شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

شیوه‌های دستکاری رسانه‌ها در تحلیل و خبر


شیوه‌های دستکاری رسانه‌ها در تحلیل و خبر
در این مقاله كه از كتاب «۲۰ سال اخبار سانسور شده» اقتباس شده است، نویسنده معتقد است كه در كنار پذیرش وجود اشتباهاتی ناخواسته در انعكاس اخبار و گزارش‌ها و تحلیل‌های رسانه‌ای، باید پذیرفت كه رسانه‌های تحت مالكیت ابر شركت‌های تجاری، همواره با انعكاس یك سویه و جهت‌دار مطالب خود به نفع ابر شركت‌ها، ابر قدرت‌ها، احزاب حاكم و ثروتمندان، عامدانه به تحریف و سانسور می‌پردازند. همچنین نادیده گرفتن بسیاری از وقایع ناگوار تاریخی و یا بزرگ جلوه دادن حوادثی كوچك، دروغ‌گویی، ارائه اظهارات مسئولان دولتی بدون بررسی‌های لازم و در نهایت، نادیده گرفتن جریان‌های فكری اقلیت، روش‌های مرسومی است كه رسانه‌ها برای دستیابی به اهداف پشت پرده خویش انجام می‌دهند.
ما در صنایع رسانه‌ای خود به مردم می‌گوییم كه اشتباه در ارائه اخبار، غیرقابل اجتناب است. لذا گفته می‌شود كه همه تحریفات و اشتباهات موجود در اخبار، به دلیل كمبود وقت، قضاوت نادرست نیروهای انسانی، محدودیت زمانی و مكانی ارائه اخبار، محدودیت‌های بودجه‌ای و مشكلات ناشی از مختصر نمودن یك اتفاق پیچیده در قالب یك گزارش فشرده، روی می‌دهند. به علاوه، هیچ یك از سیستم‌های ارتباطی نمی‌تواند هر چیزی را گزارش دهد. گزینش از نیازمندی‌های حرفه ماست و افرادی از جامعه نیز مسلماً از این وضعیت رضایت نخواهند داشت.
من موافقم كه این مشكلات در حوزه رسانه‌ها وجود دارد، اما معتقدم كه ارائه نادرست بسیاری از اخبار را نمی‌توان نتیجه اشتباهات ناخواسته و مشكلات ناشی از تولید همه روزه خبر در رسانه‌ها دانست. البته درست است كه رسانه‌ها باید انتخابگر باشند، اما این گزینش باید براساس چه اصولی صورت گیرد؟ اشتباهات رسانه‌ها به صورت تصادفی روی نمی‌دهند، بلكه معمولاً در یك جریان مشخص، بارها و بارها تكرار می‌گردند. توجه به خواسته‌های مدیران در برابر كارگران، ابر شركت‌ها در برابر منتقدان این شركت‌ها، سفیدپوستان مرفه در برابر فقرای سیاه، مسئولان دولتی در برابر اعتراض‌كنندگان، انحصارگران دو قطب سیاسی در برابر اقلیت جناح سوم، خصوصی‌سازی و اصلاحات بازار آزاد در برابر توسعه بخش عمومی، سلطه ایالات متحده در جهان سوم در برابر تغییرات اجتماعی مردم و یا انقلاب‌ها، سیاست‌های امنیت ملی در برابر منتقدان این سیاست و بالاخره چهره‌های شناخته شده و روزنامه‌نگاران محافظه‌كار در برابر افراد ترقی‌خواه اصلاح‌طلب، همواره در رسانه‌ها تكرار می‌شود.
وجود این انحرافات و جانبداری‌ها در رسانه‌های مهم دنیا، نشانگر یك تفكر حاكم است كه در آن به ندرت كاری انجام می‌شود كه احتمالاً موجب ایجاد نارضایتی در میان صاحبان قدرت‌های سیاسی و اقتصادی، به ویژه صاحبان رسانه‌ها و یا شركت‌ها و مؤسساتی كه تبلیغ خود را به آن شبكه ارائه می‌دهند، گردد. در ادامه بحث، ما به شرحی مختصر از روش‌هایی كه در آن‌ها این انحرافات یكپارچه شده و ارائه می‌گردد، می‌پردازیم:
● حذف و پنهان‌كاری
شناخته شده‌ترین فرم ارائه ناصحیح اخبار، حذف آن است. گاهی اوقات، این اقدام نه تنها با حذف جزییات یك خبر كه با نادیده گرفتن كل آن صورت می‌گیرد؛ حتی اگر آن اتفاق، بسیار مهم باشد. همان‌طور كه اشاره شده، وقایعی كه ممكن است تا حدی اندك نیز منافع قدرت‌ها را تحت تأثیر خویش قرار دهد، هرگز انتشار نخواهند یافت. لذا خبر مربوط به مسمویت چند نفر به وسیله داروهای «تیلنول» دستكاری شده توسط یك فرد دیوانه، به عنوان یك خبر مهم تلقی می‌گردد، اما وقایعی بسیار مهم‌تر نظیر مسمویت ریوی صدها كارگر كارخانه در واحدهای تولید مواد شیمیایی، برای چند دهه مسكوت گذاشته می‌شود؛ زیرا انتشار این خبر ممكن است منافع صاحبان كارخانه‌ها و صنایع بزرگ را دچار چالش نماید.
ما از رسانه‌های خود اخبار و گزارش‌های فراوانی در مورد سركوب‌های سیاسی انجام شده توسط دولت‌هایی نظیر كوبا می‌شنویم (هرچند در گزارش رسمی دولت ایالات متحده عنوان گردیده بود كه تنها ۶ زندانی سیاسی در كوبا نگهداری می‌شوند) اما تقریباً هیچ‌گاه خبری در مورد فجایع صورت گرفته توسط دولت‌های راستگرای تحت حمایت ایالات متحده در تركیه، اندونزی، عربستان سعودی، مراكش، السالوادور، گواتمالا و بسیاری نقاط دیگر، در رسانه‌های ما انعكاس نمی‌یابد.
در اغلب موارد، رسانه‌ها وقایع و اتفاقات مهم را (برخلاف رویدادهای جنجال برانگیز) نادیده گرفته و یا كم‌اهمیت جلوه می‌دهند. لذا در سال ۱۹۶۵ میلادی، ارتش اندونزی كه از سوی نیروهای نظامی ایالات متحده و سازمان سیا، آموزش، تجهیز، راهنمایی و تأمین مالی شده بود، با سرنگونی دولت رئیس‌جمهور احمد سوكارنو و نابودی حزب كمونیست اندونزی و حامیانش، حدود نیم میلیون نفر از شهروندان اندونزی را قتل‌عام نمود (برخی از تخمین‌ها، رقم واقعی را بیش از یك میلیون نفر نشان می‌دهد) كه می‌توان آن را از بزرگ‌ترین قتل عام‌های سیاسی دانست. همچنین ژنرال‌های ارتش، صدها بیمارستان، كتابخانه، مدرسه و مركز اجتماعی را كه از سوی كمونیست‌ها دایر شده بود، ویران نمودند. در اینجا تنها به یك واقعه مهم از میان چند اتفاق مشابه اشاره شد، اما جالب است بدانید كه مجله تایم سه ماه و روزنامه نیویورك تایمز دو ماه پس از این ماجرا، نسبت به ارائه اخبار و گزارش‌هایی از این قتل‌عام، اقدام نمودند؛ هر چند در مطالب ارائه شده خود، دقت نظامیان اندونزیایی ستوده شده بود.
● دروغ‌ها، رك‌گویی و تكرار
از آنجا كه حذف یك خبر، نشانگر یك گونه پنهان‌كاری است، رسانه‌ها متوسل به ارائه دروغ‌های آشكار می‌گردند. مثلاً در یك دوره زمانی چهل ساله، سازمان سیا با قاچاقچیان مواد مخدر در ایتالیا، فرانسه، هند و چین، افغانستان و مناطق جنوبی و مركزی قاره آمریكا، همكاری می‌كرد. بیشتر این فعالیت‌ها مورد تأیید مأموران تحقیق كنگره آمریكا قرار گرفته و مردم آمریكا نیز از این فعالیت‌ها آگاهند، اما به نظر می‌رسد كه رسانه‌ها هیچ چیزی در این مورد نشنیده‌اند.
در آگوست ۱۹۹۶ میلادی، هنگامی كه نشریه «مركوری نوز» مطالب كاملی در مورد همكاری سازمان سیا با شورشیان «كنترا» جهت قاچاق «كراك» منتشر نمود، رسانه‌های مهم تلاش كردند كه در ابتدا این اخبار را نادیده بگیرند، اما پس از فاش شدن این اطلاعات در سراسر دنیا و همچنین شبكه اینترنت، نادیده انگاری این مطالب غیرممكن بود، لذا رسانه‌های مهم آمریكا تلاش كردند كه به مطالب این نشریه حمله ببرند؛ لذا با انتشار مقالاتی در واشنگتن پست و نیویورك تایمز و همچنین گزارش‌هایی در شبكه‌های تلویزیونی، اعلام كردند كه هیچ مدركی در مورد این همكاری وجود ندارد و از نشریه مركوری نیوز نیز به دلیل انتشار این مطالب دروغ انتقاد كردند. اما در واقع، مطالب نشریه مركوری نیوز به دنبال یك سال بررسی و تحقیق همه‌جانبه در این رابطه تهیه شده بود و در آن عوامل سیا و همچنین توزیع‌كنندگان معرفی شده بودند. با انتشار این مطالب در شبكه اینترنت، اسناد بیشتر و كامل كننده‌تری نیز به اطلاعات قبلی اضافه گردید، اما رسانه‌های مهم و پرمخاطب، همچنان با عدم توجه به این اسناد، اعلام می‌كردند كه هیچ دلیلی برای اثبات این ادعاها وجود ندارد.
● برچسب‌زنی
نظیر همه تبلیغاتچی‌ها، افراد شاغل در رسانه‌ها تلاش می‌كنند كه درك ما را از یك موضوع با برچسبی مثبت یا منفی، تغییر دهند. بعضی از این برچسب‌های مثبت عبارتند از: «ثبات»، «رهبری قاطع ریاست جمهور»، «یك دفاع قدرتمند» و «یك اقتصاد سالم». اما در واقع چه كسی خواهان بی‌ثباتی، رئیس‌جمهوری ضعیف، دفاع نظامی كم‌توان و یك اقتصاد ناسالم است؟
این برچسب‌ها، موضوعات را توصیف می‌كنند؛ لذا بدون ارتباط همه‌جانبه و صحیح با موضوعات، این برچسب‌ها ما را به نتیجه متفاوتی رهنمون می‌كنند.
از سوی دیگر، تعدادی از برچسب‌های منفی عبارتند از: «چریك‌های چپ‌گرا»، «تروریست‌ها مسلمان»، «تئوری‌های توطئه»، «باندهای درون شهری» و «آشوبگران شهری». این برچسب‌ها نیز به ندرت در یك گستره بزرگ‌تر از رابطه و موضوعات به كار می‌روند. همچنین اكثر رسانه‌ها به صورتی نادرست و ساده‌انگارانه با برچسب «رسانه‌های لیبرال» از سوی صدها سرمقاله‌نویس و نویسنده محافظه‌كار شاغل در رسانه‌ها روبه‌رو می‌شوند.
● پذیرش بی‌چون و چرای اظهارات دیگران
یكی از روش‌های دیگر دروغگویی نیز، پذیرش گفته‌های دروغ مسئولان رسمی و دولتی است كه رسانه‌ها بدون تحقیق و بررسی لازم، این اخبار و گفته‌ها را انتظار می‌دهند. مثلاً در اوایل دهه ۵۰ میلادی، رسانه‌ها این شیوه دروغ‌گویی را در مورد سناتور ژوزف مك كارتی انجام دادند. در آن دوره چهار ساله، وی اظهارات خود را از طریق رسانه‌ها به جامعه انتقال می‌داد؛ تا اینكه به جرم خیانت به ایالات متحده و توطئه‌چینی با استفاده از ترویج اندیشه‌های كمونیستی، محاكمه و محكوم گردید. در آن دوره، رسانه‌های آمریكایی ی اظهارات این سناتور را بدون هیچ‌گونه بررسی و تحقیقی انتشار می‌دادند.
البته این شیوه تقریباً در همه بخش‌های داخلی و خارجی وجود دارد تا آنجا كه روزنامه‌نگاران را «تندنویسان قدرت» نامیده‌اند. البته فعالان امور رسانه‌ها می‌گویند كه ما نمی‌توانیم تفكرات و اندیشه‌های خود را در گزارش‌های خود دخالت دهیم، اما در واقع، هیچ‌كس از آنان چنین نمی‌خواهد. انتقاد من از كارهایی است كه آنان هم اینك انجام می‌دهند. زیرا رسانه‌ها تفكراتی همسو با منافع مسئولان خود و همچنین مقامات رسمی حاكم پیدا نموده‌اند. هر چند آنان نام این طرز فعالیت خود را «هدفمندی» بگذارند.
● فقدان تعادل در ارائه نظرات
براساس آثار ارائه شده در مورد روزنامه‌نگاری مناسب، مطبوعات باید با ایجاد ارتباط با منابع مختلف، به بهترین جمع‌بندی و تحلیل ممكن دست یابند. اما در واقع، به ندرت هر دو جنبه یك خبر، اهمیتی برابر دارند.
به عنوان مثال، رسانه‌های ما در مورد مسئولان راست‌گرا همواره از مصاحبه‌های اختصاصی و یك طرفه بهره می‌جویند ولی در مقابل اندیشه‌های چپ‌گرا و رادیكال، یا این جریانات را نادیده گرفته و یا به آن‌ها توجهی نمی‌كنند.
مثلاً در سال‌های دهه ۸۰ میلادی، در گفت و گوها و میزگردهای تلویزیونی، بارها جلساتی در میان «كارشناسان» با موضوع حفظ مقدار بودجه كنونی نظامی ایالات متحده و یا افزایش آن برگزار گردید، اما هیچ‌گاه ما شاهد بیان نظرات افرادی كه خواهان كاهش این بودجه باشند، نبودیم.
● شكل دادن به اخبار رسانه
مؤثرترین شیوه تبلیغات، شیوه‌ای است كه براساس آن، با استفاده از شكل‌دهی اخبار و نه دروغ‌گویی، به بیان مطالب در رسانه‌ها پرداخته می‌شود. در این شیوه، با تغییر و انحراف واقعیت و بدون گسستن اجزای آن، به همراه تأكید نمودن و استفاده از شاخ و برگ‌دهی اضافی، رسانه‌ها می‌توانند بدون دور شدن از واقعیت ظاهری آنچه روی داده است و عدم ارائه تصویری نادرست، اخبار و گزارش‌های دلخواه خویش را برای مخاطبان انتشار دهند. برای استفاده از این روش می‌توان با تغییر در چگونگی ارائه خبرها و تحلیل‌های یك واقعه، جایگاه ارائه آن در صفحه (بالا، وسط، پایین و یا در سایر صفحات و بخش‌ها)، لحن خواندن یك خبر (به صورتی موافق با مفاد آن و یا به گونه‌ای تحقیرآمیز)، تیتر و تصاویر انتخاب شده و در نهایت، در مورد رسانه‌های تصویری، با استفاده از جلوه‌های ویژه صوتی و تصویری، به اهداف موردنظر دست یافت.
گویندگان اخبار با شاخ و برگ دادن اضافی به اخبار و تحلیل‌های ارائه شده خود، به دنبال اهداف خویش هستند. همچنین با در نظر گرفتن تمهیداتی، خبرهای آنان می‌تواند در نظر مخاطبان دگرگون جلوه كند. از سوی دیگر، كارشناسان تحلیلگر شبكه‌های تلویزیونی و نویسندگان روزنامه‌ها نیز با تحت تأثیر قرار دادن اخبار و گزارش‌ها و تحلیل‌های منتشر شده از سوی رسانه‌های خود و عبارت‌هایی جهت‌دار به سؤالاتی نظیر «این شرایط چه پایانی خواهد یافت؟»، «تنها زمان به این سؤال پاسخ خواهد داد»، و «هیچ‌كس نمی‌تواند با اطمینان پاسخی دهد»، استراتژی‌های رسانه‌ای خویش را پی می‌گیرند.
در پایان باید تأكید نمود كه ما انسانیت و دموكراسی خویش را از دست نخواهیم داد، مگر اینكه با بهره‌گیری از روش‌های مختلف دستكاری در رسانه‌ها، پرسش‌هایی اساسی را در این حیطه به وجود آوریم. به هر ترتیب، رسانه‌های ایالات متحده در مسیری حركت می‌كنند كه تنهاتضمین‌كننده حیات ابرشركت‌های بزرگ این كشورند. این رسانه‌ها حتی چگونه فكركردن و به چه فكركردن را بر ما تحمیل می‌كنند تا ما فرصتی برای اندیشیدن به خود و برای خود نداشته باشیم. هنگامی كه ما دریابیم، انتخاب اخبار از سوی رسانه‌ها، تأمین كننده منافع، جایگاه و ثروت قدرتمندان است، باید بپذیریم كه جامعه از جامعه‌ای لیبرال به سوی جامعه‌ای محافظه‌كار حركت نموده و آنان همه توانایی‌ها و مهارت‌های خود را در این بخش مصروف می‌نمایند.
نویسنده: میشل پارنتی
منبع: WWW.thirdworldtraveler.com
پی‌نوشت:
۱- Michael Parenti میشل پارنتی دارای دكترای علوم سیاسی از دانشگاه «یال» می باشد؛ وی نویسنده سیزده كتاب مختلف است. «دموكراسی برگزیدگان»، «قدرت و بی‌قدرتی»، «سیاست‌های فراسوی سرگرمی» و «حقایق كثیف» از كتاب‌های اوست.
منبع: ماهنامه سیاحت غرب
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید