جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ایستادگی با جان آزاده


ایستادگی با جان آزاده
امیلی برونته در جایی نوشته بود؛اینکه کسی دستی به قلم ببرد و شرح حالی تازه درباره یکی از اعضای خانواده برونته بنویسد قطعا به توضیح احتیاج دارد؛ درباره خواهران برونته کتاب های فراوانی نوشته شده و سوالی که پیش می آید این است که آیا اسناد و اطلاعات جدیدی در مورد آنها به دست آمده یا نه؟
هرچند در سال های اخیر امیلی برونته حجم زیادی از نقدهای ادبی را به خود اختصاص داده، دست بر قضا، در تقریبا بیست سال گذشته سرگذشت نامه پرطول و تفصیلی در مورد او منتشر نشده است. در مورد واقعیت های زندگی او رمز و راز چشمگیری از پرده بیرون نیفتاده، اما اطلاعات ما از شخصیت، تجربیات و آثار او طی دو دهه گذشته دستخوش تحولی اساسی شده است. بخشی از این قضیه مدیون دیدگاه های جدید و تاکید و توجه خاص در کنار اطلاعاتی است که در سال های اخیر محققان حوزه تاریخ اجتماعی و ادبی زنان در قرن نوزده در اختیار ما گذاشته اند.
در واقع جریان تاثیرگذاری در این میانه پیدا شده که هدف آن اسطوره زدایی است و یکی از بت های عصر ویکتوریا که این جریان غبار اسطوره را از چهره او پاک کرده، امیلی برونته و شخصیت رازورز و ابهام آمیز اوست کسی که الیزابت گسکل در زندگی نامه پیشگام خود در مورد شارلوت برونته که در سال ۱۸۵۷ منتشر شد، او را به عنوان «شخصیت پرداز و رمز ادبیات انگلستان» به مقام یک قدیسه رساند و پس از آن تقریبا هیچ زندگینامه نویسی پیدا نمی شود که به این رنگ تقدس دامن نزده و به آن تداوم نبخشیده باشد.
اما دیدگاه من نسبت به زندگی امیلی برونته در مقایسه با چیزی که آن را اصطلاحا «مکتب خلنگ ارغوانی نویسندگان سرگذشت برونته» می نامند و در آن، داستان زندگی این خانواده به شکل سرگذشتی پرشور، توفانی و اساسا خیال انگیز و پرسوز و گداز روایت می شود، کاملا تفاوت دارد.
من زندگی امیلی برونته را به مراتب مشقت بارتر، تنهاتر و ساده تر و بی پیرایه تر می بینم. اما قصد ندارم که مقام او را تا حد یکی دیگر از قربانیان نظام مردمسالاری قرن ۱۹ تنزل دهم، چرا که به رغم آنکه زندگی او از هر حادثه ای تهی بود، به شخصه موجودی منفعل نبود و تن به تسلیم نمی داد.
فردی بود که جسورانه دست به انتخاب می زد و پای انتخابش هم می ایستاد. به افکار و عقاید و ارزش های دیگران مطلقا اعتنایی نداشت. اراده او تزلزل ناپذیر بود و شهامت او عظیم. به لحاظ شخصیت، خصلت های زیادی داشت که آدم را حیرت زده و ناامید و حتی وحشت زده می کرد و باید گفت داستان زندگی او مملو از شوربختی و مصیبت و ناکامی است.
سی ساله بود که در عین سکوت از دنیا رفت، با تنها یک رمان که از خود به جا گذاشته بود که آن هم دچار بدفهمی ها و عیبجویی ها شد، مثل، وگو اینکه خواهرانش را همراه خود داشت، ذاتا موجودی تنها بود. اما در زیر لایه ظاهری این زندگی و مرگ، چهره پیروزی بود که خودنمایی می کرد و آن هم نه پیروزی انسانی عارف مسلک، بلکه پیروزی زنی که با شجاعت و خلوص و با شخصیتی محکم و خدشه ناپذیر، روال یکدست زندگی خود را تا به آخر ادامه داد.
در زندگی او سازشکاری و بزدلی نیاز و آرزو و تزلزل شخصیت، اعمال تنگ نظرانه ای که علتی جز خودخواهی ندارد و شک و تردید و دروغ و دغل و خودفریبی راه نداشت، خصلت هایی که بارها و بارها به چهره زندگی ما رنگ تباهی زده اما از قرار معلوم همچنان به ما این امکان را می دهد که گلیم خود را در دنیایی از آب بیرون بکشیم که امیلی برونته از آن عار داشت و آن را طرد می کرد. از این گذشته، او در زندگی خود از استقلالی برخوردار بود که کمیاب و در عین حال حیرت انگیز است. دیگران، یعنی ما را، دست سرنوشت در قید و بند خود اسیر کرده و با سرنوشت افراد دیگر در آمیخته است.
کاترین فرانک
ترجمه؛ فیروزان زهادی
ناشر؛ فرزان روز
چاپ اول؛ ۱۳۸۵
۱۶۵۰ نسخه
۵۳۳ صفحه
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید