جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ادبیات آئینی در بستر تاریخ عاشورا


ادبیات آئینی در بستر تاریخ عاشورا
به طور قطع تاكنون اشعار بسیاری درباره واقعه و حماسه كربلا شنیده اید. اشعاری كه بیانگر حالات درونی شاعر و عكس العمل های او پیرامون این واقعه یا بیان حالات ائمه(ع) و بزرگان دین در آن حماسه است، در این اشعار گاه نازك خیالی و طبع روان به گونه ای جلوه می كند كه ماندگاری شعر در كتیبه روان ناگزیر می شود اما گاه ضعف این اشعار به مذاق مخاطب خوش نمی آید، برای آسیب شناسی این نوع شعر كمتر آن را در مجموعه فرایندی قرار داده اند كه بشود آن را بررسی تاریخی كرد، به این معنا كه شعر عاشورایی كه محور موضوعی آن واقعه و حماسه عاشورا در كربلاست باید زیر مجموعه جریانی كلی با نام متن مذهبی یا آیینی قرار گیرد تا بشود آن را به درستی بررسی یا گه گاه از نظر ادبی آسیب شناسی كرد، همان طور كه می دانیم ادب پارسی «انواع» ادبی متعددی دارد، یكی از این انواع ادبی «ادب غنایی» است كه از زیر مجموعه های آن می توان به «مرثیه» اشاره كرد. گرچه امروزه تعاریف معمولی تری از «مرثیه» ارائه كرده اند.
اما «مرثیه» یكی از انواع فرعی ادبی و بسیار مقوم است. در كتاب انواع ادبی دكتر شمیسا آمده است: «مرثیه از نظر ماهیت جزو ادب غنایی است، مرثیه در ادب فارسی سابقه ای كهن دارد و در نخستین دیوان شعر فارسی یعنی دیوان رودكی و امروز هم در آثار شاعران معاصر دیده می شود. مرثیه یا در باره مرگ پادشاه و وزیر یا یكی از رجال علم و ادب است، مانند مرثیه فرضی در مرگ محمود غزنوی و یا مرثیه رودكی در مرگ ابوالحسن مرادی و شهید بلخی یا درباره فوت یكی از خویشاوندان مانند مراثی فردوسی، خاقانی و حافظ درباره مرگ پسر خود و مرثیه خاقانی درباره عم خود و یا درباره یكی از ائمه دین مانند مراثی محتشم كاشانی كه از همه معروفتر تركیب بند اوست. این قسمت اخیر كه بیشتر در میان مردم رواج دارد معمولاً در مرثیه سردار شهیدان امام حسین(ع) است.
مرثیه ممكن است به هر قالبی باشد. حال اگر با نگاهی علمی و آسیب شناسانه در پی این هستیم كه این «نوع» ادبی به بالندگی بیشتر برسد، ناگزیریم آن را در چارچوبی علمی بررسی كنیم، چون سرانجام این بررسی نه تنها به نفع ادبیات عاشورایی خواهد بود بلكه به تمام زیرمجموعه های این نوع ادبی هم كمك خواهد كرد، چرا كه در رابطه سینما، تئاتر با ادبیات همیشه این نكته مد نظر بوده كه پژوهش ها و بررسی های این دو هنر در ادبیات متمركز بوده است. در واقع اگر یك فیلم خوب از نظر متن و قابلیت های هنری در زمینه های آیینی- مذهبی ساخته می شود یا یك نمایش خوب، اگر به پایه دقیق و مستحكم ادبی آن توجه شود، متعاقب آن، اثر ساخته شده در خور توجه بیشتری خواهد بود.
(در شعر و نثر آیینی فارسی)، حال با توجه به این مسأله به بررسی تاریخی - آسیب شناختی بخشی از این «نوع» ادبی می پردازیم:
در سه قرن اول هجری، دین حاكم در ایران اسلام بود و ادیان دیگر هم در ایران حضور داشتند، در این دوران فرقه های مذهبی ای چون قدریه،جبریه و معتزله پا گرفتند. كمی بعد از آن و زمان به قدرت رسیدن سامانیان، شاعرانی چون بوشكور بلخی، رودكی، دقیقی و حتی بخشی از شاهنامه فردوسی كه به نام غزنویان در آمده است بخش هایی از آن مربوط به این دوره است، یعنی حدود سال های ۲۷۹ تا ۳۸۹ هجری.
▪ رودكی: دكتر اسماعیل حاكمی درباره مراثی او می گوید: «شاعر ما در مرگ ابوالحسن مرادی - شاعر فارسی زبان تازی گوی - بانگ دریغا بر می دارد و این دریغا یك لحظه از زندگی شهر بخاراست كه مرگ چنان خواجه ای آن را غرق اندوه می كند. جای دیگر مرگ شهید- شاعر و حكیم بلخی- است و دیگری مرگ دردناك فرزند محبوب و شاید زیبا و جوان ابوالفضل بلعمی است. البته حكیم ناصر خسرو در باره نوشتن زاهدانه توسط این شاعر روشن دل می نویسد:
اشعار زهد و پند بسی گفتست
این تیره چشم شاعر روشن بین
اما چون اشعار زیادی از او به جا نمانده ممكن است بخشی از این اشعار از بین رفته باشد. در هر حال رودكی شاعر شیعی مذهب بوده و بعید است با توجه به این نكته كه او مرثیه سرای چیره دستی است، شعری در این زمینه سروده باشد اگر چه كسایی مروزی در باره او می گوید:
از رودكی شنیدم سلطان شاعران
كاندر جهان به كسی مگر و جز به فاطمه
▪ كسایی: در تاریخ ادبیات آمده است: «كسایی شاعری شیعی است و اشعاری صادقانه در این زمینه دارد. كسایی از نخستین شاعران فارسی زبان است كه قصاید دینی و پندهای اخلاقی ساخته و توان گفت كه از این لحاظ سرمشق ناصر خسرو بوده است.»
به اعتقاد دكتر توفیق سبحانی كسایی به همان اندازه كه شاعری نكته سنج است و وسعت دید و پرواز اندیشه دارد در ایمان و اعتقاد نیز پا بر جاست و در عظمت روح تا به حدی است كه شاعری مسلمان و قدرتمند چون ناصر خسرو آن را «شهره كسایی» می نامد. كسایی شیعی مذهب است و در مدح پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) اشعاری نغز سروده است. بررسی زیبایی شناختی شعر این شاعران و موتیف های اصلی ای كه در ادبیات آنها حضوری قاطع دارد، شاعر و نویسنده آیینی امروز را به دونكته مهم می رساند:
۱) بررسی و شناخت تاریخی مضامین و مفاهیم مذهبی در ادبیات ایران و گریز از عدم تكرار آنها
۲) آسیب شناختی شعر و ادب آن دوران به اضافه آسیب شناختی ادب معاصر. شاعر و نویسنده امروز اگر به سمت تحلیل تاریخی مضامین ادبی و شناخت موقعیت های زمانی برای بیان این مضامین و مفاهیم نرود به طور قطع تخیل و اندیشه و احساس او نمی توانند تا مدت زمان زیادی نوشتار ادبی او را تغذیه كنند. پرداختن به هر مضمونی نیاز مند پژوهش است و قطعاً ادبیات آیینی و مذهبی نیز از این قضیه مستثنی نخواهد بود. این شعر یكی از مدایح كسایی مروزی است كه در مدح حضرت علی(ع) سروده است:
مدحت كن و بستای كسی را كه پیمبر
بستود و ثنا كرد و بدو داد همه كار
آن كیست بدین حال و كه بودست و كه باشد؟
جز شیر خداوند جهان حیدر كرار
حال شاهدیم برخی از شاعران امروز هنوز مدایح و مرثیه های خود را این گونه یعنی با همین زبان و پرداختن به همین مضامین از همین دریچه می سرایند كه این نشان از بررسی نكردن درست متون آیینی دارد.
فردوسی: حكیم ابوالقاسم فردوسی طوسی اگر چه شاعر حماسه سراست اما گاه به مدح ائمه نیز پرداخته است. او مسلمان و شیعی مذهب بوده و دوستدار خاندان پیغمبر(ص) و علی(ع). درجایی از شاهنامه می سراید:
تو را دانش و دین رهاند درست
ره رستگاری ببایدت جست
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیره گی ها بدین آب شوی.
شاعر تیز بین و با دقت شعر امروز باید توجه داشته باشد یك شاعر حماسی چگونه نگاه مخاطبان را به سمت ممدوح خود آن هم در قرن ۴ جلب می كند و در دایره مبانی زیبایی شناسی خود به دقت این موارد را دخالت داده و از تكرار دوری كند.
▪ سنایی غزنوی: «حكیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی در اوایل یا اواسط نیمه دوم قرن ۵ هجری در غزنین به دنیا آمد. پس از كسب كمالات در شاعری، طبق معمول آن روزگار به دربار سلاطین غزنوی پیوست و مدیحه سرایی آغاز كرد. بی تردید سنایی یكی از دوستداران آل علی(ع) و خاندان اوست، ستایش وی از امام حسین(ع) و امام حسن(ع) و بدگویی از قاتلان امام حسین(ع) و نكوهش های وی از معاویه و آل زیاد دلیل اعتقاد سنایی بر آل رسول (ص) است». كتاب «حدیقه الحقیقه و شریعهٔ الطریقه» كه مثنوی سنایی است در ۱۰ باب، باب اول، دوم و سوم به ترتیب در توحید باری تعالی، در كلام قرآن و در نعت پیامبر است.
«شیوه بیان سنایی مبدأ تحول بزرگی در شعر فارسی و دگرگونی در اشعار شاعرانی شد كه به سرودن شعر ساده و توصیفات عادی می پرداختند. غالب شاعرانی كه بعد از سنایی به مسائل حكمی و عرفانی وارد شدند به آثار این شاعر نظر داشتند. لازم به ذكر است كه سنایی در مثنوی های خود بیش از قصاید به ایراد معانی و الفاظ دشوار و اشاره به مسائل مختلف علمی و فلسفی و عرفانی و دینی توجه دارد و از این حیث بسیاری از ابیات او در سیرالعباد و حدیقه الحقیقه محتاج شرح است.»
▪ ناصر خسرو قبادیانی: ملقب به «حجت» است. در تاریخ ادبیات آمده: «وی در مذاهب اسلامی و ادیان دیگر مانند دین هندوان، مانویان و صابئین نیز تحقیقاتی انجام داده است... وی ۳سال در مصر اقامت گزید و به خدمت المستنصر بالله ابوتمیم معدبن علی خلیفه فاطمی رسید و به آیین اسماعیلی در آمد. شعرش عمیق و پر معنی و طریقه بیانش در نهایت درجه متانت و جزالت است، او برای دعوت به آیین، شعر می گفت، هم مدح امیران و محتشمان را خطا می شمرد و هم تغزل برای معشوقگان را لغو می دانست».
دكتر علی اصغر حلبی معتقد است: «ویژگی عمده شعر ناصر خسرو اشتمال آن بر مواعظ و حكم بسیار است و نیز جنبه دعوت مذهبی او به اشعارش رنگ دینی آشكاری داده است و در همان حال بیان او منطقی و همراه با قیاسات خطابی و عقل هر دو است. همچنین ناصر خسرو در كتب و اشعار خویش معانی قرآن مجید و مضامین احادیث نبوی و ائمه معصومین را به طرق گوناگون ایراد كرده است و تسلط خود را در فهم معانی قرآن مجید از یك سوی و نیز استنباط معانی از سخنان بزرگان دین از سوی دیگر آشكار می سازد. تسلط این شاعر و حكیم دینی به مفردات قرآن كریم تا بدانجاست كه گاهی آنها را در میان جمله های خود می آورد.»
▪ بخش هایی از یكی از قصاید ناصرخسرو قبادیانی:
گر گفتم از رسول علی خلق را وصی ست
سوی شما سزای مساوی چرا شدم
ور گفتم اهل مدح و ثنا آل مصطفی ست
چون زی شما سزای جفا و هجا شدم
عیبم همی كنند بدانچم بدوست فخر
فخرم بدان كه شیعت آل عبا شدم
تا میر مومنان جهان مرحبام گفت
نزد یك مومنان ز در مرحبا شدم
احمد لوای خویش علی را سپرده بود
من زیر این بزرگ و مبارك لوا شدم
▪ خاقانی شروانی: دكتر عباس ماهیار درباره خاقانی می گوید: «افضل الدین بدیل بن علی معروف به «حسان عجم» یكی از سخنوران قوی طبع و بلند فكر سده ششم هجری است كه بنابه تحقیق در حدود سال
۵۲۰ هـ .ق در شروان به دنیا آمده است. خاقانی با قرآن كریم و حدیث بیش از دیگر شاعران آشناست و از مبادی هیأت و نجوم آگاهی كافی دارد، قصه های پیامبر را خوب می داند و گه گاه از زوایای زندگی انبیا، مطالبی را مطرح می كند كه مورد عنایت دیگران نبوده است. او از مصطلحات متصوفه و عرفا نیز بهره كافی اندوخته و در شعر خود نقل كرده است.
گر فروتر نشست خاقانی
نه و را عیب نه ترا ادب است
مقل هو الله» نیز در قرآن كریم
زیر «تبت یدا ابی لهب» است.
▪ نظامی گنجوی: نظامی در «مخزن الاسرار» از زهد و تقواو مقام های معنوی می گوید. دكتر رضا انزابی نژاد معتقد است: «نظامی از زندگی جدا نیست و بینش وی لبریز است از سیاست صلاح اندیش اسلامی ـ ایرانی.
بسیاری از سخنان وی گرچه در قالب اندرزگویی است لیكن بر زبان آوردن آنها در آن روزگار سخنی جسارت آمیز می نماید. نظامی در «مخزن الاسرار» پیامبر اكرم را ستایش می كند از این كه می بیند آئین رسول به دو شاخه دربار و مسجد منشعب گشته و هیچكدام در راه صلاح و سداد نیستند لب به شكوه می گشاید:
بازكش این مسند از آسودگان
پاك كن این منبر از آلودگان.
نظامی در مخزن الاسرار در «نعت پیامبر» می سراید:
شمسه نو مسند هفت اختران
ختم رسل خاتم پیغمبران
احمد مرسل كه خرد خاك اوست
هر دو جهان بسته فتراك اوست
و....
▪ مولانا جلال الدین: تقریباً همه بر این نكته اتفاق نظر دارند كه یكی از بزرگترین و یا بیراه نیست اگر بگوییم عظیم الشأن ترین اثر عرفانی ادب پارسی در حوزه شعر «مثنوی معنوی» است. این متن و بررسی آن می توان چگونگی نگرش به هستی و آئین های مذهبی را به شاعران و نویسندگان امروز نشان داده و دریچه ای برای شان بگشاید.▪ شیخ محمود شبستری: گلشن راز شیخ محمود از مهمترین آثاری است كه در ادب پارسی باقی مانده است اما چون وی در سنین پایین (۳۳ سالگی) مرحوم شده این نگرش او به هستی كه متصوفانه بوده نتوانسته تكامل تدریجی و به مرور زمان داشته باشد. در
گلشن راز، او به هفده سؤال سیدحسن حسینی هروی به صورت منظوم پاسخ می دهد كه در آن نكات عرفانی فراوانی نهفته است.
▪ سلمان ساوجی: او معروفترین قصیده سرای قبل از صفویه است. دیوان قصایدش در مدح رسول اكرم(ص) و به خصوص حضرت علی(ع) اشعاری دارد كه تا آن زمان تقریباً معمول نبوده است.
خواجوی كرمانی: موضوع قصاید و مسمطات خواجو عموماً در نعت رسول اكرم(ص) و در توحید، منقبت حضرت علی(ع) است.
▪ بابافغانی شیرازی: او قصیده سراست اما ترجیع بند و تركیب بند هم می سروده است، او علاوه بر این شیعه مذهب هم هست و قصایدی كه می سراید در مدح ائمه اطهار و مخصوصاً مولای متقیان علی(ع) است. یكی از جریان های مهم و تأثیرگذار در حوزه خلق و ابداع آثار ادبی در مضامین مذهبی و آئینی به قدرت رسیدن صفویان است. در تاریخ ادبیات آمده: از اوایل این عهد نظم حماسه های دینی در بیان مناقب، معجزه ها و پیروزی های پیامبر اسلام(ص) و بزرگان شیعه رواج پیدا كرد. در این منظومه ها از همه اخبار و روایات اعم از تاریخی و داستانی روایت می شد تا رونقی بدین منظومه ها ببخشد.
در این دروه به تقلید از مخزن الاسرار نظامی، حدیقهٔ الحقیقه سنایی، مثنوی معنوی مولانا منظومه هایی سروده شد. كمتر شاعری را می توان در این زمان یافت كه قصیده، تركیب بند یا ترجیع بندی در ستایش پیامبر«ص» و ائمه اطهار(ع) نسروده باشد. البته همان طور كه ذكر شد سرودن این نوع شعر در دوره های قبل هم مرسوم بود اما گویی شاعران این عهد آن را به عنوان زكات طبع و قریحه خود به حساب می آوردند.
رواج تشیع و رسمی شدن آن در این باره مؤثر بوده است. در این میان شاعران مثنوی هایی سرودند كه جنبه مذهبی آنها بر دیگر جنبه ها می چربید. مثنوی حرز النجات از سلیمی تونی، شاهراه نجات از مجذوب تبریزی از آن زمره اند. اما اثر محتشم كاشانی در دوازده بند شهرت فراوانی كسب كرد، این شهرت تا امروز هم ادامه داشته و همان گونه كه شاهدیم هنوز هم بر پرده ها و پرچم ها این شعر استوار است.
باز این چه شورش ست كه در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است كز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
بعداز این دوره فراگیرترین جریانی كه در شعر فارسی شكل می گیرد، دوران بازگشت ادبی است كه چون به قول دكتر شفیعی كدكنی كه این دوران را «عصر مدیحه های مكرر» نام نهاد چهره هایی چون صبای كاشانی، سروش اصفهانی، یجمای جندقی، قاآنی شیرازی و... اگر هم شعرهایی در مدح ائمه(ع) سرودند تكرار عصر پنجم و ششم هجری بود كه به عقیده نگارنده هم نیاز به بررسی چندباره این جریان تكراری دیده نمی شود. اما در چند سال اخیر و پس از انقلاب ادبیات شعری ایران بیشتر درگیر مباحث آئینی و مذهبی شد.
این ادبیات كه تلاش می كرد وجوه و زوایای مختلف حماسه عاشورا را به نوشتار دربیاورد توسط برخی از شاعران به خوبی انجام پذیرفت. این شعر عاشورایی كه باید خودش را در رابطه بینامتنی با سایر متون مذهبی و آئینی در تاریخ ادبیات ما قرار می داد در برخی مواقع موفق و در برخی مواقع دیگر كم كار نشان داد. تاریخ ادب آئینی ما اگر چه فقط به حماسه عاشورا ختم نمی شود و شخصیت های مذهبی دیگر نیز هستند كه ممدوح شاعران قرار گرفته اند چون رسول اكرم(ص)، حضرت «علی»(ع) و همراهان امام حسین(ع) در واقعه كربلا اما می تواند یك حوزه زیبایی شناسی قابل تأملی به شاعران امروز ارائه كند تا توسط آن بتوانند زوایای پنهانی كه در نگاه شاعران عصرهای گذشته مورد غفلت واقع شده به سرایش درآورند.
متن مذهبی و آئینی به عنوان یك «نوع» ادبی باید آسیب شناسی شود. هر نوشته ای كه امروز به مدح و ستایش بپردازد نمی تواند شعر خوبی باشد. شعری در این حوزه می تواند قد علم كند كه حرفی برای گفتن داشته باشد. در واقع هر شعری كه زمینه تاریخی «عاشورا» را دستمایه وقوع خودش بداند كه شعر عاشورایی نیست. اگر اینچنین باشد تفاوت آن با نظام یا نثر چه خواهد بود؟ حسین اسرافیلی معتقد است: غیر از شعر عاشورایی كه بخش بزرگی از شعر آئینی را دربرمی گیرد باقی شعرهای مذهبی باید با عنوان شعر آئینی نقد و بررسی شوند. سیمین دانشور نیز می گوید: آثاری در حوزه ادبیات دینی و عاشورایی از شهریار، علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده خوانده ام كه به نظر من آثار قابل توجهی هستند.
خود شهریار با شعر معروف «علی ای همای رحمت» توانست به چهره ای ماندگار در حوزه ادبیات دینی تبدیل شود. اما طاهره صفارزاده در این باره معتقد است: شعر مذهبی باید از اندیشه بگوید. شاعر امروز صرفاً نباید به مدح اهل بیت بپردازد اگر قرار به مداحی است پیشتر مداحانی بوده اند كه بهتر از ما این حرف ها را زده اند. ما در زمانی زندگی می كنیم كه شاعر امروز دیگر نباید درعظمت اهل بیت از خورشید و ماه و ستاره مدد بجوید و اجرام سماوی را خرج كند هرچقدر در ادبیات دینی به این كلیشه ها نزدیك شویم قطعاً از اصل ماجرا و اندیشه فاصله می گیریم.
مفتون امینی نیز درباره ذهنیت جامعه درباره ادبیات عاشورایی می گوید. او معتقد است باید ذهنیت مردم راعوض كنیم «عاشورا» یك حماسه بوده و اهالی ادبیات باید در این زمینه قلم بزنند. محمدكاظم كاظمی می گوید: در یك نظر می توان چند اثر درخشان در ادب معاصردرباره عاشورا دید: «خط خون» موسوی گرمارودی، «تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما» علی معلم و كتاب «گنجشك و جبرئیل» سیدحسن حسینی.
او درباره كتاب گنجشك و جبرئیل می گوید: در دید حسن حسینی در «گنجشك و جبرئیل» واقعه كربلا واقعه ای نیست كه از نهم محرم آغاز شده و ظهر روز دهم پایان یافته باشد، بلكه او می كوشد دید خودش را از این محدوده فراتر برد و همه تاریخ و جغرافیای صدر اسلام را كه به درستی در این واقعه مؤثر بوده است به كمك بگیرد. چنین است كه در این كتاب گاه به وقایع دوران حضرت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) برمی خوریم و گاه نیز از امام زادگانی كه ادامه دهنده راه كربلاییان بوده اند یاد می شود.
حمیدرضا شكارسری معتقد است: اگر كلمات را واحدهای ساختمانی شعر بدانیم و شاعری را معماری این كلمات، بی شك آنچه به این بنا روح می بخشد پشتوانه های فكری، عاطفی و هنری شاعر است، پشتوانه ای كه حاصل طرز نگاه او به جهان یا همان جهان بینی اوست. به این ترتیب شعر در هر صورت وامدار جهان بینی و اندیشه شاعر است كه خاستگاه اجتناب ناپذیر سرودهای اوست. تصور این كه شاعر شعری بسراید كه خود او لاجرم اندیشه ملتزم او در آن حضور نداشته باشد، غیرممكن است. شعر ملتزم شیعی، التزام شاعر شیعه را به اصول این مكتب پویا فریاد می زند، شاعر شیعه ناخودآگاه عاشق مكتب خود و وامدار آن است.
او محبت اولیای شیعه را با پوست، گوشت و خون خود عجین دارد و به ناچار آنچه می گوید رنگ و بوی این شیفتگی را دارد. شاعر شیعه سرخ می اندیشد و سرخ می سراید، سرخ مهر می ورزد و سرخ غضب می كشد».
در پایان باید به این نكته مهم اشاره داشته باشیم كه ادبیات آئینی ادبیاتی نیست كه بتوانیم صرفاً حسی و عاطفی بدون در نظر گرفتن تاریخ شخصیت ها آن را بیافرینیم بلكه نكته مهم و قابل تأمل این است كه می باید شخصیتی زمانمند را با ابزارهایی عاطفی و اندیشه ای به اسطوره و بی زمان بدل كنیم.
حسن گوهرپور
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید