پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


الماس خونین


الماس خونین
یك قطعه الماس نماد چیست؟ عشق، جذابیت یا ثروت؟ از نظر لئونارد دی‌كاپریو «الماس یكی از نمادهای جنگ است.» طی دهه‌های متمادی صنعت فیلمسازی، پیوندی ناگسستنی با تجارت الماس داشته و با نمایش دائمی این سنگ قیمتی بر پرده سینما، بر شیفتگان آن افزوده است.
الماس در فیلم‌ها بیشتر به صورت هدف غایی سرقت‌های مسلحانه یا جواهری درخشان و اغواكننده روی انگشتر ستارگان زن جوان نشان داده شده است. اما در آخرین فیلم دی‌كاپریو یكی از وجوه كمتر جذاب الماس مورد توجه قرار گرفته است. «الماس خونین» نمایشگر بی‌پروای حقایق تجارت «الماس‌های جنگی» در كشور جنگ‌زده سیرالئون است.
این فیلم با به تصویر كشیدن خشونت پشت پرده این تجارت غیرقانونی، كاملا به رابطه عاشقانه هالیوود با این سنگ درخشان پشت كرده است. سازندگان فیلم ابایی از نمایش خشونت نداشته‌اند. بسیاری از بازیگران فیلم را كودكان ناقص‌العضو تشكیل می‌دهند، كه قربانیان واقعی جنگ‌های داخلی سیرالئون هستند.
تصاویر دهشتناك فیلم از پشت‌پرده تجارت الماس‌های جنگی و انبوه كشتگان جنگ‌های داخلی نیز بر خشونت آن افزوده‌اند. در اوج داستان شاهدیم كه یكی از كارتل‌های بزرگ الماس موسوم به «وان در كاپ»، الماس‌های غارت شده در جنگ را از شورشی‌ها می‌خرد و به انبارهایش در اروپا می‌فرستد. آنان بدین طریق می‌خواهند برای مدتی الماس در بازار نایاب شود و بهای آن افزایش یابد. دی‌كاپریو می‌گوید: «این عین حقیقت جاری در آن دوره بود و هیچ اغراقی در كار نبوده است.» در خبرها آمده بود كه «انجمن جهانی الماس»، سازمانی كه بیش از چهل درصد الماس دنیا را تهیه می‌كند، از سازندگان فیلم شكایت كرده و تقاضای ۱۰ میلیون پوند خسارت كرده است. احتمالا آنان با این كار می‌خواهند با اصرار به مردم بقبولانند، تجارت الماس به نفع آفریقایی‌هاست.
این افراد به كلی منكر وجود چیزی به نام تجارت الماس‌های «خونین» یا «جنگی» ـ جواهراتی كه در زمان جنگ از كشوری قاچاق می‌شوند تا صرف خرید تجهیزات نظامی بیشتر شوند ـ هستند. واكنش سریع این انجمن، همزمان با تلاش برای تنظیم قانونی موسوم به «معاهده كیمبرلی» شد. بر طبق این قانون كشورهای صادركننده الماس باید گواهی كنند كه الماس‌های صادراتی‌شان از مناطق جنگی به دست نیامده است.
به اعتقاد دی‌كاپریو، این وقوع رخدادها نشان‌دهنده تاثیرگذاری پیام فیلم بوده است: «از نظر من واكنش صنعت الماس، علامت موفقیت فیلم است.» او با خوشحالی می‌افزاید: «اكنون معلوم می‌شود كه این فیلم چه تاثیر اجتماعی مهمی داشته است.» «الماس خونین» اثری منحصر به فرد در كارنامه كارگردانش ادوارد زوییك («افسانه‌های پاییزی»، «آخرین سامورایی») است؛ تریلری پرهزینه و مهیج كه وجدان انسان را نیز مورد قضاوت قرار می‌دهد.
دی‌كاپریو ایفاگر نقش «دنی آرچر» است؛ فردی كه از سوی قاچاقچیان الماس اجیر شده و به دنبال الماسی كمیاب و صورتی‌رنگ می‌گردد. جیمون هانسو نقش ماهیگیری را بازی می‌كند كه دنبال فرزند ربوده‌شده خود است و جنیفر كانلی در نقش خبرنگاری آرمان‌گرا ظاهر شده كه می‌خواهد حقایق پشت پرده صنعت الماس را برملا كند.
دی‌كاپریو می‌گوید: «آن‌چه بیش از همه مرا به هیجان می‌آورد، تلاش ادوارد برای ساخت فیلمی بود كه در عین سرگرم‌كننده بودن، پیچیده باشد و به مسائل مهم سیاسی نیز بپردازد.» این بازیگر كه از طرفدران سرسخت حقوق بشر و حفظ محیط زیست نیز هست، پس از مشاهده لوكیشن فیلم به شدت یكه خورده بود. به گفته دی‌كاپریو: «واقعا انقلابی در درونم به وجود آمد. به شدت متاثر شده بودم، اما نمی‌توانستم كمكی بكنم. دختر جوانی در فیلم بازی می‌كرد كه والدینش بر اثر ایدز درگذشته بودند. كودكانی مشابه او در یتیم‌خانه‌ها زیاد بودند.» او می‌افزاید: «با وجود این بیش از همه تحت تاثیر مردمی قرار گرفتم كه پس از تحمل آن همه مصائب دوباره روحیه خود را بازیافته بودند.
برایم بسیار جالب بود كه آنان به رغم تمام بلاهایی كه بر سرشان رفته است، می‌توانند به معنای واقعی كلمه شاد باشند.» دی‌كاپریو تنها دوست ندارد عده زیادی به تماشای «الماس خونین» بنشینند، بلكه مایل است این فیلم باعث افزایش آگاهی عمومی نسبت به جواهراتی جنگی نیز بشود. «فكر می‌كنم اگر مردم پیام فیلم را به درستی درك كنند، از این پس با دقت بیشتری اقدام به خرید الماس می‌كنند.»
دی‌كاپریو می‌افزاید: «من و خانواده‌ام، همچنین بسیاری از دوستانم به شدت تحت تاثیر فیلم قرار گرفتیم. آنان بسیار متحیر شدند، چرا كه تاكنون چیزی درباره جنگ‌سالارانی كه سرمایه‌شان را از قاچاق الماس تهیه می‌كنند، سربازان كم‌سن و سال و كشته‌های میلیونی جنگ‌های داخلی آفریقا نمی‌دانستند. مسلما اگر روزی خواستم الماسی بخرم، تا ثابت نشود كه آن سنگ جواهر جنگی نیست، دست به این كار نخواهم زد.» دی‌كاپریو ۳۲ ساله، راه درازی را از ۱۹۹۷ (سالی كه با «تایتانیك» تبدیل به ستاره‌ای جهانی شد) تاكنون پیموده است.
اكنون حدود دو سال است كه او دیگر دست از ایفای نقش مردان جوان و جذاب برداشته و به بازیگری جدی‌تر بدل شده است. او در سال ۲۰۰۵ به خاطر ایفای نقش هوارد هیوز در «هوانورد» (مارتین اسكورسیزی) برای نخستین بار نامزد اسكار بهترین بازیگر مرد نقش اصلی شد. سال ۲۰۰۵ نیز شاهد بازی خوب او در «مردگان»، ساخته دیگری از اسكورسیزی، بودیم.
او به خاطر این فیلم و همچنین «الماس خونین» نامزد گلدن گلوب بود و از هم‌اكنون او را باید یكی از مدعیان اسكار سال جاری دانست.
دی‌كاپریو در تهیه‌كنندگی نیز دستی دارد و هم‌اكنون درگیر تولید پروژه‌های متعددی است، كه در میان آنها چند فیلم زندگی‌نامه‌ای درباره تیموتی لیری، تئودور روزولت و تئودور هال (نابغه جوان فیزیك اتمی كه برای شوروی نیز جاسوسی می‌كرد) به چشم می‌خورند. اما شاید جالب‌ترین پروژه دی‌كاپریو، مستندی به نام «ساعت یازدهم» است كه آخرین مراحل تولید خود را سپری می‌كند. این فیلم به بررسی وضعیت محیط زیست جهانی می‌پردازد و همچنین راه‌حل‌هایی برای بازگرداندن اكوسیستم زمین به وضعیت اولیه خود ارائه می‌دهد. دی‌كاپریو كه خود نویسنده، كارگردان، تهیه‌كننده و راوی فیلم است، توانسته افرادی چون استفن هاوكینگ و میخائیل گورباچف را راضی به حضور در برابر دوربینش كند.
او در این باره می‌گوید: «نیت اصلی‌ام یافتن جایگزینی برای فیلم‌های معمول استودیویی بود. دوست دارم فیلم‌های بیشتری ساخته شوند كه علاوه بر سرگرم‌كننده بودن، حاوی پیامی سیاسی یا اجتماعی نیز باشند.» و سپس می‌افزاید: «اما می‌دانم این روزها یافتن فیلمنامه‌ای خوب و همچنین ساختن فیلمی خوب، چقدر كار سختی است.»
جان هیكاك
مترجم: حامد اناری
منبع: دیلی تلگراف، ۱۳ ژانویه
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید