار سرباز و افسر شوروی نیز هلاك شدند.»
بوندارچوك، پسر فیلمساز عصر كلاسیك شوروی «سرجی بوندارچوك» به هیچ وجه از ساخت چنین فیلمی متأسف و پشیمان نیست. او اصرار دارد كه ساخت این گونه فیلم های روسی به سبك آمریكایی هیچ ایرادی ندارد. او توضیح می دهد: «من یك كارگردان مردمی هستم. سابقه كاری ام هم پیشتر در زمینه ساخت موزیك ویدیو و تیزرهای تبلیغاتی بوده است.» بوندارچوك كه بیشتر وقت خود را در دفترش در موسفیلم - بزرگترین و مجهزترین استودیو فیلمسازی موسكو - سپری می كند با انگلیسی لهجه دار آمریكایی می افزاید: «من برای ساخت این فیلم از رایدلی اسكات و فیلم «سقوط شاهین سیاه» او الهام گرفتم.»
در «گروهان نهم» از سیاست و سیاست بازی چندان خبری نیست. به میخائیل گورباچف و پروستروئیكا اشاره های مختصر و مفیدی می شود، همچون زمانی كه سربازان در شب سال نو و درست چند روز قبل از آخرین نبرد مختوم به شكست شان به رادیو گوش می دهند. آیا كارگردان سیاست را به عمد حذف كرد؟
او توضیح می دهد: «می خواستم فیلم بزرگ و مطرحی را درباره جنگ، بخصوص درباره نسل خودم جلوی دوربین ببرم. این فیلم از سال ۱۹۸۷ م شروع و به سال ۱۹۸۹ م، یعنی عقب نشینی شوروی سابق از افغانستان ختم می شود. قهرمانان آن همنسلان و هم عصران من هستند. این فیلم درباره این نیست كه چطور شوروی جنگ را باخت. «گروهان نهم» درباره سربازانی است كه در جنگ داخلی خود پیروز شدند. من به تشكل های سیاسی علاقه ای نداشتم، بلكه انگیزه ها و اهداف سربازان برای من مهم بود.
برای بوندارچوك رگه ای از پشیمانی و عذاب وجدان ، دیگر انگیزه او برای ساخت این فیلم بود. همچون سربازانی كه در این فیلم به تصویر كشیده شده اند. او ۲ سال از عمر خود را در دهه ۸۰ در ارتش خدمت كرد، اما برخلاف آنها مجبور نشد در افغانستان بجنگد.
كهنه سربازان افغانی نیز از فیلم «گروهان نهم» استقبال كرده اند، اما به نظر آنها برخی جزئیات فیلم، قابل انتقاد است. این فیلم در مسكو و ازبكستان كلید خورد و برای ساخت آن از ۱۵۰۰ سرباز وابسته به ارتش اوكراین و همچنین چندین فروند تانك، هلیكوپتر و هواپیماهای جنگنده، كه همگی با آرم شوروی سابق نقش و نگار شدند استفاده شد.
این كهنه سربازان به برخی جزئیات فیلم همچون كوه هایی كه در سكانس های مختلف نشان داده می شوند، ایراد گرفته اند و گفته اند این كوه ها خیلی شبیه به كوه های افغانستان نیستند كه البته همین طور هم هست، چون در ازبكستان واقع شده اند. به عقیده آنها «گروهان نهم» چندان در انتقال آن جهان بینی غیر این جهانی افغان ها با تصاویر خود از مناظر سبز و خرم، رودخانه های خروشان، كوه های كبود وآسمان صاف و آبی ونیز مردم یكدنده و شجاع خود موفق نبوده است.
همچنین ایرادهای تكنیكی و فیلمنامه ای، كم و بیش محسوسی به فیلم وارد است و در برخی صحنه ها در مورد آمار تلفات و كشته شدگان سربازان اغراق شده است. برای نمونه در یكی از این نبردها كه ۲ روز و نیم به طول انجامید، ۶ سرباز روسی كشته و ۱۲ تن دیگر زخمی شدند، اما در نسخه سینمایی بوندارچوك، پیش روی مجاهدین منجر به تلفات بسیار بیشتر شده است. الكساندر لیاكوفسكی، یكی از ژنرال های شوروی سابق كه در افغانستان جنگیده است چندان تحت تأثیر واقع نمایی این جنگ در فیلم قرار نگرفته است.
او می گوید: «جلوه های تصویری این فیلم آنچنان زیادند كه كلیت اثر، شبیه «رمبو» شده است. «گروهان نهم» شجاعت و دلاوری سربازان و افسرها را نشان می دهد، اما به آن پرداخت كافی نشده است. همچنین خیلی از وقایع به لحاظ تاریخی، تحریف شده اند و خیلی از ترفندهای سینمایی این فیلم، دیگر كلیشه ای شده.» نكراسوف، از اتحادیه صنفی سربازان سابق این جنگ نیز معتقد است: «احساس های ضد و نقیضی درباره این فیلم دارم.
«گروهان نهم» اثری دینامیك و بسیار عاطفی محور است اما بوندارچوك جنگ هر دوی ما (افغانستان و شوروی سابق) را نشان می دهد نه فقط جنگ ما را. برخی صحنه ها یادآور خاطره های تلخ ما در آن دوران هستند همچون وداع با خانواده هایمان یا شلیك گلوله به اشخاص، اما جزئیات چندان صحت ندارند.
منبع گاردین مترجم: شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید