شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


هری پاتر ۱۰ ساله شد


هری پاتر ۱۰ ساله شد
● اژدهای خوابیده را قلقلک نده
حالا دیگر هری پاتر یکی از شناخته شده ترین شخصیت های زندگی هاست. لازم نیست حتما کتاب های شش گانه هری پاتر را خوانده باشید - که مطمئنم بسیاری در کشور خودمان هم این کتاب ها را خوانده اند - اما حتی اگر فیلم های سینمایی آن را دیده باشید و یا بازی های کامپیوتری هری پاتر را انجام داده باشید، باز هم او را می شناسید. اصلا هری پاتر آنقدر معروف است که روی جلد دفترها و روی لیوان ها و حتی تی شرت ها هم می توان چهره اش را دید.
با آن علامت صاعقه ای که روی پیشانی دارد و عینک گردی که به چشم می زند، امکان ندارد او را با فرد دیگری اشتباه کنیم و هری پاتر امسال ۱۰ ساله می شود. البته خود هری که نه چون او در کتاب آخر یعنی شاهزاده دورگه ۱۵ ساله بود و تابستان آینده که آخرین کتاب یعنی کتاب هفتم منتشر می شود، با هری ۱۷ ساله روبه رو می شویم.
خانم رولینگ نوشتن کتاب آخر را به پایان رسانده و اسم آن را هم اعلام کرده است؛ «قدیسان مرگبار». اگر از شرایط نوشتن کتاب و مصاحبه های مختلفی که در حین نوشتن جلد آخر به راه می افتاد بگذریم، باز اسم کتاب فکرهای زیادی برای آدم به وجود می آورد. آیا واقعا خانم رولینگ یکی از قهرمان های کتابش را می کشد؟ خود او که تابستان گذشته به صورت ضمنی این حدس را تقویت کرده بود و حتی این فکر را به وجود آورده بود که قصد دارد هری را بکشد و برای این کار از شرلوک هولمز و نویسنده اش یاد کرده بود.
علت هم این بود که می گفت دوست ندارد سال ها بعد یک نویسنده دیگر پیدا شود و ادامه ای بر هری پاتر او بنویسد. ولی به نظر می رسد این فکر خیلی درست نباشد چون اگر قرار باشد نویسنده ای هری پاتر را بهانه ای برای نوشتن کتابش بکند، خوب به انواع مختلف می تواند این کار را انجام بدهد. به هر حال بچه های زیادی در سال های گذشته از خانم رولینگ خواسته اند تا قهرمانان دوست داشتنی شان را در پایان جلد هفتم حفظ کند و اجازه دهد تا این سه یار جدانشدنی یعنی هری پاتر، رون ویزلی و هرمیون گرینجر صحیح و سالم ولدومورت سیاه دل را شکست بدهند و جهان را از خطر قدرت گرفتن او نجات دهند.
همان طور که می دانید هری قصه خانم رولینگ که حالا دیگر قصه همه ماست، پدر و مادرش را از دست داده است، آن هم وقتی خیلی کوچک بود. او فقط یک سال داشت که همین لرد ولد مورت یا لرد سیاه پدر و مادرش را کشت. او در حقیقت می خواست هری را بکشد اما با مقاومت پدر و مادرش روبه رو شد و همه عشق این دو باعث شد که جادوی سیاه این جادوگر خطرناک به کودک آسیبی نرساند و به جای آن پدر و مادرش کشته شوند. اثر صاعقه ای که روی پیشانی هری به جای مانده اثر همان حمله لرد سیاه است.
از آن روز ولد مورت که برای اولین بار جادویش بی اثر مانده بود، ناپدید شد. او جسم مادی اش را در اثر این حمله از دست داد و به صورت موجودی ضعیف که شباهت اندکی به انسان داشت به زندگی ادامه داد و فقط در صورت کشتن هری می تواند به زندگی دوباره بازگردد. البته در این میان امکانات دیگری هم وجود دارد. مثلا در کتاب اول یعنی «هری پاتر و سینگ کیمیا» این مرد به دنبال سنگ کیمیا است چون زندگی جاویدان به انسان می بخشد.
در کتاب دوم یعنی «هری پاتر و تالار اسرار» نیز او در پی حقه دیگری است و می خواهد با جادو از دفترچه خاطرات نوجوانی اش بیرون بیاید و در چهره آن دوره اش با هری روبه رو شود و او را نابود کند. در کتاب سوم نیز لرد سیاه گروهی از هوادارانش را که به صورت مخفی با او در ارتباط هستند مامور می کند تا با هری مبارزه کنند. این تلاش از آنجا صورت می گیرد که «سیریوس» از زندان فرار کرده است و ما که اول فکر می کنیم او زندانی خطرناکی است که می خواهد هری را بکشد در انتهای کتاب متوجه می شویم که او دوست صمیمی پدر هری است و به همین دلیل در زندان نگه داشته شده که بسیاری از حقایق پنهان بماند.
از اینجاست که می فهمیم بسیاری از محافظه کاری های «دامبلدور» مدیر محبوب مدرسه جادوگری هاگوارتز که حالا دیگر هری یکی از شاگردان آنجاست و در کلاس سوم درس می خواند چرا این همه نگران امنیت جان هری است. زیرا بسیاری از جادوگران که حالا در پست های مهم حضور دارند در حقیقت از یاران ولدمورت هستند که توانسته اند گذشته خود را پنهان نگه دارند و دیگر اعضای جامعه جادوگری را فریب بدهند. در جلد چهارم ولدمورت باز هم به حیله هری پاتر را درگیر مسابقه ای جدی می کند و می خواهد در جریان مسابقه او را از بین ببرد اما هری موفق می شود و در انتهای ماجرا عده ای از مرگ خواران یا هواداران ولدمورت را شناسایی می کند.
تمام کتاب های شش گانه نشان دهنده هوش و توانایی فوق العاده خانم رولینگ در قصه نویسی است. جالب است بدانید او از همان اول کار طرح نوشتن این مجموعه را کشیده بود و در شرایطی که داشت کتاب اول را می نوشت، آن هم در روزهایی که هیچ کس او را نمی شناخت و ممکن بود هیچ ناشری برای انتشار کتابش پیدا نکند، به جلدهای بعدی هم فکر کرده بود و می دانست که سیر داستان در هر جلد به چه ترتیبی پیش می رود. به همین دلیل ما از خواندن هر جلد احساس لذت می کنیم چون مثلا در کتاب سوم با موشی روبه رو می شویم که بعد می فهمیم موش نیست و یکی از دوستان خائن پدر هری است که موجب مرگ او شده و او از جلد اول به صورت موش دوست نزدیک هری یعنی رون در کتاب حضور داشت.
خانم جون کاتلین رولینگ که به نام جی.ک.رولینگ مشهور شده، زمانی که این کتاب را می نوشت یک معلم ساده و بی پول بود. او پس از سه سال زندگی در کشور پرتغال از همسر پرتغالی اش جدا شده بود و به انگلیس بازگشته بود و در زمان نوشتن کتاب با دختر کوچولویش در یک آپارتمان کوچک و محقر در شهر ادینبوروی اسکاتلند زندگی می کرد. این آپارتمان کوچک آنقدر ناراحت بود و آنقدر سرد که او دخترکش را می گذاشت تو کالسکه و راه می افتاد و می رفت توی یک کافه می نشست و طرح های اولیه کتابش را آنجا آماده می کرد.
سال ها کار او این بود و او پنج سال وقت گذاشت تا جلد اول کتاب را به پایان رساند. او این کتاب را برای چند ناشر فرستاد و هیچ نتیجه ای نگرفت سرانجام واسطه ای در لندن به نام «کریتسوفر لتیل» امتیاز چاپ کتاب را در سال ۱۹۹۶ به انتشارات «بلونربری» انگلیس فروخت و سال ۱۹۹۷ پس از انتشار کتاب در انگلیس، انتشارات «شون ستیک» آمریکا که معاونش «آرتور لیواین» کتاب را در هواپیما خوانده بود، حقوق آن را به قیمت ۱۰۵ هزار دلار از بلونربری خرید. از آنجا شهرت کتاب شروع شد. چون هنوز کتاب اول موقعیت چندانی به دست نیاورده بود.
خلاصه کمپانی برادران وارنر متوجه سینمایی بودن کتاب شدند و حقوق ساخت فیلم سینمایی بر مبنای آن را به قیمت پانصد هزار دلار خریدند و بعد حقوق بقیه کتاب ها را که هنوز منتشر نشده بودند خریدند و همزمان جلد دوم هم در انگلیس منتشر و استقبال از کتاب ها آغاز شد. حالا موقعیت کتاب های هری پاتر به آنجا رسیده است که ۴۰۰ میلیون جلد از این کتاب ها در سراسر دنیا به فروش رفته است و این در حالی است که برخی از کشورها تابع حقوق کپی رایت نیستند و بدون داشتن اجازه از ناشر، اقدام به چاپ کتاب می کنند و از این رو تیراژ فروش آنها به صورت رسمی در دست نیست. استقبال از فیلم های سینمایی هم فوق العاده بود و میلیون ها نفر شب در برابر سینماها صف کشیدند تا هری پاتر و ماجراهای او را در سینما تماشا کنند.
جالب است بدانید که اولین فیلم هری پاتر را کریس کمبوس یعنی همان کارگردان معروف «تنها در خانه» کارگردانی کرد و پس از آن هر قسمت توسط یکی از کارگردان های مشهور ساخته شد و البته خانم رولینگ هم شرط هایی داشت. از جمله این که همه بازیگران فیلم ها انگلیسی هستند و همه صحنه های فیلم در کشور انگلستان فیلمبرداری شده است. برای بازی در این فیلم دانیل رادکلیف ۱۲ ساله در نقش هری پاتر ظاهر شد. روبرت گرینت ۱۳ ساله در نقش رون ویزلی و اما واتس ۱۲ ساله در نقش هرمیون. برای ساختن فیلم اول ۱۲۰ میلیون دلار هزینه شد و همه اینها برای ساختن جلوه های ویژه فیلم ضروری بود.
در هر حال هری پاتر به یک کالای فرهنگی در آغاز هزاره سوم تبدیل شده است که هم بزرگترها و هم بچه ها هوادارانش هستند و این روزها هم همه در انتظار ساخته شدن سریال تلویزیونی این داستان مهیج هستند.
رویا دیانت
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید