جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

مهدی «عج‏»؛ روح حج


مهدی «عج‏»؛ روح حج
روح حج، ولایت است و در عصر غیبت‏بین این عمل عبادی سیاسی و امام مهدی (علیه‏السلام) پیوندی عمیق وجود دارد.
در این نوشتار، ضمن بررسی پیوند آغازین و نهایی «حج و ولایت‏» ، و «كعبه و امامت‏» به جلوه‏هایی از پیوند آن سرزمین مقدس با امامت‏خصوصا امام زمان (علیه‏السلام)، اشاراتی بیان شده است.
ای حریم كعبه، محرم بر طواف كوی تو
من به گرد كعبه می‏گردم به یاد روی تو
گرچه بر محرم بود بوییدن گل‏ها، حرام
زنده‏ام من ای گل زهرا زفیض بوی تو
اشك‏ها از هجر تو نم نم چو زمزم شد روان
كی رسد این تشنگان را قطره‏ای از جوی تو (۱)
حج كه از فرایض بزرگ اسلام (۲) و اعظم شعائر دین و ارزش‏مندترین اعمال برای قرب به خدا است، (۳) ركن وثیق و حبل متینی است كه میراث فرشتگان و پیامبران (۴) و شجره‏ی طوبای ابراهیم در طور سینای مكه است (۵) و فرزند برومندش اسماعیل (علیه‏السلام) نیز عهده‏دار وظیفه‏ای می‏شود (۶) تا همگان به این میقات آیند و در جای جای آن حرم و حریم پاك و كانون نور، با پیوند با روح آن، یعنی «ولایت‏» (۷) ، ضمن پذیرفته شدن اعمال، و نائل شدن به كمال، جان تشنه را سیراب، و رخسار خسته را طراوت بخشند . حج، كه با وجود یك عبادت بودن، جامع چندین عبادت است (۸) و هیچ عمل و عبادتی همپایه‏ی او نیست (۹) و بهایی جز رضوان و بهشت جاوید ندارد، (۱۰) با این حال، اگر شخصی، همه‏ی عمرش را در به جا آوردن آن سپری كند، ولی به روح آن، آگاه نباشد، حج او فاقد ارزش و اعتبار است . (۱۱)
اصولا اركان و احكام دین، دارای شرایطی است . كه رعایت آن‏ها، سبب صحت آن‏ها می‏شود . حج نیز چنین است . انسان، برای صحیح بودن حج‏اش باید شرایط آن را رعایت كند، ولی نسبت‏به روح آن، یعنی معرفت امام، همواره باید ملتزم بود . (۱۲)
بنابراین، حج‏بدون «ولایت‏» ، طواف بدون «امامت‏» ، حضور در عرفات بدون «معرفت‏» ، قربانی در منی بدون فداكاری در راه «ولی زمان‏» ، رمی جمره بدون دور كردن صفات رذیله‏ی مخالف با راه «امام زمان‏» ، سعی بین صفا و مروه، بدون سعی در صراط صفا و مروت و بی كوشش در شناخت‏بهتر و اطاعت امام، بی‏حاصل است و سودی ندارد . ساده‏ترین عمل در حرم امن الهی، نظر به كعبه است، كه ثواب نیز دارد، (۱۳) لكن بر اساس این كه كلمه‏ی توحید، به شرط ولایت، حصن امن و دژ نجات است، (۱۴) نگاه هماهنگ با ولایت و عارفانه به كعبه نیز مایه‏ی بخشش گناه و پایه‏ی نیل به مقامات است . امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرماید:
من نظر الی الكعبهٔ بمعرفهٔ فعرف من حقنا و حرمتنا مثل الذی عرف من حقها و حرمتها غفرالله ذنوبه و كفاه هم الدنیا والآخرهٔ (۱۵) ; هر كس با معرفت و شناخت‏به كعبه بنگرد و حق و حرمت ما را مثل همان كه از حق و حرمت كعبه می‏شناسد، بشناسد، خداوند، گناهان‏اش را می‏آمرزد و او را از اندوه دنیا و آخرت كفایت می‏كند .
از این رهگذر، معنای حدیثی كه درباره‏ی محبوبیت‏سرزمین مكه و همه‏ی آن چه در فضای آن، اعم از خاك و سنگ و درخت و كوه و آب (۱۶) است، روشن خواهد شد; یعنی، منطقه‏ی حرم كه ادراك حق و حرمت آن آمیخته به عرفان حق ولایت و امتثال آثار ولا است، محبوب‏ترین چیزها خواهد بود و چیزی همتای محبوبیت آن نیست .
دل، بی تو، تمنا نكند كوی منی را
زیرا كه صفایی نبود بی تو، صفا را
باز آی كه تا فرش كنم دیده به راهت
حیف است كه بر خاك نهی، آن كف پا را
به عبارت دیگر، كعبه و حرمت‏اش، زمزم و شرافت‏اش، صفا و مروه و صفایش، قربان گاه و تقوای قربانی‏اش، رمی جمرات و طرد شیطان‏اش، عرفات و نیایش خالصانه‏اش، سرزمین حرم با همه‏ی بركات‏اش، در پرتو ولایت و امامت رسول خدا و اهل بیت (علیهم‏السلام) است. اگر كعبه به همه‏ی شرافت‏ها مزین است، روح عمل و مناسك آن، ولایت و امامت و شناخت امام و خضوع در برابر او است . (۱۷)
از این رو، آن گاه كه فضائل امیرمؤمنان امام علی (علیه‏السلام) مطرح شد و عده‏ای خود را برتر می‏پنداشتند، خداوند، در بیان برتری آن حضرت به عنوان برجسته‏ترین مصداق اهل ایمان و جهاد فرمود:
«اجعلتم سقایهٔ الحاج و عمارهٔ المسجد الحرام كمن آمن بالله والیوم الآخر و جاهد فی سبیل الله لایستوون عندالله‏» ; (۱۸) آیا سیراب كردن حاجیان و آباد كردن مسجد الحرام را همانند كسی پنداشته‏اید كه به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد می‏كند؟ [نه، این دو] نزد خدا یكسان نیستند . (۱۹)
بنابراین، علم و عمل به این مطالب، بسیار مغتنم است; یعنی، كسانی كه به حج مشرف می‏شوند، باید بدانند كه حج . اسراری دارد و یكی از آن اسرار، هماهنگ بودن افكار و اعمال با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) است تا حج كاملی انجام دهند و روح شان متعالی گردد .چنین نیست كه اگر مستطیعی به مكه رود و حج گذارد، بدون آگاهی از اسرار آن، حج واقعی و كاملی را اقامه كرده باشد! امام سجاد (علیه‏السلام) به «شبلی‏» كه از اسرار بی خبر بود، فرمود: «. . . بنابراین، تو، نه به میقات رفته‏ای، نه احرام بسته‏ای، . . .» . (۲۰)در این روایت، سخن از نفی «كمال‏» است، نه نفی «صحت‏» . ممكن است‏حج چنین كسی، صحیح باشد و قضا كردن نخواهد و در ظاهر، ذمه‏اش بری شده باشد، لكن به جهت‏بی خبری از اسرار، در همان سیرت متعالی نشده، باقی مانده باشد . (۲۱)
بنابراین، روح آهنگ و قصد خانه‏ای كه به سوی آن ره می‏سپاری، «ولایت‏» است و میان آن دو، پیوندی عمیق است، و زائر، در تمام نقاط این حرم، خصوصا كعبه، و تمام لحظه‏های به جای آوردن مناسك آن، خصوصا طواف، شمیم دل نواز و جان فزای عطر امامت و ولایت را با جان احساس می‏كند . در این جا، به نمونه‏هایی از پیوندهای حج و ولایت، كعبه و امامت، اشاره می‏شود .
۱ ) امامت و بنای كعبه
این بنای توحید را پیامبری تجدید بنا و احیا كرد كه بعد از ابتلائات فراوانی كه همه در سمت و سوی حج است (۲۲) ، به مقام رفیع امامت رسید . خداوند تبارك و تعالی در این خصوص می‏فرمایند:
«و اذ ابتلی ابراهیم ربه بكلمات فاتمهن قال انی جاعلك للناس اماما» ; هنگامی كه خداوند، ابراهیم را با وسائل گوناگونی آزمود، و او، به خوبی، از عهده‏ی این آزمایش‏ها بر آمد، خداوند به او فرمود: «من، تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم .» (۲۳) .
آری، كعبه، به دست ابراهیم خلیل الرحمان كه امام است، تجدید بناء شد و سكه‏ی حج‏به نام او ضرب شد و این مراسم را «حج ابراهیمی‏» نامیدند . لذا وارث او، امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، به هنگام ظهور، در كنار كعبه، به تمام عالمیان صلا دهد كه «هر كس می‏خواهد با من درباره‏ی ابراهیم گفت و گو كند، بداند كه من نزدیك‏ترین مردم به ابراهیم هستم .» . (۲۴)
۲) امام مولود كعبه
تنها كسی كه در این عالم خاكی، در میان كعبه، پا به عرصه وجود گذاشته است، امیرمؤمنان حضرت علی‏ابن ابی طالب (علیه‏السلام) است كه با تولدش، پرده از راز و رمز شرافت و قداست این خانه بر می‏دارد . (۲۵)
این فضیلت‏بزرگ را قاطبه‏ی محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب، در كتاب‏های خود نقل كرده‏اند . در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه زیادی به این حقیقت تصریح كرده‏اند و آن را یك فضیلت‏بی نظیر خوانده‏اند . (۲۶)
حاكم نیشابوری می‏گوید: «ولادت علی در داخل كعبه، به طور تواتر به ما رسیده است .» . (۲۷)
آلوسی بغدادی، صاحب تفسیر معروف می‏نویسد: «تولد علی در كعبه، در میان ملل جهان، مشهور و معروف است و تا كنون كسی به این فضیلت دست نیافته است .» . (۲۸)
زائری كه بر گرد این خانه طواف می‏كند و رو به سوی آن نماز می‏گزارد، باید معترف به این فضیلت‏باشد كه نمودی از پیوند این دو است . (۲۹)
۳ ) امام، مطهر كعبه
یكی دیگر از جلوه‏های پیوند حج‏با ولایت، پاك سازی مركز توحید از بت‏ها، به دست امیرمؤمنان است . بت‏شكنی كه آیین ابراهیمی است، یك بار دیگر در سال هشتم هجری، بعد از فتح مكه صورت گرفت .
شاعر سخنور حله، «ابن العرندس‏» كه از شاعران قرن نهم اسلامی است، در قصیده‏ی خود در باره‏ی این فضیلت چنین می‏گوید:
وصعود غارب احمد فضل له
دون القرابهٔ والصحابهٔ افضلا
صعود علی (علیه‏السلام) بر دوش احمد (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) فضیلتی است‏برای او . این فضیلت، غیر از خویشاوندی و هم‏نشینی است .
علامه‏ی امینی، (رحمهٔ‏الله علیه)، نیز این فضیلت را از زبان بیش از چهل تن از محدثان و تاریخ نگاران پیروان مكتب خلفا نقل می‏كند . (۳۰)
۴ ) امام، مبلغ حج
تبلیغ آیات سوره‏ی برائت از سوی امیرمؤمنان (علیه‏السلام) در سال نهم هجری، جلوه‏ای دیگر از این پیوند است . تقریبا، تمام مفسران و مورخان، اتفاق نظر دارند كه هنگامی كه آیات نخستین سوره‏ی برائت، قبل از فرا رسیدن مراسم حج، نازل شد، پیامبر اسلام (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) برای ابلاغ این فرمان كه در باره‏ی وضع باقی مانده‏ی مشركان بود، آن را به ابوبكر داد تا درموقع حج، در مكه، برای عموم مردم بخواند، ولی آن را گرفت و به امام علی (علیه‏السلام) داد و او مامور ابلاغ آن گردید . ایشان هم در مراسم حج، آن آیات نورانی را ابلاغ كرد . (۳۱)
از این كه امام علی (علیه‏السلام) در مراسم حج آن سال شركت می‏كند و علاوه بر ابلاغ آیات نورانی قرآن كریم، خطبه می‏خواند (۳۲) و مردم را از حج جاهلی، نهی، و به حج ابراهیمی دعوت می‏كند، در می‏یابیم كه میان حج و ولایت، ارتباط مستقیمی وجود دارد .
۵ ) آخرین حج و ولایت
بارزترین جلوه‏ی این پیوند در «حجهٔ‏الوداع‏» تجلی دارد . از این كه پیامبر اكرم (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) ماموریت می‏یابد كه مناسك حج و خلافت و ولایت و امامت‏بلافصل خود را در آخرین سفر حج، به سمع و نظر جهانیان برساند، در می‏یابیم كه این دو، پیوندی ناگسستنی دارند .
شكافنده‏ی دانش‏ها، امام محمد باقر (علیه‏السلام) در این باره می‏فرمایند:
رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) از مدینه، عازم سفر حج‏شد، در حالی كه همه‏ی احكام دین، غیر از حج و ولایت را رسانده بود . جبرییل (علیه‏السلام) نزد او آمد و عرضه داشت: «ای محمد! خداوند بلند مرتبه، سلام‏ات می‏رساند و می‏فرماید: من، هیچ پیامبری از پیامبران‏ام و رسولی از فرستادگان‏ام را قبض روح نكردم مگر بعد از كامل كردن دین‏ام و تاكید بر حجت‏ام . از دین تو، دو فریضه باقی مانده كه ابلاغ آن بر قوم‏ات، لازم است: فریضه‏ی حج و فریضه‏ی ولایت و خلافت‏بعد از خودت . من، زمین‏ام را از حجت‏ام خالی نگذاشتم و هرگز خالی نخواهم گذاشت . خداوند به شما امر می‏كند كه حج را به قوم‏ات ابلاغ كنی و خود، حج‏به جا آوری و هر كه از مردم مدینه و اطراف آن و عرب، استطاعت دارد، با تو حج گزارد و از نشانه‏های حج‏شان به آنان بیاموزی، مانند آن چه كه از نمازشان و زكات شان و روزه شان به ایشان آموختی . . .» . (۳۳)
رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) به آخرین حج می‏رود و همان طوری كه درباره‏ی نماز فرموده بود: «صلوا كما رایتمونی اصلی‏» (۳۴) در این حج نیز می‏فرماید: «خذوا عنی مناسككم‏» (۳۵) منتها در ابلاغ پیام مهم‏تر، از توطئه‏ی مخالفان و دشمنان و سرپیچی آنان بیم دارد كه پیك وحی از سوی خداوند متعال می‏فرماید:
«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمك من الناس‏» ; ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملا (به مردم) برسان و اگر نرسانی، رسالت او را انجام نداده‏ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه می‏دارد . (۳۶)
پیامبر نیز در سرزمین «غدیر خم‏» ، مردم را جمع كرد و امیرمؤمنان را به عنوان ولی و خلیفه‏ی بلافصل خود معرفی كرد و فرمود: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه‏» . (۳۷)
امین وحی الهی نازل شد و این آیه را بر پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) خواند: «الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا» (۳۸) ; امروز، دین شما را كامل كردم و نعمت‏خود را بر شما تكمیل، و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم .
با توجه به این مطالب، بر حاجی فرض است، علاوه بر انجام دادن فریضه‏ی حج، به روح آن، یعنی فریضه‏ی ولایت توجه داشته باشد; چرا كه تمام مناسك حج، نشانی به سوی ولایت است و اگر توام با آن نباشد، ارزشی ندارد .
اكنون، سر این كه چرا به هنگام طواف، باید بین خانه و مقام بود، و چرا نماز طواف را پشت‏سر مقام ابراهیم (علیه‏السلام) خواند، روشن می‏شود; زیرا، این رموز، به ما می‏آموزد، طوافی با ارزش است كه ما بین توحید و امامت‏باشد . نیز نباید جلوتر از مقام ایستاد، چون، سبقت‏بر امام، ما را به وادی حیرت و ضلالت می‏كشاند . همان طوری كه به ما دستور داده‏اند، برای نماز، جلوی قبر مطهر امام نمی‏توان ایستاد . (۳۹)
اگر كعبه، مطاف خاكیان است
ویا گر قبله‏ی افلاكیان است
طواف كعبه و دل‏های عشاق
به گرد مهدی صاحب الزمان است (۴۰)۶ ) عرفه و عرفان ولایت
روز عرفه، ظرف مناجات و نیایش، (۴۱) و عرفه، سرزمین اشك و دعا (۴۲) برای یافتن معرفتی عمیق‏تر است .
ادعیه‏ی شیعه، سرتاسر معارف ناب و درس‏های بسیار جامعی را در بر دارد . در بخشی از دعای عرفه سید الساجدین و زین العابدین (علیه‏السلام) این چنین آمده است:
پروردگارا! تو، برای هر عصری، امامی شایسته ذخیره كرده‏ای كه به دست او، آن چه را دیگران از بین برده‏اند، احیا كنی . خدایا! او را تایید كن و ما را از كسانی قرار ده كه اوامرش را امتثال می‏كنند . . . (۴۳)
عرفان به ولایت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) انسان را از زندگی جاهلی می‏رهاند و سبب می‏شود كه حج‏اش نیز جاهلی نباشد . اگر كسی امام زمان‏اش را نشناسد، علاوه بر مرگ جاهلی، زندگی جاهلی دارد . لذا همواره باید دعا كرد كه: «. . . اللهم عرفنی حجتك; فانك ان لم تعرفنی حجتك، ضللت عن دینی; (۴۴) خدایا، حجت‏ات را به من بشناسان، كه اگر حجت‏خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‏شوم .» .
معرفت و ارادت به «ولایت‏» ، بسیار مهم و با ارزش است . امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرماید: «ما نبی‏ء نبی قط الا بمعرفهٔ حقنا و بفضلنا علی من سوانا; (۴۵) هیچ پیامبری به نبوت نرسید، مگر از طریق معرفت نسبت‏به حق ما و برتری دادن ما بر غیر ما» .
وقتی نبوت كه از عالی‏ترین منصب‏های الهی است، به این سبب حاصل شده باشد، جز این است كه عالی‏ترین اسرار حج، توام با ولایت‏باشد؟
در برخی از احادیث، مصداق آیه‏ی شریف «ومن دخله كان آمنا (۴۶) » را افرادی بیان فرموده كه داخل حصن حصین اعتقاد و التزام به ولایت و امامت‏شده باشند . این، به نوبه‏ی خود، جلوه‏ای از پیوند حج و ولایت است .
امام صادق (علیه‏السلام) در پاسخ پرسش از معنای آیه‏ی شریف «فیه آیات بینات مقام ابراهیم و من دخله كان آمنا» فرمود: «اطلاق آن، مراد نیست; زیرا، ملحدان و صاحبان عقاید باطل نیز در آن جا داخل می‏شوند و حال آن كه در امان نیستند، بلكه مراد، كسانی هستند كه هم عارف به حق ما باشند و هم جایگاه والای كعبه را بشناسند . این افراد، اگر داخل كعبه شوند از گناهان خود پاك شده و دنیا و آخرت آنان كفایت‏خواهد شد .» . (۴۷)
۷ ) حج، میعاد با ولایت
طواف بر گرد سنگ‏های كعبه، مقدمه‏ی آن چیزی است كه ائمه (علیهم‏السلام) ما را به آن امر فرموده‏اند . (۴۸)
كعبه‏ی سنگ، نشانی است كه ره گم نشود
حاجی! احرام دگر بند، ببین یار كجاست
امام محمدباقر (علیه‏السلام) با مشاهده‏ی طواف كنندگان كعبه می‏فرماید: «در جاهلیت هم، این چنین، هفت دور بر گرد این كعبه می‏گشتند . مردم، مكلف اند اطراف این سنگ‏ها بگردند و پس از آن نزد ما آمده، مودت و نصرت و آمادگی شان را بر ما عرضه كنند .» . (۴۹)
سپس حضرت (علیه‏السلام) به سخن حضرت ابراهیم (علیه‏السلام) كه در قرآن آمده، استشهاد كرد و آن را تلاوت فرمود: «فاجعل افئدهٔ من الناس تهوی الیهم‏» (۵۰) ; پروردگارا! تو، دل‏های گروهی از مردم را متوجه آنان ساز .
در روایت دیگری امام باقر (علیه‏السلام) به «قتادهٔ‏بن دعامه‏» معروف به «فقیه اهل بصره‏» ، ضمن استشهاد به این آیه‏ی شریف می‏فرماید: «مراد، تمایل قلب‏ها به سمت كعبه نیست . اگر چنین بود، باید با ضمیر مفرد (الیه) می‏فرمود و نه جمع (الیهم). به خدا سوگند! آن كه ابراهیم فرا خواند تا قلب‏ها به سوی او متمایل شود، ماییم . . .» (۵۱)
خدای سبحان، بعد از آن كه جای خانه را برای ابراهیم آماده ساخت تا او، آن خانه را بنا كند، به او فرمود: «و اذن فی الناس الحج‏یاتوك رجالا و علی كل ضامر یاتین من كل فج عمیق‏» (۵۲) ; مردم را دعوت عمومی كن تا پیاده و سواره بر مركب‏های لاغر، از هر راه دوری به سوی تو بیایند .
نكته‏ی بسیار دقیق و ظریف، در كلمه‏ی «یاتوك‏» نهفته است . مردم، حج مشرف شوند، اما نه «یاتونا» (به سوی ما)، بلكه «یاتوك‏» (به سوی تو) كه ولی زمان هستی .
گویا، حج، مقدمه‏ای برای رفتن و حاضر شدن در محضر ولی زمان (علیه‏السلام) است . پنجمین پیشوای حق بعد از نبی (صلی الله علیه وآله) می‏فرماید: «مردم، فرمان داده شده‏اند تا نزد این سنگ بیایند و برگرد آن‏ها طواف كنند و سپس نزد ما آیند و دوستی و نصرت خود را اعلام كنند .» (۵۳) ; یعنی، زمینه‏ی «حضور الحاضر و قیام الحجهٔ بوجود الناصر» (۵۴) را فراهم كنند .
اگر محتوای حج و روح كعبه، حضور و اعلام آمادگی نزد معصوم (علیه‏السلام) نباشد، مكه، همان بازار عكاظ، و كعبه، جایگاه بت‏ها و تولیت آن، در شب نشینی مستانه با مشك شراب معاوضه می‏شود . (۵۵)
این مسئله‏ی پر رمز و راز، «حج ابراهیمی‏» را از «حج جاهلی‏» امتیاز می‏بخشد . امام محمد باقر (علیه‏السلام) درباره‏ی ملاقات امام عصر و اعلام آمادگی بر حمایت و اطاعت، می‏فرماید:
فعال كفعال الجاهلیهٔ! اما - والله! - ما امروا بهذا و ما امروا الا ان یقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم! فیمروا بنا فیخبرونا بولایتهم ویعرضوا علینا نصرتهم; (۵۶) این اعمال، مانند اعمال زمان جاهلیت است! آگاه باشید! به خدا سوگند! مردم، به حج مامور نشدند و مامور نگشتند، مگر این كه مناسك حج و حلق و تقصیر به جا آوردند و به عهد و نذرهای خویش وفا كنند و بر ما بگذرند و ولایت و محبت‏شان را به ما اطلاع دهند و نصرت و یاری خود را بر ما عرضه دارند .
حرم و زمزم و صفا باشد
از صفای تو با صفا، مهدی! (۵۷)
۸ ) تمامیت‏حج
درباره‏ی اتمام حج و عمره كه در آیه‏ی شریف «واتموا الحج والعمرهٔ لله‏» (۵۸) بدان امر شده، گذشته از بحث‏های فقهی، در برخی از روایات، زیارت و لقای امام (علیه‏السلام) به عنوان متمم حج‏بیان شده است .
شكافنده‏ی علوم، امام محمد باقر (علیه‏السلام) در این خصوص می‏فرمایند: «تمام الحج لقاء الامام (۵۹) ; تمامیت‏حج، دیدار با امام است .» .
ای خوش آن روز كه به تو گردد مقبول
در بر خالق یك تا به دو صد تحسینم
ای خوش آن روز كه در آخر برنامه‏ی حج
وصل روی تو دهد ای مه تسكینم
امام جعفر صادق (علیه‏السلام) دراین خصوص می‏فرماید: «اذا حج احدكم فلیختم حجه بزیارتنا; لان ذاك من تمام الحج; (۶۰) هنگامی كه، یكی از شما، حج انجام داد، حج‏اش را به زیارت ما ختم كند; زیرا، زیارت ما، از (نشانه‏های) تمامیت‏حج است .» .
وقتی یحیی بن یسار، بعد از حج، به محضر ولی زمان‏اش امام جعفر صادق (علیه‏السلام) بار می‏یابد، حضرت (علیه‏السلام) می‏فرمایند: «حاج بیت الله و زوار قبر نبیه و شیعهٔ آل محمد! هنیئالكم; (۶۱) حاجیان خانه‏ی خدا و زائران قبر پیامبر او و شیعه آل محمد! گوارا باد بر شما .» .
از این فرمایش، به دست می‏آید كه اگر انسان، محضر ولی زمان‏اش را درك كند، شیعه و زائر حقیقی و حاجی واقعی است .
ذریح محاربی كه جایگاه ویژه‏ای نزد امام صادق داشته و دارای كتاب بوده است، می‏گوید: به آن حضرت (علیه‏السلام) عرض كردم: «خداوند، در قرآن كریم، مرا مامور به كاری كرده كه من دوست دارم آن را انجام دهم .» . امام صادق (علیه‏السلام) پرسیدند: «آن كار چیست؟» .
عرض كرد: «این فرموده‏ی خداوند عزوجل كه «ثم لیقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم‏» .» . (۶۲) آن حضرت فرمود: منظور از «لیقضوا تفثهم‏» تشرف به حضور امام است و مراد از «ولیوفوا نذورهم‏» انجام دادن مناسك حج است .
عبدالله بن سنان كه این روایت را از ذریح محاربی نقل می‏كند، می‏گوید: به خدمت امام صادق (علیه‏السلام) شرف یاب شدم و عرض كردم: «آیه‏ی «ثم لیقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم‏» را برای‏ام معنا كنید .» . آن حضرت فرمود: «به معنای كوتاه كردن موی شارب و چیدن ناخن و مانند آن است .» . عرض كردم: «ذریح محاربی، از شما روایت كرد كه مراد از «لیقضوا تفثهم‏» لقای امام، و مراد از «ولیوفوا نذورهم‏» انجام دادن آن مناسك است .» . امام صادق (علیه‏السلام) فرمود: «هر دو نفر شما، راستگو و صادق‏اید، لكن قرآن كریم، همان گونه كه ظاهری دارد، باطنی هم دارد كه كسی جز ذریح (و امثال او) تحمل آن را ندارد . (۶۳) » .
چو جان شود محرم، به تن احرام‏گیری
كز وعده‏ی دیدار جانان كام‏گیری
وز زمزم چاه زنخدان جام‏گیری
بوسی حجر خال لب لعل نگاران (۶۴)
آن چه در ایام حج مهم است، هماهنگ بودن با امام عصر (علیه‏السلام) است . اگر امام زمان، محرم به احرام نشد و برای نابود كردن ریشه ظلم و فساد، از مكه به سوی كوفه خارج شد، كسانی كه در لباس احرام می‏مانند و حاضر به یاری او نیستند، محرم واقعی و محرم اسرار نیستند، و حتی خداوند از خراب شدن كعبه بر سر آنان ابا ندارد .
شیخ صدوق در پاسخ این سؤال كه «چرا خداوند، كعبه را از تهاجم سپاه ابرهه مصون داشت، اما مانع ویرانی كعبه به دست‏حجاج (۶۵) نشد؟» ، می‏نویسد:
حرمت كعبه، برای آن است كه دین محفوظ بماند و حافظ دین، امام معصوم (علیه‏السلام) است . ابن زبیر، امام زمان خویش را نشناخت و او را یاری نكرد، بلكه خود داعیه‏ی رهبری داشت . از این رو، به كعبه هم كه پناه برد، خداوند به او پناه نداد، اما ابرهه، برای ویران كردن قبله و از بین بردن مطاف آمده بود، لذا خداوند به او امان نداد . (۶۶)
از این حادثه، قدر امام و حرمت ولایت و عزت خلافت، به خوبی، دانسته می‏شود . حرمت‏حرم و بلد امین، به صاحب ولایت است . در عرفاتی كه امام نباشد، معرفتی نیست; در مشعری كه امام نباشد، شعوری نیست; در منی اگر امام نباشد، شیطان واقعی رمی نمی‏شود; اگر كنار آب زمزم، امام نباشد، نشانه‏ی حیات واقعی نیست، بلكه سراب است گرچه حیات هر زنده‏ای وابسته به آب است (من الماء كل شی‏ء حی) (۶۷) ولی حیات انسانی و معنوی، معرفت امام است (دعاكم لما یحییكم) (۶۸) و خدا و رسول‏اش، ما را برای این حیات خوانده‏اند و بر ما وظیفه‏ای جز اجابت نیست . (۶۹)
كعبه‏ی حق طلبان، قبله‏ی ارباب نیازی
مشعر اهل وفا، مروه‏ی اصحاب صفایی (۷۰)
خوشابه حال زائری كه قبل از سفر و در طول این سفر، به عشق دیدار كعبه‏ی مقصود و قبله‏ی موعود، زمزمه كنند كه: «اللهم! ارنی الطلعهٔ الرشیدهٔ والغرهٔ الحمیدهٔ واكحل ناظری بنظرهٔ منی الیه; خدایا! آن چهره‏ی زیبا و ارج‏مند و پیشانی درخشان و نورانی را به من بنما و سرمه‏ی وصال دیدارش را به یك نگاه به دیدگان‏ام بكش .» ; (۷۱) زیرا، روح حج، زیارت كعبه‏ی دل است، نه كعبه‏ی گل، و كعبه‏ی دل ما، همه ساله، در حج‏حضور دارند .
آمدم این جا كه یار خویش را پیدا كنم
دیده را از نور روی ماه او بینا كنم
آمدم این جا كه رد پای مولا را مگر
در كنار زمزم و ركن و حجر پیدا كنم
آمدم این جا كه، تا شاید به هنگام طواف
او طواف كعبه و من طوف آن مولا كنم
آمدم این جا كه با دیدار روی ماه او
عقده‏های قلب پر اندوه خود را وا كنم
بعد از این مپسند - یارب - با دو صد اندوه و غم
باز هم از دوری او دیده را دریا كنم (۷۲)
۹ ) حضور در حج
به سفری رهسپاری كه آخرین سفیر الهی (علیه‏السلام) نیز در ایام حج آن جا است و تكبیر و تهلیل و تسبیحات، با ذكر او، از این سرزمین، به سوی آسمان بالا می‏رود! چه پیوند زیبایی! هوایی را استنشاق می‏كنی كه یوسف زهرا (علیهاالسلام) در آن هوا نفس می‏كشد! . . .
عبیدبن زراره می‏گوید: صادق آل محمد (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) می‏فرمایند:
یفقد الناس امامهم یشهدالموسم فیراهم ولایرونه; (۷۳) مردم، امام خود را نیابند . او، در موسم حج، شاهد ایشان است و آنان را می‏بیند، اما آنان، او را نمی‏بینند .
ابومحمد حسن بن وجنای نصیبی، پنجاه و چهار مرتبه به حج‏بیت الله الحرام مشرف شد به امید آن كه جمال یار را زیارت كند . بعد از رسیدن به آرزویش، امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به او می‏فرماید: «ای حسن! آیا فكر كردی كه امر تو بر من مخفی بود؟ ! به خدا قسم! هر حجی كه انجام دادی، من با تو بودم . . .» . (۷۴)
لذا محمد بن عثمان عمروی، نایب دوم، در این خصوص، قسم جلاله یاد كرده و فرموده: «والله! ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسم كل سنهٔ یری الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه; (۷۵) آن حضرت، هر سال، در موسم حج‏حضور می‏یابد و مردم را می‏بیند و می‏شناسد، اما مردم او را می‏بینند، ولی نمی‏شناسند .» .
از ایشان سوال كردند: «شما حضرت (عج) را دیده‏اید؟» . گفت: «بله . آخرین بار، حضرت را در بیت الله الحرام دیدم در حالی كه می‏فرمود: "اللهم انجزلی ما وعدتنی; پروردگارا! وعده‏هایی را كه به من دادی، تحقق بخش . " .
نیز فرموده است: «آن حضرت را دیدم كه پرده‏ی خانه‏ی كعبه را در مستجار گرفته و می‏فرمود: "اللهم انتقم من اعدائی; پروردگارا! از دشمنان‏ام انتقام بگیر" .» . (۷۶)
مونس او، حضرت خضر نیز همراه او است . امام رضا (علیه‏السلام) در این باره می‏فرماید: «ان الخضر لیحضر الموسم كل سنهٔ فیقضی جمیع المناسك و یقف بعرفهٔ فیؤمن علی دعاء المؤمنین; (۷۷) حضرت خضر، همه ساله، در موسم حج‏شركت می‏كند و مراسم حج را انجام می‏دهد و در عرفات می‏ایستد و به دعای مؤمنان آمین می‏گوید .» .۱۰ ) حج، وصال یار
حضور سبز حضرت بقیهٔ‏الله، حجهٔ‏بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مراسم حج و بویژه در عرفات و منی، سبب شده كه برخی از عاشقان حضرت‏اش، در ایام حج، گل روی او را مشاهده كنند و به آرزوی خود برسند .
رسید مژده كه ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
علی بن مهزیار اهوازی می‏گوید: «من، بیست مرتبه به زیارت خانه خدا مشرف شدم، در حالی كه در تمام این سفرها، قصدم، دیدن امام زمان (علیه‏السلام) بود; چون، شنیده بودم، هر سال، در ایام حج، آن حضرت، برای زیارت خانه‏ی خدا به مكه می‏رود، ولی در این بیست‏سفر، راه به جایی نبردم و موفق نشدم تا این كه . . .» . (۷۸)
ادامه را از زبان این قلم بشنوید: تا این كه آخرین بار، حج‏اش، حج‏شد و به منتهای آرزویش رسید، و جان تشنه‏اش را سیراب، و رخسار خسته‏اش را طراوت بخشید .
نصیب من، عرفات و مقام و مشعر كن
به شوق دیدن خود، راهی منایم كن
تمام حج، به لقای جناب حضرت تست
عطا، در این سفر، از نعمت لقایم كن (۷۹)
آیهٔ‏الله سید محسن امین عاملی (رحمهٔ الله علیه) صاحب كتاب ارزش‏مند اعیان الشیعهٔ می‏گوید: «. . . این جانب، به مكه مشرف شدم و در همه جا، از طواف گرفته تا عرفات، منی و مشعر، دل در شور و عشق حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشتم; چرا كه با الهام از روایات و استفاده از اخبار، یقین داشتم كه آن بزرگوار، همه ساله، در موسم حج، تشریف دارند و مناسك را به جای می‏آورد . از خدا خواستم كه مرا به فیض دیدار نائل آورد، اما ایام حج‏سپری شد وموفق نشدم . در این اندیشه بودم كه "چه كنم؟ آیا به لبنان برگردم و سال بعد برای زیارت و در پی مقصود بازگردم و یا این كه همان جا رحل اقامت افكنده و از خدا، حجت او را طلب كنم؟ " .
پس از محاسبه‏ی بسیار، تصمیم بر ماندن گرفتم تا شاید خداوند مدد كند و توفیق یار گردد و به منظور برسم .
تا مراسم سال بعد، ماندم، اما با همه‏ی تلاش و جست و جو، سال بعد هم توفیق دیدار نیافتم . باز هم ماندم و تا سال سوم و چهارم و پنجم و یا هفتم، این توقف ادامه یافت . در آخرین سال توقف‏ام در مكه كه موسم حج فرا رسید، پس از انجام دادن مناسك حج، روزی پرده‏ی خانه كعبه را گرفتم و بسیار اشك ریختم و به بارگاه خداوند گله بردم كه "چرا توفیق دیدار حاصل نیامده است؟ "، تا این كه پس از راز و نیاز . . .» (۸۰) او هم موفق می‏شود و جان خسته‏اش را رونق و رمق می‏بخشد .
گر بنده بود بنده، كسی جانب او نیست
بی پرده سراپرده‏ی آن شاه، توان یافت
جز پرده‏ی عصیان، نبود حایل دیدار
گر ابر گناهان رود آن ماه توان یافت
ما را چه لیاقت‏به شرف یابی دائم
این بس كه گهی فرصت كوتاه، توان یافت (۸۱)
ابن قولویه به سند خود از ابی عبدالله بن صالح روایت كرده است كه آن حضرت را در برابر حجرالاسود دیده است . زمانی كه مردم برای بوسیدن آن كشمكش می‏كردند، آن حضرت (علیه‏السلام) فرمودند: «به این نحو، مامور نشده‏اند .» . (۸۲)
روزی كه آخرین خورشید آسمان تاب‏ناك امامت و ولایت، از بام كعبه طلوع كند، برای ما رابطه و پیوند حج و ولایت‏بیش‏تر واضح خواهد شد .
۱۱ ) ظهور از كعبه
یكی دیگر از جلوه‏های پیوند كعبه و حج‏با ولایت، ظهور آن حضرت (عج) در كنار خانه‏ی خدا است . در برخی از روایات، «یوم الحج الاكبر» در آیه‏ی شریف «واذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاكبر (۸۳) » تاویل به روز ظهور شده است . (۸۴)
امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرماید:
ان القائم اذا خرج، دخل المسجد الحرام فیستقبل الكعبهٔ ویجعل ظهره الی المقام ثم یصلی ركعتین ثم یقوم، فیقول: «یا ایها الناس! انا اولی الناس بآدم . . . یا ایها الناس! انا اولی الناس بمحمد (۸۵) ; چون مهدی ظهور كند، به مسجد الحرام رود . رو به كعبه و شت‏به مقام ابراهیم بایستد و دو ركعت نمازگزارد . آن گاه صلا دهد: «ای مردمان! من‏ام یادگار آدم، یادگار ابراهیم، یادگار اسماعیل، یادگار محمد .»
در روایت دیگری، امام محمد باقر (علیه‏السلام) می‏فرماید:
«والقائم یومئذ بمكهٔ عندالكعبه مستجیرا بها یقول: . . . «فمن حاجنی فی آدم فانا اولی الناس بابراهیم، ومن حاجنی فی نوح، فانا اولی الناس بنوح، و من حاجنی فی ابراهیم فانا اولی الناس بابراهیم، و من حاجنی فی محمد فانا اولی الناس بمحمد (۸۶) . . .
قائم، در آن روز، در مكه است و در خانه‏ی كعبه به مردم می‏گوید: «آن كس كه از آدم سخن گوید، من وارث آدم هستم، و آن كس كه از نوح سخن گوید، من وارث نوح هستم، و آن كس كه از ابراهیم سخن گوید من وارث ابراهیم هستم، و آن كس كه از محمد سخن گوید، من وارث محمدم .»
سپس یاران‏اش را فرا می‏خواند و آنان مانند پروانه، گرد شمع وجودش جمع می‏شوند .
امام صادق (علیه‏السلام) در این خصوص می‏فرماید:
یقف بین الركن والمقام فیصرخ صرخهٔ فیقول: «یا معاشر نقبائی واهل خاصتی ومن ادخرهم الله لنصرتی قبل ظهوری علی وجه الارض! ائتونی طائعین . . .» (۸۷) ;
در میان ركن و مقام می‏ایستد . آن گاه بانگ بر می‏آورد: «ای فرماندهان من! ای نزدیكان من! ای كسانی‏كه خداوند پیش از ظهور من، آنان را برای یاری من در روی زمین ذخیره كرده است! به سوی من بشتابید و به فرمان من گردن نهید . . .» .
در این لحظه، آنان، بانگ امام را می‏شنوند و به سوی او می‏شتابند .
آن گاه نوبت‏بیعت فرا می‏رسد (۸۸) و حجر الاسود شاهد این ماجرا است و شهادت می‏دهد .
امام صادق (علیه‏السلام) در این رابطه می‏فرماید:
. والی ذالك المقام یسند القائم ظهره، و هو الحجهٔ و الدلیل علی القائم، وهو الشاهد لمن وافا فی ذالك المكان والشاهد علی من ادی الیه المیثاق والعهد الذی اخذ الله عز وجل علی العبد (۸۹) ; حجرالاسود، تكیه‏گاه و دلیل و حجت‏برای حضرت مهدی (عج) است . به هنگام بیعت مردم با حضرت، شاهد بر وفای به عهد و میثاقی است كه خداوند از بندگان در عالم ذر گرفته است .
از «مكان ظهور» ، «سخنان حضرت به هنگام ظهور» ، «جمع‏شدن یاران‏» ، «شهادت حجر الاسود» ، . . . پیوند عمیق حج و ولایت رخ می‏گشاید، اما سوال مهم این است كه «به راستی چرا كعبه؟» .
از این كه پیامبر در این سرزمین مبعوث شد و وارث‏اش امام حسین (علیه‏السلام) برای زنده ماندن دین جدش، از مكه شروع كرد و فرزندش، سالار ساجدان، پیام‏رسان كربلا، در معرفی خود، «انا ابن مكهٔ ومنی; انا ابن زمزم والصفا، . . . (۹۰) » فرمود، نقش و جایگاه استراتژی آن روش می‏شود . امروز، جهان غیر اسلام، كعبه را به عنوان مركز اسلامی می‏شناسد و حتی برای مسلمانان نیز نقش محوری دارد . این نقطه، تنها جایگاهی است كه همه‏ی فرقه‏های‏و نحله‏های اسلامی، گرد آن جمع می‏شوند . به حقیقت‏باید گفت، تنها عامل قوام و قیام مردم و زنده ماندن دین و مسلمانان و مقاومت آنان در برابر كفر، «كعبه‏» است .
خداوند تبارك و تعالی می‏فرمایند: «جعل الله الكعبهٔ البیت الحرام قیاما للناس‏» (۹۱) ; خداوند كعبه - بیت الحرام - را وسیله‏ای برای استواری و سامان بخشیدن به كار مردم قرار داده است .
امام صادق (علیه‏السلام) در این باره می‏فرمایند: «ولایزال الدین قائما ماقامت الكعبهٔ (۹۲) ; تا زمانی كه كعبه پا بر جا است، دین اسلام نیز پا بر جا است .» . مولود كعبه و شهید محراب، امام علی (علیه‏السلام) از این كانون نور، «علم و پرچم اسلام‏» یاد می‏نماید (۹۳) كه بر فراز ستیغ سراسر عظمت و افتخار تاریخ اسلام تعبیه و نصب گردیده است . این پرچم سرافراز و همیشه پیروز «بیت الله‏» ، همواره نشانه‏ی «حاكمیت الله‏» خواهد ماند كه هم قبله‏ی مقبلان عالم است و هم مقصد سالكان پای در راه و مطاف زائران دل آگاه .
از این رو، امام زمان قائم آل محمد (علیهم‏السلام) نیز در آغاز قیام جهانی خود، بر محور قیام و قوام جوامع انسانی، تكیه می‏فرماید و تمام جهان را از عدل و داد پر می‏كند .
۱۲ ) مطاف در دولت‏یار
منحرف شدن اسلام از مسیر اصلی‏اش بعد از پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم)، و شدت فتنه‏هایی كه در عصر غیبت‏حاصل می‏شود، تا جایی است كه برخی، حج را برای تجارت و تفریح و نام و نان (۹۴) و برخی از كشورهای اسلامی، از حج منع شده (۹۵) و به سبب نا امنی راه‏ها، برخی حجاج، غارت (۹۶) می‏شوند، منتها روزی كه حضرت بقیهٔ الله (علیه‏السلام) ظهور كنند، به جهت رشد تربیتی و اخلاقی (۹۷) تمام این مشكلات حل می‏شود و همه‏ی زمان‏ها و مكان‏ها و افرادها، طعم شیرین عدالت را می‏چشند . بهره‏ی «مطاف‏» از این عدالت‏شنیدنی و دیدنی است!
امام صادق (علیه‏السلام) در این خصوص می‏فرمایند: «اول ما یظهر القائم العدل ان ینادی منادیه: ان یسلم صاحب النافلهٔ لصاحب الفریضهٔ الحجر الاسود و الطواف (۹۸) » ; نخستین چیزی كه از عدالت قائم ظاهر می‏شود، این است كه منادی، اعلام می‏كند: آنان كه طواف مستحبی می‏كنند، «مطاف‏» (محل طواف) و «حجر الاسود» را برای كسانی‏كه طواف واجب می‏كنند، خالی كنند .» .
یكی دیگر از جلوه‏های بهره‏ی این سرزمین مقدس از دولت كریمه‏ی امام زمان (عج) اصلاحاتی است كه حضرت در سرتاسر جهان، از جمله، این سرزمین، انجام می‏دهد .
۱۳ ) حرمین و اصلاحات خاتم الاولیاء (عج)
این اصلاحات، مربوط به باز گرداندن مسجدالحرام، مسجدالنبی و مقام ابراهیم به اندازه‏ی اصلی خودشان است .
امام صادق (علیه‏السلام) در این رابطه می‏فرماید:
«القائم یهدم المسجد الحرام حتی یرده الی اساسه ومسجد الرسول (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) الی اساسه ویرد البیت الی موضعه واقامه علی اساسه; (۹۹) حضرت قائم (عج) ساختمان مسجد الحرام را ویران می‏كند و آن را به ساختمان نخستین و اندازه‏ی اصلی‏اش باز می‏گرداند . مسجد پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) را نیز پس از ویران كردن به اندازه‏ی اصلی‏اش باز می‏گرداند و كعبه را در جایگاه اصلی‏اش می‏سازد .» .
نیز در روایت دیگری امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرمایند: «هنگامی كه حضرت قائم قیام كند، خانه‏ی خدا را به اندازه‏ی نخستین آن باز می‏گرداند .» . (۱۰۰)
می‏دانیم كه مسجدالحرام پس از رحلت پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) تا كنون بارها گسترش داده شده و از هر سو، بر آن افزوده شده است، اما با همه‏ی اینها باز هم به وضعیت اصلی خویش و نقطه‏ای كه ابراهیم (علیه‏السلام) برای آن خط كشی كرد، نرسیده است، چرا كه پایه‏ها و حدود اصلی آن از «حزوره‏» (۱۰۱) یا نقطه‏ای می‏باشد كه میان «صفا» و «مروه‏» است .
این مطلب را از امام صادق (علیه‏السلام) آورده‏اند كه: در پاسخ فردی كه از حدود مسجدالحرام می‏پرسید و می‏گفت: «آیا آنچه را به مسجدالحرام افزوده‏اند، جزو آن است‏یا نه؟»
فرمود: «آری! همه جزو مسجدالحرام است و با همه‏ی این افزودنها به مساحت آن، هنوز به آن نقشه خطی كه ابراهیم و اسماعیل برای مسجد ترسیم كردند، نرسیده است .» (۱۰۲)
و فرمود: «خط ابراهیم بمكهٔ ما بین الحزورهٔ الی المسعی، فذلك الذی خط ابراهیم .» (۱۰۳)
یعنی: ابراهیم (علیه‏السلام) در مكه میان «حزوره‏» تا نقطه‏ای كه محل وسیعی است‏خط كشی كرد و این خط كشی و نقشه، حدود مسجد است .
و نیز «حسین بن نعیم‏» از امام صادق (علیه‏السلام) در مورد نماز خواندن در قسمتهای جدیدی از مسجدالحرام را میان صفا و مروه، تعیین كردند و مردم پیش از این تا صفا طواف می‏كردند . . . . (۱۰۴)
مرحوم فیض كاشانی در مورد جمله‏ی امام صادق (علیه‏السلام) كه می‏فرماید:
«فكان الناس یحجون الی الصفا .» یا بنا بر نسخه‏ی دیگری «یحجون من مسجد الصفاء .» دو احتمال می‏دهد:
نخست اینكه: ممكن است منظور این باشد كه مردم تا صفا طواف می‏كردند .
دوم اینكه: از مسجد الحرام می‏بستند . (۱۰۵)به هر حال خلاصه‏ی این روایات، بیانگر این نكته است كه مسجدالحرام در اصل، بسیار بزرگتر از مسجدالحرامی است كه اكنون می‏نگریم و هنگامی كه امام مهدی (علیه‏السلام) ظهور نماید، دیوار احاطه كننده‏ی مسجد را عقب می‏كشد و دیواری بر جایگاه اصلی آن، همان نقطه‏ای كه ابراهیم و اسماعیل آن را برای مسجدالحرام خط كشی كردند بنیاد می‏كند و این كار، طواف بر گرد خانه دوست را برای عاشقان آسان می‏سازد بویژه كه شمار زائران بیت الله نیز در عصر درخشان آن گرامی، به دهها میلیون نفر می‏رسد . (۱۰۶)
در ادامه روایت گذشته آمده كه امام صادق (علیه‏السلام) فرمود:
«هنگامی كه قائم بپا خیزد . . . مقام ابراهیم را به جایگاه اصلی آن باز می‏گرداند .» می‏دانیم كه مقام ابراهیم، صخره‏ای است كه آن پیامبر بزرگ به هنگام ساختن كعبه روی آن ایستاده است و آن صخره، در زمان پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) در جوار كعبه بوده است .
از این رو از جمله كارهای امام مهدی (علیه‏السلام) پس از ظهور در مكه مكرمه، بازگردانیدن «مقام ابراهیم‏» به جوار كعبه و جایگاه اصلی آن است و این از كارهایی است كه طواف بر گرد خانه خدا را آسان می‏سازد چرا كه در آن صورت دیگر لازم نیست كه طواف تنها میان ركن و مقام باشد، بلكه تنها طواف بر گرد كعبه كافی است، گرچه اكنون به فتوای برخی فقها، طواف میان ركن و مقام واجب است كه این، با بازگشت دادن مقام به جای اصلی خود برداشته می‏شود و طواف بر گرد كعبه، كفاید می‏كند .
یكی دیگر از بهره‏مندی‏های كعبه كه در خاتمه‏ی این روایات آمده، تسویه حساب با سارقان كعبه است . در حقیقت، امام زمان (عج) به هنگام ظهور، كعبه را از لوث آنان پاك می‏فرماید .
۱۴ ) تولیت كعبه و اقدامات خاتم الاولیاء (عج)
قیام برای تطهیر كعبه و نجات آن از دست اشرار، آیین ابراهیمی است; زیرا، خداوند می‏فرماید: «وعهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی (۱۰۷) » ; و ما به ابراهیم و اسماعیل امر كردیم كه خانه‏ام را پاك و پاكیزه كنید .
گفتنی است، تولیت این بنای توحید تا زمان خلیل خزاعی، به دست قبیله‏ی خزاعه بود و او پس از خود، آن را به دخترش سپرد و تحت تولیت «قصی بن كلاب‏» در آمد . او، كلیدداری كعبه را به مردی از قبیله‏ی خزاعه به نام «ابو غبشان‏» واگذاشت و «ابوغبشان‏» این افتخار را در برابر یك شتر و یك مشك شراب به «قصی بن كلاب‏» فروخت . مثل معروف «اخسر من صفقهٔ ابی غبشان‏» از این قضیه برگرفته شده است . (۱۰۸) و این تولیت، درگذر زمان، به دست افراد نالایقی سپرده شد كه نمونه‏ی بارز آن را نعمانی در الغیبه‏ی خود چنین نقل می‏كند:
سدیر صیرفی از مردی از اهل جزیره، نقل می‏كند كه او، كنیزی را به نذر، بر خویشتن واجب كرده بود كه به خانه‏ی خدا دهد (یعنی نذر خانه‏ی خدا كرده بود). او را به مكه آورد . آن شخص گوید: من، پرده‏داران خانه را ملاقات كردم و ایشان را از آن كنیز آگاه ساختم و برای هر كسی از ایشان موضوع را بیان می‏كردم، می‏گفت: «او را نزد من بیاور كه خدا نذرت را خواهد پذیرفت .» .
پس وحشت‏شدیدی از این موضوع به من راه یافت . لذا ماجرا را به یكی از یاران كه اهل مكه بود گفتم . او به من گفت: «آیا از من می‏پذیری؟» . گفتم: «آری .» . گفت: «بنگر به مردی كه رو به روی حجر الاسود نشسته است و مردانی گرد اویند . او، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (امام باقر) (علیه‏السلام) است . نزد او برو و او را از این امر آگاه كن . ببین به توجه می‏گوید .» .
نزد او رفتم . گفتم: «خدا، تو را رحمت كند! من مردی از اهل جزیره‏ام و همراه من كنیزی است كه در سوگندی كه بر عهده‏ی من بود، او را نذر خانه‏ی خدا كرده‏ام و اكنون او را آورده‏ام و این جریان را به پرده‏داران نیز گفته‏ام و همه می‏گویند، كنیز را به ما بده، خداوند نذرت را قبول می‏كند، و من ناراحت هستم .» .
حضرت فرمود: «ای بنده‏ی خدا! همانا، خانه، نه چیزی می‏خورد و نه می‏آشامد . كنیز خود را بفروش و جست و جو كن و به همشهریان‏ات كه به زیارت این خانه آمده‏اند، نگاه كن . هر كه از ایشان، خرجی‏اش تمام شده، آن مبلغ را به او بده .» .
من نیز همان كار را كردم . بعد از آن، هر كدام از پرده‏داران را ملاقات می‏كردم، می‏گفت: «كنیز را چه كردی؟» . آنان را به فرمایش امام (ع) مطلع كردم . آنان به من گفتند: «او، مردی دروغ گو و ناآگاه است كه نمی‏داند چه می‏گوید . . .» !
من حرف آنان را به امام باقر (علیه‏السلام) عرض كردم . آن حضرت (علیه‏السلام) فرمود: «تو، سخن آنان را به من گفتی . آیا سخن مرا نیز به ایشان خواهی گفت؟» . عرض كردم: «آری .» . فرمود: «به ایشان بگو: ابوجعفر به شما پیغام داد، چه گونه خواهید بود اگر دست‏ها و پاهایتان بریده شود و در كعبه آویخته گردد، سپس به شما گفته شود: "فریاد كنید كه ما دزدان كعبه‏ایم؟ "» .
پس هنگامی كه خواستم برخیزم، فرمود: «البته، من، خودم، آن كار را نمی‏كنم، بلكه آن را مردی از خاندان من انجام خواهد داد .» (۱۰۹)
امام صادق (علیه‏السلام) در این خصوص می‏فرمایند:
اما ان قائمنا لوقدقام لقد اخذهم فقطع ایدیهم وطاف بهم وقال: «هولاء سراق الله (۱۱۰) » ; وقتی قائم ما قیام كند، ایشان را بگیرد و دستان‏شان را قطع كند و به خواری، در كوی و برزن بگرداند و بگوید: «اینان، دزدانی هستند كه از خدا می‏دزدند .» .
در روایت دیگری می‏فرمایند: «. . . وقطع ایدی بنی شیبهٔ السراق وعلقها علی الكعبه; (۱۱۱) دستان طایفه بنی شیبهٔ را كه از دزدان كعبه هستند، قطع می‏كند و بر كعبه می‏آویزد .» .
گفتنی است كه در عصر ظهور، سارقان كعبه كه در زمان امام صادق (علیه‏السلام) می‏زیستند، زنده نیستند، لذا شاید اینان، از افراد خطاكاری باشند كه در زمان رجعت، به دنیا باز گردند .
بنا بر احتمال قوی‏تر كسانی كه در عصر ظهور به كردار ناشایست آنان راضی و خشنود باشند، مشمول این حكم قرار گیرند; زیرا، این قضیه در روایت امام رضا (علیه‏السلام) بعد از پرسش و پاسخ هروی از امام (علیه‏السلام) درباره‏ی علت‏به كیفر رسیدن بازماندگان قاتلان امام حسین (علیه‏السلام) مطرح شده است كه به فرموده‏ی امام هشتم، گویای این حقیقت است كه هر كس از چیزی خشنود باشد، مانند آن است كه آن كار را انجام داده باشد . اگر مردی در مشرق كشته شود و مرد دیگری در مغرب به كشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شریك گناه قاتل است .» .
هروی در ادامه می‏پرسد: «بای شی‏ء یبدا القائم منكم اذا قام؟» . قال: «یبدا ببنی شیبهٔ فیقطع ایدیهم لانهم سراق بیت الله عزوجل (۱۱۲) . » ; قائم شما از چه طایفه‏ای شروع می‏كند؟ فرمود: «از بنی شیبه شروع می‏كند . دست‏های آنان را قطع می‏كند; زیرا آنان دزدان خانه‏ی خدا در مكه‏ی معظمه هستند .» .
بنابراین، همه جای جهان امن می‏شود، خصوصا این اماكن مقدس و راه‏هایی كه به آن ختم می‏شود .
۱۵ ) امام زمان (عج) و امنیت‏حرم
یكی دیگر از بهره‏های حرم، امنیتی است كه در دولت كریمه‏ی امام زمان (عج) بر آن سایه می‏افكند .
امام صادق (علیه‏السلام) پس از توبیخ و مؤاخذه‏ی ابوحنیفه به خاطر انحراف علمی و برداشت‏های ناقص‏اش، از او می‏پرسد: «منظور از «سیروا فیها لیالی وایاما آمنین‏» چیست؟» . ابوحنیفه گفت: «گویا، مراد، پیمودن فاصله‏ی میان مكه و مدینه باشد .» .
امام (علیه‏السلام) پاسخ نقضی به او داد و فرمود: «پس رهزنی‏هایی كه میان مكه و مدینه صورت می‏گیرد، چیست؟» . ابوحنیفه، عاجزانه ساكت‏شد .
آن گاه امام (علیه‏السلام) فرمود: «مراد خداوند از «ومن دخله كان آمنا» كدام نقطه از زمین است؟» . ابوحنیفه گفت: «مراد، كعبه است‏» .
امام (علیه‏السلام) فرمود: «پس چه‏گونه برای ابن زبیر كه در كعبه متحصن شده بود، آن گاه كه حجاج كعبه را به منجنیق بست و ویران كرد و او را گرفت و كشت، امن نبود؟» . او، ساكت مانده بود .
آن‏گاه ابوبكر حضرمی به امام صادق (علیه‏السلام) عرض كرده: «جواب این دو سوال چیست؟» . آن حضرت فرمود: «هنگامی كه قائم آل محمد (عج) ظهور كند، همه‏ی این راه‏ها امن خواهد شد و هر كس با او بیعت كند و در جمع سپاهیان او در آید، در امان خواهد بود .» . (۱۱۳)
بنابراین، بر زائران محترم، بایسته است كه در این نكات دقت كنند و مهم‏ترین وظیفه‏ای كه در این سفر بر عهده دارند، انجام دهند .
● حرف آخر
مرحوم آیهٔ الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی، در بیان وظایف انسان‏ها نسبت‏به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این خصوص می‏نویسد:
«حج رفتن به نیابت از آن حضرت و فرستادن نائب كه از طرف آن جناب حج انجام بدهد و طواف بیت الله الحرام به نیابت از او و نائب ساختن دیگری تا از طرف آن حضرت طواف كند . این كار، میان شیعیان، در روزگار قدیم، متداول و مرسوم بود، و چندین روایت در استحباب این امر وارد شده است . نیز زیارت مشاهد رسول خدا و ائمه‏ی معصوم (علیهم‏السلام) به نیابت از مولایمان صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و گرفتن نائب به این جهت، علاوه بر استحباب، از وظایف منتظران است . (۱۱۴)
نویسنده:محمد رضا فؤادیان
پی نوشت:
) نغمه‏های ولایت، سید رضا مؤید، ص ۲۷۱ .
۲) امام صادق (علیه‏السلام) : «لیس شی افضل من الحج الا الصلاهٔ و فی الحج هنا صلاهٔ‏» .(وسائل الشیعهٔ، ج ۸، ص ۷۷، ح ۲).
۳) جواهر الكلام، ج ۱۷، ص ۲۱۴ .
۴) علل الشرایع‏كتاب الحج، ص ۳۹۹; كتاب من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۵۹ .
۵) حج: ۲۷ .
۶) بقره: ۱۲۵ .
۷) امام جعفر صادق (علیه‏السلام) «بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاهٔ والزكاهٔ والصوم والحج والولایهٔ و لم یناد بشی‏ء كما نودی بالولایهٔ‏» .(اصول كافی، ج ۲، ص ۲۱). در روایت دیگری، زراره، از امام صادق (علیه‏السلام) می‏پرسد: «ای شی‏ء من ذالك افضل؟» . فقال: «الولایهٔ افضل; لانها مفتاحهن، والوالی هو الدلیل علیهن . . .» .(وسائل الشیعهٔ، ج ۱، ب ۱، ح ۲). لذا هشتمین حجت‏خدا، امام رضا (علیه‏السلام) در بیان مقامات امامت، اشاره‏ای به این مطلب می‏كند و می‏فرماید «. . . بالامام تمام . . . الحج; تمامیت‏حج‏به وسیله‏ی امام است .» .(كافی، باب نادر جامع فی فضل الامام وصفاته، ج ۱، ص ۲۵۶، ح ۱).
۸) جواهرالكلام، ج ۱۷، ص ۲۱۴ .
۹) امام صادق (علیه‏السلام) : «. . . ما یعدله شی‏ء . . .» (وسائل الشیعهٔ، ج ۸، ص ۷۸، ح ۷ و ص ۷۷، ح ۳).
۱۰) مستدرك الوسائل، ج ۸ ، باب ۲۴، ح ۲۲ .
۱۱) امام صادق (علیه‏السلام) : «. . . اما لو ان رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حج جمیع دهره و لم یعرف ولایهٔ ولی الله فیوالیه و یكون جمیع اعماله بدلالته الیه . ما كان له علی الله جل و عز فی ثوابه و لا كان من اهل الایمان . . .» .(اصول كافی، ج ۲، ص ۲۳) .
فقیه و محدث عالی مقام، شیخ حر عاملی (رحمهٔ‏الله‏علیه) در وسائل الشیعهٔ، بابی را تحت همین عنوان قرار داده است: «باب بطلان العبادهٔ بدون ولایهٔ الائمهٔ (علیهم‏السلام)، و اعتقاد امامتهم‏» ، (ج ۱، ص ۱۱۸، ب ۲۹) و در آخر می‏فرمایند: «والاحادیث فی ذالك كثیرهٔ جدا» .
۱۲) امام باقر (علیه‏السلام) : «بنی الاسلام علی خمس . . . فجعل فی اربع منها رخصهٔ و لم یجعل فی الولایهٔ رخصهٔ . . . و من لم یكن عنده مال فلیس علیه حج و من كان مریضا، صلی قاعدا وافطر شهر رمضان . والولایهٔ صحیحا كان او مریضا، او ذا مال او لامال له فهی لازمهٔ .» .(خصال، باب پنج گانه، ح ۲۱; وسائل الشیعهٔ، ج ۱، ب ۱، ح ۲۴). در حقیقت، همان طوری كه امام صادق (علیه‏السلام) فرمودند، آغاز و انجام حج و سایر عبادات، معرفت‏به ولایت است: «. . . فاتحهٔ ذالك كله معرفتنا و خاتمته معرفتنا .» .(بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۲۰۲).
۱۳) النظر الی الكعبهٔ العبادهٔ; (وسائل الشیعهٔ، ج ۹، ص ۳۶۴).
۱۴) بحارالانوار، ج ۳، ص ۷; صهبای حج، آیهٔ‏الله جوادی آملی، ص ۲۴۰ - ۲۴۱ .
۱۵) وسائل الشیعهٔ، ج ۹، ص ۳۶۴ .
۱۶) وسائل الشیعهٔ، ج ۹، ص ۳۴۹ .
۱۷) صهبای حج، ص ۲۴۱ .
۱۸) توبه: ۱۹ .
۱۹) برای اطلاع بیش‏تر درباره‏ی این فضیلت و مشخصات مدارك اهل سنت، به كتاب احقاق الحق، ج ۳، ص ۱۲۲ - ۱۲۷ مراجعه شود .
۲۰) مستدرك الوسائل، ج ۱۰، ص ۱۶۶ .
۲۱) ر . ك: بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۶۱; مناقب، ج ۴، ص ۲۳۴ و ۲۳۵; صهبای حج، ص ۳۳۵ - ۳۴۱ .
۲۲) در این زمینه، روایات گوناگونی وارد شده است كه به برخی اشاره می‏شود:
الف) ولادت حضرت اسماعیل (علیه‏السلام) در سن پیری حضرت ابراهیم و بردن او و مادرش به سرزمین مكه، (بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۱۳).
ب) ماموریت ذبح اسماعیل (علیه‏السلام). (مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰۰ . البته در روایت دیگری آمده است كه حضرت ابراهیم (علیه‏السلام) پس از رسیدن به مقام امامت، ماموریت ذبح را دریافت می‏كند .(بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۲۵).
ج) بنای كعبه و انجام دادن مناسك حج .(مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰۰ . ر . ك: مجله‏ی میقات حج، ش ۳۲، ص ۱۹۷، مقاله‏ی آقای سیدجواد ورعی، پیوند حج‏با امامت و ولایت).
۲۳) بقره: ۱۲۴ .
۲۴) امام باقر (علیه‏السلام) : . . . والقائم یومئذ بمكهٔ، عند الكعبهٔ مستجیرا بها یقول: «. . . و من حاجنی فی ابراهیم فانا اولی الناس بابراهیم .. . . (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۵).
۲۵) جنهٔ‏الماوی، آیهٔ‏الله كاشف الغطاء، ص ۳۰۵ ; كرامات معصومیه، علی اكبر مهدی پور، ص ۵ .
۲۶) ر . ك: مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۴۹ ; شرح الشفاء، ج ۱، ص ۱۵۱ .
۲۷) مستدرك حاكم، ج ۳، ص ۴۸۳ .
۲۸) شرح قصیده‏ی عبدالباقی افندی، ص ۱۵، (به نقل از فروغ ولایت، ص ۳۵).
۲۹) كعبه‏ای كه اركان آن به دست آدم صفی الله، و قواعد آن توسط قهرمان توحید، ابراهیم خلیل الله، مستحكم گردید، به خاطر مادر امام، دیوارش شكافته می‏شود و ولی خدا در خانه‏ی خدا متولد می‏شود، چرا كه ارزش هر چیزی به پایه‏ها و اركان آن است . و ائمه (علیهم‏السلام) در زیارت جامعه به «اركان البلاد» معرفی شده‏اند . لذا ركن كعبه و مكه امام است و ركن عالم موجود در این عصر، حضرت مهدی (علیه‏السلام) است كه امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرماید: «لوبقیت الارض بغیر امام لساخت، (كافی، كتاب الحجهٔ باب ان الارض لاتخلوا من حجهٔ).
۳۰) مسند، احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۱۳۶، ح ۶۴۵ ; جامع الاحادیث، ج ۱۶، ص ۲۷۲، ح ۷۹۲۷ ; المصنف، ج ۸ ، ص ۵۳۴ ، ح ۹ و .. . (به نقل از الغدیر، ج ۷، ص ۱۰ - ۱۳).
۳۱) ر . ك: مسند، احمد بن حنبل، طبع مصر، ج ۱، ص ۱۵۰، ۲۳۱، و ج ۳، ص ۲۱۲; خصائص نسایی، ص ۲۸; تفسیر ابن كثیر، ج ۲، ص ۳۲۲ ; جامع الاصول، ج ۹، ص ۴۷۵ .
۳۲) امام باقر (علیه‏السلام) می‏فرماید: كه امام علی (علیه‏السلام) این چنین خطبه خواند: لایطوفن بالبیت عریان و لایحجن البیت مشرك . . .» .(مجمع البیان، ذیل آیه‏ی ۳ سوره‏ی برائت).
۳۳) الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۳۳ - ۱۳۵: «حج رسول الله (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) من المدینهٔ و قد بلغ جمیع الشرایع قومه غیرالحج والولایهٔ، فاتاه جبرئیل (علیه‏السلام) فقال له: یا محمد! ان الله جل اسمه یقرؤك السلام و یقول لك: «. . . "فریضهٔ الحج و فریضهٔ الولایهٔ والخلافهٔ من بعدك; فانی لم اخل ارضی من حجهٔ و لن اخیلها ابدا" . . .» .
۳۴) عوالی اللئالی، ج ۱، ص ۱۹۷ .
۳۵) همان، ص ۲۱۵ .
۳۶) مائده: ۶۷ .
۳۷) ر . ك: الغدیر، ج ۱، ص ۹ به بعد .
۳۸) مائده: ۳ .
۳۹) حج، محسن قرائتی، ص ۷۴ (با اندكی تغییر و تصرف).
۴۰) گردی از رهگذر دوست، مهندس علی اصغر یونسیان، ص ۳۶۲ .
۴۱) اگرچه روزه‏ی آن روز مستحب است، لكن اگر روزه گرفتن آن روز موجب ضعف شود، آن گونه كه انسان نتواند دعاهای این روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است .(بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۲۳ و ۱۲۴).
۴۲) خداوند به خاطر اشك و دعای زائران بر فرشتگان مباهات می‏كند (كنزالعمال، ج ۵، ص ۱۳). امام باقر (علیه‏السلام) از ظهر تا غروب عرفه، دو دست‏خود را به سوی آسمان بالا می‏برد و دعا می‏كرد (مستدرك الوسائل، ج ۲، ص ۱۶۴).
۴۳) صحیفه‏ی سجادیه، دعای ۴۷: «اللهم! انك ایدت دینك فی كل اوان بامام اقمته علما لعبادك . . .» .
۴۴) اصول كافی، كتاب الحجهٔ، باب فی الغیبهٔ، ح ۵ .
۴۵) بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۲۸۱ .
۴۶) آل عمران: ۹۷ .
۴۷) تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۹۰: «. . . یدخله المرجی والقدری والحروری والزندیق الذی لایؤمن بالله و من دخله و هو عارف بحقنا كما هو عارف له خرج من ذنوبه و كفی هم الدنیا و الآخرهٔ .» .
۴۸) كافی، ج ۴، ص ۵۴۹ .
۴۹) كافی، ج ۱، ص ۳۹۲، ح ۱ ; تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۳۴، ح ۴۳: «هكذا كانوا یطوفون فی الجاهلیهٔ . انما امروا ان یطوفوا بها ثم ینفروا الینا فیعلمونا ولایتهم و یعرضوا علینا نصرتهم .» .
۵۰) ابراهیم: ۳۷ .
۵۱) بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۳۷ . از این كه مرحوم كلینی، بابی را به نام «باب ان الواجب علی الناس بعد ما یقضون مناسكهم ان یاتوا الامام فیسالوه عن معالم دینهم و یعلموه ولایتهم و مودتهم له‏» آورده، فهمیده می‏شود، رفتن نزد امام (علیه‏السلام)، واجب است .(كافی، ج ۱، ص ۴۵۵، باب ۹۶).
۵۲) حج: ۲۷ .
۵۳) كافی، ج ۴، ص ۵۴۹، ح ۱; من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۵۸ ، ح ۳۱۳۹ ; وسائل الشیعهٔ، ج ۱۰، ص ۲۵۲: «انما امرالناس ان یاتوا هذه الاحجار فیطوفوا بها ثم یاتونا فیخبرونا بولایتهم و یعرضوا علینا نصرهم .» . در روایتی دیگر سدیر می‏گوید: در حالی كه امام باقر (علیه‏السلام) به خانه‏ی خدا وارد می‏شد و من بیرون می‏آمدم، دست مرا گرفت، سپس رو به كعبه كرد و فرمود: «ای سدیر! همانا مردم مامور شده‏اند كه نزد این سنگ‏ها آمده، طواف كنند، سپس نزد ما آیند و همبستگی و ولایت‏شان را به ما اعلام كنند .» .(كافی، ج ۱، ص ۳۹۲، ح ۳).
۵۴) نهج البلاغه، خ ۳ .
۵۵) تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۳۶۳ .
۵۶) تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۹۱ .
۵۷) سیمای مهدی موعود . . . ، محمد نعیمی، ص ۳۶۴ .
۵۸) بقره: ۱۹۶ .
۵۹) وسائل الشیعهٔ، ج ۱۰، ص ۲۵۴; بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۷۴ .
۶۰) بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۷۴ .
۶۱) كافی، ج ۴، ص ۵۴۹ .
۶۲) حج: ۲۹ .
۶۳) كافی، ج ۴، ص ۵۴۹: «. . . ان للقرآن ظاهرا و باطنا و من یحتمل ما یحتمل ذریح‏» .
۶۴) كلیات دیوان الهی قمشه‏ای، بخش اسرار حج، ص ۹۵۶ .
۶۵) در این رابطه ر . ك: بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۸۷ .
۶۶) كتاب من لایحضره الفقیه، باب من اراد الكعبه بسوء، ج ۲، ص ۲۴۸ و ۲۴۹; وافی، ج ۱۲، ص ۵۲ .
۶۷) انبیاء: ۳۰ .
۶۸) انفال: ۲۴ .
۶۹) حج، محسن قرائتی، ص ۷۳ (با اندكی تصرف و تغییر).
۷۰) صبوری اصفهانی، سیمای مهدی موعود (علیه‏السلام) در آیینه‏ی شعر فارسی، ص ۳۶۳ .
۷۱) مفاتیح‏الجنان، دعای عهد .
۷۲) نوای فراق، ص ۲۶۲ . اگر عاشقی عازم خانه خدا باشد و بخواهد در شهر و دیار خود این غزل را با مولایش (عج) زمزمه كند، لازم است كلمات «این جا» را به «می‏روم آن جا» و كلمه «این‏» را در بیت آخر به «آن‏» تبدیل كند .
۷۳) اصول كافی، ج ۱، ص ۳۳۷ ; كمال الدین، باب ۳۳، ج ۲، ص ۲۳ .
۷۴) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲ ; كمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۲، باب ۴۳ . مرحوم محقق خویی (رحمهٔ‏الله‏علیه)، «حسن بن وجنای نصیبی‏» را در معجم رجال الحدیث، ج ۵ ، ص ۱۳۰، ضمن ذكر این واقعه، وی را توثیق كرده است .
۷۵) كتاب من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰; كمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۰ .
۷۶) كمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۰ ; بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰ ; وسائل الشیعهٔ، ج ۹، ص ۳۶۰ .
۷۷) بحارالانوار، ج ۵۲ ، ص ۱۵۲ .
۷۸) دلائل الامامهٔ، ص ۲۹۶; بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹; منتهی الآمال، ج ۲، ص ۴۳۹ .
۷۹) نغمه‏ی انس، علی‏اصغر یونسیان (ملتجی)، ص ۱۰۰ .
۸۰) كرامات صالحین، شریف رازی، ص ۹۱ (به نقل از دیدار با امام زمان در مكه و مدینه، ص ۹۸).
۸۱) خلوت‏گاه راز، حبیب الله چایچیان (حسان)، ص ۲۷۸ .
۸۲) ارشاد، شیخ مفید، ص ۶۸۰ ; بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۶۰ .
۸۳) توبه: ۳ .
۸۴) تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۷۶، ح ۱۵ .
۸۵) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۵۹ .
۸۶) همان، ج ۵۲، ص ۳۰۵ . در روایت دیگری امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرماید: «اذا اذن الله عزوجل للقائم فی الخروج صعد المنبر و دعا الناس الی نفسه وناشد هم بالله ودعاهم الی حقه . . .» .(بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۷).
۸۷) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۳ ; الغیبهٔ، طوسی، ص ۲۸۴; (به نقل از روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۲۵).
۸۸) امام باقر (علیه‏السلام) می‏فرماید: (كانی بالقائم . . . بین الركن والمقام بین یدیه جبرئیل (علیه‏السلام) ینادی البیعهٔ لله‏» . بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۹۰ .
۸۹) كافی، ج ۴، ص ۱۸۵ .
۹۰) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۸ .
۹۱) مائده: ۹۷ .
۹۲) وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۱۴ .
۹۳) نهج البلاغه، خ ۱، ص ۴۵: «. . . جعله سبحانه و تعالی للاسلام علما وللعائذین حرما . . .» .
۹۴) پیامبر اكرم (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) : «یحج اغنیاء امتی للنزههٔ ویحج اوسطها للتجارهٔ ویحج فقراؤها للریاء و سمعهٔ‏» .(روزگار رهایی، ج ۲، ص ۷۹۴).
۹۵) امام باقر (علیه‏السلام) : «فاذا فعلوا ذالك منعوا من الحج ثلاث سنین . . .» .(روزگار رهایی، ج ۲، ص ۹۱۷). نیز در این زمینه به صفحات ۸۰۴ ، ۸۱۰ ، ۸۱۱ ، ۹۱۳ ، ۹۱۸ ، ۱۱۲۸ مراجعه كنید .
۹۶) پیامبر اكرم (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) : «. . . وعلامته ان ینهب الحاج . . .» .(روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۶۵). نیز مراجعه شود به ص ۹۰۴ و ۹۲۱ .
۹۷) ر . ك: پیدای پنهان، پورسید آقایی، ص ۳۵ .
۹۸) كافی، ج ۴، ص ۴۲۷; كتاب من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۶۱; بحار الانوار، ج ۵۲ ، ص ۳۷۴ .
۹۹) ارشاد، ص ۷۰۵; الغیبهٔ، طوسی ص ۲۹۷; الغبیهٔ، نعمانی، ص ۱۷۱; اعلام الوری، ص ۴۳۱; كشف الغمهٔ، ج ۳، ص ۲۵۵; اثبات الهداهٔ، ج ۳، ص ۵۱۶; بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۲ .
۱۰۰) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸ .
۱۰۱) واژه «حزوره‏» بر وزن «قسوره‏» نام مكانی میان صفا و مروه است، كافی، ج ۴، ص ۵۳۹ .
۱۰۲) كافی، ج ۴، ص ۲۱۰، باب فضل الصلاهٔ فی المسجد الحرام .
۱۰۳) كافی، ج ۴، ص ۲۱۰، ح ۱۲ .
۱۰۴) تهذیب، ج ۵، ص ۴۵۳، ح ۱۵۸۴ .
۱۰۵) وافی، چاپ قدیم، ج ۲، جزء ۸، ص ۲۸، باب حج ابراهیم .
۱۰۶) امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص ۶۶۶ .
۱۰۷) بقره: ۱۲۵ .
۱۰۸) تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۳۶۳ ; صهبای حج، ص ۱۲۷ .
۱۰۹) الغیبهٔ، نعمانی، باب ۱۳، ص ۳۳۲، ح ۲۵ .
۱۱۰) وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۵۵ .
۱۱۱) ارشاد، ص ۷۰۵; بحارالانوار، ج ۵۲ ، ص ۳۳۲ .
۱۱۲) علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۱۹; عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۷۳; بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۳; اثبات الهداهٔ، ج ۳، ص ۴۵۵ .
۱۱۳) بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۹۲ - ۲۹۴: «سیروا فیها لیالی وایاما آمنین‏» مع قائمنا اهل البیت . واما قوله تعالی «من دخله كان آمنا» فمن بایعه ودخل معه و مسح علی یده ودخل فی عقد اصحابه كان آمنا .» .
۱۱۴) مكیال المكارم فی فوائد الدعاء للقائم (عج)، ج ۲، ص ۳۱۰ - ۳۱۸ (با تلخیص).
منبع: فصلنامه انتظار
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید