جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

آیا یک مسیحی یا یهودی (یک غیرمسلمان) وارد بهشت می‏شود؟


آیا یک مسیحی یا یهودی (یک غیرمسلمان) وارد بهشت می‏شود؟
در این موضوع، افراد دیگر ادیان و مذاهب، به سه دسته تقسیم می‏شوند كه عبارتند از:
۱) با اسلام و تشیع آشنا شده، ولی به دلیل تعصّب یا عناد و لجاجت، از پذیرفتن آن سرباز می‏زنند. چنین افرادی، بنابر آیات قرآن كریم، اهل جهنم خواهند بود.
۲) با اسلام و تشیع آشنا نیستند؛ ولی در جهالت خود مقصراند؛ یعنی، از وجود دینی به نام اسلام یا مذهبی به نام تشیع مطلع‏اند؛ ولی با وجود همه امكانات و شرایط لازم برای جست‏وجوی حقیقت اقدامی نمی‏كنند. چنین افرادی در حد تقصیر خویش روز قیامت مجازات می‏شوند.
۳) با اسلام آشنا نیستند و در جهالت خود نیز تقصیری ندارند؛ یا اصلاً اسلام به گوششان نخورده و یا آن كه امكان تحقیق و پژوهش برای آنان وجود نداشته است و تنها آن چه را به آنها رسیده (مثل مسیحیت) و...، قبول كرده و به آن عمل كرده‏اند. چنین افرادی، اهل جهنم نیستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار می‏دهد و اعمال آنها را با میزان حقیقت‏خواهی آنان و آن چه فكر می‏كردند حق است، می‏سنجد.
در توضیح مطالب بالا، با استفاده از آیات و روایات، می‏توان چنین گفت:
۱) مردم بر حسب وضعشان، در برابر وعده و وعیدهای خداوند متعال، به شش دسته تقسیم می‏شوند؛ مؤمنان، كافران، مستضعفان، مرجون لامر الله، معترفان به گناه (كه عمل صالح و ناصالح را مخلوط كرده‏اند) و اهل اعراف.
مؤمنان، افرادی‏اند كه به خداوند ایمان آورده‏اند و جایگاهشان بهشت است.
كافران، كسانی‏اند كه با آگاهی حق را شناخته‏اند؛ ولی به علت عناد و لجاجت، از آن سر برتافته‏اند. این گروه، مقصرند و جایگاهشان، به طور حتم، جهنم است.
گروه مستضعف و مرجون الی الله نیز كسانی‏اند كه دارای عذرند؛ یعنی اگر نتوانسته‏اند به دین حق بپیوندند و بدان عمل كنند، به لحاظ تقصیر یا كوتاهی كردن آنان نبوده است؛ بلكه از جهت یك سلسله عواملی بوده كه از اختیار آنها خارج بوده است و همین عوامل، موجب جهل یا غفلت یا عمل نكردن آنان به دستورات دین اسلام شده است. بدیهی است كه چون در این صورت، ترك، به اختیار آدمی مستند نیست و معلول عواملی خارج از اختیار اوست، برای آدمی، نه نفعی خواهند داشت و نه ضرری. مرجع كار چنین كسانی، خداوند خواهد بود و خداوند، خودش، به هر صورتی كه حكمت و رحمتش ایجاب كند، عمل خواهد كرد.
۲) آیات ۹۶ تا ۹۸ سوره «نساء» بر مطلب یاد شده دلالت می‏كنند. خداوند در این آیات، عذر افراد را به دلیل مستضعف بودن، با شرایطی، قبول كرده است.
قرآن در آیه ۱۰۶ سوره «توبه» هم كار این گونه افراد را به خداوند واگذار كرده است. مراد از «مستضعف» در این جا، فقر اقتصادی نیست؛ بلكه در ضعف قرار داده شدن، از جهت دسترسی به منبع هدایت است. این است كه در آیات سوره «نساء»، جمله «لایستطیعون حیلهٔ و لایهتدون سبیلا» به عنوان شرط و علت عذر برای مستضعفان ذكر شده است. از این صفت، می‏توان دریافت كه علت معذور بودن، همه جا و به طور عموم، راه و چاره نداشتن است كه شامل جاهل غافل غیرمعاند هم می‏شود. افزون بر اینها، آیه ۲۸۶ سوره «بقره» بر همین گفته دلالت دارد؛ زیرا در ذیل آیه فوق، این مطلب آمده كه انسان هر چه خوبی كرده، به نفع او و هر چه بدی كرده، بر ضرر اوست. به طور روشن، مفهوم سخن فوق این خواهد بود كه اگر چیزی به اكتساب، - یعنی آن چه مسئولیتش برعهده خود شخص است - مستند نباشد، گناه و مسئولیتی برای انسان نخواهد داشت.
۳) به عقیده علامه طباطبایی، معنای «مستضعف»، علاوه بر این كه شامل افرادی می‏شود كه در سرزمینی باشند كه بر اثر نبودن دانشمند، راهی برای فراگیری دین اسلام ندارند؛ همچنین شامل فردی هم می‏شود كه ذهنش به یك مطلب حق منتقل نشده و فكرش به حق راه نیافته است؛ یعنی شخصی كه به حق رهبری نشده و در عین حال، از كسانی است كه با حق عناد ندارد و طوری است كه اگر حق برایش واضح گردد، از آن پیروی خواهد كرد؛ ولی به عوامل مختلف، حق برای او مخفی مانده است. چنین كسی، نیز جزء افراد مستضعف خواهد بود؛ زیرا انسان غافل، قدرت ندارد و با چنین جهالتی هم نمی‏تواند راهی به حقیقت پیدا كند.
برای اطلاع بیشتر به كتاب‏های زیر مراجعه كنید:
۱) ترجمه تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۸۰.
۲) ترجمه تفسیر المیزان، ج ۹، ص ۶۰۱.
۳) اصول كافی، ج ۳، باب كفر و ایمان.
۴) عدل الهی، شهید مطهری، ص ۳۵۲.
منبع : نشریه الکترونیکی پرسمان


همچنین مشاهده کنید