چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

دوست ما صدام


دوست ما صدام
اگر دریك قهوه خانه مركز سابق بغداد، از مشتریان درباره محاكمه صدام حسین رئیس جمهوری سابق، پرسش نمائید، ابتدا با قیافه ای جدی جنایات دیكتاتور یا لزوم چنین محاكمه ای را یادآور میشوند. سپس ، پس از ادای چند جمله، همگی لبخندزده و به جای دیگری خیره میشوند، گوئی محاكمه به هیچ نتیجه جدی نخواهد انجامید. همه معتقدند كه ایالات متحده بر دادگاهی كه دیكتاتور پیشین را محاكمه خواهد كرد، مسلط بوده و هیچ بیگانه ای در آن متهم نخواهد شد. یك استاد دانشگاه می گوید: « این دادگاه هرگز روابط صدام با كشورهای خارجی را بررسی نخواهد كرد». مهندسی می افزاید:«این امر، از مسائل زیادی پرده برخواهدداشت كه به سود منافع غرب نیست.»
پیش از این ، وزارت خارجهء آمریكا كه نقش كلیدی در ایجاد این دادگاه دارد، با شریف بصیونی كارشناس قضائی آمریكائی نیز مشورت كرده است. او می گوید :«همه تدابیر به كار رفته تا دادگاهی تشكیل شود كه قضات مستقل نبوده و بر عكس، دقیقا زیر كنترل باشند؛ منظور من از كنترل این است كه سازمان دهندگان این دادگاه باید مطمئن باشند كه ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی مورد اتهام قرار نخواهندگرفت. حتا مقررات دادگاه چنان خواهد بود كه ایالات متحده و دیگر كشورها كاملا از اتهامات مبرا بمانند. بدین ترتیب ، این محاكمه، ناقص و غیرعادلانه خواهد بود. و این یعنی انتقام فاتح.»
در حقیقت، برنامه ریزان آمریكائی و عراقی این محاكمه، تصمیم گرفته اند كه دادگاه ویژه ای كه جنایات صدام حسین را داوری خواهدكرد، قادر به متهم ساختن هیچ خارجی به جرم همدستی نباشد. در حالی كه تاریخ چهل سال گذشته مملو از نمونه هائی است كه درآن غیر عراقی ها، ازجمله پنج رئیس جمهوری آمریكا، دست كم سه رئیس جمهوری فرانسه، چندین نخست وزیر بریتانیا و شماری از مؤسسات غربی همدست و حتا گاهی شریك جرم جنایات رژیم بعثی عراق بودند.
واشینگتن، پشتیبانی از كشتار در عراق را در زمان ریاست جمهوری جان اف كندی آغاز كرد. در سال ۱۹۶۳، ایالات متحده كه از نزدیكی پرزیدنت عبدالكریم قاسم با مسكو و تهدید ملی شدن نفت نگران بود،تصمیم به مداخله گرفت. در ۸ فوریه ۱۹۶۳، آمریكا از كودتای حزب فوق العاده ضدكمونیست بعث پشتیبانی نمود. جیمز آكینز كه بلافاصله پس از كودتا به سفارت ایالات متحده در بغداد منصوب شده بود، میگوید : « ما به بعثی ها پول، پول بسیار زیاد و تجهیزات میدادیم. این امر آشكارا اعلام نشد ولی بسیاری از ما، آنرا می دانستیم.»
پس از تیرباران قاسم، بعثی ها هزاران مبارز كمونیست و هوادار چپ را شكنجه و به قتل رساندند. در میان آنان ، پزشك، قاضی و كارگر وجود داشت. یكی از عاملین كشتار، عبدالله هاتف (كه امروز مدیر دبستانی در بغداد است) اظهار داشت : « ما یك دستور داشتیم: كمونیست ها را قتل عام كنید! صدام حسین جوان،بسیار مصمم بود. او مسئول شكنجهء كارگران بود. شكم آنان را پر از آب میكرد تا بدنشان باد كند، استخوان هایشان را خرد میكرد و یا با جریان برق شكنجه میداد» . واشینگتن همیشه این امر را انكار كرده اما رهبران متعدد كودتا فاش ساختند كه سیا نقش فعالی در كشتار، از جمله با ارائه فهرست كمونیست ها ، ایفا نموده است. درسال ۲۰۰۳، یكی از مسئولین سابق دیپلماسی آمریكا با حفظ هویت، به یكی از بنگاه های خبری مهم اظهار داشت : « ما واقعا خوشحال بودیم كه از دست كمونیست ها خلاص میشویم! به نظر شما، آنها سزاوار قضاوت عادلانه تری بودند؟ شوخی می كنید. مسئله بسیار جدی تر از این حرف ها بود. » (۱)
گزارش منتشر نشدهء یك نشست مشترك میان آمریكائی ها و بعثی ها در ۹ ژوئن ۱۹۶۳ در بغداد،(۲) نیت «مشترك جلوگیری از كمونیسم در منطقه» را تأیید میكند. دشمن مورد نظر، تنها كمونیست ها نبوده و كردهارا نیز كه در شمال در برابر قدرت بعثی مقاومت می كردند، شامل میشد. صبحی عبدالحمید (۳)، فرمانده وقت عملیات ارتش عراق علیه كردها ، در بغداد تأیید كرد كه شخصا با وابستهء نظامی آمریكا در مورد تحویل پنج هزار بمب به منظور درهم شكستن مقاومت مذاكره كرده است. « سپس ، آمریكائی ها بدون هیچ صورت حسابی برای پرداخت، هزار بمب ناپالم برای بمباران دهكده های كرد تحویل دادند». بنا بر اظهار كردهای شاهد این بمباران ها ، ناپالم گله ها و دهكده ها را تماما به آتش كشید. اما در آن زمان، آنان تصور میكردند كه ناپالم را شوروی ها داده اند.
● ۱۹۸۰، جنگ علیه ایران
صدام حسین در محاكمه اش به آغاز جنگ با ایران در سپتامبر ۱۹۸۰ متهم خواهد شد. این جنگ به بهای جان یك ملیون مرد و زن تمام شد. باوجود این، شاهدان متعددی تأیید میكنند كه واشینگتن او را به آغاز جنگ تشویق كرده است. با حملهء عراق به انقلاب اسلامی بسیار تهدیدآمیز آیت الله خمینی، غرب برنده بود. یك سند دولتی آمریكائی بسیار سری بتاریخ ۱۹۸۴، نشان میدهد كه «پرزیدنت كارتر برای آغاز جنگ با ایران به صدام حسین چراغ سبز نشان داد .» (۴)
آیا ایالات متحده، پس از دادن چراغ سبز، در طراحی نقشهء جنگ علیه ایران نیز شركت داشت؟ رئیس جمهوری وقت ایران، آقای ابوالحسن بنی صدر آن را تأیید میكند. بنابر گفتهء وی، سرویس های مخفی او نسخه ای از این طرح را خریداری كردند كه بنا بر منابع وی، آمریكائی ها و عراقی ها در یك هتل پاریس تهیه كرده بودند. «آن چه واقعی بودن سند را تأیید میكند، این است كه جنگ عراق دقیقا مطابق این نقشهء نبرد هدایت شد! به دلیل در اختیار داشتن این نقشه، ما توانستیم در برابر حملات عراق ایستادگی كنیم.» (۵)
واشینگتن رسما در كشمكش ایران – عراق بی طرف بود. با وجود این، یك كمیسیون تحقیقات آمریكائی فاش ساخته كه كاخ سفید و سیا همه نوع سلاح از جمله بمب های خوشه ای را مخفیانه تحویل صدام حسین داده اند. اطلاعات ماهواره ای آنان، هدف گیری بهتر نیروهای ایران را میسر ساخت، در حالی كه واشینگتن به استفادهء نیروهای عراقی از سلاح های شیمیائی واقف بود. طبق گفتهء ریك فرانكونا، افسر اطلاعات نظامی آمریكا كه در سال ۱۹۸۸، فهرست هدف های ایرانی برای بمباران شدن را به بغداد میرساند، این اطلاعات موجب پیروزی نهائی عراق بر ایران گردید.
● ۱۹۸۸، به گاز بستن حلبجه
یكی از جنایاتی كه صدام حسین باید در مقابل دادگاه ویژه پاسخگو باشد، كشتار پنج هزار غیرنظامی كرد در دهكدهء حلبجه در ۱۹۸۸ با استفاده از گاز سمی است. بغداد آنان را به همكاری با ایرانی ها متهم می ساخت. در آن زمان، ایالات متحده و فرانسه با تمام توان خود از محكومیت صدام حسین به خاطر ارتكاب این جنایت جلوگیری كردند. نه تنها پرزیدنت ریگان قانون تحریم بازرگانی آمریكا و عراق را وتو كرد، بلكه واشینگتن با ارسال تلكسی به سفارت خانه های مختلف آمریكا، تأیید كرد كه كردهای حلبجه را... ایرانی ها به گاز بسته اند.
فرانسه نیز «فراموش» كرد كه صدام حسین را به خاطر این جنایت محكوم نماید. فردای روز فاجعه، دولت آقای میشل روكار با انتشار بیانیه ای حملهء شیمیائی را « از هرجا كه ناشی شود» تقبیح كرد ولی هرگز نامی از رئیس جمهوری عراق نبرد. رولان دوما، وزیر خارجهء وقت فرانسه ماجرا را چنین توجیه می نماید: « درست است كه غرب چشمانش را كمی می بست زیرا ما معتقد بودیم كه عراق كشوری است ضروری برای توازن منطقه.» . آقای ژان-پی یر شونمان وزیر دفاع وقت به نوبهء خود اظهار داشت « اگر بخواهند مسئلهء حلبجه را در كلیت آن قضاوت نمایند، باید اهمیت تعیین كننده این منطقه را در تأمین نفتی دنیا در نظر داشت: هركس بر این منطقه مسلط باشد، توازن مالی جهان را در اختیار دارد. لذا، انتخاب میان خوب و شر در میان نبود بلكه می بایست میان وحشتناك و نفرت انگیز انتخاب میكردیم.». گذشته از نیازهای نفتی، فرانسه اولین تأمین كنندهء نظامی عراق نیز بود.
در پاریس، پی یر ماریون رئیس سازمان عمومی امنیت خارجی (دی جی اس ای) در سال ۱۹۸۱،نسبت به پشتیبانی نظامی فرانسهء فرانسوا میتران از صدام حسین نگران بود. او امروز تأیید میكند كه فروشندگان اسلحه در پشت این ماجرا قرار داشتند. سود آنان در ادامهء جنگ ایران- عراق بود. آقای ماریون به ما گفت « از میان فروشندگان اسلحه، كارخانهء داسو بیشترین استفاده را ازجنگ برده و آن را تشدید كرد. او امكانات فشار فوق العاده قدرت مند و مؤثری بر همهء رهبران فرانسوی در اختیار داشت.» . در۱۹۹۲، یك انجمن كوچك اروپائی، «حقوق دانان علیه منطق دولتی»، فروشندگان تسلیحات فرانسوی داسو، تومسون و آئرواسپاسیال را به دادگاه كشانید. دادگاه های پاریس در آن زمان، به این نتیجه رسیدند كه این شركت های فرانسوی با فروش اسلحه به كشوری كه از آن ها برای بمباران غیرنظامیان استفاده می كرد، خود را در معرض لزوم پاسخ گوئی، در آینده، در برابر دادگستری قرار داده اند.
بركسی پوشیده نیست كه صدام حسین بدون كمك شركت ها و حكومت های غربی هرگز نمی توانست به همسایگانش حمله كرده و یا مرتكب این جنایت ها گردد. گاز مرگ آور محصول آلمان بود و كارخانجات تولیدكنندهء آن در عراق توسط فرانسه و ایالات متحده تجهیز شده بود. فهرست كامل این شركت های همدست هنوز فاش نشده است. در دسامبر ۲۰۰۲، سیا ، شب هنگام، گزارش ۱۲هزار صفحه ای در مورد تسلیحات صدام حسین را از مقر سازمان ملل ربود.این اسناد را پس از ۴۸ ساعت برگرداندند، درحالی كه صد صفحه از آنرا برداشته بودند. آقای گاری میل هولین كارشناس آمریكائی فروش تسلیحات، با استفاده از منبعی دولتی، موفق به تهیهء یك نسخه از صفحات گمشده گشته است. ما توانستیم آنرا مطالعه كنیم. این گزارش برملا می سازد كه لابراتوار پاستور جوانه های بیولوژیكی به عراق فروخته است، و شركت پروتك [ واقع در آلزاس فرانسه] كارخانهء تولید گاز جنگی را در سامره تجهیز كرده است و نیز شركت بچتل ( كه بودجهء كارزار انتخاباتی خانوادهء بوش را تأمین میكند) یك كارخانهء شیمیائی به عراق تحویل داده است. اسناد دیگری كه مداخلهء شركت های غربی را فاش می سازد، هنوز در مقر نیویورك سازمان ملل ، در محل نگهداری پرونده های بازرسان سازمان ملل، خاك می خورد. آقای میل هولین با تأسف اظهار داشت: « من با كارمندان سازمان ملل متحد در نیویورك بحث كردم، آنان به من تأكید كردند كه این اطلاعات باید سری بماند.»
● ۱۹۹۰، اشغال كویت
آقای صدام حسین متهم به اشغال ناگهانی كویت در اوت ۱۹۹۰ خواهدشد. از امروز به فردا، متحد قدیمی به بدترین مستبد بدل گشت. در آن زمان، جورج بوش پدر گفت « ما با هیتلر جدیدی سر و كار دارریم» . ولی چندین كارگزار آمریكائی و عراقی درگیر در مسئله،پرزیدنت بوش را متهم میسازند كه برای جلوگیری از این فاجعه، به موقع وارد عمل نشد.
عراق ویران شده پس از جنگ با ایران، برای ترمیم اقتصاد خود از همسایگانش كمك خواست. صدام حسین از كویت خواست كه مهلت بازپرداخت وام خود را به عقب بیاندازد ولی امیرنشین كوچك با پشتیبانی آمریكا، برخلاف انتظار ، هر مذاكره ای را ردكرد. از سوی دیگر، كویت با افزایش ناگهانی تولید نفت خود موجب كاهش قیمت نفت و خرابكاری در رونق گرفتن دوبارهء اقتصاد عراق گشت. صدام حسین تصور كرد كه قربانی توطئه ای برای نابودی كشورش شده است. اریك رولو سفیر سابق فرانسه و كارشناس خاورمیانه معتقد است كه « برای صدام حسین، مسئلهء مرگ یا زندگی مطرح بود. چون تهدیدات او بجائی نرسید، او نیروهایش را روانهء مرز كویت كرد. ».
هنگامی كه ماهواره های جاسوسی آمریكا، تحرك تانك های عراقی را مشاهده كرد، مشاورین دولت آمریكا به كاخ سفید پیشنهاد كردند كه اخطاری شدید و روشن به رئیس جمهوری عراق بدهد.(۶) آقای جورج بوش، صدام حسین را قبل از هرچیز یك طرف بازرگانی مهم حساب میكرد. او ترجیح داد به كارشناسانی گوش دهد كه عمل صدام را یك بلوف میدانستند. آمریكا اخطاری نكرد. بلكه بر عكس.
هشت روز پیش از تجاوز به كویت، صدام حسین در بغداد، سفیر آمریكا خانم آپریل گالسپی را احضار كرد. او به سفیر گفت كه رفتار كویت به یك اعلام جنگ میماند (۷) . خانم گالسپی پاسخ می دهد كه ایالات متحده« هیچ موضعی دربارهء كشمكش مرزی میان عراق و كویت » اتخاذ نخواهد كرد. دوروز بعد در واشینگتن، معاون وزیر خارجه جان كلی در ملاء عام اظهارات خانم گالسپی را تكرار كرد. در پاسخ این سؤال كه در صورت حملهء عراق به كویت، ایالات متحده چه خواهد كرد؟ معاون وزیر خارجه گفت: « مابا هیچ كشور حوزهء خلیج [فارس] ، معاهدهء دفاعی نداریم.» چند هفته بعد، تام لانتوس نمایندهء كنگره، سخنرانی فوق العاده انتقاد آمیز و ویرانگر در مورد سیاست آمریكا انجام داد: « رفتار چابلوسانهء بلندترین مقام دولت آمریكا نسبت به صدام حسین، او را تشویق به ورود به كویت كرد. ما به هیچوجه نمی توانیم از زیر این مسئولیت فرار كنیم.»
پس از تجاوز عراق به كویت، بدیهی بود كه ایالات متحده به نیروی نظامی متوسل خواهد شد. آقای عبدالمجید رفعی از رهبران حزب بعث اظهار داشت كه صدام حسین، از روز پنجم تجاوز، به حزب خود اطلاع داده بود كه مقدمات عقب نشینی از كویت در حال تهیه است. باوجود این، تمام تلاش ها برای مذاكره، یا به خاطر تاكتیك های غلط صدام حسین و یا رفتار قاطع مقامات آمریكائی با بن بست روبرو شد. همان طوری كه جیم آكینز سفیر سابق آمریكا در عربستان سعودی گوشزد میكند: « به محض اینكه جورج بوش نیروهایش را به حركت درآورد، غیرممكن بود كه او و مشاورانش اجازه بدهند كه دیكتاتور جان سالم بدر برد. انگیزهء آنان كسب پیروزی در جنگی سریع و فاتحانه بود.» (۸)
اخیرا، جیمز بیكر وزیر خارجهء وقت آمریكا، دلایل واقعی بروز این جنگ را بیان كرد : «سیاستی مبتنی بر تضمین دسترسی مطمئن بر ذخائر نفتی خلیج فارس اتخاذ گردید، زیرا نبود این امكانات، دست كم درآن دوره، بر اقتصاد آمریكا اثر منفی میگذاشت. این امر باین معنی است كه مردم كار خود را ازدست میدهند و هنگامی كه مردم كارشان را از دست بدهند، ناراضی شده و شما پشتیبانان سیاسی خود را از دست میدهید. مشكل در اینجا بود. این یكی ازدلایلی بود كه ماوارد ج ● ۱۹۹۱، كشتار شیعه ها
در۱۹۹۱، در پی عملیات توفان صحرا،صدام حسین شورش شیعیان را به بهای جان ده ها حتا صدهاهزار قربانی درهم كوبید. از نظر تلفات انسانی، این بزرگترین جنایتی است كه وی به آن متهم شده است. این ، همچنین جنایتی است كه جورج دبلیو بوش اغلب برای اثبات سنگدلی دیكتاتور پیش میكشد. در حقیقت، در عملیات توفان صحرا ، ایالات متحده و متفقین اش همدستان این قتل عام بودند كه دقیقا در برابر چشمان آنان رخ میداد.
از ۱۵ فوریه ۱۹۹۱، جورج بوش پدر، شخصا عراقی ها را به قیام دعوت كرد : «ارتش و مردم عراق باید سرنوشت خود را به دست گرفته و صدام حسین دیكتاتور را مجبور به استعفا نمایند». برای جلوگیری از هر ابهامی، او به یاری رادیو صدای آمریكا و از طریق چندین ایستگاه رادیوئی مخفی سیا و از طریق پخش اعلامیه توسط هواپیماهای آمریكائی، پیام خود را در سراسر عراق پخش كرد.اهالی شیعه، با تصور این كه رژیم پس از شكست در كویت، در حال فروپاشی است، قیام نمود. شورش سریعا شعله ور شد و حتا به سربازان صدام نیز سرایت كرد. همزمان در شمال، كرد ها نیز به نوبهء خود قیام كردند.در چنان لحظاتی، تراژدی درحال تكوین بود. ابتدا پرزیدنت جورج بوش پیش از موعد مقرر، دستور پایان جنگ را در كویت صادر نمود و بدین ترتیب واحدهای زبدهء ارتش عراق از نابودی جان سالم بدر بردند. سپس هنگامی كه ژنرال نورمن شوارتسكف محتوای پیمان صلح را به ژنرال های مغلوب صدام حسین قرائت میكرد، به آنها اجازه داد كه بتوانند از هلیكوپترهای جنگی استفاده كنند. ژنرال های عراقی وانمود میكنند كه تنها برای حمل و نقل مواد غذائی و افسران به آن ها نیاز دارند. در واقع، آن ها از هلیكوپترها برای سركوب قیام استفاده كردند.ایالات متحده و متفقین اش از جمله فرانسه هیچ واكنشی نشان ندادند. آنان حتا از ملاقات با رهبران شورشی كه تقاضای كمك داشتند، خودداری نمودند. در واقع، پرزیدنت جورج بوش و مشاوران اش مایل نبودند كه قیام به پیروزی برسد. آنان امیدوار بودند كه شكست نظامی صدام حسین، ژنرال های وی را متقاعد خواهد ساخت كه او را بركنار و مرد نیرومند دیگری، «مردعاقل تر» و انعطاف پذیری نسبت به نفوذ غرب را به جای او بنشانند. آنها هرگز تصور نمیكردند كه فراخوان آنان به قیام ، به چنین صورت انفجاری دنبال خواهد شد. آخرین چیزی كه رهبران آمریكا آرزویش را داشتند، قیام مردمی غیرقابل كنترل بود كه می توانست كشور را بر حسب خطوط قومی و مذهبی تقسیم نموده و بی ثباتی را در سراسر منطقه پخش و بر نفوذ ایران بیافزاید.
در حالی كه شورش به اوج خود رسیده بود،رئیس دیپلماسی آمریكا جیمز بیكر توضیح میداد: «در برنامهء ما نیست كه گروهك های شورشی علیه دولت موجود را پشتیبانی یا مسلح كنیم. ما مایل نیستیم كه خلاء سیاسی در عراق دامنه یابد. ما میخواهیم كه تمامیت ارضی آن حفظ شود. خواست متحدین ما نیز چنین است.» . آقای رولان دوما اكنون این امر را تصدیق میكند «صدام عراقی ها را با چنان روش های وحشیانه ای نگهداشته بود كه ما نمیتوانستیم بپذیریم، اما چگونه بگویم، این یك سیاست واقع گرایانه [رآل پولیتیك] بود.» رئیس ستاد ارتش فرانسه در آن زمان، موریس اشمید نیز میگوید « آن وقت، ما یك مستبد را بر قدرت مذهبی ها ترجیح میدادیم.» . لذا متفقین، هلیكوپتر ها و تانك های صدام حسین ستمگر را آزاد گذاشتند تا شورشیان را قتل عام نمایند.در بغداد مابا كسانی كه از این مهلكه جان سالم بدربرده بودند، ملاقات كردیم. آنان میگویند كه نیروهای آمریكائی مستقر در جنوب عراق، از دادن آذوقه و اسلحه خودداری نمودند. یكی از افراد سابق نیروهای ویژهء آمریكا این اتهامات را تأیید می كنند. روكی گونزالس میگوید : «شورشیان با سوزش شیمیائی در چهره و قسمت های عریان بدن شان به سوی ما می آمدند (...) به ما دستور داده بودند كه هر درخواست كمكی را رد نمائیم. چه از طرف نظامیان و چه دیگران. لذا از ما كاری ساخته نبود. من به آن ها گفتم : «پرزیدنت بوش میگوید كه جنگ تمام شده است.»
آمریكائیان فقط تماشاگر نبودند. در مواردی، آنان به ارتش عراق كمك كردند تا قیام را سركوب كند. بازماندگان قیام تعریف می كنند كه نیروهای آمریكائی از رفتن آنان به بغداد برای سرنگونی صدام حسین جلوگیری كردند. یكی از آنها، كه البته تنها هم نیست، میگوید : « یكی از سربازان آمریكائی ما را تهدید به مرگ كرد اگر راه خود را تغییر ندهیم.» . ژنرال نجیب الصلحی (كه از سوی صدام برای سركوب قیام در منطقهء بصره تعیین شده بود) تمام این شهادت ها را تأیید میكند : «آمریكائیان، در ایستگاه های بازرسی خود، شورشیانی را كه قصد حمله به ما داشتند، خلع سلاح میكردند. حتا در صفوان دیدم كه آمریكائیان از نزدیك شدن آنان به خطوط ما جلوگیری كردند». همچنین، آمریكائیان انبار مهمی از اسلحه های ارتش در حال اضمحلال عراق را از بین بردند. یكی از شورشیان به ما گفت «اگر ما توانسته بودیم به اسلحه های خود دست یابیم، جریان تاریخ به سود قیام ما تغییر میكرد، زیرا در آن زمان، صدام هیچ چیز نداشت.»
● ۱۹۹۰-۲۰۰۳، تحریم نابودكننده
پر تلفات ترین كشتار در عراق، كار شورای امنیت سازمان ملل متحد بود یعنی مجازات های تحمیلی بر عراق پس از تجاوز به كویت. بنا بر آمار سازمان ملل، شورای امنیت با ممنوع ساختن هر نوع تجارتی با این كشور، موجبات مرگ ۵۰۰ هزار تا یك میلیون كودك را فراهم آورده است.دنیس هالیدی ایرلندی، هماهنگ كنندهء كمك های بشردوستانهء سازمان ملل متحد در عراق در ۱۹۹۸ استعفا داد تا مجبور به اجرای برنامه های تحریم نگردد. او این برنامه ها را «نسل كشی» می نامد. (۱۰) وی تأیید میكند كه كمیتهء تحریم های سازمان ملل متحد، نظام بهزیستی عراق را با ممانعت ورود تجهیزات بهداشتی، پالایش و داروهای حیاتی نابود كرد. توجیه آنان همیشه این بود كه میتوان ار این محصولات به هرترتیبی كه شده، تسلیحات كشتار دسته جمعی تولید كرد.
پس از سال ۱۹۹۱، میشد مجازات ها را لغو كرد، اما سازمان ملل متحد تصمیم گرفت با اختصاص هدف جدیدی آن ها را ادامه دهد. این هدف عبارت بود از فشار آوردن به دیكتاتور جهت دست كشیدن از سلاح های كشتار دسته جمعی. اما، تدابیر اتخاذ شده عمدتا مردم را زیر ضربه گرفت و بویژه كودكان را. در ۱۹۹۵، یك زن روزنامه نگار آمریكائی از سفیر آمریكا در سازمان ملل ، خانم مادلن آلبرایت پرسید كه آیا ادامهء تحریم ها ارزش جان ۵۰۰ هزار كودكی عراقی راداشت. پاسخ وی هشداردهنده بود: «این انتخاب بسیار سختی است، اما ما فكر می كنیم كه این بهائی بود كه می بایست پرداخت، آری، می ارزید.»
با گذشت سال ها، روشن شد كه هدف واقعی تحریم ها نه تسلیحات عراق، بلكه خود دیكتاتور بود (۱۱). همان طوری كه دنیس هالیدی توضیح میدهد، توجیه این بود كه « اگر شما به مردم عراق آسیب وارد كرده و بچه هایشان را بكشید، آن ها از خشم بپا خاسته و مستبد را سرنگون می كنند» . ایالات متحده، كوشید كه بمدت ۱۲ سال این فرضیه را دنبال كند. در ۱۹۹۱، نیروی هوائی آمریكا به طور منظم ، شبكهء آب ها، فاضلاب ها، ایستگاه های تصفیه و نیز نیروگاه های برق را بمباران كرد. در طول دههء بعدی، عراقی ها بدون آب آشامیدنی زندگی كردند. اقای هالیدی میگوید « شیوع حصبه، انواع بیماری های شایع در آب های آلوده كه به صورتی برق آسا همه گیر شد، ویرانگر بود». آمریكائیان با چنین رفتای می دانستند كه باعث مرگ هزاران نفر خواهند شد؟ یك سند سری پنتاگون بتاریخ ۱۹۹۱ به روشنی آنرا تأیید میكند. این بررسی سری كه خونسردانه عنوان «آسیب پذیری پالایش آب در عراق» را یدك می كشد، روشن مسازد كه نابودی شبكهء آب ها موجب مرگ دسته جمعی و شیوع بیماری های همه گیر خواهد شد.
طی تمام سال هائی كه این بیماری ها شیوع یافتند، بریتانیای كبیر و ایالات متحده، در نیویورك بر كمیتهء مجازات ها مسلط بودند.طی دوازده سال، دومتفق، از تحریم ها برای جلوگیری از واردات قطعات ضروری برای تعمیر شبكهء آب ممانعت كردند. آقای هالیدی نتیجه میگیرد كه: « و مردم عراق سرانجام،به جای انداختن مسئولیت ها بر گردن صدام حسین، آمریكا و سازمان ملل را مسئول درد ورنجی دانستند كه این تصمیمات بر زندگی آن ها وارد آورده است.»
سال ها میگذرد، رهبران آمریكا دریافتند كه فرضیه های آنان نظیر مجازات ها نامؤثر بوده ولی هزاران عراقی را نابود كرده است. باوجود این، آن ها به اعمال تحریم ها ادامه دادند. چرا؟ یكی از اعضای هیئت آمریكائی در سازمان ملل كه از تحریم ها دفاع میكرد، آقای توماس پیكرینگ به سادگی اقرار میكند : « راه حل بهتری وجود نداشت.»
سرانجام ، تحریم ها با سقوط صدام حسین در آوریل ۲۰۰۳ پایان گرفت. یك سال و نیم سپری شده است. نه شبكهء آب ، نه شبكهء فاضلاب، نه ساختار بیمارستانی، هیچ كدام بازسازی نشده اند. به خاطر فقدان آب آشامیدنی ، بیمارستان های سراسر كشور از كودكان بیمار كم سن وسال مملو است.
نویسندگان: باری لاندو و مایكل دسپراتس
پاورقی ها
۱- این مطلب را ریچارد سیل از خبرگزاری یونایتد پرس نقل كرده است.
۲- محمد صباح رئیس دفتر یحیی نخست وزیر عراق، پیش از مرگش، این سند را به یك افسر عراقی داده است. وی كه آن را مخفی كرده بود، پس از سال ها این سند را در اختیار عبدالخاذی تمیمی پژوهشگر عراقی گذاشت.
۳ – صبحی عبدالحمید وزیر كشور و وزیر خازجهء دولت ناصری بود كه نه ماه بعد، بعثی ها را خلع ید كرد. در سال ۱۹۶۸ بعثی ها به زور قدرت را بدست گرفتند.
۴ – این یادداشت را در سال ۱۹۸۴، اكساندر هیگ خطاب به پرزیدنت ریگان تهیه كرده بود. در سال ۱۹۹۲، اجازهء انتشار آن صادر شد.
۵ – روزنامه نگار آمریكائی، اعترافات چندین مقام مسئول قدیمی دیپلماسی امریكا را ثبت كرده است. آن ها به وی گفته اند كه «این طرح جنگی كار آمریكائیان بوده است.
۶ – این مطلب را افسر پیشین پنتاگون، پت لانگ در اختیار ما گذاشت.
۷ – ما این مطلب را ، در بغداد، از مترجم ملاقات یاد شده،آقای الزبیدی شنیدیم.
۸ – این مطلب را رولان دوما نیز تأیید میكند. او میگوید كه شب تهاجم به كویت، شاهد مكالمهء تلفنی میان پرزیدنت بوش و فرانسوا میتران بود. جورج بوش گفته بود كه امریكا «بر علیه صدام ، آنجا میرود»، یعنی كه به هر قیمتی كه باشد و تصمیم صدام حسین هرچه باشد ، وارد جنگ میشود.
۹ – مصاحبه با جهان الطهری ، روزنامه نگار در ژوئن ۲۰۰۳
۱۰ – مقالهء دنیس هالیدی با عنوان «تحریم های كشنده» را در لوموند دیپلماتیك ژانویه ۱۹۹۹ بخوانید.
۱۱ – این مطلبی است كه در زمان حاضر، توماس پیكرینگ سفیر پیشین آمریكا در سازمان ملل متحد به ما گفت..
مترجم: بهروز عارفی
منبع:لوموند دیپلماتیك
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید