شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


ضعف در کارگردانی


ضعف در کارگردانی
● گوشواره (وحید موسائیان)
مجموعه داستان «لبخند انار» هوشنگ مرادی كرمانی امسال نقش پل آشتی ادبیات و سینمای ایران را در چند فیلم بازی كرد. این بار داستان را خود نویسنده به فیلمنامه سینمایی تبدیل كرده تا تفاوت سطحی فیلمنامه نسبت به داستان كه شكل همیشگی اقتباس است، به نوعی به حداقل برسد.
هر چند بسیاری بعد از دیدن «گوشواره» مسأله متفاوت بودن حیطه داستان نویسی و فیلمنامه نویسی را مطرح كردند كه برخاسته از نقاط ضعف سینمایی است كه فیلمنامه «گوشواره» دارد، اما مسأله مهم و قابل بحث دیگری در این فیلم است كه به نظر می آید ضربه اصلی را به فیلم زده است. این فیلم بیش از هر چیز از حیث كارگردانی لطمه خورده است.
به نظر می آید سینمای كودك به گونه ای سهل و ممتنع به نظر می آید. زیرا كارگردانی چون وحید موساییان كه قرابت و نزدیكی در آثار و افكار و دغدغه های خود با این نوع سینما ندارد، پس از چند اثر شخصی و خاص كه به نمایش عمومی درنیامد، به سراغ این سینما رفته است. به نظر ساده می آید كه قصه ای از یك نویسنده ادبی كه آثارش دستمایه كارگردانان صاحب سبكی چون مهرجویی و ... شده و زمینه ساز فیلم های موفقی بوده، مورد اقتباس قرار بگیرد.
ولی واقعیت این است كه ارزش های یك اثر ادبی جایگاه خاص خود را دارد. یك فیلم سینمایی خوب هم تعریف و ویژگی های خاص خود را می طلبد. موساییان سعی كرده همگام با فیلمنامه مرادی كرمانی با نیم نگاهی به «میهمان مامان» مهرجویی، به گونه ای وجوه آشنای خود را فراموش كند و فیلم تازه ای بسازد ولی «گوشواره» نمی تواند به عنوان فیلمی قوی و قابل بحث مطرح شود.
فیلم با سكانس خوابگاه دختران آغاز می شود كه همه مهین را برای رفتن نزد مادرش و تولدی كه دعوت دارد، بدرقه می كنند. این سكانس كه با حضور جمعی چند دختر بچه و حرف های آنها جلو می رود با توجه به نوع حضور بازیگران، دیالوگ ها و انتخاب زوایا و ... نمی تواند تصویر ساده و باورپذیری از یك جمع كوچك ارائه بدهد همان طور كه كلیت موقعیت تولد و فضاسازی و ... بسیار اغراق شده و نمایشی است.
به نظر می آید اتفاق خاصی نمی افتد. تنها چند دختر بچه دور هم جمع شده اند و قرار است فضای یك تولد دربیاید كه حالا اتفاقی مانند حضور غاز موقعیت را كمی نامتعارف می كند. اما نه فضای تولد، نه حضور غاز و اتفاق های برآمده از آن و نه بازیگوشی مهین در دستشویی خانه ... نمی توانند تصویری واقعی و درعین حال ملموس از این موقعیت ارائه دهند.
از آنجا كه فضای قصه بسیار شبیه به «میهمان مامان» است كه در روابط ساده و روزمره آدم ها می تواند وجوه غیرواقعی را با كنترل لحن و انتخاب شیوه ای خاص برای بیان این دو در دل هم ایفا كند، اشاره به سكانسی در این فیلم به نظر لازم می آید.
جمع شدن گروهی از افراد بزرگسال كه برای جراحت ماهی حوض ابراز نگرانی می كنند و جدی گرفته شدن این ماجرا ـ باز هم با توجه به لحن خاصی كه بر كلیت كار حاكم است ـ از طرف همه به طوری كه حتی دكتر را بالای سر او می آورند و بخیه زدن و ...، اثری رئال از آدم های امروز با مسائل و دغدغه هایی از جنس روز به طوری كه در اصل كار سكته ایجاد نكند چطور می تواند در كلیت اثر جای بگیرد؟
آن وقت در «گوشواره» حضور یك غاز در تولد، رفتن آن به خانه همسایه و مسائل برآمده از آن نمی تواند به چنین باورپذیری نزدیك شود. به نظر می آید مشكل در نوع نگاه فیلمساز و لحنی است كه بر كار حاكم است. موساییان خود را به عنوان كارگردانی صاحب سبك، حذف كرده و همین نقصان است كه روح كلی حاكم بر فیلم را، به نوعی خنثی و تهی می كند. او خود را برای بارزتر شدن فیلمنامه مرادی كرمانی حذف كرده در صورتی كه سبك و نگاه كارگردان است كه می تواند به یك اثر نوشتاری هویت تصویری ببخشد. چیزی كه «گوشواره» فاقد آن است.
به نظر می آید مؤلفه های روایی و تصویری حاضر در فیلم، وقتی در خدمت پیشبرد قصه قرار می گیرند، كاركردی می شوند. اما به طور مثال رفتگر بودن پدربزرگ دختری كه صاحب جشن تولد است چقدر به جز شعارهای رو در فیلم كاركرد پیدا می كند؟ چنگالی كه پدر دختر(دكتر) در كیسه زباله پیدا می كند، تابلویی كه به دیوار نصب شده و معلوم می شود چیزهایی است كه در زباله انداخته شده و ... كه برخاسته از دغدغه شغل پدر او است، چقدر كاركردی یا خالق موقعیت جذابی است؟ پسر یك رفتگر بودن در كنار یك پزشك متخصص اطفال با روحیات بازیگوشی كودكانه كه مادر را وامی دارد مرتب به او تذكر بدهد، چقدرشخصیت پدر را ملموس می كند و در اصل، آیا لازم است؟
وقتی به پیام های اخلاقی رو و مستقیم كه در فیلم فراوان است می رسیم، رو بودن این وجه حتی برای مخاطب كودك بیش از هر چیز آزارنده است. فیلمی كه مؤلفه های بالقوه خوبی دارد ولی نبودن یك تفكر مركزی برای سامان دهی تم اصلی، نتوانسته به آنها تمركز ببخشد و فیلمی را تبدیل به اثری با یك سری ایده خوب و ساده ولی بدون یك نگاه و روح حاكم بر كلیت كار كرده است.
سحر عصر آزاد
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید