پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


جشن سده و پیوند با طبیعت


جشن سده و پیوند با طبیعت
جشن سده یکی از جشن های ملی و کهن ایران باستان است که هر ساله توسط هموطنان زرتشتی دهم بهمن ماه در کشور برگزار می شود. امسال به دلیل تقارن و همزمانی این روز با عاشورا، سالروز شهادت سید و سالار شهیدان، هموطنان اقلیت از برگزاری جشن سده خودداری کردند.
سرزمین و فرهنگ و تمدن ایران در جهان، نامی دیرآشنا و شناخته شده است. در گاهشمار ایران باستان هفته وجود نداشت و هر سال ۱۲ ماه سی روزه داشت که هر یک از روزها نیز دارای نامی ویژه بودند. در هر ماه، روزی که همنام همان ماه بود، جشن و شادمانی برگزار می شد و ایرانیان آن روز را به نیایش پروردگار یکتا می پرداختند. به عنوان مثال آذر روز در آذر ماه جشن آذرگان بر پا می شد و... از مهمترین جشن های ایران باستان می توان به نوروز، مهرگان و سده اشاره کرد. این جشن ها هنوز هم در بسیاری از نقاط ایران برپا می شود.
● جشن های ملی ایران باستان دارای چند ویژگی هستند:
۱) بیشتر این جشن ها از پدیده های اقلیمی، اجتماعی و کیهانی تاثیر گرفته اند و برگرفته از دستورات دینی و مذهبی نیستند
۲) در تمام این جشن و سرورها ردپایی از طبیعت و پیوند با پدیده های طبیعی دیده می شود
۳) جشن های ایران باستان سراسر شادی و سرور بوده و غم و غصه در آن راهی نداشت
۴) در تمامی این گردهمایی ها طبیعت بسیار محترم شمرده می شد و تا حد امکان از آلوده کردن محیط، از بین بردن یا آزار و اذیت جانوران وحشی و طبیعت دوری می کردند
۵) در تمامی این جشن و سرورها پیوند ناگسستنی با آتش دیده می شد.
● جشن سده
جشن سده یکی از جشن های باستانی ایران است که در شب دهم بهمن برگزار می شود. واژه سده از ریشه «ست» در زبان پهلوی آمده و معنی آن عدد صد است. در مورد علت نامگذاری این جشن نظرات مختلفی وجود دارد. به اعتقاد ابوریحان بیرونی سده یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است. اگر روزها و شب ها را جداگانه بشمارند، از آنجایی که این جشن تا آخر سال، ۵۰ روز و ۵۰ شب فاصله دارد، از این جشن تا پایان سال، عدد صد به دست می آید. گروهی دیگر معتقدند سده، در واقع صدمین روز زمستان از تقویم کهن است.
ایرانیان باستان، سال را به دو فصل تقسیم می کردند. از آغاز فروردین تا پایان مهرماه را تابستان و از اول آبان تا پایان اسفند را زمستان می نامیدند به این ترتیب، تقویم کهن دارای تابستانی ۲۱۰ روزه و زمستانی ۱۵۰ روزه بود. هنگامی که صد روز از زمستان می گذشت و روز دهم بهمن فرا می رسید آن را سده می نامیدند و به جشن و پایکوبی می پرداختند. به باور آنها از آن پس، سرمای زمستان به آرامی کاهش می یابد.
برخی دیگر نیز دلیل نامگذاری این جشن را صد روز پیش از به دست آمدن محصول و غلات دانسته اند. گروهی نیز معتقدند در این روز، زادگان کیومرث، پدر نخستین، درست صد نفر شدند و یکی از خود را بر همه، پادشاه گردانیدند.
زنده یاد استاد مهرداد بهار معتقد بود جشن سده درواقع سپری شدن ۴۰ روز از زمستان است و دقیقا در پایان چله بزرگ قرار دارد. اگر نخستین روز زمستان را تولد خورشید بدانیم، می توان جشن سده را چهلمین روز تولد او دانست. از روزگاران گذشته تا عصر حاضر چهل، عدد قابل احترامی بوده است. به عنوان مثال در بسیاری از نقاط ایران تا کودک چهل روزه نشود، او را از خانه بیرون نمی آورند و این روز را جشن می گیرند.
● پیشینه اسطوره ای پیدایش جشن سده
هیچ کس از دلیل اصلی برگزاری این جشن اطلاع دقیقی ندارد. در میان اسطوره های جشن سده، فردوسی به کشف آتش اشاره می کند. فردوسی کشف آتش را به هوشنگ پادشاه پیشدادی نسبت می دهد. در شاهنامه، هوشنگ پسر سیامک و سیامک پسر کیومرث است. کیومرث سردودمان نژاد آریایی محسوب می شود. هوشنگ اولین کسی است که شیوه ساختن خانه را پیدا کرد و آن را به مردم آموخت.
شیوه کشت و کار، کندن کاریز، کاشتن درخت، شهرسازی و... را به او نسبت می دهند. او پایه گذار فرهنگ و آیین ایران باستان بوده است و بنای شهرهای استخر و دامغان را به او نسبت می دهند.
روزی او همراه با ملازمانش در دامنه کوه ماری دید، سنگی به سوی او پرتاب کرد ولی سنگ به مار اصابت نکرد و مار فرار کرد. در عوض سنگ پرتاب شده در اثر برخورد با سنگ دیگر جرقه ای زد. ایجاد جرقه به این دلیل بود که هر دو سنگ چخماق بودند. جرقه باعث آتش گرفتن بوته ای در همان نزدیکی شد. هوشنگ شاه و درباریان که تا آن زمان، ایجاد آتش را ندیده بودند، شگفت زده می شوند. آن را روشن نگاه داشته، مقدس می دارند و خداوند را برای اینکه راز آتش را به آنها آشکار کرده است، تشکر کرده به نیایش می پردازند و آن روز را جشن اعلام می کنند. این سنت از گذشته تا به امروز برپاست.
برآمد به سنگ گران سنگ خرد
هم آن و هم این سنگ گردید خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
البته گروهی نیز معتقدند این اشعار بعدا به شاهنامه فردوسی اضافه شده است و در نسخه اصلی آن وجود ندارد. در کتاب التفهیم و آثار الباقیه ابوریحان بیرونی از پدید آمدن آتش حرفی به میان نیامده است بلکه آن را افروختن آتش بر بام ها می داند که به دستور فریدون انجام شد. در دوران ظلم و ستم ضحاک، آشپز مخصوص او (ارمائیل) یکی از دو قربانی ضحاک را فراری می داد بعد از دادن توشه، به آنها امر می کرد در قسمت غربی کوه دماوند مخفی شوند.
وقتی فریدون ضحاک را دستگیر کرد، تصمیم گرفت به ارمائیل پاداش دهد. او نیز به کوه دماوند رفت و به آزادشدگان امر کرد بر پشت بام خانه های خود آتش بیفروزند و جشن بگیرند و این مراسم درست با ایام سده مصادف شد.
تا دوره ساسانی این جشن به هوشنگ شاه، فریدون و اردشیر بابکان منسوب شده است. بعد از ساسانیان، مورخان ونویسندگانی مانند بیهقی و ... از برگزاری آن در دوران غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و... تا دوره مغول نوشته هایی دارند. عنصری شاعر نامدار ایران در یکی از جشن های سده در برابر سلطان محمود قصیده ای خواند:
سده جشن ملوک نامدار است
ز افریدون و از جم یادگار است
از دیگر کسانی که باعث زنده نگه داشتن جشن سده بوده اند، می توان به مردآویج بن زیار دیلمی اشاره کرد. او در سال ۳۲۳ هجری (سده دهم میلادی) پس از سال ها وقفه، این جشن را در اصفهان و در کنار زاینده رود با شکوه تمام برگزار کرد به طوری که آتش این جشن، از هفت فرسنگی دیده می شد. به این ترتیب مردم دوباره به برگزاری سالیانه آن اقدام کردند.
در عصر حاضر نیز در مازندران، کردستان، لرستان، سیستان و بلوچستان، روستاییان، کشاورزان، چوپانان و چادرنشینان نزدیک غروب یکی از روزهای زمستان (آغاز نیمه و یا پایان زمستان) روی پشت بام، دامنه کوه، نزدیک زیارتگاه، کنار چراگاه و یا کشتزار آتشی می افروزند و بنا بر سنت کهن پیرامون آن گرد می آیند بدون آنکه نام جشن سده بر آن بگذارند ولی در کرمان جشن سده یا سده سوزی در میان تمامی اقشار مردم اعم از مسلمان، زرتشتی، کلیمی و... رواج دارد. در بین چادرنشینان بافت و سیرجان، سده سوزی چوپانی برگزار می شود.
شب دهم بهمن آتش بزرگی به نام آتش جشن سده با ۴۰ شاخه از درختان هرس شده که نشانه ۴۰ روز (چله بزرگ) است در میدان ده برمی افروزند و می خوانند؛ سده دهقانی / ۴۰ کنده سوزانی / هنوز گویی زمستانی.
● سده سوزی در کرمان
این جشن در کرمان رسمی عمومی است و همگانی بودن آن نشانگر پیشینه کهنسال آن است. از اول بهمن، عموم باغداران و مالکان، هر یک به قدر همت و توانایی خود، چند بار هیزم را که از بیابان ها و کوهپایه های اطراف فراهم شده به محل جشن می آورند. دستفروشان نیز تا روز نهم بهمن محل گستردن بساط خود را معین می کنند.
روز دهم، چهره شهر عوض می شود. مغازه ها زودتر بسته می شوند. چند ساعت قبل از افروختن آتش، زنان در آشپزخانه بزرگ باغ، آش می پزند. گردهمایی خانواده ها در ایوان باغ و خوردن آش و آجیل، بخشی از مراسم جشن است. کشاورزان سعی می کنند حتی اگر یک شاخه هیزم هم شده برای خرمن سده بیاورند تا با رضای خاطر مشتی از خاکستر سده را به همراه ببرند و برای شگون و برکت در کشتزار خود بپاشند.
نزدیک غروب دو موبد لاله به دست با لباس سفید که پوشاک رسمی روحانیان زرتشتی به هنگام اجرای آیین های دینی است ظاهر می شوند زمزمه کنان به خرمن سده نزدیک می شوند و از سمت راست، سه بار گرد آن می گردند. سپس این خرمن هیزم را با شعله لاله ها که روشنی آنها از آتشی است که از آتشکده آورده شده از چهارسو آتش می زنند. شعله های آتش، فروزان و سرکش به آسمان کشیده می شوند و روشنایی آتش سده برای لحظاتی پیروزی خود را در مبارزه با تاریکی به نمایش می گذارند همراه با آن هلهله و شادمانی مردم در فضا می پیچد و همه جا سرشار از شور و هیجان می شود.
پس از ساعت ها که شعله ها فروکش می کند، مردم به ویژه جوان ترها از روی بوته های آتش می پرند. در قدیم، اسب سواران زودتر از مردم خود را به آب و آتش می زدند و هنرنمایی می کردند. در آخر نیز کشاورزان مقداری از خاکستر سده را به نشانه پایان گرفتن سرمای زمستان به کشتزارهای خود می برند و می گویند در این شب ستاره گرما به زمین درود می فرستد.
● احترام به آتش در ادیان مختلف
در میان عناصر چهارگانه یعنی آتش و آب و خاک و باد، آتش از دیرباز در میان آریاییان از اعتبار دیگری برخوردار بوده است و در اوستا آن را فرزند اهورا مزدا می نامند. از این رو ایرانیان باستان آن را همیشه فروزان می داشتند و آن را نشانه اهورا می دانستند. آتش نزد ایرانیان سمبلی از وجود خداست که همواره پاک می کند و آلوده نمی شود و جنبش همیشگی و حرکت رو به بالای آن الهام دهنده انسان برای لزوم حرکت و تکاپو به سمت خدای یگانه است. شعله های فروزان آن نشانه دینداری و امیدواری است.
بالا رفتن شعله های آتش سمبل میل انسان به سوی پروردگار است و گرما و روشنی بخشی آتش، سمبل فایده برای انسان. یکی از مشخصه های جشن سده نیز روشن کردن آتش است که به یادآورنده اهمیت نور، آتش و انرژی است. توجه زرتشتیان به نور و آتش برخلاف آنچه شهرت دارد، دلیل آتش پرستی آنان نیست بلکه نمودار احترام و بزرگداشتی است که به این عنصر مفید که اساس و جوهر زندگی است می گذاشتند.
آریایی ها معتقد بودند که تقدس آتش حتی پس از مرگ هم از روان مردگان حمایت می کند. بازمانده این رسم در میان ایرانیان در دوره های بعد به صورت برافروختن شمع و یا چراغ بر گور مردگان درآمده و هنوز این رسم متداول است. در ایران باستان، آتشکده ها جایی برای پرستش آتش نبود بلکه در آنجا آتش به عنوان فروغ و جلوه گاه پروردگار جهان هستی جلوه می کرد. نور در آیین اسلام و سایر مذاهب، همواره جایگاه ویژه ای داشته است.
چنانچه خداوند در قرآن به نور تشبیه شده است (و الله نورالسموات و الارض)، حافظ به کرات از خرابات مغان یعنی آتشکده سخن گفته است؛ در خرابات مغان نور خدا می بینم وین عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم، به روایت تورات در کوه طور نور خداوند به صورت آتش بر موسی تجلی کرد و... هنگام تولد ائمه نیز همه جا را چراغانی می کنیم. تا صد سال پیش مردم اعتقاد داشتند آتش یا شمع را نباید خاموش کرد و برای احترام به آتش، با دو انگشت آن را خاموش می کردند.
میترا جلیلی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید