جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


آن سوی سرزنش


آن سوی سرزنش
وقتی كه امروز صبح از خواب بیدار شدید، اولین فكری كه از ذهنتان گذشت چه بود؟آیا به خودتان گفتید كه «آه امیدوارم امروز كسی مرا به خاطر كاری سرزنش كند»؟ یا این كه «چقدر خوب بود امروز كسی پیدا می‌شد و همین الان مرا سرزنش می‌‌كرد!» باید بگویم كه پاسخ شما قطعا منفی است. هیچ كس دوست ندارد كه كسی او را سرزنش كند. این هدیه‌ایست كه هیچ كس علاقه ندارد آن را بگیرد ولی همه شدیدا علاقه دارند كه آن را به كسی بدهند.
سرزنش كردن دیگران ابزاریست كه اشخاص برای سروسامان دادن به یك اوضاع نامناسب و نابه‌سامان از آن استفاده می‌كنند اما می‌توان گفت كه این ابزار تقریبا هرگز كارآمد نبوده است. ممكن است در ابتدا به نظر برسد كه همه كارها رو به راه شده ولی به واقع چنین نیست. وقتی كه من دیگران را سرزنش می‌كنم و ‌آنها مقصر فرض می‌كنم،‌آنها به ظاهر سكوت می‌كنند ولی این من هستم كه برای خودم دشمن درست كرده‌ام. وقتی كه مدیر یك شركت عادت كند كه كارمندان، مشتریان و مراجعان را سرزنش كند، كم‌كم از این حربه خوشش می‌آید و دیگر اول سراغ آن می‌رود. شماتت و سرزنش باعث می‌شود كه حسی مبهم و نامطمئن خلق شود كه اشخاص بی‌گناه هم تحت تاثیرش قرار گیرند. در آخر هم تعداد اندكی از مشكلات برطرف می‌شوند و عملكرد گروه نیز سیر نزولی پیدا خواهد كرد. كسانی كه همیشه به دنبال كسی هستند كه او را سرزنش كنند، به تدریج احترام گذشته‌تان بین افراد را از دست خواهند داد. حالا سوال اینست كه اگر سرزنش كردن اینقدر بد است پس چرا این قدر فراوان است و هر روز صدها و صدها بار نمونه‌هایش را می‌بینیم؟ اول این كه قربانی بودن لذت‌بخش است. بله من كار خطایی نكردم ولی به من ظلم كردند، به من اجحاف كردند و نخواستند به حرفهایم گوش دهند. من ناراحت و غمگین هستم اما انگار این اندوه، شیرین و خواستنی است و من از این كه بیگناه مجازات می‌شوم،‌ خوشحالم چون من در هر حال خوب، درستكار و صادق هستم و كاملا مطمئنم كه تقصیر من نبوده است. دوم این كه اگر من دلخور و افسرده‌ام نباید بیش از این از من انتظاری داشته باشند. من رنجور و غمگین هستم باید به من احترام بگذارند، به من كمك كنند. بله من كس ویژه‌ای هستم. نباید انتظار داشته باشند كه من برای خودم یا دیگران كاری انجام دهم. من در هر حال بی‌تقصیر هستم.
سوم این كه من به نمایش‌نامه و داستان‌های دراماتیك علاقه دارم. هر درام و هر ملودرام هم یك «آدم خوب» دارد و یك «آدم بد». من همیشه آدم خوب هستم و می‌توانم قصه غمناك و دردناك مورد ظلم واقع شدنم را با آب و تاب برایتان تعریف كنم. من دوست دارم برای همه تعریف كنم كه تو چقدر احمق، پلید، نادان، ابله، بی‌ملاحظه، تنبل و نالایق هستی. در داستان تراژدی من،‌‌آن كس كه قضاوت می‌كند چه كسی خوب بوده و چه كسی بد بوده، «من» هستم.
بیشتر كسانی كه دیگران را سرزنش می‌كنند از چیزی ناراحت هستند و از آن رنج می‌برند. وقتی كه كسی دیگران را سرزنش می‌كند پیش خود احساس می‌‌كند كه در حقش اجحاف كرده‌اند و بی‌‌گناه قربانی شده است. نكته اینست كه مشكلات و رنج‌های ما با سرزنش كردن دیگران حل نمی‌شوند و كاهش نمی‌یابند. حتی اگر این اشخاص واقعا در ناراحتی‌ و دردسرهای ما مقصر باشند،‌باز هم این كار بر آینده و حتی زندگی كنونی ما تاثیر خواهد گذاشت و سلامتی، شادی و موفقیت ما را تحت نفوذ خود خواهند گرفت. به جای این كه سرچشمه مشكلات خود را در خارج جستجو كنیم باید علت آن را درونمان پیدا كنیم.
منبع یك غم و اندوه وكاستی عاطفی همواره درون ماست. برای این كه بتوانیم به شادی و موفقیت دست یابیم باید با تمام وجود درك كنیم و بپذیریم كه كسی جز ما محصول زندگی،‌ تجربیات و احساسات ما نیست. حرف‌ها و كارهای دیگران تا وقتی كه ما به آنها معنا دهیم، بی‌معنی خواهند بود. اگر كسی به دروغ حرفی درباره شما بزند، می‌توانید عصبانی شوید، پرخاش كنید،‌او را سرزنش كرده محكوم كنید كه چرا درباره‌ی شما دروغ گفته است. اما آیا این كار كمكی خواهد كرد یا این كه جز متشنج كردن اوضاع و شرایط محل كار سود دیگری هم خواهد داشت؟ راه حل دیگری هم وجود دارد. می‌توانید شخص سومی كه این دروغ‌ها را شنیده پیدا كنید و به او فرصتی دهید تا دوباره این گفته‌ها حرف بزند یا این كه می‌ توانید آن شخص دروغگو را با رئیستان روبرو كنید و حقایق را معلوم كنید. راه دیگر اینست كه تمامی این «اكاذیب» را به دقت بشنوید و ببینید كه آیا واقعیت دارند یا خیر. اگر بخشی از آنها درست هستند مسئولیتش را به عهده می‌گیرید. خب در این شرایط جدید كسی كه با آن شخص دروغگو رو به رو می‌شود،‌كه خواهد بود؟ یك متهم‌كننده،‌یك قربانی یا شخصی كه درباره خودش و دیگران ملاحظه كار و دقیق است؟
ملاحظه‌كار بودن به این معنی نیست كه همیشه مورد پسند همه باشید و از حق خودتان صرف‌نظر كنید. این مفهوم این طور می‌گوید كه وقتی می‌خواهید درباره مسائل گوناگون مذاكره و گفتگو كنید، هرگز از یاد نبرید كه طرف مقابل شما هم انسان است و مانند شما دغدغه‌ها و مشكلات خاص خودش را دارد. این نكته زمانی كه می‌‌خواهید درباره یك تضاد و تعارض حرف بزنید، بیشتر اهمیت پیدا می‌‌كند. در ابتدا باید نیازها و نگرانی‌های او را بشناسید. علاوه بر این پردازش احساسات و عواطف شما نیز بسیار مهم است به عبارت بسیار ساده باید یاد بگیرید كه آماده بخشودن او باشید. نگذارید كه این حس تلخ و ناخوشایند رنجش و دلخوری روی قلبتان سنگینی كند. اگر شرایط مناسب بود،‌به او بگویید ناراحت كه شده‌اید. با یك دوست مورد اعتماد یا یك مشاور حرف بزنید. این احساسات را بیرون بریزید و بعد به راهتان ادامه دهید. بخشودن یك رفتار نادرست و یك اشتباه آزاردهنده به این معنی نیست كه شما كار آن شخص را موجه می‌دانید. بلكه به این معنی است كه ذهن خودتان را از تمامی آن بندهای احساسی دردناك آزاد می‌كنید. وقتی كه از شر این احساسات منفی خلاص شوید، می‌ توانید به آن مقصر هم كمك كنید تا بهتر و شایسته‌تر رفتار كند.
البته هیچ تضمینی وجود ندارد كه او از شما استقبال كند اما همین رفتار گرم و عاقلانه شما می‌تواند الهام‌بخش او باشد. وقتی كه دیگران ببینند كه شما از آن دسته اشخاصی نیستید كه همیشه انگشت اتهام به سوی دیگران دراز می‌كنند، به شما گرایش پیدا خواهند كرد و به عنوان یك مدیر و راهبر گروه به شما اعتماد خواهند كرد. حالا اگر واقعا مقصر باشید چه؟ ساده است مسئولیتش را می‌پذیرید و با تمام وجود سعی می‌كنید مشكل را حل كنید. رویه تدافعی اتخاذ نكنید، دیگران را شماتت نكنید و سعی نكنید از خودتان سلب مسئولیت كنید. تمامی این روش‌ها اوضاع را بدتر خواهند كرد.
و نكته آخر این كه اگر می‌خواهید دیگران به شما كمك كنند، از آنها قدردانی كنید، شما نیز به آنها كمك كنید،‌صادق باشید، مسئولیت كارهایتان را بر عهده بگیرید و هرگز كسی را سرزنش نكنید. با رعایت این اصول اهداف سریعتر خودشان را به شما نشان خواهند داد. سرزنش كردن قدرت و كارایی شما را كاهش می‌دهد ولی كلیدهای موفقیت و خوشخبتی شما در درون خودتان نهفته‌‌اند. اگر فراتر از مرزهای محدودكننده سرزنش را بنگرید، می‌توانید پیدایشان كنید.
By:William Frank Diedrich
مترجم: آذین صحابی
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید