جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

صدام با لهجه آمریکایی


صدام با لهجه آمریکایی
● پیش از عملیات طوفان صحرا
صدام حسین كه پیش از تبدیل شدن به ابزاری در قفس برای اشغالگران آمریكایی، جرات خودكشی پیدا نكرد، در دوران اسارت نیز همچون تمامی دوران حیات مرگبارش، ابزاری در خدمت مطامع و راهبردهای امپریالیستی آمریكا است.
صدام در دهه ۱۹۶۰ از جمله اعضای برجسته و بی‏رحم حزب بعث بود كه با حمایتهای سازمان سیا در فعالیتهای استبدادی و ضدكمونیستی حزب شركت داشت. این حزب، به قتل عام تعداد بی‏شماری از چپ‏گرایان و مظنونین به داشتن گرایشات چپی دست زد.
صدام حسین پس از تصدی ریاست مستبدانه عراق در سال ۱۹۷۹ در راستای خواسته‏های آمریكا بیش از پیش، به تصفیه عراق و دیگر افراد و گروه‏های مخالف اقدام كرد. در دهه ۱۹۸۰ آمریكا كه پی برده بود، رژیم عراق با حاكمیت صدام می‏تواند پادزهر مناسبی در برابر پیشروی های اسلام رادیكال و الگوهای مرتبط با انقلاب ایران (۱۹۷۹) باشد، تحت پوشش روابط دیپلماتیك آمریكا و كمكهای اقتصادی و نظامی این كشور قرار گرفت. در تایید این ادعا می‏توان به بی‏توجهی آمریكا در قبال استفاده از سلاحهای شیمیایی بر ضد نیروهای ایران و شهروندان كرد عراق و قتل عام حدود ۱۰۰هزار كرد در سالهای ۱۹۸۷ ـــ ۱۹۸۹ از سوی صدام اشاره كرد. آمریكا مسبب اصلی وقوع جنگ و حمایت مالی از نبرد ددمنشانه‎ای بود كه در زمان ریاست جمهوری ریگان (۱۹۸۰ ـــ ۱۹۸۸) میان ایران و عراق آغاز شد؛ جنگی كه یك میلیون كشته برجای گذاشت و سرآغاز روند تنزل سطح زندگی اجتماعی و اقتصادی در عراق بود كه با اعمال تحریمهای آمریكا به فاجعه‏ای عمیق مبدل شد.
● در زمان عملیات طوفان صحرا
تهاجم صدام به كویت در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ این فرصت را به دولت بوش اول داد تا به دروغ، خود را یكی از حامیان بشردوست آزادیهای ملی در خاورمیانه معرفی كند. این وضعیت، مجالی در اختیار بوش اول گذاشت تا قدرت نظامی كوبنده آمریكا را در «دوران جدید پس از جنگ سرد» به نمایش بگذارد و به غلط ادعا كند كه «این بار و تا ابد، سندرم ویتنام را پشت سر گذاشتیم.»۳ در طول «جنگ» با اعلام دشمنی علنی آمریكا با شرارتهای صدام، پوشش لازم برای حملات غیرقانونی به مردم و زیرساختهای مدنی عراق فراهم گردید و جدای از ۱۰۰هزار نیروی ارتش عراق، ۱۵هزار نفر از مردم عادی نیز كشته شدند.
نكته جالب آن است كه هشت روز پیش از تهاجم عراق به كویت، وزارتخانه آمریكا با نشان دادن چراغ سبز به صدام باعث شد تا او تصور كند، دست‎كم، این اقدامش موافقت تاكتیكی آمریكا را به دنبال خواهد داشت.
● پس از عملیات طوفان صحرا
بعد از شكست آسان صدام در عرصه نظامی، از نظر جرج بوش اول صدام مخوف، تنها جایگزین موفق برای خطری به مراتب بزرگ‏تر محسوب می‏شد و آن خطر، روی كار آمدن حكومتی مردمی در عراق و بروز هرج و مرج از سوی اكثریت مسلمان شیعه عراق بود كه با برخورداری از ذخایر عظیم نفتی در قلب راهبردی‏ترین منطقه مهم دنیا (به خاطر ثروتهای نفتی) قرار دارند؛ به همین دلیل، آمریكا ابتدا، مردم عراق را ترغیب به قیام بر ضد حاكمشان كرد؛ اما در ادامه، خود را كنار كشید تا صدام به راحتی بتواند مخالفین داخلی خود را قتل عام كند. وزارت خارجه آمریكا در آوریل ۱۹۹۱ از پذیرش و ملاقات با مخالفان صدام خودداری كرد این مساله كه با در نظر داشتن حوادث اخیر، توهینی آشكار به مردم عراق تلقی می‎گردد.
پس از «جنگ» اول خلیج [فارس]، دولتهای بوش اول و كلینتون به این نكته پی بردند كه در تحمیل ظالمانه تحریمهای شدید بر ضد ملت عراق كه به كشته‏شدن ۵۰۰هزار كودك عراقی و افزایش كنترل آمریكا بر منابع نفتی عراق منجر شد، می‏توانند از صدام به عنوان ابزاری اساسی در روابط عمومی و سیاسی خود استفاده كنند.
آمریكا با [سوء] استفاده از وجود صدام، اقدام به ایجاد و حفظ «منطقه پرواز ممنوع» كرد و بمباران غیرقانونی و متناوب عراق را ـــ كه باعث كشته شدن شهروندان و پرسنل نظامی عراق گردید ـــ در دستور كار خود قرار داد. این كشور، تلاشهای زیادی را به كار بست تا سالها پیش از تهاجم بوش دوم برای نجات آمریكاییها از خطر قریب‏الوقوع سلاحهای كشتار جمعی عراق، اقدامات نظام بازرسی تسلیحاتی را خنثا كند؛ اقداماتی كه می‏توانست به شكلی موثر رژیم صدام را خلع سلاح نماید. سیاستگذاران آمریكا برخلاف شواهد فراوانی كه آن زمان در دسترس بود، درد و رنجهای بسیار ناشی از اتخاذ سیاستهای نظام بازرسی تسلیحاتی در قبال صدام را مورد نكوهش قرار دادند.
به این ترتیب، آمریكا با اتخاذ موضعی «انسانی» و «دمكرات‏مآب» با وسواس و مخالفتی كه در خصوص صدام به خرج داد، توانست توجه رسانه‏ها و افكار عمومی را از اقدامات و سیاستهای این كشور كه مغایر با آموزه‏ها و موازین سیاسی بود، منحرف سازد. طبق این موازین و آموزه‏ها، آمریكا مهد آزادی و عدالت در عرصه جهانی است؛ اما حمایتهای طولانی این كشور از رژیم خون‏آشام سوهارتو در اندونزی (۱۹۶۵ ـــ ۱۹۹۹) و رژیم خونخوار، اشغالگر و نژادپرست اسراییل (به عنوان دو مورد از موارد بسیار) مغایر با این ادعاها است. عدم توازن و ناهمگونی منطقه خاورمیانه از اهمیت خاصی برخوردار است؛ چرا كه برخورداری اسراییل از سلاحهای كشتار جمعی كه طبق برآورد سازمان سیا دارای چندصد كلاهك هسته‏ای است، منطقه را به بی‏ثبات‏ترین و خطرناك‏ترین بخش جهان تبدیل كرده است و این، برخلاف بند ۱۴ از قطعنامه شماره ۶۸۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد است كه تصریح می‏كند: «هدف، ایجاد خاورمیانه‏ای عاری از سلاحهای كشتار جمعی و ایجاد مانع بر سر راه ارسال موشك به این منطقه می‏باشد.»
بدیهی است، استحكام و ثبات قدرت سیاسی صدام در داخل عراق متكی بر تحریمهای اعمال شده از سوی آمریكا، رژیم «نفت در برابر غذا» و بازرسی از تسلیحات نظامی این كشور بود؛ زیرا به این ترتیب، صدام تمامی مشكلات عراق را به دروغ، متوجه امپریالیستهای نابكار و خبیث می‏دانست.
● پس از حادثه یازده سپتامبر
بعد از واقعه یازده سپتامبر، هیولای خیالی رژیم صدام، زمینه را فراهم ساخت تا كاخ سفید بتواند احساسات نژادپرستانه و پنهان آمریكاییها را با حمله به سرزمین عراق، در قالب خشم و انتقام نسبت به مهاجمان اصل و نسب حادثه سپتامبر ـــ كه به صورت مبهم مسلمان و عرب معرفی شده بودند ـــ به نمایش بگذارد. دولت بوش دوم به نحو شگفت‏انگیزی موفق به جذب همكارانی در «جریان» برتر رسانه‏ای شد كه به شدت با دولت همراهی می‏كردند. آنها تلاش كردند تا رویه دیگر چهره‏های شیطانی صدام و اسامه‏بن‏ «فراموش‏شده» را به یكدیگر پیوند بزنند. در همان حال، دكترین بوش ـــ ولفوویتز كه به تعبیر زیبای نوآم چامسكی به آمریكا این اجازه را می‏داد كه فارغ از قانون و افكار عمومی داخلی و بین‏المللی، به محض تهدید سیطره جهانی آمریكا «حق توسل به زور» داشته باشد، رژیم بی‏دفاع و خلع سلاح شده صدام را قربانی و هدفی مغتنم یافت.
حال، دیكتاتور سابق عراق كه دوران اسارت را با حفاظت كامل نیروهای آمریكایی سپری می‏كند، فرصت بیشتری را برای پیشبرد داستان تخیلی آمریكا فراهم خواهد ساخت تا این كشور را دوست بزرگ آزادی و دمكراسی در كشورهای خاورمیانه و ورای آن معرفی كند. محاكمه نمایشی صدام باید به شدت آموزنده باشد. در طول محاكمات جنگی توكیو و نورنبرگ و حوادث پس از آن كه بر اساس مدل ارایه شده اورول۴ جریان داشت، جرایم فاتحین جنگ از جمله یك میلیون نفر تلفات ناشی از تحریمهای اعمال شده و كشتار نیروهای محاصره شده ارتش عراق و شهروندان بی‏گناه عراقی در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳، هیچ ارتباطی با آمار رسمی و قانونی ثبت شده در تاریخ نخواهد داشت.
در مورد سیاستهای آمریكا در خصوص خاورمیانه، هیچ نوع محكومیت عمومی حائز اهمیتی صورت نخواهد گرفت و یا حتی به محرك اصلی و پنهان ورای این سیاستها اشاره‏ای نخواهد شد. هدف، بازداشتن اعراب از رسیدن به دمكراسی و استقلال در بلندمدت و سازگار ساختن آنها با «راهبرد مقتدرانه» آمریكا است كه حق كنترل بر منابع طبیعی و انسانی جهان را در اختیار این كشور قرار می‏دهد. به این ترتیب، آن گونه كه آمریكا تعیین و تعریف كرده است، برای حفظ نظم مناسب جهانی، از اعمال حق حاكمیت كشورها كه به صورت مشروط به آنها اعطا شده است، جلوگیری خواهد كرد.۵ آمریكا خود را یگانه رهبر و پیشوای دولتهای جهان می‏داند كه بنا به اظهارات كی بیلی هاچینسون ـــ سناتور جمهوریخواه تگزاس ـــ در حكم «رهبر و راهنمایی است كه روش زندگی را به جهانیان می‏آموزد» و یا به قول مادلین آلبرایت «یك سر و گردن بالاتر از ملل دیگر است و افقهای دوردست را به خوبی می‏بیند.»
از آنجا كه این راهبرد در دوران سرمایه‏داری نفتی تدوین شده است، همواره، تاكیدی مضاعف بر بازارهای نفتی خاورمیانه دارد و به همین دلیل است كه دوایت آیزنهاور ـــ رییس‏جمهور پیشین آمریكا ـــ از این منطقه به عنوان «مهم‏ترین منطقه استراتژیك جهان» یاد كرده است.۶
در این حال، ادامه خونریزی در عراق تا حدودی حاكی از تداوم مقاومت در بخشی از مردم عراق و دیگر اعرابی است كه هیچ نیازی به عروسك شرمنده خیمه‏شب‏بازی ـــ صدام ـــ ندارند كه به آنها بگوید كی، چگونه و چرا باید به ارتش امپریالیستی جرج بوش دوم حمله كنند.
نویسنده: پائول استریت
پی‏نوشتها
۱ـــ عنوان اصلی مقاله:
Saddam,s Living Service to Empire/ Znet/ ۲۳/۱۲/۲۰۰۳.
۲ـــ پائول استریت (Paul Street) نویسنده مقاله در مورد مسایل نژادی، امپریالیسم و كنترل افكار است.
۳ـــ منظور از سندرم ویتنام، بیزاری شهروندان آمریكایی از اعزام داوطلبانه پسران و دخترانشان به ماموریتهای خطرناك و مرگبار امپریالیستی است كه از سوی آن دسته از نخبگان قدرت آمریكا طراحی و اجرا می‏شد كه خود از امتیازات خاص و معافیت از رزم برخوردار بودند.(مولف)
۴___ Orwell.
۵___ Chomsky, Hegemony or Survival: America,s Quest for Global Dominance [New york, NY: Metropolitan Books, ۲۰۰۳], pp. ۱۱ ___ ۴۹, ۱۶۶ ___ ۱۶۷.
۶ــ به نقل از:
Chomsky, Hegemony or Survival, p. ۱۶۴.
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید