شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


اسطوره مار و کاج


اسطوره مار و کاج
«مار و كاج» نام كتابی در حوزه ادبیات تطبیقی به قلم دكتر ناهوكو تاواراتانی، محقق و مترجم ژاپنی است كه از سال ۱۳۴۶ در ایران زندگی می كند. این كتاب به تازگی از سوی انتشارات بهجت چاپ شده كه مقدمه كتاب و نمونه ای از اسطوره مار را در شعر حافظ می خوانید.
حدود بیست سال است در كشور گل و بلبل زندگی می كنم. یكی از تجربیاتم این است كه تفكرات و فعالیت های ذهنی انسان ها در عمق به یك ریشه می رسند.
از وقتی كه یادگیری زبان فارسی را شروع كردم، همیشه این گفته گوته در ذهنم بوده و هست، كه می گوید: «كسی كه فقط یك زبان می شناسد، در واقع آن زبان را هم نمی شناسد.» صحت فرمایش گوته را با چشم خودم دیدم؛ به این معنی كه هرچه بیشتر با زبان فارسی آشنا می شدم، احساس می كردم كه شناختم از زبان ژاپنی هم بیشتر می شود و همراه با آن، احساسی كه در آغاز نوشتم، در من بیدار شد.
فعلاً با صحیح یا غلط بودن نظریه همریشگی تفكرات و فعالیت های ذهنی انسان ها كاری ندارم؛ زیرا موضوعی به این مهمی را نمی توان در رساله ای چنین مختصر جای داد.
اما به كسانی كه آن نظریه را غلط می دانند با جرأت می گویم كه قبل از این كه قضاوت عجولانه كنند، وقت بیشتری روی مطالعه و جمع آوری اطلاعات بگذارند. به نظر من ضعف اطلاع رسانی یكی از عمده ترین دلایل كژروی و كندی در طی كردن مسیر به مقصدی به نام درك درست از همدیگر است.
در مورد فرهنگ ایران و ژاپن نیز این مسأله صدق می كند. به طور مثال، آیا شعر ژاپنی فقط هایكو است؟ آیا فقط فرقه ذن است كه مردم ژاپن شیفته آن هستند؟ من خودم تأثیر آن دو را در فرهنگ ژاپن انكار نمی كنم، اما در ایران طوری تبلیغ شده است كه هایكو و ذن در ژاپن طرفداران بسیاری دارند. این برداشت، اگر صد درصد غلط نباشد، تا حد زیادی اشتباه است. البته ایرانیان چندان تقصیر ندارند، زیرا اكثر اوقات مترجمان، كتب و یا نشریاتی كه به زبان های غربی نوشته شده اند را به فارسی ترجمه می كنند و آن، به این معنی است كه چیزی را جذب می كنند كه قبلاً از صافی دیگران عبور داده شده است. یعنی برداشت نویسندگان خارجی از فرهنگ ژاپن به عنوان حقیقت در نظر مردم ایران قرار می گیرد و آن را باور می كنند.
من از این وضع به شدت ناراضی هستم و مقصر اصلی را ژاپنی ها می دانم؛ زیرا آنها هستند كه برای معرفی فرهنگ كشور خودشان همت نكردند و نمی كنند. بنابراین تصمیم گرفتم در حد توان خود، برای درك متقابل میان مردم ایران و ژاپن قدمی كوچك بردارم و در این راه تاكنون مقاله ها و ترجمه هایی در مجلات ادبی ایران به چاپ رسانده ام. این پایان نامه را هم به همان نیت شروع كردم.
در این رساله در مورد دو سمبل مشترك موجود در ادبیات فارسی و ژاپنی كه با مرگ و زندگی رابطه نزدیكی دارند، یعنی «مار» و «درخت كاج» بحث می شود. این دو سمبل در این رساله به نحوه ذیل مورد تطبیق و بررسی قرار گرفته اند:
۱) شرح ریشه لغوی، اسطوره ای، تاریخی، دینی و غیره
۲) كاربرد آنها در ادبیات كلاسیك دو كشور
۳) كاربرد آنها در ادبیات معاصر دو كشور
از این طریق تغییر معنایی دو سمبل به مرور زمان در دو كشور را نشان خواهم داد. اما باید اضافه كنم: هنگام تحقیق متوجه شدم لازم است به «اژدها» و «كرم» در بخش «مار» و به «درخت سرو» و «درخت صنوبر» در بخش «درخت كاج» اشاراتی داشته باشم. همچنین متوجه شدم كه لازم است نمونه هایی از مناطق دیگر جهان، مثل یونان، هند، چین و غیره بیاورم.
در ضمن نكته ای كه می خواستم در این رساله توجه خوانندگان را به آن جلب كنم، این است كه همان طور كه دوران های تاریخ بشر هیچ وقت از هم جدا نبوده اند، ادبیات معاصر نیز ادامه ادبیات كلاسیك بوده و فاصله ای میان این دو وجود ندارد، پس بهتر است وقتی به تاریخ ادبیات ایران فكر می كنیم، خاتمه ای برای آن تصور نكنیم و ادبیات كلاسیك و معاصر را یكپارچه بدانیم.
در آخر لازم به ذكر است كه نزدیك به تمام ترجمه های متونی كه در این رساله آمده است، از نگارنده است؛ در غیر این صورت نام مترجم ذكر شده است. دیگر این كه نام های شخصی ژاپنی به روش متداول در آن كشور، یعنی اول نام خانوادگی سپس نام كوچك، آمده است.
امیدوارم این تحقیق مختصر كاری مثبت برای درك مستقیم فرهنگ دو ملت ایران و ژاپن باشد.
● غزل حافظ
در غزلیات حافظ غزلی وجود دارد كه در آن از مار سخن جالبی به میان آمده است. غزل مذكور با مطلع زیر آغاز می شود:
گرچه ما بندگان پادشهیم ‎/ پادشاهان ملك صبحگهیم
در بیت نهم همین غزل چنین آمده است:
رنگ تزویر پیش ما نبود ‎/ شیر سرخیم و افعی سیهیم
حافظ می گوید: ما اهل تزویر نیستیم، اما بلافاصله اضافه می كند كه هم شیر سرخ هستیم و هم افعی سیاه؛ یعنی ظاهراً دورنگی و دورویی را اعلام می كند. چطور باید این بیت را معنی كرد؟ شاید توجه به وجود دو جانور با رنگ های متفاوت، كلید حل این معما باشد. برداشت من این است: شیر و افعی (مار) هر دو در آئین های مهرپرستی و زروان پرستی حضور دارند. مجسمه زروان موجود تركیبی است با كله شیر و بدن انسان و دور آن، ماری بزرگ هفت بار حلقه زده است.
در آئین مهر در تصویر معروف گاوكشی میترا، مار (نماد زمین) خون گاو قربانی شده را می خورد. به علاوه در همین آئین هفت مقام سلوك وجود دارد و به مقام چهارم «مقام شیر مردی» می گویند.
شیر نماد آتش است و آتش هم نماد خورشید. نشان این مقام جامه ای ارغوانی است.
«شیر سرخ» در بیت فوق نیز شاید گویای این موضوع باشد. همان طور «افعی سیه» درست در مقابل «شیر سرخ» قرار می گیرد. هم از نظر رنگ و هم از نظر سمبل، این دو متضاد هم هستند؛ شیر نماد خورشید و آسمان، و مار نماد ماه و زمین است. این دو در عین تضاد، مكمل هم نیز هستند. از نظر توانایی مساوی شناخته شده اند، طوری كه در اسطوره گیل گمش مار را «شیر خاك» خوانده اند. پس معنی مصراع دوم این بیت می تواند «قدرت فوق العاده داریم، مرد چهار فصل هستیم» باشد.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید