چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


هولناک؛ همچون شهرهای بی‌مهار


هولناک؛ همچون شهرهای بی‌مهار
آیا شهرها سرزمین‌های دوزخی دود و آهنند یا بهشت‌های اساطیری كه مایه رشك مردمان روزگاران گذشته بود؟
اگرچه تشكیل اولین شهر در تاریخ را به ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد نسبت می‌دهند، اما شهرهای امروزی هیچ شباهت حتی دوری به شهرهای جهان باستان ندارند. شاید در آن روزگار شهرها تا بدین پایه سرشار از تنوع و مفاهیم تازه نبودند، اما این واقعیت كه می‌شد زندگی متمركزی را در كنار مراكز اقتصادی و سیاسی مورد توجه قرار داد، انكار‌ناپذیر است.
شهرهایی كه تنها به واسطه حضور حاكمان و امرا هیأت شهر می‌یافتند و گذشته از برج و باروهای بر افراشته شده بر گرد آن، براساس معیشت در آن كمتر تفارقی با روستا نمی‌شد یافت.
سالهای متمادی شهرها به همان شیوه و با آهنگی كند گسترش می‌یافتند و همان رویكرد سنتی بر آن سیطره داشت. اما هنگامی كه انقلاب صنعتی به یكباره جهان را به پیش راند و مرزهای جدیدی به سوی انسان گشود،‌ ناگهان شهر و شهرنشینی به عنوان یك پدیده ظهوری دوباره یافت و روزهای تازه‌ای را تجربه كرد. به واقع انقلاب ماشینیزم گویی شهرها را از خوابی چند هزار ساله بیدار كرد و روحی تازه به آن دمید. از اینرو شهرها در قرن ۱۹ تحولی بنیادین یافتند و در پی آن مفاهیم تازه ای در آنها شكل گرفت. مفاهیمی كه برآمده از نیازهای جهان نوین بود.
شهرها هر روز بزرگتر شدند جمعیت‌شان نیز فزونی یافت. این شهرها ماهیتی جهان میهنی یافتند و از آن قالب قدیمی رها شده و تأثیری فرا ملی یافتند و به تدریج جایگاهی نو بدست آوردند.
توسعه شهرها تأثیر بسیار زیادی بر عادات و شیوه‌های رفتاری و حتی بر الگوهای اندیشه و احساس ساكنان خود داشتند. درست در همین دوران بود كه شهرها ناگهان نماینده فضیلت متمدنانه و منبع پویایی و خلاقیت شدند.
اما اندیشه‌ورزان اجتماعی سراب این سرزمین نوین را خیلی زود دریافتند و شهرها كه دیگر نامهای تازه‌ای یافته بودند و كلانشهر نامیده می‌شدند را محلی برای رشد اجتماعات فاسد و پرخاشگر و محملی برای گسترش بی‌عدالتی دانستند.
از سویی این پدیده‌های نوظهور كه رفته‌رفته رشد كرده و بزرگ شده‌ بودند جمعیت بی‌شماری از افراد را در خود جای داده بودند و نیازهای فزون‌طلبانه آنان نیز موجب تغییرهای بنیادینی در نحوه اداره شهرها شده بود. براساس الگوی بوم‌شناختی كه محصول نقد كلانشهر‌ها بود شناخت جدیدی از زندگی در شهرها و انسانهایی كه در آن زندگی می‌كردند در اختیار جامعه شناسان شهری قرار داد.
شهر دیگر به عنوان یك پدیده مدرن مورد توجه كارشناسان قرار گرفت و زندگی در آن به نظامی سازمان‌یافته بدل شد. مجموعه‌ای كه بی شباهت به یك پازل نامتوازن نبود و در آن افراد مختلف از اقشار گوناگون در كنار هم می‌زیستند و موجب بروز ناهنجاری‌های مختلف اجتماعی می‌شدند. حاشیه‌نشینی به عنوان یك ویژگی جلوه‌گر شد و ساكنان آن كه مهاجران روستاها و شهرهای كوچك بودند به دامنه شهرها آمدند و در آن برای خود مأمنی می‌جستند. شهرها بر زندگی اجتماعی افراد تاثیر گذاشتند و ساكنان این پدیده‌های نوین نیز براساس آنچه كه زندگی جدید طلب می‌كرد خود را هماهنگ كردند.
مكانیسم‌های توسعه نیز در شهرها به تدریج جلوه‌گر شد و عناصری چون معماری، جنبش‌های اجتماعی و شیوه مصرف در میان شهروندان رویكردهای تازه‌ای را موجب شد. شهرها خیلی زود به عنوان بخشی از فرایند مصرف جمعی تلقی شدند و دیگر تنها یك مكان مشخص برای سكونت و فعالیت های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شهروندان محسوب نمی‌شدند. شهرها نمادهایی از مصرف شدند.
مدارس، خانه‌ها، خدمات حمل و نقل و حتی نحوه گذران اوقات فراغت به عنوان ابزار و امكانات نحوه مصرف شناخته شدند و در این میان شهروندان نیز مهمترین كسانی بودند كه در كانون این رویكرد وجود داشتند.
از سویی دیگر كارخانه‌داران كه نماینده جهان صنعتی بودند و بزرگترین بانیان شهرهای جدید جای خود را به شركت‌های بزرگی داده بودند كه مهمترین دغدغه شان هدایت مصرف‌گرایی شهروندان بود. شركت‌های بزرگ مالیاتی و خدماتی و بیمه و... كه تحت نظر مجامع مختلف اداره شهرها به كار می‌پرداختند و شهرها را روز به روز به مثابه هیولایی تصور‌ناپذیر رشد می‌‌دادند.
در این روزگار شهر‌ها از آن مفهوم قدیمی خود فرسنگها دور شده‌بودند و دیگر نه به مانند دولت شهر‌های باستان كه شكوه پنهان امپراتوری های بزرگ را در خود داشتند كه مانند یك موجود نامتقارن بودند و اگرچه روزگاری به دلیل آرامش بیشتر زندگی ساكنان خود پا در جاده پیشرفت گذاشته بودند اما خود به بزرگترین تهدید زندگی آرام آنان تبدیل شدند.
شهرها پدیده‌‌هایی هوشمند شدند كه می‌بایست برای زندگی انسان‌ها بیش از پیش باز‌پیرایی می‌شدند. اما در این میان شهروندان كه در هجوم بی مهار تكنولوژی جدید گرفتار آمده بودند در انبوه سازوكار‌های شهرها كه رشدی فزاینده یافته بودند به مانند یك قربانی به زندگی سختی مشغول شدند.
هرچند زندگی در شهرهای بزرگ برای بسیاری از مردم سرشار از تازگی و بهره‌مندی از امكانات جدید بود و جاذبه‌های مختلفی برای مهاجران تازه رسیده از راههای دور داشت، اما مشكلات آن به همان اندازه برای شهروندانش تحمل‌ناپذیر بود.
بروز مشكلاتی مانند ترافیك، آلودگی هوا، آلودگی‌های زیست محیطی، تهیه مسكن، و حتی بروز ناهنجاری‌های گوناگون در شهرها كه نتیجه آمیزش‌های فرهنگی بود در شهرها هر روز بیش از پیش جلوه كرد. شهروندان با هیولایی مهار‌ناشدنی به نام ابرشهر روبرو شده‌ بودند و برای رفع مشكلاتشان در انتظار نهاد‌های اداره كننده شهرها شدند. از سویی همزمان با رشد شهر‌ها و گسترش این پدیده‌های مدرن، نهادهای مختلفی در شهرها ظهور كرد و به بار نشست.
عده‌ای با عنوان مدیران شهری به هماهنگ‌سازی بخش‌های مختلف شهرها پرداختند و با نظارت دائم بر شركت‌های بزرگ كه به ارائه خدمات متعددی می‌پرداختند سعی در به حاشیه راندن تمام معضلات و مشكلات پیش روی شهر داشتند. اما از آنجا كه هر روزه شهرها تغییر رویه می‌دادند و به هیاتی جدید درمی‌آمدند‌ و بحران‌های تازه‌ای در نتیجه این تحولات بروز می‌كرد هیچگاه مدیران شهری در به سامان كردن مشكلات چندان توفیقی بدست نیاوردند و تنها توانستند رنگی نو بر قامت فرسوده شهرها بزنند.
در واقع شهرها از آن الگوی سنتی سالها فاصله گرفته بودند و به تدریج پا در مسیری پرسنگلاخ گذاشته بودند كه بی‌تردید ناامنی و اضطراب تنها یكی از دست‌آوردهایشان بود. چه در روزگار صنعتی كه در حاشیه شهرها كارخانه‌ها و كارگاه‌های بسیاری موجب بروز آلودگی‌ها و گسترش حاشیه‌نشینی شده بود و چه در روزگاری كه شهرها با تدابیر مدیرانش به موجوداتی دوست داشتنی تر تبدیل شده‌بودند همواره شهروندان به عنوان كسانی كه در میان این سرزمین‌های موهوم زندگی می‌كنند، مورد توجه بودند و هیچگاه نتوانستند روح دیرین كابوس به جا مانده از جهان مدرن را كنار زنند و به آن سیطره یابند.
شهر جدید به ظاهر نمادی از رفاه و امنیت بود. هنگامی كه برای اولین با ر در شیكاگو ساختمان های عظیم پی‌ریزی شد و ارتفاعات دست نیافتنی به تصرف علم در‌آمد و معماری‌های شكوهمند در این سازه‌ها قدرت جادویی شهرهای جدید را كه به ثروت‌های شركت‌های گوناگون متكی بودند به تصویر كشید هیچ كس نمی‌توانست تصور كند كه هر روز با هر فتح پیروزمندانه‌ای گامی به سوی ناامنی برداشته می‌شود و شهرها كه روزگاری مدینه فاضله تلقی می شدند گویی به سمت نابودی بیشتر پیش می‌روند.
در تمام این سالها شهرها از موجوداتی متاثر به پدیده‌هایی زنده تبدیل شدند و ظهور سیستم‌ها و مكانیسم‌های جدید در آن راههای تازه‌ای را به روی آن گشودند. سیستم‌های حمل و نقل گسترده در آن شكل گرفت و شهروندان به هیات مسافران همیشگی در شهرها با اهداف اقتصادی و فعالیت‌های مختلف اجتماعی در درون شهرها به سفرهای روزانه پرداختند. این در حالیست كه شهروندان نخستین نه در شهرها جاده‌هایی برای مسافرت داشتند و نه حتی سفر برایشان مفهومی داشت.
شهرهای جدید با ظاهری نو آشكار شد و در تمام این سالها آنچه از روزگاران پیشین به جا مانده بود تنها رویای خاموش دوری از دولت شهرهای باستان بود كه خود را تجلی با شكوه امپراطوری‌های بزرگ می‌دانستند. اگرنه شهرها سیمای تصور‌ناپذیر هیولایی رعب‌آور را یافته بودند كه هر روز زندگی در آن وحشتناك‌تر و هولناك‌تر به نظر می‌رسید.
عباس ثابتی راد
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید