سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

اخراج انگلیسی‌ها از ایران


اخراج انگلیسی‌ها از ایران
ملی اعلام كردن صنعت نفت كشور، بزرگ‌ترین اقدام مصدق در راه جلوگیری از غارت هر چه بیشتر ثروت مردم ایران توسط انگلیس و كسب استقلال سیاسی و اقتصادی بود. روشن بود كه انگلیسی‌ها در برابر این امر ساكت نمی‌نشستند و به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن درآمد سرشار نفت ایران نبودند، به ویژه آنكه ملی شدن نفت ایران، می‌توانست منابع استعماری انگلیس را در سراسر مستعمرات، به خطر اندازد.
«امانوئل شینول» (Emmanuel Shinwell )، وزیر دفاع كابینه‌ی كارگری انگلستان، در ژوئیه‌ی ۱۹۵۱ اعلام كرد: «اگر ایران بتواند به راحتی از این جریانات گذر كند، مصر و دیگر كشورهای خاورمیانه هم به فكر می‌افتند كه آنها هم اقدامات مشابه را امتحان كنند. اقدام بعدی، تلاش برای ملی كردن آبراه سوئز می‌تواند باشد. اگر انگلستان و آمریكا شكست می‌خوردند و نمی‌توانستند در تابستان ۱۹۵۳ با اقدامات مخفی، مصدق را سرنگون كنند، شاید تاریخ خاورمیانه در دهه‌ی ۱۹۵۰، به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. سقوط مصدق، دست كم به انگلیسی‌ها نشان داد كه هنوز می‌توان افراد و احزاب سیاسی را به نفع خود به كار گرفت».۱
تهدید نظامی هوائی و دریائی، شكایت به دیوان دادگستری بین‌المللی، جلب حمایت و همكاری آمریكا، تحریم نفتی، محاصره‌ی اقتصادی و مسدود نمودن اعتبارات، تهدید خریداران نفت ایران، فعالیت شدید دیپلماتیك و شكایت به شورای امنیت سازمان ملل، از جمله اقدامات انگلیس بر علیه ایران بود. ۲ از سوی دیگر، مستشاران و مأموران انگلیسی نیز در داخل ایران بسیار كوشیدند تا با خرابكاری، اعمال نفوذ و توطئه،‌ نهضت ملی نفت را با شكست روبرو سازند.
تشدید دخالت‌ها و توطئه‌های انگلیسی‌ها موجب شد كه دولت ایران، به تدریج آنان را از ایران بیرون نماید. از این رو كا رهایی به شرح زیر در این زمینه انجام شد:
۱) ممنوع نمودن «بانك انگلیس و خاورمیانه» از تصدی معاملات ارزی (شهریور ۱۳۲۰): در بهمن ۱۳۳۰، بانك انگلیس و خاورمیانه،‌تأسیسات خود را در ایران برچید و كارمندان بانك، یك سال بعد، پس از تصفیه‌ی امور بانك، ایران را ترك كردند. ۳
۲) اخراج كارمندان و كارگران انگلیسی شركت سابق نفت انگلیس و ایران (مهر ۱۳۳۰): در واپسین روزهای شهریور ۱۳۲۰، امید دكتر مصدق به تجدید وساطت هریمن نماینده آمریكا و ادامه‌ی مذاكره با انگلستان، قطع شد و دولت تصمیم گرفت كارمندان انگلیسی را كه در جنوب باقی مانده بودند، از ایران اخراج كند. روز اول مهر، دولت به هیأت مدیره‌ی موقت دستور داد كه به كارمندان انگلیسی اطلاع دهند كه چون حاضر به قبول خدمت در شركت ملی نشده‌اند و حضور آ‌نان در خوزستان، برای شركت ملی، منشأ اثر نیست، باید ظرف یك هفته (از چهارم مهر) ایران را ترك كنند. در تاریخ دهم مهر، كارمندان انگلیسی باقی مانده ـ‌كه تعدادشان ۳۵۰ نفر بود ـ ایران را ترك كردند و فقط چند نفر باقی ماندند كه آنها هم روز بعد (۱۱ مهر) حركت كردند. روز ۱۳ مهر، مصدق در نطقی در مجلس سنا گفت:
«آخرین كاروان كارمندان كمپانی سابق نفت جنوب، خاك مقدس وطن ما را كه پنجاه سال جولانگه مطامع اقتصادی و اغراض سیاسی آنان بود،‌ترك گفتند.» ۴
۳) انحلال كنسولگری‌های انگلیس در نُه شهرستان ( دی ۱۳۳۰): این شهرستان‌‌ها عبارت‌بودند از اهواز، خرمشهر، شیراز، مشهد،‌ اصفهان،‌رشت، كرمانشاه، تبریز و بوشهر. ۵ به دنبال مصاحبه‌ی «چارلز فرانسیس كپر»، كنسول انگلیس در خرمشهر،‌ در روز ۱۳ مرداد ۱۳۳۰ با خبرنگاران، باقر كاظمی، وزیر امور خارجه، در نامه‌ای به سفیر كبیر انگلیس در ایران،‌به سخنان «خلاف واقع و در حقیقت، تحریك‌آمیز و مغایر روح مسالمت و محیط آرام و دوستانه ـ كه دولتین ایران و انگلیس میل دارند در این موقع، وجود داشته با شدـ » اعتراض نمود و خواستار انفصال وی از سمت خود و احضار وی گردید. ۶ وزیر مختار انگلیس در پاسخ نامه‌ی كاظمی، با توجیه سخنان كپر، مدعی شد كه هیچ دلیل موجهی برای انفصال و احضار وی نمی‌بیند. ۷
باقر كاظمی در پاسخ نامه‌ی وزیر مختار انگلیس، پس از ارائه‌ی توضیحات لازم، به استحضار وی رساند كه به ناچار روانامه‌ی آقای كپر مسترد شده و وی دیگر سمتی در ایران نداشته و لازم است خاك ایران را ترك نماید.۸
وزیر امور خارجه ایران، همچنین در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۳۰، در نامه‌ای به سفیر كبیر انگلیس، نسبت به فعالیت و دخالت‌های مأموران دولت انگلیس در ایران، اعتراض نموده و تهدید كرد:
«چنانچه مأمورین آن دولت در ایران، رفتار خود را تغییر ندهند، دولت متبوع دوستدار، ناگزیر خواهد شد تصمیمات جدی برای خاتمه دادن به این وضعیت نامطلوب، اتخاذ نماید.» ۹
از آنجا كه سفارت انگلیس از پذیرفتن نامه‌ی اخیر وزارت خارجه خودداری نموده و آن را بازگردانده بود، ۱۰ وزارت خارجه در یك نامه‌ی مفصل و با ذكر سه دلیل زیر، خواستار تعطیلی تمامی سركنسولگری‌ها، كنسولگری‌ها و كنسولیاریگری‌های انگلستان در همه‌ی نقاط ایران، تا سی‌ام دی ماه ۱۳۳۰ شد. ۱. تجاوز مأموران كنسولی انگلیس از وظایف خود و مداخله در امور مخل استقلال كشور ۲. كاهش عده‌ی رعایای دولت انگلیس در ایران، پس از استقلال هند و پاكستان و بی‌نیازی به این كنسولگری‌ها ۳. لزوم اجرای معامله‌ی متقابل در روابط كنسولی بین دو كشور و بر همین اساس، كافی بودن یك نمایندگی از انگلیس در تهران در برابر تنها نمایندگی ایران در لندن. ۱۱
«اف. ام. شپرد» وزیر مختار انگلیس در ایران ـ‌كه در برابر یك كار انجام شده قرار گرفته بود و هرگز فكر نمی‌كرد دولت ایران، جرأت و توانایی چنین كاری را داشته باشد ـ در پاسخ، با ارائه‌ی توضیحاتی، دلایل ارائه شده توسط وزارت امور خارجه‌ی ایران را ناموجه اعلام نموده و با تهدید، عواقب و مسئولیت این اقدام را متوجه ایران دانست. ۱۲ با این حال، باقر كاظمی، به پیوست دو نامه‌ای كه پس از آن به سفارت انگلیس فرستاد، تعدادی سند كه نشان دهنده‌ی دخالت آشكار كنسول‌ها و مأموران دولت انگلیس در مسائل داخلی ایران بود، ارائه نمود و اعلام داشت،‌دولت ایران «معتقد است با انحلال كانون‌های مداخله در امور داخلی ایران و ترك سیاست قدیمی و اتخاذ رویه‌ی جدیدی در دوستی و صمیمیت كه براساس و پایه‌ی احترام متقابل و رعایت حقوق طرفین، بر طبق اصول مسلمه‌ی امروزی دنیا مبتنی باشد، بهتر می‌توان مودت و تشیید مبانی دوستی دو دولت را تأمین نمود.» ۱۳
۴ ) خودداری از پذیرش «رابرت هنكی» (Henkey) به سمت سفیركبیر انگلیس در ایران،‌ به جای «سرفرانسیس شپرد»: در تاریخ ۳ بهمن ۱۳۳۰، سخنگوی دولت در توضیح علت نپذیرفتن هنكی به سمت سفیر، گفت كه نامبرده در زمان سفارت «سرریدر بولارد» در ایران انجام وظیفه می‌نموده است و دولت عقیده دارد كسانی كه سابقه‌ی خدمت در ایران را تحت رژیم سابق داشته‌اند، نمی‌توانند روش خود را با مقتضات اوضاع جدید وفق دهند. ۱۴
۵) بستن شعب شورای فرهنگی بریتانیا در شهرستان‌های مشهد، اصفهان و تبریز (بهمن ۱۳۳۰).
به هر حال، دولت ایران هنگامی كه دید دولت انگلستان از توطئه و كارشكنی دست بر نمی‌دارد و مداخله و میانجی‌گری آمریكا و طرح مشترك ترومن و چرچیل نیز بی‌نتیجه بوده و تمامی پیشنهادهای ایران نیز توسط دولت بریتانیا رد شده است، درصد قطع روابط نود و سه ساله‌اش با این كشور برآمد.۱۵
● قطع روابط و اخراج كامل انگلیس از ایران
هنگامی كه بر مصدق معلوم شد كه هیچ تغییری در مفاد طرح مشترك ترومن، چرچیل داده نخواهد شد، زمزمه‌های قطع روابط سیاسی با انگلستان، شنیده شد. در روز ۲۴ مهر ۱۳۳۱، لایحه‌ی مفصل دكتر مصدق درباره‌ی دلایل اتخاذ تصمیم قطع رابطه با انگلستان، از رادیو پخش شد. سپس در نامه‌ای كه در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۳۱ توسط دكتر حسین فاطمی، وزیر امور خارجه‌ی وقت‌،به ژورژ میدلتن، كاردار دولت انگلستان، ارسال شد، «تصمیم دولت شاهنشاهی ایران، مبنی بر قطع روابط سیاسی با دولت علیا حضرت ملكه‌ی انگلستان» به اطلاع وی رسید. ۱۶ در این نامه، با اشاره به اختلاف دولت ایران با شركت نفت، دولت انگلیس به حمایت غیر قانونی از شركت نفت متهم شد و همچنین اعلام شد كه «مأموران رسمی آن دولت نیز به واسطه‌ی تحریكات و مداخلات ناروای خود، مشكلاتی به قصد اخلال در نظم و آرامش كشور، فراهم ساختند.» ۱۷
پس از تسلیم نامه‌ی وزارت امور خارجه به سفارت انگلیس، بخشنامه‌ای از سوی وزارت امور خارجه، خطاب به تمامی نمایندگی‌های سیاسی ایران در كشورهای بیگانه، بدین مضمون ارسال شد:
«ساعت ۵/۲ بعد‌ازظهر امروز،‌این نامه، دایر بر قطع روابط سیاسی ایران و انگلیس، به سفارت كبرای انگلستان در تهران ابلاغ شد. چون ]این نامه] ساعت سه به وقت تهران، انتشار پیدا خواهد كرد، در همان ساعت، متن نامه را عیناً به استحضار مطبوعات حوزه‌ی مأموریت خود برسانید.» ۱۸
بدین ترتیب،‌ترجمه‌ی یادداشت وزارت امور خارجه به كاردار سفارت انگلیس تسلیم و خبر قطع روابط دو كشور، در تمامی دنیا پخش شد و واكنش‌های متفاوتی را برانگیخت، :«الهیار صالح» از واشنگتن «حاجب‌دولو» از لندن، «مجدی» از ورشو، «حسن پیرنظر» از بالكان، «محمد‌علی همایون‌جاه» از برن، «مرتضی شریفی» از بیروت، «شهریار» از لاهه، و ...، گزارش‌هایی از انعكاس این خبر در روزنامه‌ها و رادیوهای محل مأموریتشان، به وزارت امور خارجه‌ی ایران ارسال نمودند.
الهیار صالح، سفیر كبیر ایران در آمریكا و یكی از یاران مصدق، یك جلسه‌ی مطبوعاتی در واشنگتن تشكیل داده به ایراد سخنرانی پرداخت و به سئوالات خبرنگاران پاسخ گفت:
«امروز دولت ایران، قطع روابط سایسی با دولت انگلستان را اعلام نمود. این اقدام برای اعتراض نسبت به روش خصمانه‌ای كه دولت انگلستان برای تحمیل خواسته‌های شركت نفت سابق به دولت ایران پیش گرفته بود، انجام شد. دكتر مصدق در هیجده ماه گذشته، با وجود روش نامساعد انگلستان، از هر اقدام ممكن برای تشویق دولت انگلستان در همكاری با دولت ایران، و پیدا كردن راه‌حل، كوتاهی ننمود. در مقابل، دولت انگلستان، در روش خود،‌به این طریق پافشاری نمود: محاصره‌ی اقتصادی و مسدود نمودن اعتبارات ایران، جلوگیری از آمدن كشتی‌ها به بنادر ایران، تهدید نمودن خریداران احتمالی نفت ایران و سعی در مضطرب نمودن دولت ایران به وسیله‌ی كشاندن ایران به شورای امنیت و دیوان دادگستری بین‌المللی؛ در صورتی كه هر دو این دستگاه‌ها از طرفداری از درخواست‌های انگلستان خودداری نموده و رأی دادند كه اختلاف، مابین دولت ایران و یك شركت خصوصی است نه بین دو دولت ایران و انگلستان. این سیاست تحمیل، باعث سختی‌های اقتصادی فراوانی برای ملت ایران و بر هم زدن نظم سیاسی كشور شده است. قطع روابط سیاسی نمی‌بایست باعث تعجب دولت انگلستان شود، زیرا تنها دو راه برای ایران باقی مانده بود كه یا روابط سیاسی خود را قطع نماید و یا در زیر فشار محاصره‌ی اقتصادی غیر قانونی انگلستان،‌ زانو به زمین زند. ملت ایران مصمم است استقلال سیاسی خود را حفظ نماید و با وجود سختی‌های اقتصادی فراوانی كه در نتیجه‌ی امپریالیسم انگلستان بر ملت تحمیل شده، به هیچ وجه حاضر نیستند از استقلال سیاسی خود دست بردارند. ... دنیا می‌داند كه ایران محتاج به منافع تجارت بین‌المللی، به خصوص در معامله‌ی نفت می‌باشد، ولی نه به قیمت تسلیم شدن به انگلستان. من صمیمانه امیدوارم كه دولت انگلستان در اعمال خود تجدید نظر نموده و سیاست جدید همكاری پیش گیرد تا بتوانیم بار دیگر روابط بین دولتین را برقرار كنیم».۱۹
اخراج اعضای سفارت انگلستان از ایران
پس از اعلام رسمی قطع روابط دو كشور، اینك نوبت اعضای سفارت و مأموران رسمی دولت انگلیس بود كه خاك ایران را ترك نماید. در تاریخ ۶ آبان ۱۳۳۱، وزارت امور خارجه در یك نامه‌ی «خیلی فوری» به وزارت كشور، نوشت:
«پیرو تصمیم محترم دولت، مأموران رسمی دولت انگلیس، به تدریج عزیمت می‌كنند و آخرین دسته‌ی آنان كه عبارت از مأموران سیاسی سفارت كبرای انگلیس می‌باشد، قرار است روز شنبه، دهم آبان‌ماه، از طریق مرز خسروی، به بغداد عزیمت كنند. جناب آقای وزیر مختار سوئیس كه از طرف دولت متبوع خود، عهده‌دار حفظ منافع اتباع انگلیس در ایران شده‌ا ند و همچنین آقای عباس نیری، كارمند مقدم اداره‌ی تشریفات وزارت امور خارجه، این مأموران را تا مرز خسروی مشایعت خواهند كرد. خواهشمند است به فرمانداری و استانداری‌های بین راه،‌تلگرافاً دستور فرمایند كه اولاً از جریان مستحضر باشند و ثانیاً در مورد لزوم، در حدود مقررات، از بذل مساعدت و انجام تسهیلات لازم به آنها، خودداری ننمایند.» ۲۰
عباس نیری، كارمند عالیرتبه‌ی وزارت امور خارجه، ‌از طرف این وزارتخانه و سرهنگ دوم عزت‌الله دفتری، به عنوان نماینده‌ی وزارت دفاع ملی، موظف بودند كه كاروان كارمندان سفارت انگلیس را از تهران تا مرز خسروی همراهی نمایند. اداره‌ی تشریفات وزارت امور خارجه همچنین،‌ در یك نامه‌ی خیلی فوری به وزارت دفاع ملی، درخواست كرد كه با تلگراف به مقام‌های نظامی شهرهای بین راه تهران ـ‌كرمانشاه ـ‌ مرز خسروی اعلام شود كه با كاروانی كه كارمندان سیاسی سفارت انگلیس،‌عده‌ای از كارمندان دفتری و خانواده‌های ایشان را با اتومبیل به سوی خاك عراق حمل می‌كند، مساعدت لازم را انجام دهند.
پی‌نویس:
۱. ورنون، والترز،‌ مذاكرات مصدق و هریمن، ترجمه‌ی شمس‌الدین امیرعلایی، تهران، میترا، ۱۳۶۹، ص ۸.
۲. نك: فؤاد روحانی، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، تهران، شركت سهامی كتاب‌‌های جیبی، ۱۳۵۲، ایرج ذوقی، مسائل سیاسی ـ ‌اقتصادی نفت ایران،‌ تهران، پاژنك، ۱۳۷۰.
۳. فؤاد روحانی،‌پیشین ص ۳۲۶ و ۳۱۸.
۴. پیشین، ۸ـ ۲۱۷.
۵. پیشین، ۳۱۸ و ۳۲۶.
۶. كتابچه‌ی چاپ شده توسط وزارت امور خارجه، «مكاتبات بین وزارت امور خارجه‌ی شاهنشاهی و سفارت كبرای انگلیس»، نامه‌ی شماره‌ی ۳۲۲۳، مورخ ۲۳ مرداد ۱۳۳۰.
۷. پیشین، «پاسخ مورخ ۳۰ مرداد ۱۳۳۰ آقای سفیر كبیر انگلیس به نامه‌ی مورخ ۲۳ مرداد آقای وزیر امور خارجه.»
۸. پیشین نامه‌ی شماره‌ی ۴۲۳۰ ،مورخ ۶ مهر ۱۳۳۰.
۹. پیشین نامه‌ی شماره‌ی ۶۳۲۱، مورخ۱۸ دی ۱۳۳۰.
۱۰. پیشین، یادداشت شماره‌ی (۵۲/۱۱/۱۰۴۰۱ جی) ۳، مورخ ۲۰ دی ۱۳۳۰.
۱۱. پیشین نامه‌ی شماره‌ی ۶۳۶۶۱، مورخ ۲۱ دی ۱۳۲۰.
۱۲. پیشین، پاسخ شماره‌ی ۵ (۳۳/۱۰۴۰۱ جی)، مورخ ۲۵ دی ۱۳۳۰.
۱۳. پیشین، نامه‌ی شماره‌ی ۶۵۰۷، مورخ ۲۹ دی ۱۳۳۰؛ نامه‌ی شماره ۲۲۳، مورخ ۱۸ فروردین ۱۳۳۱.
۱۴. فؤاد روحانی، پیشین، ص ۳۲۷ و ۳۱۹.
۱۵. جیمز. اف. گود. سایه‌ی مصدق بر روابط ایران آمریكا، ترجمه‌‌ی علی بختیاری‌زاده،‌تهران، كویر، ۱۳۸۲، ص ۹ ـ ۱۴۸.
۱۶. اسناد وزارت امور خارجه‌ی ایران، اسناد قدیمه، پرونده‌ی شماره‌ی ۵ ـ ۱۲ ـ‌۱۳۳۱ ش، نامه‌ی شماره‌ی ۴۰۱۹، مورخ ۳۰/۷ ـ ۱۳۳۱.
۱۷. پیشین.
۱۸. پیشین، پرونده‌ی شماره‌ی ۵ ـ ۱۲ـ ۱۳۳۱ ش، نامه‌ی شماره‌ی ۷۸۹، مورخه‌ی ۳۰/۷/۱۳۳۱.
۱۹. پیشین،‌نامه‌ی شماره ۱۸۹۴، مورخ ۲ آبان ۱۳۳۱.
۲۰. پیشین، پرونده‌ی شماره‌ی ۵ ـ ۱۲ـ ۱۳۳۱ ش، نامه‌ی شماره‌ی،‌۴۰۴۰ / ت،‌مورخ ۶/۸/۱۳۳۱.
منبع: فصلنامه اسناد تاریخی وزارت خارجه
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید