شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا
جهانی شدن و طبقه جدید فرودست در غرب
صنعتزدایی در غرب طبقه جدیدی از افراد فرودست غیرمولد و بدون اندیشه را ایجاد كرده است. این طبقه كه در سرزمین خود غریبه هستند در واقع پسر عموهای كسانی هستند كه در آمریكا به سفیدهای به دردنخور معروفند و اكنون به تهدیدی جدی برای دموكراسی تبدیل شدهاند.اعضای طبقه فرودست در دنیای مدرن دیگر گرسنه نیستند.
آنها بالای سر خود سقف دارند و در برابر بیماری دیگر آسیبپذیر نیستند. حتی در جیب خود پول نقد هم دارند، اگر چه این پول اندك است. در هر كشور اروپای غربی، اعضای طبقه فرودست وجود دارند كه هم شهروند هستند و هم از نظام رفاه بهره میبرند. البته این خدمات اكنون دیگر به اندازه گذشته با بخشندگی و گشاده دستی ارائه نمیشود. امكانات تجملاتی برای طبقه كارگر در غرب چندان هم جدید و نادر نیست.
بیشترین امكاناتی كه طبقه كارگر در گذشته داشت پناهگاههای مخصوص بیخانمانها یا مراكز محل نگهداری این افراد بود. فقرا برای دریافت یك تكه نان باید ساعتها در صفهای طولانی میایستادند تا شاید تكهای نان یا كاسهای سوپ كه بیشتر شبیه آب است دریافت میكردند. مریضها حتی توان مراجعه به پزشك را نداشتند چه رسد به اینكه در صدد درمان باشند. در آن روزها نگهداری از سالمندان و تامین هزینه زندگی آنها یا به نسل جوان سپرده میشد یا به برنامههای كمك و مخصوص كلیسا. با این حال حتی امروز هم كه طبقه كارگر از نظر كیفی در شرایط بهتری به سر میبرد، شكل و ماهیت این شرایط خوب نیست. فقرای دوران قدیم ویژگی و امتیازی داشتند كه طبقه فرودست امروز از آن برخوردار نیستند. آن نكته هم این است كه در آن زمان فقرا میدانستند دشمن چه كسی است. همچنین فقرا هویت داشتند و طبقهای كه آنها به آن متعلق بودند از نشان برخوردار بود. آنها همچنین از فرهنگ پیشرفتهای برخوردار بودند. شعار خود را سر میدادند و در نبردهای سیاسی مبارزه میكردند و انجمن و تئوری اجتماعی داشتند، اگرچه همه آنها این موضوعات را درك نمیكردند اما به هر حال این موضوعات وجود داشت.در روزهای امپراطوری آلمان طبقه فرودست هنوز میتوانست میان گروههای سیاسی انتخاب كند و این گروهها همدرصدد جلب رضایت و حمایت طبقه فرودست برمیآمدند.
اینها همه موضوعاتی مربوط به گذشته است، امروز این طبقه به ویژه در اروپا قربانی شرایط است. در گذشته اگر اعضای این طبقه در حاشیه جامعه بودند امروز در جامعه یك خارجی به شمار میآیند. امروز این طبقه دیگر صدایی ندارند كه شنیده شود اما به شدت مورد مطالعه جامعه شناسان قرار میگیرند. به همین دلیل اطلاعاتی كه امروز از این طبقه در دست است بسیار بیشتر از گذشته است. مثلا میدانیم كه طبقه فرودست امروز نسبت به گذشته ثروتمندتر هستند. این طبقه همچنین با اندك مهارتی میتوانند از درآمدی هم سطح یا نزدیك به مثلا افسران پلیس یا رانندگان تاكسی برخوردار شوند. بنابراین میتوان گفت كه اكنون فقط فقر نیست كه این گروه را از دیگران متمایز میكند. ویژگی متمایز كننده امروز غفلت فكری است. فقرای امروز نیمی از روز را به تماشای تلویزیون میگذرانند. امروزه تهیهكنندگان برنامههای تلویزیونی حتی واژهای به نام «تلویزیون طبقه فرودست» دارند.
طبقه فرودست جدید مقدار زیادی غذای چربی دار میخورند و سیگار میكشند و تفریحات دیگر هم دارند. نزدیك به ۸درصد آلمانیها ۴۰درصد نوشیدنیهایی كه در این كشور به فروش میرسد را میخرند. اعضای این طبقه امروز اگر چه خانواده دارند اما خانواده آنها از هم فرو پاشیده است. در انتخاباتها هم این افراد رای میدهند، اما این رای یك رای اعتراضی به افراطیهای احزاب چپ یا راست است. این رای و نظر گاه بسیار سریع تغییر میكند و از یك سمت به سوی دیگر میرود. اما اصلیترین نكتهای كه طبقه فرودست مدرن را از طبقه فرودست عصر صنعتی جدا میكند نبود علاقه و انگیزه برای آموزش و تحصیل است.
كارگران امروز یا تحصیلاتی ندارند یا علاقهای به ادامه تحصیل ندارند. در روزهای نخست صنعتی شدن فقرا به انجمنهای كارگری میپیوستند كه اغلب باعث میشد كه تحصیلات و اطلاعاتشان دو برابر شود. اما امروز این افراد دیگر به دنبال ارتقای فردی نیستند. این افراد همچنین تلاش زیادی هم نمیكنند تا این فرصت حداقل برای فرزندانشان فراهم شود. مهارت زبان آنها هم چندان خوب نیست. میزان بیسوادی در این افراد به سرعت در حال رشد است. اولین گروه از این طبقه در اروپا ۱۰سال پیش به وجود آمد. این طبقه اكنون به سرعت در هریك از كشورهای پیشروی صنعتی در اروپا در حال شكلگیری است.
اقتصاد سیاسی مدرن به وضوح چیزی ندارد تا به كسانی كه دانش اندكی دارند عرضه كند. تعجبی ندارد كه ظهور طبقه فرودست جدید با از بین رفتن مشاغل صنعتی همزمان شده است. در اروپا روند صنعتزدایی ممكن است با نفوذ تر از روند شكلگیری و رواج پول واحد این قاره پیش رود. تهدیدی كه اكنون غرب را هدف گرفته و بسیار خطرناكتر از تروریسم بینالمللی است همین جداافتادگی و شكاف میان طبقات جامعه است. این درحالی است كه سیاستمداران اكنون فقط بر مبارزه با تروریسم تكیه و تاكید میكنند. انفجار یك بمب ممكن است دموكراسی یا اقتصاد بازار را تكان دهد اما نمیتواند آنها را برای همیشه نابود كند. اما روند افول اقتصادی و شكاف طبقاتی، غرب را از شغل و پول و در پایان از مشروعیت دموكراتیك خالی میكند. شهروندی چه ارزشی دارد وقتی مردم از فرصت مشاركت در دنیای كار منع میشوند؟ آزادیهای مدنی چه ارزشی دارد وقتی دیگر از حق برخورداری از زندگی مستقل برخوردار نیستند؟ وقتی حقوقی كه در قانون اساسی مشخص شده فقط برای طبقه تحصیلكرده قابل اجرا باشد چگونه این قانون قابل قبول است؟ به اینها باید پرسشهای عمیقتر را هم اضافه كرد مانند اینكه آیا یك دموكراسی میتواند تحمل كند كه بخشی از مردم آن به طور مداوم و مستمر از جریان بهبود كیفیت زندگی به دور باشد؟ اگر این موضوع قابل قبول باشد آیا این تصمیم روزی دامان خود ما را نمیگیرد؟
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
اسرائیل ایران اصفهان انفجار ایران و اسرائیل استان اصفهان حمله ایران به اسرائیل حسین امیرعبداللهیان سفر استانی ارتش جمهوری اسلامی ایران وعده صادق جنگ ایران و اسرائیل
فراجا طرح نور پلیس سیل تهران هواشناسی قتل فضای مجازی قوه قضاییه سیلاب شهرداری تهران سازمان هواشناسی
بانک مرکزی قیمت خودرو واردات فرودگاه قیمت طلا دولت خودرو بازار خودرو قیمت دلار ایران خودرو حقوق بازنشستگان قیمت سکه
تلویزیون سینمای ایران احسان علیخانی کتاب دفاع مقدس موسیقی تئاتر
اینترنت
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه آمریکا عراق جنگ غزه سازمان ملل امیرعبداللهیان اتحادیه اروپا چین اسراییل حماس
استقلال فوتبال شمس آذر قزوین پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ برتر صنعت نفت آبادان لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بازی بارسلونا لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی گوگل تلگرام فناوری سامسونگ ناسا اپل وزیر ارتباطات عیسی زارع پور
خواب گیاهان دارویی