جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

بیم از اسطوره‌ای شدن عاشورا


بیم از اسطوره‌ای شدن عاشورا
این روز‌ها بحث از پاسداشت ماهیت عاشورا و زدودن این واقعه از خرافه‌ها و تحریف‌ها به عنوان یك ضرورت در دستور كار اندیشمندان مكتب تشیع به ویژه عاشورا ‌پژوهان قرار گرفته است.
بدیهی است این پاسداشت نیازمند مقدماتی است كه باید ابتدا به آنها توجه كرد. این مقدمات را می‌توان با ارائه طرحی كه از آسیب‌شناسی پدیده عاشورا تا نحوه پاسداشت آن را شامل می‌ شود طی كرد؛ چرا كه گاه در جبهه مدافعان عاشورا نیز افرادی قرار می‌گیرند كه به بهانه پاسداشت عاشورا به مثله كردن آن می‌پردازند.
یكی از آسیب‌های جدی پیش روی عاشورا كه این روزها بیشتر نمایان می‌شود، اسطوره‌ای شدن آن است. بر این اساس، قرائت‌هایی از این واقعه ارائه می‌شود كه مبتنی بر پندارها، اوهام و غلوها و در یك كلام ارائه صورتی غیرعقلایی از این واقعه است.
این آسیب كه بیش از هر چیز ناشی از ضعف دانش برخی «عاشوراستایان» است، ولی حاصل آن به نفع طمع ورزی عاشورا ستیزانی است كه امید دارند این شورانگیزترین واقعه در اختیار مكتب تشیع را از كاركردهای آن تهی كنند،از بركات شگفت و شورانگیز عاشورا، هویت‌سازی و هنجار‌آفرینی آن است.
درست از پی این واقعه بود كه این هویت‌سازی و هنجار‌آفرینی موجب ظهور جنبش توابین و بعد قیام مختار و سپس حركت‌های بنیان كنی شد كه با شعار خونخواهی حسین(ع) طومار خاندان اموی را درهم پیچید. در تاریخ معاصر ایران و حتی جوامع بشری، نهضت‌های ضد استكباری و ضد استعماری متعددی را شاهد هستیم كه با الهام‌یابی از آموزه‌های عاشورا به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند. تنها ارائه فهرستی از نهضت‌های الهام یافته از عاشورا خود نیازمند تتبعی وسیع و نگارش كتابی سترگ است.
نتیجه عاشورا و تمسك بدان، ایجاد هویتی عاشورایی برای آدمیان است؛ هویتی كه آدمی را به جهدی مقدس در راستای رهگیری آرمان‌های بلندش فرا می‌خواند. به همین دلیل عاشورا نه تنها برای متمسكین، هویت عاشورایی می‌سازد بلكه رفتارها، كنش‌ها و هنجارهای نویی را پدید می‌آورد. در نتیجه این هویت‌سازی و هنجار‌آفرینی است كه نهضت‌های بزرگی برای مبارزه با جهل و نادانی پدید می‌آید.
حاصل این نهضت‌های بیدارگر، حركت‌های سیاسی- اجتماعی عظیمی علیه استبداد، ستمگری، استعمار و همه قیود آزادی و آزادگی آدمی است و بركات بلند این حركت‌ها، قیام‌ها و انقلاب‌ها و تاسیس جوامعی نو بر مبنای یكتاپرستی و عدالت‌خواهی است. در این سیر و سلوك همگانی، كه نمونه‌های آن بعد از عاشورا در تاریخ بشریت فراوان دیده می شود هر جامعه‌ای به میزان بهره‌ای كه از سرچشمه فیضان عاشورا برده است، به منزلگاهی رسیده و از ظلمت‌ها به انواری دست یازیده است.
بركات این واقعه برای تداوم هویت‌سازی، هنجارآفرینی و ایجاد حركت‌های اجتماعی سازنده نیازمند آن است كه گوهر و اصالت آن حفظ گردد. تكیه بر عاشورا‌ستایی شور‌انگیزانه و بی اعتنا به هوشمندی و شعور نهفته در این واقعه و بعد هم اصرار غیر‌عقلایی بر این شورانگیزی موجب می‌شود برای جبران ضعف دانش به پیرایه‌بندی و آلایش‌سازی بر حقیقت عاشورا دست یازند.
این آسیب در نهایت منجر به ارائه داستانی اساطیری از واقعه عاشورا می‌شود. اسطوره‌ها ضرورتا، حكایت‌های ناپسندی نیستند، بلكه از سرمایه‌های یك قوم داشتن اسطوره‌های غنی است. اسطوره‌ها خود توان هویت‌سازی دارند. اما تبدیل واقعه عاشورا به یك اسطوره موجب كاستن ارزش آن می‌شود. بار هویت‌سازی عاشورا بسیار غنی‌تر از بار هویت‌سازی اسطوره‌هاست. از سوی دیگر اسطوره‌ها توان اندكی برای هنجارآفرینی و نهضت سازی دارند.
اسطوره، نماد زندگی دوران پیش از دانش و نشان مشخص روزگاران باستان است. واژه‌ «اسطوره» در بیشتر زبان‌های هند و اروپایی مشتقاتی دارد. در سنسكریت Sutra به معنای داستان است كه بیشتر در نوشته‌های بودایی كار برد دارد. در یونانی Historia به معنای جستجو و تلاش برای كسب آگاهی است. در زبان فرانسه Histaire حكایت معنا می‌دهد. در زبان انگلیسی Story به معنای حكایت، داستان و قصه‌ تاریخی است و History به معنی تاریخ، گزارش و روایت به كار می‌رود.
برخی از جمله لئوی اشتراوس از اسطوره تعاریفی ارائه می‌دهند كه اسطوره‌ها را به حوزه زیست انسانی بدوی متعلق می‌دانند. اما به تعبیر دكتر میر جلال‌الدین كزازی، اسطوره به مامی پرورنده می‌ماند كه حماسه‌های اقوام در دل آن پدید می‌آیند و حماسه‌ها تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید می‌آید كه دارای تاریخی كهن و اسطوره‌ای دیرینه‌اند.
شخصیت‌های اسطوره موجودات فراطبیعی و راز آلودی هستند كه به دلیل كارهای خارق‌العاده‌ای كه در سرآغاز زندگی اقوام انجام داده‌اند، شهرت دارند. قهرمانان اساطیری گرچه دوست داشتنی و محترمند اما از آن جا كه توانمندی‌های فرابشری دارند الهام‌پذیری و الگویابی از ایشان و همسان‌پنداری با ایشان ناممكن جلوه می‌كند. براین اساس اسطوره، حكایتی خاص است، كه پدید آمدن واقعیت‌های پیرامونی را با امور فراطبیعی و فراتر از توان آدمیان گره می‌زند.
اقوام با توجه به اساطیرشان تنها جهت زیست خود را مبتنی بر قهرمانان آن می‌كنند. بنابراین قهرمانان اساطیری شخصیت‌های اسطوره‌ای، ابرمردانی هستند كه تا مرتبه الوهیت بزرگ شمرده می‌شوند و به تعبیری «انسان- خدا» دانسته می شوند؛ زایش و پرورش آنان غیر متعارف است.
جنگاوران، شهسواران و بهادران اساطیری فراتر از توان بشر معمولی اقدام می‌كنند با موجوداتی مهیب مانند هیولا می‌جنگند. به تعبیری پهلوانان اساطیری با ضد پهلوانانی اساطیری می رزمند. مركب‌هایی دارند كه قد و قواره شان سترگ‌تر از اندازه همنوع خود و قدرتشان بیش از حیوانات همانند است. خوراك و پوشاك پهلوانان اساطیری نیز غیر معمول، بزرگ و حجیم است. در صحنه پردازی‌های اساطیری، وصف صحنه‌های نبرد پهلوانان و ضد پهلوانان مهیج است و توانمندی‌های مهیب و شگفت دو نیرو بسیار مورد تاكید قرار می‌گیرد.
در اوصافی كه گاه از سوی عاشوراستایان در ترسیم واقعه كربلا بیان می‌شود، همه عناصری را كه در بالا برشمردیم‌ شاهد هستیم.برای بیان برخی از این اوصاف ولو به قصد نقد آنها نیز باید از ساحت مقدس شهیدان كربلا پوزش طلبید؛ گفته می‌شود شخصیت‌های عاشورا در تولد و پرورش، موجوادتی غیر طبیعی و حتی غیرعقلایی هستند. اسبی دارند چنین و چنان. با این همه اسب توان كشیدن آنان را ندارد. گفته می‌شود: روز عاشورا طولانی‌تر از روزهای دیگر و مثلا ۷۲ساعت بود، در این روز هر یك از شخصیت‌های لشكر امام حسین(ع) هزاران نفر از دشمنان را كشته‌اند. با این همه دشمنان ایشان كه آنان نیز موجوداتی مهیب بوده‌اند با خدعه و نیرنگ آنان را از پا درآورده‌اند.
نیازی نمی بینم این فهرست را بیش از این طولانی كنم.مخاطبان گرامی این بحث خود شواهد بسیاری از این دست غلوها و اوهامی كه در مجالس عزای امام حسین(ع) بیان می‌شود شنیده‌اند.
حاصل این خداپنداری شخصیت‌های عاشورا، پیرایه‌بندی و آلایش‌سازی بر حقیقت آن، سیمایی افسانه‌ای و اسطوره‌ای از عاشوراست كه ارزش هنجارآفرینی و الهام‌بخشی ندارد.اباالفضلی كه افسانه شده باشد نمی‌تواند مكتب جوانمردی و ولایت‌پذیری گرمی داشته باشد. حسینی كه ـ العیاذ بالله ـ جای خداوند متعال را بگیرد نمی‌تواند برای آدمیان سرمشق ایثار و شهادت باشد؛ چرا كه الهام‌پذیری و الگویابی از یك واقعه فراعقلانی و دست یازیدن به آن فراتر از توان آدمیان جلوه می‌كند.
سیمای عاشورا اگر گرفتار این آسیب باشد، دیگر نمی‌تواند امتیاز هویت سازی و هنجارآفرینی برای بشریت داشته باشد.
محمدمهدی شیرمحمدی
منبع : خانه ملت


همچنین مشاهده کنید