پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مبانی نواندیشی دینی


مبانی نواندیشی دینی
چیستی نواندیشی عنوانی كه برای بحث انتخاب شده، مبانی نواندیشی دینی است. پرسش اول كه در این ساحت وجود دارد، این است كه نواندیشی چیست؟ پاسخ این سؤال چندان مشكل نیست؛ نواندیشی به معنای عرضه‎ی اندیشه‌های نو است.
این عرضه می‌تواند در محتوا، رویكرد، روش یا در قالب و شكل نو باشد؛ یعنی گاه ما محتوا، فكر و مفهوم تازه‌ای عرضه می‌كنیم، گاه زاویه‎ی جدیدی را نسبت به بحث‌های گذشته باز كرده و رویكرد تازه‌ای نسبت به یك مسئله‎ی كهن را مطرح می‌كنیم، گاه روشی را كه برای بحث وجود دارد، تغییر می‌دهیم و از روش دیگری برای اثبات و استدلال بر یك مطلب بهره می‌گیریم و گاه قالب و شكلی را كه برای عرضه‎ی یك مطلب وجود دارد، تغییر می‌دهیم. در همه‎ی این حالات، آنچه كه پیدا می‌شود، امری نو و تازه خواهد بود. البتّه گاه مجموعه‌ای از این عوامل با هم تحقق پیدا می‌كنند. امكان نواندیشی دینی پرسش‌هایی كه در پی این سؤال كه نواندیشی چیست مطرح می‌باشد، این است كه آیا در دین مجالی برای نواندیشی وجود دارد؟ آیا امكان عرضه‎ی مفاهیم تازه در دین، امكان رویكردی تازه نسبت به مسائل دین، امكان روش‌های جدید برای اثبات و بررسی مسائل دینی و امكان قالب و شكلی تازه برای عرضه‎ی مفاهیم دینی هست؟
ممكن است ما در ابتدا پاسخ به این پرسش‌ها را مثبت تلقی كنیم و همین طور هم هست. كه همه‎ی اینها امكان دارد، اما بعضی از اوقات ما در عمل، برخی از این امكان‌ها را مورد سؤال قرار می‌دهیم و با تردید با آنها مواجه می‌شویم. مثلاً وقتی كه یك مفهوم تازه در ساحت فكر دینی مطرح می‌شود، ما این سؤال را مطرح می‌كنیم كه اگر چنین چیزی در دین وجود داشت، چرا با گذشت این زمان طولانی و این همه اندیشمند و متفكّر، قبلاً كسی آن را نگفته است؟ این سؤال، در پس خودش این پیش فرض را دارد كه گویا هیچ مفهوم تازه‌ای در حوزه‎ی مفاهیم دینی قابل طرح نیست و همین مسئله باعث شده است كه بسیاری از تحقیقاتی كه در حوزه‌های علمیه و در زمینه‎ی مباحث دینی شكل می‌گیرد، بیش از آن كه به تولید اندیشه‎ی نو اهتمام ورزد، به بازكاوی و جستجوی اندیشه‌های گذشته مشغول باشد.
هر چند احیای آثار گذشتگان و شناخت دقیق میراث فرهنگی، مقدمه‎ی اساسی و مهمی برای عرضه‎ی اندیشه‌ها و افكار تازه است، اما بسنده كردن به این بازكاوی و محدود شدن به احیای اندیشه‌های كهن، نمی‌تواند آن رسالتی را كه باید حوزه‌های علمیه در ساحت فكر داشته باشند، تحقق ببخشد. البتّه شاید ما چندان مشكلی با نواندیشی در شكل نداشته باشیم كه كسی یك مفهوم دینی را در قالبی جدید عرضه كند؛ هرچند كه در این زمینه هم گاه با برخی از قالب‌ها با حساسیت مواجه می‌شویم كه این حساسیت‌ها برخاسته از یك میزان یا معیار مقبول دینی نیست. به عنوان مثال، برخی اشكال روزآمد تصویری یا هنری گاه با تردیدی ناروا مورد بی‎اعتنایی و انكار قرار می‎گیرند یا با این بهانه كه این روش‎ها در شأن ملبغان اسلامی نیست، طرد می‎شوند. بنابراین یك بخش از مشكلی كه ما در حوزه‎ی نواندیشی دینی داریم، این است كه واقعاً اعتقاد به امكان نواندیشی در دین ممكن است وجود نداشته باشد. این مطلب كه دین خاتم است؛ یعنی مجالی برای ظهور دین و بعثت پیامبر دیگری نیست، گاهی به این معنا تصور می‌شود كه همه‎ی مفاهیمی كه دین برای حل مشكلات بشر آورده، قبلاً گفته و شناخته شده و چیزی برای آیندگان باقی نمانده است كه بشناسند و بدانند و فقط مسؤولیت آنها این است كه ببینند گذشتگان چه فهمیده‌اند. اما واقعیت این است كه بسیاری از زاویه‌ها و اندیشه‌های دینی همچنان نیاز به پژوهش دارد و بسیاری از اینها پس از گذشت قرون و اعصار، همچنان ناشناخته باقی مانده یا كم مورد شناسایی قرار گرفته است.
ضرورت نواندیشی دینی اما آیا نواندیشی دینی ضرورتی دارد و اصلاً ما باید به دنبال آوردن چیز تازه‌ای باشیم؟ چرا به همان افكار گذشته، روش‌های پیشین و قالب‌های گذشته اكتفا نكنیم؟ پاسخ این است كه نواندیشی ضرورتی است كه تغییر دنیا آن را بر ما تحمیل می‌كند. این‌كه در روایت حضرت می‌فرمایند: «العالِم بِزَمانه لا تَهْجُم علیه اللَّوابس»؛[۱] كسی كه عالم به زمان خودش باشد، از شبهات در امان می‌ماند، و این‌كه در تعدادی از روایات این مضمون وارد شده است كه «عَلَی العاقل أنْ یكون عارفاً بزمانِه»؛[۲] بر عاقل واجب است كه عارف به زمان خودش باشد، اشاره به ضرورت شناخت جهانی است كه ما در آن زندگی می‌كنیم. اگر ما بخواهیم به مسؤولیت سنگین رساندن پیام دین و انجام وظیفه‎ی دینی خودمان عمل كنیم، چاره‌ای جز شناخت جهانی كه در آن زندگی می‌كنیم، نداریم و اگر آن را به طور دقیق بشناسیم؟ متوجه می‌شویم این جهان به دلیل تغییری كه در عالم پیدا می‌شود، با آنچه كه در گذشته بوده است، تفاوت دارد و دامنه‎ی این تغییرات ممكن است سرعت تازه‌ای پیدا كرده باشد كه الآن پیدا كرده است.
امروز آهنگ تحولات فكری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به سرعت در حال افزایش است و اصلاً نمی‌توان روزگار معاصر را با پنجاه و صد سال قبل مقایسه كرد. تحولاتی كه به سرعت در حوزه‎ی فناوری رخ می‌دهد، پس از مدت كوتاهی تأثیرات خود را در حوزه‎ی فرهنگ، سیاست و اقتصاد نشان می‌دهد. شما آن مقدار تحولی را كه در ابزارهای الكترونیك از زمان اختراع برق تا بیست و سه سال پیش اتفاق افتاد، مقایسه كنید با تحولاتی كه از ۱۹۸۰ میلادی (بیست و سه سال پیش) تا امروز كه ابزار تازه‌ای به نام كامپیوتر شخصی به صحنه‎ی ابزار الكترونیكی عمومی آمده است ـ البتّه پیش از آن كامپیوتر وجود داشت، ولی این كامپیوترهایی كه امروز مورد استفاده هستند و نسل جدید كامپیوترها، از ۱۹۸۰ آمد ـ بعد ببینید كه چه سرعتی در رشد فناوری پیدا شده است و دائم این سرعت افزایش پیدا می‌كند.
آن موقع برای شما تا حدی معلوم خواهد شد كه در سال‌های آینده، ما با چه افق و ابعادی مواجه خواهیم شد. امروز گسترش اطلاعات و در واقع علم اطلاع رسانی باعث شده است كه ما دائم شاهد تحولات سریع علمی و فرهنگی، و حتی اجتماعی و سیاسی باشیم. اكنون در چنین جهانی كه دائم تغییر می‌كند و سرعت این تغییرات افزایش می‌یابد، آیا می‌توانیم پیام دین و هدایت را به مردم برسانیم، بدون این‌كه این جهان و نیازهای این جهان را بشناسیم خوب اگر این نكته را پذیرفتیم، باید ضرورت نواندیشی را بپذیریم. پرسش‌های جدید ما را وادار می‌كند كه در مفاهیم گذشته، در رویكرد به بحث‌های گذشته و در روش‌ها و قالب‌های گذشته تجدیدنظر كنیم و به طور دائم مفاهیم، روش‌ها و قالب‌های تازه‌ای را به تناسب نیازها و رویكردها عرضه كنیم. سستی و كاستی در این كار، هر روز كه می‌گذرد، ما را از صحنه‎ی نیازهایی كه وجود دارد و از امكان برآوردن این نیازها دورتر می‌كند. خطر نواندیشی دینی پرسش دیگری كه با آن مواجهیم، این است كه آیا خطری برای نواندیشی دینی وجود دارد؟
البتّه ما معمولاً به جنبه‌های خطر توجه داریم و نواندیشی دینی مثل هر پدیده‎ی دیگری می‌تواند خطرخیز باشد. وقتی كه ما به دنبال كشف مفاهیم و رویكردهای تازه برآمدیم، گاهی از اوقات تأكید و افراط در این زمینه كه مطلبی تازه بگوییم، باعث می‌شود احیاناً از محدوده‎ی مفاهیم پذیرفته شده و محدوده‎ی ارزش‌ها و احكام مورد قبول خارج شویم و كم‌كم از مجرای صحیح دین فاصله بگیریم. این خطری است كه معمولاً مورد توجه قرار می‌گیرد. ما معمولاً به این نكته توجه داریم كه كسانی در مقام عرضه‎ی اندیشه‌های نو در دین، از مفاهیم دینی فاصله گرفته‌اند. نمونه‌ای از آن، این است كه گمان بشود ضرورت دارد برای این كه ما مفهومی نو در دین عرضه كنیم، همه‎ی شاخص‌های یك تفكر، مثلاً لیبرالیسم را بپذیریم و با آن نگاه بر سر سفره‎ی دین بنشینیم؛ پس این خطر وجود دارد.
اما ما نباید به این دلیل كه ممكن است نواندیشی گرفتار انحراف شود و اندیشه‌های نو باطل باشد، از پرداختن به این كار اجتناب كنیم. متأسفانه مجموعه‎ی فضای فرهنگی ما گاهی از اوقات باعث می‌شود به دلیل ترس از ابتلا به چنین مشكلاتی، از حركت كردن در مسیر نواندیشی صحیح باز بمانیم، متوقف شویم و گمان كنیم كه با توقف ما، خطر دفع خواهد شد؛ این طور نیست. درست است كه ما اگر مفاهیم منحرفی را به اسم مفهوم تازه در دین عرضه كنیم، اشتباه كرده‌ایم و خطرناك است، اما اگر به نیازها و توقعاتی كه روزگار معاصر دارد، پاسخ نگوییم و آن مفهومی را كه جهان تشنه‎ی آن است، ارائه ندهیم و آن فكر تازه‌ای را كه پاسخ‌گوی این نیاز باشد، عرضه نكنیم، آن موقع خطر بیشتر خواهد بود؛ خطر این‌كه همین تشنگانی كه با اشتیاق به سمت دین آمده‌اند، از مجاری و منابع دیگری بهره بگیرند و فاصله‎ی آنها از دین بیشتر و بیشتر شود. گاهی از اوقات در مباحث فقهی گفته می‌شود احتیاط در ترك احتیاط است؛ در این بحث نیز باید همین را گفت.
احتیاط این است كه ما در این زمینه ترك احتیاط كنیم و الاّ روز به روز از قافله‎ی تحولاتی كه اتفاق می‌افتد و نیازهایی كه ایجاد می‌شود، فاصله می‌گیریم. البتّه امدادهای غیبی انفاس قدسی امام زمان(عج)، بسیاری از كاستی‌های ما را جبران كرده و دائم ضعف‌های ما به این تفضّلات الهی جبران شده است. هر چند ما نتوانسته‌ایم از زمینه‌ها و فرصت‌های مناسب بهره ببریم، ولی باز برای ما فرصت‌های تازه‌ای پیدا شده است و پیدا می‌شود.
انقلاب اسلامی ایران، تفكر دینی را (نه فقط اسلام و تشیع را) در جهان زنده كرد و باعث یك تحول بزرگ در تاریخ بشر شد. بشری كه داشت از دین فاصله می‌گرفت و سعی می‌كرد راهی برای خلاص شدن از دین بیابد، پس از وقوع انقلاب اسلامی، دوباره به سمت دین حركت كرد؛ به گونه‌ای كه حتی روشن‌فكران غربی و كسانی كه با اسلام و انقلاب اسلامی عناد سرسختانه‌ای دارند، اعتراف كردند كه در دو دهه‎ی پایانی قرن بیستم میلادی، یعنی درست از زمان وقوع انقلاب اسلامی كه در ۱۹۷۹ میلادی بود، كاروان تمدن بشری به سمت دین تغییر جهت داده است و آنها گفته‌اند كه قرن بیست و یكم میلادی، قرن نوزایی ادیان است.
خوب، در این جهانی كه مردم به دنبال دین هستند و یك حركت تازه به سمت دین آغاز شده است، در بین ادیان، ادیان الهی و در بین ادیان الهی، دین خاتم و در بین مذاهب و تفسیرهای دین خاتم، اسلام ناب كه در مكتب اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ تجلی پیدا كرده است، باید درخشش كامل و تامی داشته و مشعلی باشد كه همه‎ی جستجوگران راه را راهنمایی كند؛ البتّه این در صورتی تحقق می‌یابد كه ما بتوانیم نیازهای روزگار خود را بشناسیم. ما باید در مقابل مفاهیمی كه دائم در غرب به صورت یك نوع هجوم و هجمه نسبت به اسلام عرضه می‌شود، موضع خود را روشن كنیم، تا از یك طرف بتوانیم از حقایق و ارزش‌های دینی پاسداری نماییم، و از طرف دیگر بتوانیم زمینه‎ی جذب و هدایت مردم را به سمت این مفاهیم فراهم كنیم. ما باید به همه‎ی این نكته‎ها با هم توجه داشته باشیم؛ همان طوری كه انبیا ـ علیهم السّلام ـ توجه داشتند.
انبیا از یك سو سعی می‌كردند كه یك لحظه كم‌ترین انحرافی از مسیر حق و حقیقت پیدا نكنند ـ معصوم بودند و عصمت الهی آنها را حفظ می‌كرد ـ و از سوی دیگر، در تلاش بودند كه دیگران را به راه حقیقت دعوت و جذب كنند. اگر ما مفاهیمی را كه به نظرمان درست است و درست هم هست، طوری عرضه كنیم كه مخاطب ما هیچ گاه این مفهوم را نپذیرد؛ به طوری كه نه تنها زمینه‎ی جذب او فراهم نشود، بلكه احیاناً دفع شود، ما به یك وظیفه خود، یعنی عرضه‎ی درست مفهوم عمل كرده‌ایم، اما وظیفه‎ی دیگر خود را انجام نداده‌ایم؛ یعنی آن مفهوم را طوری عرضه نكرده‌ایم كه زمینه‎ی جذب در مخاطب ما پیدا شود.این‌كه ما بگوییم تقصیر همیشه از ناحیه‎ی مخاطب است، این جواب درستی نیست. البتّه اگر ما بهترین عرضه را هم داشته باشیم، همان طور كه انبیا ـ علیهم السّلام ـ داشتند، باز ممكن است عدّه‌ای قبول نكنند، اما آن موقع حجت تمام شده است. ولی آیا ما واقعاً حجت را بر بسیاری كه امروز جذب مفاهیم ما نمی‌شوند، تمام كرده‌ایم؟ برای مثال، وقتی كه مفهومی تحت عنوان خشونت در اسلام مطرح شد ابتداء در بعضی از مراكز فرهنگی این احساس وجود نداشت كه ممكن است این مفهوم كم‌كم به یك بحران و یك خطر در قبال مفاهیم و ارزش‌های اسلامی تبدیل شود، اما كسانی كه با رسانه و تأخیر بر افكار عمومی آشنا بودند، كم‌كم همین مفهوم را كه ما اصلاً فكر نمی‌كردیم روزی برای ما مشكل‌ساز باشد، به مفهومی تبدیل كردند كه برای ما بحران ایجاد كرد.[۳] ما اگر به این روایت كه «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» عمل كرده بودیم، چنین شبهه و لابسه‌ای به ما هجوم نمی‌آورد، پس ما عالم به زمان نبوده‌ایم و زمانِ خودمان را نشناخته بودیم. البتّه معمولاً وقتی كه حادثه اتفاق می‌افتد، منفعلانه می‌خواهیم به سرعت به درمان مشكلی كه پیدا شده است بپردازیم، كه چه بسا این درمان شتابزده، باعث گسترش این مشكل می‌شود.
به تعبیر حضرت امام (ره) كه چه تعبیر بلندی است، اگر حوزه‌ها، نبض فكری و فرهنگی جامعه را به دست داشتند و به دست بگیرند، باید قبل از این‌كه جامعه گرفتار یك بحران فكری و شبهه شود، برای پاسخ‌گویی آماده باشند. ضوابط نواندیشی دینی مسئله‎ی بعدی این است كه آیا می‌توان نواندیشی دینی را ضابطه‌مند كرد؟ به طوری كه ما برای نواندیشی چارچوبی تعیین كنیم كه اگر كسی در این چارچوب حركت كرد، ضرورتاً به افكار تازه و اندیشه‌های نو دست پیدا كند، و از سوی دیگر، مصون از خطر باشد و گرفتار انحراف و اشتباه نشود.
باید عرض كنم ضوابطی كه بتواند صددرصد به چنین نتایجی منتهی شود، لااقل در حد فهم و برداشت من وجود ندارد. اما راه‌هایی هست كه تا حدی می‌تواند این نتایج را در برداشته باشد. اول باید بر این نكته تأكید كنم كه هیچ گونه نواندیشی واقعی نمی‌تواند بدون علم و اطلاع از اندیشه‌های پیشین شكل گیرد. اگر در صحنه‎ی نواندیشی، برخی از اندیشمندان ما مثل علامه طباطبایی(ره) و شهید مطهری(ره)، موفق بودند، اولین ویژگی‌ای كه این بزرگان داشتند، این بود كه نسبت به اندیشه‌ها و افكاری كه در آن زمینه به تحقیق و تتبّع پرداخته بودند، تسلط داشتند. بدون شناخت میراث علمی در یك زمینه، ما نمی‌توانیم حرف تازه‌ای عرضه كنیم. البتّه این‌كه می‌گوییم نمی‌توانیم، محال نیست، اما قاعدتاً به عنوان یك معیار، شناخت پیشینه‎ی یك دانش مقدمه‌ای برای عرضه‎ی اندیشه‌های نو در آن دانش است. نكته‎ی دوم، ایمان، اعتقاد و باور نسبت به خودِ مفاهیم دینی است. خصوصیت دین این است كه نمی‌توان فقط به دانستن مفاهیم دینی اكتفا كرد. دانستن شرط لازم است، اما كافی نیست.
باور و اعتقاد نسبت به این مفاهیم، شرط دیگری است كه باید وجود داشته باشد. بعضی از كسانی كه در عرصه‎ی مفاهیم نو در دین گرفتار انحراف می‌شوند، بخشی از انحراف به این دلیل است كه واقعاً باور و ایمان دینی در آنها قوی نبوده است. وقتی این باور و اعتقاد در كسی با بحران مواجه است، ممكن است وی از چارچوب‌های دین فراتر برود و مفاهیمی را حتی مخالف با دین به نام دین عرضه كند. اگر ما در حوزه‎ی نواندیشی دینی با شخصیت‌های موفق مواجهیم (مانند دو بزرگواری كه به عنوان نمونه ذكر كردم) می‌بینیم باور و ایمان آنها نسبت به دین مستحكم بوده است و این در فهم دین تأثیر دارد. این طور نیست كه عوامل معنوی و غیر مادی در فهم و معرفت ما نقش نداشته باشند، زیرا گاهی از اوقات ما با این‌كه به لحاظ نظری به مطلبی اعتراف می‌كنیم، اما به لحاظ اعتقادی و عملی ملتزم به آن نیستیم.
ما اگر بخواهیم در این مسیر از خطا مصون باشیم، این ممكن نیست مگر به عنایت خاص الهی و تفضلات خاص اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ. البتّه آنها دریغی از این نخواهند داشت، اگر ما این قابلیت را داشته باشیم. اگر این دو شرط وجود داشت؛ یعنی علم و اطلاع نسبت به پیشینه‌هایی كه در یك دانش است و ایمان و اعتقاد نسبت به خود دین و مفاهیم دینی و ارتباط معنوی با مصادر دین، یعنی خداوند تبارك و تعالی و اولیای او، آن موقع ما می‌توانیم تازه برای ورود در حوزه‎ی نواندیشی آماده شویم. برای این‌كه بتوانیم به افكار تازه دست پیدا كنیم، بعد از این‌كه پیشینه‎ی یك علم را دانستیم، یكی از راه‌ها این است كه ما به دانش‌های تازه‌ای كه در زمینه‌های دیگر پیدا شده است، مراجعه كنیم و از آنها برای عرضه دانش‌های جدید در حوزه‎ی دین الهام بگیریم. مثلاً فرض كنید كه ما در حوزه‎ی مفاهیم دینی، دانش فقه و اصول را داریم و فقها و اصولیّین قرن‌ها در این زمینه تحقیق و تألیف كرده‌اند.
ما وقتی به زمینه‌های علوم دیگر مراجعه می‌كنیم، می‌بینیم یكی از چیزهایی كه در دوران جدید پیدا شد، نظر بیرونی به یك پدیده و علم بود. ما می‌توانیم همین نظر بیرونی را در حوزه‎ی علوم دینی به كار بگیریم؛ یعنی مثلاً علم اصول یا فقه یا فلسفه را از بیرون مورد مطالعه قرار دهیم و در این مطالعه‎ی بیرونی، تاریخ تحولات این علم، مبانی و مبادی تصدیقی و تصوّری این علم و... را مدنظر قرار دهیم. این شیوه، مزایای زیادی دارد؛ از جمله این‌كه محصول این كار، مطالب تازه‌ای است كه ما قبلاً به آنها فكر نكرده و در آن زمینه تحقیق نكرده‌ایم؛ حتی در خود آن دانش هم ممكن است به زاویه‌های جدید دست پیدا كنیم. وقتی مثلاً علم اصول را كه بیش از ده قرن ـ آثار اصولی از زمان ذریعه سید مرتضی و عدّهٔ الاصول شیخ طوسی و رساله‎ی شیخ مفید ـ در اختیار ما است، مورد مطالعه‎ی بیرونی قرار می‌دهیم، چه بسا به زوایای تازه‌ای در بحث‌های اصولی دست پیدا كنیم كه این زوایای تازه، اندیشه‌های نویی را در اصول و سپس در فقه به دنبال خواهد داشت و هر یك از اینها می‌تواند در جای خودش پاسخ‌گوی نیازهای خاصی باشد. مطلب دیگری كه برای نواندیشی به آن نیاز داریم، آشنایی با قالب‌ها و روش‌های جدید است.
البتّه به این معنا نیست كه تمام آن قالب‌ها و روش‌ها به عینه در علوم اسلامی و دینی قابل تطبیق است، اما اطلاع از این روش‌ها می‌تواند به ما امكان ایجاد روش‌های تازه را در حوزه‎ی علوم دینی یا ایجاد قالب‌های تازه را در عرضه‎ی مفاهیم دینی بدهد. ما در خیلی موارد نمی‌توانیم عیناً‌ آنچه را كه در جای دیگری تجربه شده است، در حوزه‎ی اندیشه‌های دینی اعمال كنیم، اما می‌توانیم با الهام از آنها، راه‌های تازه‌ای را در حوزه‎ی اندیشه‎ی دینی و مطالعات اسلامی ایجاد نماییم. موانع نواندیشی دینی سؤال دیگری كه با آن مواجهیم، این است كه آیا موانعی برای نواندیشی صحیح وجود دارد؟ به اعتقاد من ما با دو مشكل جدی مواجهیم؛ یكی مشكل باورهای نادرستی است كه وجود دارد و فضا را طوری می‌كند كه مانع از رشد اندیشه‌ها و عرضه‎ی اندیشه‌های تازه می‌شود. یكی از آنها را اشاره كردم و آن این‌كه ما می‌گوییم اگر چنین چیزی در دین وجود داشت، حتماً‌ پیشینیان می‌گفتند و نتیجه می‌گیریم كه پس نمی‌توان هیچ چیز تازه‌ای در دین عرضه كرد. حتی گاهی من از بعضی بزرگان هم این تعبیر را شنیده‌ام كه مثلاً هر فكر تازه‌ای كه شما در فقه یا در فلسفه ادعا می‌كنید (چون در هر دو موضوعش این مطلب را به صورت خاص شنیده‌ام، این دو مثال را ذكر می‌كنم) در اندیشه‌ها و آثار پیشین موجود است؛ یعنی اصلاً هیچ چیزی وجود ندارد كه برای شما گذاشته باشند كه شما كشف كنید. اگر ما این را باور كنیم، آیا اصلاً می‌توان مجالی برای نواندیشی و عرضه‎ی مفاهیم نو یافت؟ به ویژه اگر فكر كنیم هر مفهوم تازه‌ای كه مطرح می‌شود و نامی از آن در مفاهیم گذشته به این شكل وجود ندارد، پس حتماً یك بدعت باطل است! یكی دیگر از باورهایی كه وجود دارد و مانع از نواندیشی می‌شود نظر كمّی است. دنیا عالم كمّیت است و این كمیت دائم خود را به ما تحمیل می‌نماید و در اشكال مختلف بروز پیدا می‌كند. مثلاً به مضمونی كه در بعضی از روایات وارد شده است، خوب ما در فكر این هستیم كه ببینیم چقدر عبادت می‌كنیم و نماز و قرآن می‌خوانیم، اما كمتر به این فكر می‌كنیم كه چطور عبادت می‌كنیم و نماز و قرآن می‌خوانیم، آن قدر كه ما بر كمّیت تأكید داریم، آیا به كیفیت اهتمام داریم؟ خوب این تحمیل كمّیت كه از خصوصیات عالم دنیا است، در دانش‌ها هم وجود دارد؛ یعنی ما معیار علم و معرفت را كمّیت قرار بدهیم؛ مثلاً چند سال درس خواندن، چند درس شركت كردن، چند كتاب خواندن.
هر چند اینها می‌تواند مؤثر باشد، اما تحمیل كمّیت و غفلت از كیفیّت، باعث می‌شود كه ما امكان رشد استعدادها را از بین ببریم، چون استعدادها خیلی از اوقات در محدوده‎ی محاسبات كمّی نمی‌گنجند. برخی از بزرگانی كه ما امروز در تاریخ اندیشه و معرفت دینی با آنها مواجهیم و از آنان به عنوان افتخارات خود یاد می‌كنیم، به هیچ وجه در قالب‌های كمّی روزگار خودشان قابل گنجایش نبودند. شیخ طوسی(ره) در عنفوان جوانی و در دوران شاگردی شیخ مفید، كتاب‌هایی مثل تهذیب را نوشته است. این كتاب كه یكی از كتب اربعه‎ی روایی ما است، از محصولات دوران جوانی شیخ طوسی است.
علامه‎ی حلی (ره) در مقدمه‎ی كتاب منتهی می‌گوید در این سی و دو سالی كه از عمر من می‌گذرد؛[۴] یعنی این كتاب را در دوران جوانی نوشته است. یكی دیگر از موانع نوآوری، بی‌اعتنایی به عالمان و اندیشمندان معاصر است. این حجاب معاصرت كه میرزای قمی ـ رضوان الله علیه ـ هم در قوانین یك جا از آن شكایت می‌كند،[۵] یكی از عواملی است كه ما را از عرضه‎ی مفاهیم تازه باز می‌دارد. یعنی وقتی كه ما نمی‌دانیم اندیشمندان دیگری كه در زمان ما زندگی می‌كنند، چه حرف‌هایی دارند، خود را از بخش زیادی از تحقیقات، اندیشه‌ها و تفكرات محروم می‌كنیم؛ هم در محدوده‎ی علمای حوزوی و هم در محدوده‎ی علما و دانشمندان خارج از دایره‎ی حوزه‌های علمی و علوم دینی كه ما نمی‌دانیم اینها دارند چه كار می‌كنند و در سایر زمینه‌ها ورشته‌ها چه تحقیقاتی دارد انجام می‌شود.
امروز یكی از چیزهایی كه برای علما و دانشمندان در رشته‌های مختلف مطرح می‌باشد، پی بردن به آخرین تحقیقات در هر زمینه است. این قضیه گاهی آن قدر شكل افراطی پیدا كرده است كه در بعضی از زمینه‌ها بر سر دقایق دارد بحث می‌شود. یعنی بحث بر سر این است كه یك اندیشه كه مطرح می‎شود چند دقیقه بعد، از آن مطلع می‌شوند. حتی در بعضی از جاها بحث می‌شود. كه مثلاً فلان كشور به دلیل این‌كه چند دقیقه دیرتر از فلان كشور، امكان دستیابی به اندیشه‌های تازه در آن است، از آهنگ رشد و توسعه‎ی كم‌تری برخوردار است.
در جهانی كه از دقیقه برای فاصله‌های آگاهی از اطلاعات و اندیشه‌های نو صحبت می‌كنند، ما اینجا اگر از سال صحبت كنیم، خوب است! یعنی اگر در طول یكی دو سال، من مطلع شوم كه علمایی كه در روزگار من زندگی می‌كنند، دارند در چه زمینه‌هایی تحقیق می‌نمایند، این خیلی خوب است. خوب با این فضا، ما با مشكلات جدی در باب نواندیشی دینی مواجهیم. روزنه‎ی امید حال كه مشكلات را گفتم، كمی هم از توانایی‎ها بگویم. من معتقدم روحیه‎ی طلبگی كه كشف حقیقت و جستجوی واقعیت و یافتن و باور كردن و عمل كردن به آن است، روحیه‎ی عمومی حوزه‌ها می‎باشد ( هرچند كه ممكن است گاهی منحرف شود) و این امر، حوزه‌های علمیه را بستر مناسبی برای طرح اندیشه‌های نو و عرضه‎ی افكار تازه ـ آن هم افكار مبتنی بر معیارها و ارزش‌های اسلامی ـ قرار می‌دهد.
این‌كه ما در طول تاریخ حوزه‌های علمیه، همواره با چهره‌های درخشانی مواجه بوده‌ایم كه افكار تازه‌ای را عرضه كرده‌اند و این افكار تازه، افكار پذیرفته شده و مقبولی در چارچوب باورها و اندیشه‌های دینی بوده، به دلیل همین خصلت عمومی حوزه‌های علمیه است كه اگر برای این خصلت عمومی، امكان رشد بیشتری فراهم گردد و فضای عمومی مساعدتر شود، بدون شك ما شاهد اندیشمندان و متفكران بیشتر و برجسته‌تری در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی خواهیم بود.
۱) اصول الكافی، باب العقل والجهل، ص ۲۷.
۲) اصول الكافی، باب الصمت و حفظ اللسان، ص ۳.
۳) خاطرم هست در جلسه‌ای متشكل از دوستانی كه همه اهل فكر وفضلند، این بحث مطرح شد. یك نفر گفت مفهوم خشونت در غرب دارد مطرح می‌شود؛ یك فكری برای پاسخ‌گویی به این بحث باید بشود. خیلی از دوستان در جواب گفتند این مفهوم، مفهومی نیست كه برای اسلام مشكلی ایجاد كند، چون هر كس كمی با اسلام آشنایی داشته باشد، می‌داند كه اسلام بریِّ از این تهمت است؛ یعنی اصلاً احتمال خطر نمی‌دادند.
همه‎ی آن دوستانی كه عرض می‌كنم از كسانی بودند كه با بسیاری از مسایل روز آشنا و مرتبط هستند، ولی تجربه به ما نشان داد كه همین مفهومی كه ما احساس نمی‌كردیم روزی برای ما تبدیل به یك مشكل شود، تبدیل شد.
۴) علامه حلی، منتهی‎ المطلب، جلد اول، المقدمهٔ التاسعهٔ، ص ۳ (چاپ سنگی).
۵) میرزای قمی، قوانین الاصول، الباب السادس فی السنهٔ، ص ۴۷۴ (چاپ سنگی).
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید