جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

انسان تک ساحتی


انسان تک ساحتی
● دیدگاه آسیب شناسانه مرتضی زاهدی برنظام تعلیم و تربیت در ایران
با گذشت نزدیك به ۳ دهه از حیات تكاملی انقلاب اسلامی به عنوان جریانی زنده و پویا، امروز می توان تمامی تكاپوهای جامعه ایرانی برای شدن را، كه بر مدار هویت دینی و ملی ایرانیان می چرخد، در دل گفتمان انقلاب اسلامی مردم ایران معنا كرد. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی به عنوان نقطه عطف سیر تاریخی ایرانیان برای رسیدن به مقصد و مقصود تمدن اسلامی ایرانی، برای تفسیر تمام تكاپوهای ایرانیان در مسیر شدن، رساترین كلام است.
جوهره این حركت رو به تكامل كه با جان اهالی علم و فضیلت این آب و خاك آمیخته است، این امكان را فراهم می آورد كه متناسب با مقتضیات زمان و با نظربه انتظارات جامعه آرمانی، آسیب ها و موانع راه آشكار شود و چاره جویی برای رفع آنها مورد مطالبه قرار گیرد.
بر همین اساس، نگاه آسیب شناسانه به سیر یادشده، ضمن آن كه ناهمسازی میان ساختارهای موجود كنونی و اهداف و كاركردهای مورد انتظار جامعه آرمانی را به روشنی مشخص می كند و اصلاح و یا ایجاد ساختارهایی هماهنگ با آرمان های ترسیم شده را ضروری می داند، مؤید این مطلب است كه انقلاب اسلامی اگرچه از سرمایه محتوایی بس غنی و استواری برخوردار است - كه البته آن هم نیازمند به تدوین تئوری و الگو است - اما در ایجاد ساختارهای نوین و یا اصلاح ساختارهای پیشین به گونه ای متناسب با آن محتوا، هنوز در ابتدای راه است. از جمله مواردی كه به خاطر وجود ناسازه محتوا و ساختار، امكان رشد و بالندگی در آن آنچنان كه باید دیده نمی شود و سالیانی است كه اندیشمندان، دانشگاهیان، اهالی قلم و اصحاب رسانه و سایر دلسوزان فكر و فرهنگ در میهن اسلامی ما خواستار توجه و تحول جدی در آن هستند، نظام تعلیم و تربیت در كشور است كه به حق باید آن را زیربنای هر رشد و توسعه موزون و پایداری دانست.
رهبر معظم انقلاب در این باره می فرمایند: «... در رابطه با مسأله نوسازی نظام آموزش و تصحیح مدل قدیمی رایج در كشور،... بالاخره ما باید از یك مقطعی شروع كنیم و این شیوه قدیمی شصت سال پیش را كه همچنان حاكم بر كشور است، تبدیل و تصحیح كنیم، یا باید آن را به طور كلی تغییر بدهیم یا به صورت تدریجی تغییر بدهیم.»
ضعف نظام آموزشی كنونی در ایران و سایر جوامع اسلامی كه برپایه شناخت تك ساحتی مكاتب غربی از انسان بنا شده است، از سال ها پیش آگاهان عرصه تعلیم و تربیت را بر آن داشته است تا ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به ناتوانی این نظام در شكوفا كردن استعدادهای بالقوه روحی و روانی انسان و تربیت و پرورش انسان های رو به تعالی و كمال، ناسازگاری مبانی و ساختارهای فعلی تعلیم و تربیت با هویت دینی و ملی و اتكای صرف راهبردهای آموزشی بر حافظه و محصور بودن آنها در دایره تنگ و تاریك ادراكات حسی و نیز غفلت از نیروهای برتر انسانی همچون عقل، تفكر، عاطفه و اراده را به عنوان عوامل اصلی این ضعف و ناتوانی موردتوجه قرار دهند.
اگرچه این هشدارها در مواردی، برخی تحولات و اجرای بعضی طرح های علمی و عملی را در پی داشته است، ولی گذشت زمان ثابت كرده است كه دوای درد تعلیم و تربیت در ایران را نمی توان در طرح هایی مانند «تیمز» و یا نسخه های تجویز شده از سوی سازمان هایی مانند یونسكو، یونیسف ویا مراكز علمی و تحقیقاتی آمریكایی و اروپایی جست وجو كرد. چون مشكل اساسی تعلیم و تربیت در كشورما نه ضعف در ریاضیات یا فقدان برنامه هایی همچون مشق دموكراسی كه بیگانگی ساختارها و روش های تعلیم و تربیت با مبانی و منابع مندرج در متن دین و نیز عدم انطباق آنها با انتظارات و ملزومات فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی است.
از این رو، اكنون پس از تجربه و آزمون كردن تمامی طرح های یاد شده، اگر معتقد باشیم تداوم این تجربه ها هیچ گرهی ازكار بسته آموزش و پرورش ما باز نمی كند، به خطا نرفته ایم. «پس چاره ای باید اندیشید».
دكتر مرتضی زاهدی یكی از اندیشمندان عرصه تعلیم و تربیت در كشور است كه با تكیه بر تجربیات ارزشمند اجرایی و علمی - پژوهشی خود در زمینه مسائل مربوط به آموزش و پرورش (از زمان دولت شهید رجایی تاكنون) نتایج تحقیقات خود را در كتابی با عنوان «نظریه تعلیم و تربیت در اسلام» گردآورده است. وی با آسیب شناسی نظام آموزشی فعلی در كشور كوشیده است با استخراج مبانی تعلیم و تربیت اسلامی از متن آیات و روایات و نیز معرفی ساختارهایی متناسب با آنها، بدیلی را برای نظام آموزشی كنونی در كشور ارائه دهد.
مهمترین نقدی كه به اعتقاد دكتر زاهدی متوجه نظام فعلی تعلیم و تربیت در كشور است، به عدم شناخت صحیح و همه جانبه از انسان و استعدادهای روحی و روانی او مربوط می شود. وی با تمسك به آیه شریفه «ولما بلغ اشده و استوی، آتیناه حكماً و علماً» (۱) و با این توضیح كه قرآن كریم در این آیه شرط تعادل و مسوی بودن انسان و دستیابی او به حكمت و علم را، بلوغ و كمال شدائد قوای انسان می داند، معتقد است كه نظام آموزشی فعلی به دلیل غفلت و حتی بی خبری از استعدادهای درونی انسان در انتقال مفاهیم عقلانی و وحیانی و ارزشی به انسان ناكارآمد است و به همین خاطر قادر نیست انسان را با ارزش های درونی خود و بایدها و نبایدها و هدایت ها آشنا كند و به تبع آن نمی تواند انسان را از گمراهی ها و تردیدها و اوهام و فلسفه های پوچ گرا مصون نگاه دارد. نظام آموزشی در چنین شرایطی حتی در سطوح عالی علمی متولی پرورش دانش پژوهانی می شودكه بیش از پیش خود را مقهور عظمت و قدرت علمی غرب می دانند.
حال چگونه باید نظام آموزشی كنونی را از حافظه محوری نجات بخشید و آن را براساس پرورش عقل و تفكر اصلاح كرد؟
چگونه باید موجبات رهایی علوم از وابستگی به غرب را فراهم آورد، در حالی كه تمامی كتاب های درسی و علمی و تمام اركان و محتوای علمی نظام كنونی چه در مدرسه و چه در دانشگاه با روش های مختلف به دانش آموزان و دانشجویان تفهیم می كند كه جهان سكولار مجمع تمامی دستاوردهای علمی بشر است و مسلمانان را چاره ای جز ترجمه دستاوردهای غربی نیست.
زاهدی با طرح این سؤال كه آیا نظام كنونی آموزشی در مدرسه و دانشگاه، عقل و شاخص های تفكر عقلانی را می شناسند تا بتوانند برای پرورش انسان های عاقل برنامه ریزی كند و آیا عواطف عالی انسانی و تفاوت آنها با احساسات غریزی در این نظام مجالی برای شناخته شدن دارند، ضرورت بازنگری در نظام آموزشی را به علت غفلت از عظیم ترین سرمایه های انسانی آشكار می كند و سپس ویژگی ها و امتیازات تعلیم و تربیت اسلامی را این چنین برمی شمرد:
۱) تعلیم و تربیت اسلامی عقل را تعریف، شاخص های عقلانیت را ارائه و شیوه های تربیت و پرورش عقل را مشخص می كند.
۲) تفكر را به عنوان اساس رشد در حیات انسانی معرفی و شاخص های تفكر سازنده و صحیح را تبیین می كند و تفكر صحیح را توسعه و تعمیق می بخشد.
۳) با ارائه تعریف علمی از عواطف عالی انسانی و بازشناختن آن از احساسات غریزی و حیوانی، معیارهای تربیت و پرورش صحیح آن را بیان می كند و بدین ترتیب موجبات معطر شدن حیات اجتماعی انسان به عطر عواطف عالی انسانی را فراهم می آورد.
۴) معرفت و علم را به شعور و بصیرت و نورانیت در وجود انسان تبدیل می كند.
۵) تعلیم و تربیت اسلامی با روش صحیح و خاص خود انسان را به گونه ای تربیت می كند كه بتواند یقینیات و حقایق را از اوهام و اندیشه های سست بنیاد تمیز دهد و مسیر روشن و قابل اعتمادی را برای پیمودن در زندگی فردی و اجتماعی انتخاب كند.
۶) از طریق توجه به دستگاه ادراكات عالی انسانی و پرورش آنها، انسان را در ادراك مفاهیم عقلانی و وحیانی توانا می سازد و بدین وسیله انسان را با عوالم بس فراخ تر، كامل تر، پیچیده تر و ماندگارتر از دنیای محسوسات آشنا می كند و شیوه های بهره مندی از آن عوالم عالی را به او می آموزد.
۷) انسان را قادر می كند تا با تكیه بر رهنمودهای عقل و از راه مهارت در خردورزی و بهره مندی از عقلانیت به هدایت خود و جامعه اش قیام كند.
دكتر زاهدی ضمن آن كه در كتاب خود به توضیح و تبیین مشروح نظریات اسلامی در باب تعلیم و تربیت مانند (نظریات مربوط به شناخت عقل، تفكر، عاطفه، قلب، اراده، علم، بلوغ و... و كیفیت و ماهیت آنها) و ارائه راهكارهای اجرایی برای آنها می پردازد، معتقد است از آنجا كه اسلام و معارف اسلامی و تعلیم و تربیت اسلامی از آبشخور معارف وحیانی و الهی سیراب می شوند، نسبت به انسان و نیازهای او از شناخت و دركی بسیار كامل تر از آنچه در نزد سایر مكاتب تربیتی جهان - كه ساخته ذهن بشرند - برخوردارند بنابراین حتی اگر استقرار تعلیم و تربیت اسلامی، دستور مؤكد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مطالبه امام راحل رحمت الله علیه و رهبر معظم انقلاب درخصوص اسلامی شدن تعلیم و تربیت در دانشگاه ها و مدارس و نیاز مبرم و اساسی برای ظهور تمدن اسلامی ایرانی هم نبود تنها به دلیل وجود امتیازات فوق العاده ای كه تعلیم و تربیت اسلامی نسبت به آموزش به سبك غربی داردو تنها به دلیل ضرورت تربیت و پرورش صحیح فرزندان این مرز و بوم باید تعلیم و تربیت اسلامی، محور اندیشه ها و مفاهیم علمی در آموزش و پرورش و دانشگاه ها قرار گیرد.
۱- و چون شدائد قوای او به بلوغ رسید و توانایی های او متعادل (و هماهنگ با هستی و آماده برای استفاده از اسرار و قوانین هستی) شد، حكمت و علم به او بخشیدیم (توانایی درك حكمت و علم و فهم و بهره مندی از قوانین حاكم بر هستی به او عطا كردیم.)
علیرضا حسین زاده
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید