جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

ملاقات امام حسین (ع) با مجمع بن عبداللّه در عذیب هجانات


ملاقات امام حسین (ع) با مجمع بن عبداللّه در عذیب هجانات
((امـا اشـراف الـنـاس فـقط عظمت رشوتهم وملئت غرائزهم یستمال بذلك ودهم وتستخلص به نـصـیـحـتهم فهم الب واحد علیك ,واما سائر الناس بعد فان افئدتهم الیك وسیوفهم غدا مشهورهٔ علیك )). مـامـوریـن حكومت , راههای منتهی به كوفه را شدیدا كنترل كرده بوده اندبنحوی كه كسی نتواند خودرا به امام (ع) برساند وبعضی هم كه به حضرت ملحق شدند, شبانه از راههای مخفی , خودرا به كربلا رساندند.
((عمر بن خالد , جنادهٔ بن حرب , مجمع بن عبداللّه , عائذ بن مجمع , واضح ,غلام حرث , سعد غلام عـمـرو بـن خـالـد)) به همراهی ((طرماح بن عدی )) به عنوان راهنماوآشنای به راه , از كوفه واز راههای مخفی بازحمت در ((عذیب هجانات ))[۱] خودرا به امام (ع) رساندند, اما,با حر مواجه شدند كه راه را بسته ومنتظر آمدن دستور بود, وقتی حر, این چند نفررا دید, به حضرت عرض كرد ((اینها از همراهان شما نیستند, لذااینانرا یا حبس می كنم ویا به كوفه برمی گردانم )). امام (ع) فرمود: ((انما هؤلا انصاری واعوانی , اینان اصحاب ویاران من هستندوتو هم متعهد شدی تا نامه ابن زیاد نیامده متعرض ما نشوی )).
حر گفت : ((صحیح است ولی اینان از همراهان شما نیستند)). امام (ع) فرمود: ((هم اصحابی وهم بمنزلهٔ من جا معی , اینان اصحاب من هستند وبه منزله كسانی هستند كه به همراه من آمده اند)). بعد از این مكالمات , حضرت خطاب به این چند نفر فرمود: ((از مردم (كوفه )چه خبر دارید))؟
((مـجـمـع بن عبداللّه )) كه همراه پسرش ((عائذ)) در كربلا به شهادت رسیدند,عرض كرد: ((اما اشـراف وبـزرگـان كوفه را با رشوه های كلان خریدند وخرجینهای آنان را پر كردند كه بدینوسیله مـحبت آنان را به خود جلب نمایند تا آنكه برای ناصح وخیرخواه شدند ویكپارچه برای جنگ با شما متفق گردیدند اما سایر مردم قلبهایشان با شماست ولی از ترس حكومت , فردا شمشیررا علیه شما به كار می برند)). بـعـد از این , خبر شهادت ((قیس بن مسهر))را به اطلاع حضرت رساندند, امام باشنیدن این خبر, آیه شریفه : (فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتظر)را قرائت فرمودوبعدهم دعا كردند: ((اللهم اجعل لنا ولهم الجنهٔ واجمع بیننا وبینهم فی مستقر رحمتك من رحمتك ورغائب مذخور ثوابك )). آنـگـاه امـام (ع) فرمود: ((آیا در میان شما كسی هست كه آشنای به راههای انحرافی باشد تا از غیر مسیر برویم ))؟
((طـرماح بن عدی طائی )) عرض كرد: ((من آشناهستم )) طرماح همینطور كه سواربر شتر بود, جلو قافله حركت می كرد واین اشعاررا زمزمه می نمود:
یا ناقتی لا تذعری من زجری
وامضی بنا قبل طلوع الفجر.
بخیر فتیان وخیر سفر
آل رسول اللّه اهل الفخر.
امدد حسینا سیدی بالنصر
علی الطغاهٔ من بقایا الكفر[۲] .
((ای شتر من ! از زجر وفشار من ناراحت نباش وپیش از طلوع فجر, مرا حركت ده تا برسانی به :)). ((بهترین جوانان وبهترین مسافران آل پیامبر(ص ) كه موجب فخرومباهات است )). آقایم حسین (ع) را بر طاغوتها كه از بقایای كفار هستند, كمك كن )).
سـپـس ((طـرماح )) عرض كرد: ((قبل از خارج شدنم از كوفه , جمیعتی را یكپارچه در كنار كوفه دیدم , از علت ازدحام آنان سؤال كردم گفتند می خواهند اینان را به جنگ با حسین (ع) بفرستند, شمارا به خدا قسم ! به طرف آنا مرو كه حتی یك نفر هم شماراكمك نخواهد كرد وهمراه من بیایید تـا شـمـارا بـه كـوهـهـای ((اجا)) ببرم كه پناهگاهای محكمی دارد ودر سابق هم مارا از حملات پادشاهان غسان وحمیر ونعمان حفظمی كرده است به خدا قسم ! از آمدن شما به آنجا ده روز بیشتر نـخـواهـد گذشت كه پیاده وسواران قبیله طی , شمارا كمك خواهند كرد ومن به شما اطمینان مـی دهـم كه بیست هزار نفر شمشیر زن از قبیله طی شمارا كمك می كنند تا شما تصمیم خودرا بگیرید)).
امـام (ع) در حق او وخاندانش دعا كرد وفرمود: ((بین ما ومردم كوفه پیمانی است كه نمی توانیم از آن صرفنظر كنیم تا پایان كار ما وآنان به خیر منتهی شود)). طـرمـاح وقـتـی نا امید شد, اجازه گرفت تا برای خانواده اش آذوقه ببرد وزودبرگردد اما وقتی بـرگـشـت كـه در ((عـذیـب هـجانات )) خبر شهادت حسین (ع)را شنید[۳] البته به استثنا ((طرماح )) این شش نفر همگی در كربلا شهید شدند.
شـاهـد گـفـتـار ((مـجـمع بن عبداللّه )) نامه یزید به ((ابن زیاد))است كه در آن دستورمی دهد عطاهای سران واشراف كوفه را افزایش دهد: ((اما بعد, فزد اهل الكوفهٔ اهل السمع والطاعهٔ فی اعطیاتهم ماهٔ ماهٔ ))[۴] . ((عـطـایـای مردم كوفه را كه از حكومت , حرف شنوایی دارند ومطیع هستند,صدتا صدتا افزایش بده )).
●رشوه خواری
مـوضـوع رشـوه خواری از مسائلی است كه اسلام به شدت با آن مبارزه كرده به حدی كه رشوه در قضاوت را در حد كفر شمرده است : ((قال رسول اللّه (ص ): لعن اللّه الراشی والمرتشی والماشی بینهما)). عن ابی عبداللّه (ع) ((ان الرشا فی الحكم هو الكفر باللّه )). ((ایاكم والرشوهٔ فانها محض الكفر ولا یشم صاحب الرشوهٔ ریح الجنهٔ ))[۵] .
((رشـوه )), گاهی در امر قضایی پرداخت می گردد, گاهی برای انجام كاری خارج از نوبت داده مـی شود وگاهی هم برای خریدن افراد در حركتهای اجتماعی وسیاسی به كار میرود چنانچه در تاریخ نمونه های فراوانی دارد كه یكی از آنهارا نقل می نماییم .
● شهادت ناحق
روزی رسول خدا(ص ) در جمع همسرانش فرمود: ((می بینم یكی از شمارا به راه ناحقی می برند كه سـگهای منطقه ((حواب )) بر او عوعو می كنند)) سپس رو كرد به عایشه وفرمود: ((ایاك یا حمیرا ان تكونیها, تو آن زن نباشی )).
این خبر غیبی پیامبر(ص ) در حركت اصحاب جمل از مكه به طرف بصره محقق شد, هنگامی كه به منطقه ((حواب )) رسیدند وسگها عوعو كردند, شخصی ازمیان جمیعت گفت : ((لعن اللّه الحواب فما اكثر كلابها))! وقتی عایشه نام ((حواب )) راشنید,گفت : (ردونی , ردونی , مرا برگردانید, مرا برگردانید كه پیامبر(ص ) مرا از آمدن به چنین راهی , نهی فرموده است )). ((زبیر)) آمد وگفت : ((ما ازحواب چندین فرسخ گذشته ایم ))!!. ((عـایـشـه )) گـفـت : ((افـرادی را داری كـه شهادت بدهند اینجا حواب نیست تاخاطرم آسوده شود))؟!
زبیر, پنجاه نفررا با رشوه خرید وبرای آنان پولی قرارداد تا نزد عایشه قسم بخورند وشهادت بدهند كه اینجا ((حواب )) نیست , ((فكانت هذه اول شهادهٔ زور فی الاسلام ))[۶] . رشـوه , لـبـاسـهای مختلفی دارد, گاهی جهت جعل فضیلت برای افراد بی هویت وبی ریشه است وگـاهـی هـم برای سلب فضیلت از انسانهای پاك سرشت می باشد,چنانچه معاویه , هزار درهم به ((سـمـرهٔ بـن جـنـدب )) مـی دهـد تـا آیـه شـریـفـه : (ومن الناس من یشر ی نفسه ابتغا مرضات اللّه )[۷] را دربـاره ((ابـن مـلـجم )) روایت كند وآیه شریفه : (ومن الناس من یعجبك قوله فی الـحـیـاهٔ الـدنیا)[۸] را در حق امیرالمؤمنین (ع)نقل كند, ولی ((سمره )) به این مبلغ راضی نمی شود, معاویه رشوه را به چهار هزار درهم افزایش می دهد تا او بپذیرد[۹] .
آری , ایـن عـلاقـه بـه مـال دنـیـااسـت كـه بـرای آن , شـهـادت نـاحـق می دهند وفضیلتی را از امیرالمؤمنین (ع) سلب می كنند وگاهی هم اشراف كوفه را به جنگ حسین (ع)آماده می كنند وبه خاطر همین درهم ودیناراست كه به قول ((ابن عباس )) وقتی سكه زده شد, شیطان به آنها نگاهی كـرد وآنـهارا روی چشمانش گذاشت وسپس به سینه اش چسباند, آنگاه از روی خوشحالی فریاد كـشـید وگفت : ((شما نور چشم من ومیوه دل من هستید!
اگر انسانها فقط شمارا دوست بدارند كافی است وبرای من مهم نیست كه بت پرستی نكنند (زیرا شما بهترین بت هستید))). ((ا ن اول درهـم ودیـنـار ضـربا فی الارض نظر الیهما ابلیس فلما عاینهما اخذهمافوضعهما علی عـینیه ثم ضمهما الی صدره , ثم صرخ صرخهٔ ثم ضمهما الی صدره ثم قال : انتما قر هٔ عینی وثمرهٔ فؤادی ما ابالی من بنی آدم اذا احبوكما ان لا یعبدوا وثناحسبی من بنی آدم ان یحبكما))[۱۰] .
پی‌نوشتها:
۱) ((عـذیـب هـجـانـات )) وادی بنی تمیم وتا قادسیه شش میل فاصله دارد ووجه تسمیه آن ایـن اسـت كه اسبان ((نعمان بن منذر)) پادشاه حیره را در آنجا پرورش می دادند (مقتل الحسین , مقرم , ۲۲۰).
۲) طبری , ۵/۴۰۵ ـ حیاهٔ الحسین , ۳ / ۸۴.
۳) البدایهٔ والنهایهٔ , ۸/۱۷۳ ابصار, ۶۶ ـ ۸۵ مقتل الحسین , مقرم , ۲۲۱.
۴) حیاهٔ الحسین , ۳/۵۶ به نقل از انساب الاشراف .
۵) سفینه ((رشو)) بحار, ۱۰۴ / ۲۷۴.
۶) الحدید, ۹/۳۱۱.
۷) بقره / ۲۰۷.
۸) بقرهٔ / ۲۰۴.
۹) الحدید, ۴/۷۳ معجم رجال الحدیث , ۸/۳۰۶.
۱۰) تفسیر نمونه , ۲۷/۳۲۲.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید