جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

مدیریت قرآنی


مدیریت قرآنی
در این حرف كه ما در كشورمان نیاز به اصلاح روش های مدیریت داریم، شك نكنید، اما مسأله مهم تر یافتن یك الگوی صحیح برای حل این مشكل است. آیا باید حتماً سراغ ایسمهای غربی برویم و نگاهمان به ۴ كشور به اصطلاح توسعه یافته باشد یا این كه اسلام عزیز برای حل این مشكل، راه حل دارد؟ آیا مفهومی به نام «مدیریت اسلامی» وجود خارجی دارد؟
نحوه «مدیریت اسلامی» توسط «مدیران اسلامی» از بحث هایی است كه تبیین آن و در نهایت عمل كردن طبق آن از ضروریات دوران ماست، خصوصاً با روی كار آمدن دولت جدید و شعار به حق و كلیدی «دولت اسلامی». ما اكنون در مرحله دولت سازی قرار داریم، از بحث های ضروری این دوره تبیین منش و روش صحیح مدیران دولت اسلامی است. دولت اسلامی، مدیر اسلامی و مدیریت اسلامی می خواهد. به عقیده بعضی دانشمندان می توان تمام اصول مدیریت و حكومتداری را حتی از همان ۱۰ سال حكومت پیامبر (صلوات الله علیه) در مدینه به دست آورد. «دولت اسلامی» صرفاً یك شعار نیست، واقعیت دارد. دولتی كه بنیانها و روش های اداره آن، ویژگی های مسئولانش و نحوه ارتباطش با ملت از دل اسلام بیرون می آید. با رجوع به قرآن كریم و احادیث ائمه بزرگوار(ع)، می توان به وضوح اهتمام و توجه جدی قرآن عزیز و همه اهل بیت عصمت را به این مسأله مشاهده كرد. در این مقاله ۱۰ خصوصیت از خصوصیاتی كه یك «دولتمرد دولت اسلامی» باید واجد آنها باشد، بیان شده است.
۱) صداقت و امانتداری
فراگیر شدن دروغ، خیانت، دورویی و نفاق در جامعه آثار و تبعات منفی و ناشایستی دارد و لازم است كه در عزل و نصب های مدیران، این ویژگی ها به طور جدی پیگیری شده و تشویق و تنبیه افراد به طور شفاف با این معیارهای پسندیده انجام شود. افراد چاپلوس، دروغگو و خیانت پیشه طرد و انسان های امین و درستكار شناسایی شوند و در مصدر امور قرار بگیرند.
امام صادق(ع) در بیان معیار انتخاب افراد می فرماید: «به نماز و روزه افراد فریفته نشوید چه بسا كه شخصی به نماز و روزه عادت كرده و ترك آن برایش وحشت آور و آزار دهنده است اما در گزینش افراد، راستگویی و امانتداری آنان را مورد توجه قرار داده و معیار سنجش شخصیت او به حساب آورید.»
پست های دولتی در حكومت اسلامی امانت هایی حساس و ارزشمند هستند و خداوند متعال در قرآن كریم فرموده است: «خداوند متعال به شما فرمان می دهد كه امانت ها را به اهلش بسپارید.» (نساء-۵۸)
بنابراین ویژگی امانتداری و راستگویی باید در اوصاف مدیران جامعه اسلامی با تمام وجود دنبال شود و منصب های حكومتی به عنوان امانت هایی گرانسنگ به اهلش واگذار شود. امام صادق(ع) درباره انتخاب حضرت علی(ع) به عنوان جانشین رسول خدا و پیشوایی امت اسلام به این ۲ صفت اشاره كرده و به یار وفادارش عبدالله بن ابی یعفور پیام می دهد كه « ای عبدالله! جعفربن محمد به تو سلام می رساند و یادآور می شود كه به ویژگی های علی دقت كن! كه كدام خصلت از حضرت، مقام او را در نزد رسول خدا بالا برد و تو هم خود را به آن اوصاف بیارای! همانا كه علی به آن مقامات عالی و جایگاه ارزشمنددر منظر رسول خدا با ۲ ویژگی مهم اش نائل شد: راستگویی و امانتداری.» (كافی، باب امانت و صدق) در احادیث ما برای امانتداری ۳ مرحله بیان شده و كسی را نمی توان امین به حساب آورد مگر این كه در این ۳ مرحله امانتداری خود را ثابت كند: «در حفظ اموال، حفظ اسرار و راز های پنهانی و پاسداری از ناموس مردم.» اگر فردی ۲ مورد را رعایت كند، اما در یكی دیگر از عهده برنیاید او امین نخواهد بود. (مستدرك سفینهٔ البحار، ج۱)
۲) عدالت محوری
واژه مقدس عدالت كه در قرآن كریم و متون روایی اسلامی به طور گسترده مطرح و برفراگیر بودن آن تأكید شده است، مفهومی پربار، امید آفرین و نشاط انگیز دارد. خداوند با تأكید فراوان به گسترش عدالت اجتماعی و سیاسی در لایه های گوناگون جامعه اسلامی، عنایت ورزیده و به اهل ایمان فرمان می دهد: «ای كسانی كه ایمان آورده اید برای خدا قیام كنید و از روی عدالت گواهی دهید، دشمنی با گروهی شما را به گناه ترك عدالت متمایل كند. عدالت پیشه كنید كه به تقوا و پاكدامنی نزدیك است.»(مائده - ۸)
امام صادق(ع) درباره الگوی مدیران حكومت اسلامی، پیامبر اعظم(ص) می فرمایند: «آن بزرگوار چنان عدالت را در برنامه های مدیریتی خود به مرحله عمل درآورده بود كه حتی لحظات خود را در جلسات عمومی، در میان حاضران تقسیم می كرد و در نگاه خودش تبعیض بین افراد قائل نبود.» (وسایل الشیعه، ج۱۲) رسول بزرگوار ما همواره می فرمود: «من مأمور شده ام كه در میان شما عدالت را برقرار سازم.» (شوری ۱۵)
این نظر امام معصوم است كه می فرماید: «یك ساعت حكومت رهبر عادل، از عبادت ۷۰ سال بهتر است.»(وسایل الشیعه، ج۲۸)
اساساً یك مدیر عادل همزمان با اجرای عدالت در تمام ابعاد آن، ناچار است كه برای اجرای عدالت با مفسدان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مروجان فساد و فحشا و بی بند و باری، بر هم زنندگان عزت و استقلال كشور و سایر موانع عدالت مقابله كنند. امام صادق(ع) در این رابطه می فرمایند: « عدالت اجتماعی را در میان مردم بدون شمشیر و اقتدار كامل هرگز نمی توان استوار ساخت و عملی كرد.» (كافی، ج۵) آری در سایه مدیریت مدیران عدالت محور باید اهل تقوا و ایمان و انسان های پاكدامن در آسایش و راحتی زندگی كنند و خائنان و افراد آلوده دامن در ترس و هراس به سر برند. حضرت جعفربن محمد (علیهماالسلام): «اجرای حدود الهی و مجازات خطا كاران و مفسدان بهتر از باریدن چهل روز باران مفید و پرثمر خواهد بود.» (وسایل الشیعه، ج ۲۸) این سخن مولاعلی است كه به یكی از مدیران حكومت كه از جاده صداقت و عدالت خارج شده و به بیت المال خیانت كرده بود عتاب می كند و می فرماید: «به خدا سوگند! اگر حسن و حسین چنان می كردند كه تو انجام دادی از من روی خوش نمی دیدند تا آن كه حق را از آنان بازپس ستانم.» (نهج البلاغه، نامه ۴۱)
۳) شوق به خدمت
دولتمردان دولت اسلامی همواره خود را در مقابل مشكلات مردم مسئول دانسته و برای رفع نیازها و گرفتاریهای اهل ایمان با تمام وجود تلاش می كنند. آنان ریاست و منصب دولتی را هرگز به عنوان یك طعمه چرب و نرم حساب نمی كنند بلكه یك فرصت و وسیله ای برای احقاق حقوق محرومان و مستضعفان جامعه می شمارند، تلاش می كنند تا زمانی كه مشكل برادر دینی و ایمانی خود را حل نكرده اند به آسایش و راحتی خود نیندیشند.
روزی مردی از شیعیان امام صادق(ع) به حضورش شرفیاب شد و امام با او به گفت وگو پرداخت. امام صادق(ع) از احوال و اوضاع شیعیان هموطن آن مرد سؤال كرد. او نیز ایمان، اخلاق و رفتار همشهریان خود را شرح داد و از آنان تمجید كرد. امام صادق(ع) فرمود: طبقات مرفه و توانگران به فقیران و بینوایان چگونه رسیدگی می كنند؟ عرض كرد: خیلی اندك و كم اتفاق می افتد كه توانگران به بینوایان سر بزنند. امام فرمود: «آنان با این وضع چگونه خود را شیعه ما می دانند؟» (كافی، باب حق مؤمن بر برادرش، حدیث ۱۰)
دولتمردان و مدیرانی كه كانون مهر و محبت و رحمت بوده و با گشاده رویی و اشتیاق تمام به خدمت مردم می پردازند در قلب جامعه و در دل انسان ها جای دارند، آنان با عمل پسندیده خود بر روح و جان مردم نفوذ می كنند و پیوسته در اثر لطف الهی از پشتیبانی مردم برخوردار بوده و عزت و احترام خواهند داشت. امام صادق(ع) در پیام ارزشمندی به مدیران و آحاد جامعه اسلامی توصیه فرمود كه: «بر مسلمانان شایسته است كه در پیوستن و یاری كردن و خدمت نمودن به همدیگر با مهر ورزی و مواسات و عطوفت گام بردارند و چنان باشند كه خداوند متعال در قرآن كریم فرموده است: در میان خود مهربان و انیس یكدیگرند.» (كافی، باب تراحم و تعاطف) در حقیقت خدمت به برادران دینی بالاترین عبادتی است كه هیچ امر خیری به درجه آن نمی رسد.
۴) ساده زیستی
مدیران شایسته در حكومت اسلامی ساده زیستی را یك خصلت خداپسندانه و موجب رسیدن به كمالات روح و ارتقای كیفی در انجام كارهای جامعه و خدمت به مردم می دانند. آنان همواره این اندیشه خداپسندانه را در ذهن خود می پرورانند كه مهمترین راز و رمز توفیق رسول گرامی اسلام(ص) و ائمه هدی(ع) در جذب دلهای مشتاق سعادت، خصلت ساده زیستی و تواضع در برخورد با مردم بوده است. آنان می دانند كه : «خداوند بزرگ بر پیشوایان عادل واجب كرده است كه خود را با مردم ناتوان برابر قرار دهند تا تنگدستی، مستمندان را به طغیان و سركشی وادار نكنند.» (كافی، ج۱) امام صادق(ع) درباره ضرورت زندگی ساده و بی آلایش مدیران و رهبران جامعه اسلامی می فرمایند: «خدا می داند كه من می توانم به بهترین صورت زندگی كنم و از امور خوراكی درجه یك برای خانواده ام تهیه كنم، اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامه ریزی صحیح زندگی ببیند.» (كافی، ج۵) دلبستگی به دنیا علاوه بر این كه مانع كمال انسان و موجب بدبینی عموم مردم است بلكه موجب می شود تا یك مدیر در لذت های زود گذر دنیا غوطه ور شده و از انواع محرومیت های طبقات نیازمند جامعه غافل باشد. كارگزاران پیرو اهل بیت هرگز این سخن گهربار امام صادق(ع) را فراموش نمی كنند كه فرمود: «اگر دوست داری كه در درگاه الهی با خدا همنشین شوی و در بهشت در جوار حضرت باریتعالی مسكن گزینی باید دنیا و [مظاهر فریبنده آن] در نظر تو پست و خوار باشد و مرگ را همیشه نصب العین خود قرار بده و برای خود در این دنیا چیزی ذخیره نكن و بدان آنچه قبلاً از اعمال نیك در این دنیا برای جهان آخرت تقدیم داشته ای به حال تو سودمند خواهد بود و از كارهای نیك كه انجام آن را به تأخیر انداخته ای ضرر خواهی كرد.» (تحف العقول، ص۳۰۴)، یك مسلمان با ایمان، با زندگی ساده، بی پیرایه و دل كندن از علایق دنیوی و زرق و برق آن سعادت خود را در هر دو جهان تضمین می كند.
امام خمینی(قدس سره) درباره ضرورت ساده زیستی مسئولان حكومتی می فرمایند: «مصیبت هایی كه ملت ها می كشند از این است كه متصدیان امور شان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان جامعه بوده و به دنبال این هستند كه ثروتشان را زیاد كنند.» (صحیفه امام، ج،۱۶ ص۴۴۳)
آن بزرگوار در فراز دیگری از سخنانش خطاب به دولتمردان و روحانیون صاحب منصب كشور می فرماید: «اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید كه دیر یا زود مطرود می شوید.» (صحیفه نور، ج ،۱۷ ص۴۵۳)
«شما گمان نكنید كه اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه تان پیش مردم بزرگ می شود آن چیزی كه مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است این است كه زندگی شما ساده باشد، همان طوری كه سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیر المؤمنین و ائمه ما زندگی شان ساده و عادی بود، بلكه پایین تر از عادی.» (صحیفه نور، ج،۱۹ ص۳۱۸)۵) توكل به خدا
«انما المؤمنون الذین اذا ذكرالله و جلت قلوبهم و اذاتلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوكلون» (سوره انفال ۱۵‎/)؛ (مومنان كسانی اند كه هر گاه نام خدا برده شود، دلهای آنان می ترسد و هرگاه آیات او بر آنها خوانده شود، ایمانشان بیشتر شده و بر پروردگار خود توكل می كنند.)
از مظاهر بارز یاد خدا كه موجبات قدرت روحی و معنوی را فراهم می آورد؛ توكل است و مفهوم آن، اعتماد، اتكاء، و اعتصام به خداوند است. به دلیل این كه فراز و نشیب ها و شكست و ناكامی ها از خصایص كارهای مدیریتی بوده و اجتناب ناپذیر است، توكل و اعتماد به ذات لایزال الهی اثرات متعالی دارد، كه به دو مورد از آنها اشاره می كنیم:
الف) توكل و جرأت بر قدرت استفاده از توان موجود: «و من یتوكل علی الله فهوحسبه» (سوره طلاق۳‎/) هنگامی كه انسان ضمن استفاده از مقدورات خود، در انجام امور به خدا توكل می كند، این اتكال به قدرت الهی موجب توفیقات بیشتر دركار شده و توان خود را برای برداشتن موانع موجود مضاعف می كند و مشكلات آسان می شود.
ب) توكل موجب افزایش قدرت روحی و معنوی می شود:
قال النبی: «و من احب ان یكون اقوی الناس فلیتوكل علی الله و من احب ان یكون اغنی الناس فلیكن بما فی یدالله اوثق لما فی یده» (تحف العقول‎/ص۲۷) (هركس بخواهد نیرومند ترین مردم باشد، باید به خدا توكل كند؛ و هر كس دوست دارد از همه مردم توانگر تر باشد، باید اعتمادش به آنچه در ید قدرت الهی است، بیش از آنچه در دست خود اوست، باشد.)
با این اوصاف، وقتی یك مدیر مسلمان تكیه گاهش به ذات اقدس ربوبی باشد- كه منشأ و رأس همه قدرت هاست- در فعالیت های جاری خود نشاط و دلگرمی و امید خاصی یافته و همواره چون مسئولیتش را امانت الهی می داند، خود و مسئولیتش را به خدا می سپارد و ضمن تلاش و فعالیت، نگرانی واضطرابی نخواهد داشت. سخن حضرت علی(ع) نیز تأكید این مدعی است:
«اصل قوه القلب التوكلی علی الله» ریشه قدرتمندی قلب، توكل به خداوند است.
۶) شور و نشاط و عدم خستگی
حضرت نوح(ع) پس از ۹۵۰ سال دعوت با مشقت، به درگاه خدا عرضه می دارد: «رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا فلم یزدهم الافرارا» پروردگارا! من شب و روز قومم را دعوت كردم؛ اما دعوت و پندم جز به فرار و اعراض آنها نیفزود. سپس از سرخستگی و نومیدی می گوید: خدایا طوری اینان را از بین ببر كه حتی یكی از آنها هم روی زمین نماند؛ اما جواب می شنود: «و ما علی الرسول الاالبلاغ المبین» (سوره نور۵۴‎/)؛ تو به كارت ادامه بده، تو مأمور ابلاغی، اهداف و آرمان ها در مدیریت ها سهل الوصول نیستند؛ زمان و توان زیادی می طلبند و از پای نباید ایستاد تا بتوان به هدف مطلوب دست یافت. هر قدر همت و آرمان بلند تر باشد، باید خود را برای خستگی ناپذیری بیشتر آماده ساخت.
امام حسین(علیه السلام): «احتیاج مردم به شما، نعمت خداست برشما، از نعمت خدا خسته نشوید.»
در بیابان گر به شوق كعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر كند خار مغیلان غم مخور
مدیر موفق كسی است كه خستگی های روحی او را از پای در نیاورد و ناكامی ها او را خسته نسازد.
۷) مهربانی با زیر دست
«فبما رحمه من الله لنت لهم ولو كنت فظاً غیظ القلب لا نفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم...» (سوره آل عمران۱۵۹‎/)؛ (براثر رحمت ویژه الهی است كه نسبت به امت مسلمانان مهربان هستی و اگر سخت دل و خشن بودی، از پیرامون تو پراكنده می شدند. پس آن رأفت خاصه را اعمال كن و آنها را عفو نما و برایشان طلب آمرزش كن...)
همان گونه كه از محتوای آیه در می یابیم، نبی مكرم اسلام (علیه آلاف التحیه و الثناء) با آن همه براهین و بیانات كه از طرف خداوند به وجود شریق حضرتش وحی می شود، توفیق او موكول به برخورد از سر رحمت و الفت و شفقت با مردم شده. این، خود گویای جایگاه والای رفتار عالی انسانی در برخوردهای مدیر با دیگران است. مدیر مسلمان باید نسبت به زیر دستان، اطرافیان و مراجعان بسیار مهربان بوده و به آنها مهر و محبت ورزد؛ آنان را چون فرزندان و برادران و خواهران خود بداند؛ راحتی آنان را از خود بداند؛ در رنج و غم آنان شریك باشد؛ در حد امكان در فكر رفاه و آسایش آنان باشد و چون پدری مهربان و دلسوز با آنان عمل كرده و از این طریق دل آنان را به دست گرفته و در قلب جانشان نفوذ كند و دلگرمشان سازد تا با زیر مجموعه اش بتواند در محیط كار و ... شرایط صفا و صمیمیت و روح تعاون و برادری به وجود آورد. در مواجهه با اشتباه آنان در كار و وظیفه، ابتدا با برخورد عاطفی و ارشادی متنبه و متوجه شان سازد و اگر تنبه ایجاد نشد، بر خورد قاطع و قانونی و اصلاحی كند، نه اینكه حالت انتقام به خود بگیرد.
۸) جاذبه و دافعه؛ هر دو با هم
مدیر مسلمان باید قوه جذب و دفع مناسب داشته باشد و به مقتضای شرایط و موقعیت عمل كند. جذب و یا دفع مطلق در مدیریت اسلامی مردود است و معیار در جاذبه و یا دافعه نباید سلایق شخصی و یا میل فردی باشد؛ بلكه باید جذب برای خدا و دفع هم برای خدا باشد.
امام صادق(ع) در این باره می فرماید: «من احب الله و ابغض الله و اعطی فهوممن كمل ایمانه» (اصول كافی‎/ج‎/۳ص۱۹۸)؛ (هر كه برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا عطا كند، از كسانی است كه ایمانش كامل است.)
همانگونه كه در كلام امام(ع) می بینیم، ملاك و معیار در جاذبه و دافعه، خدای متعال است. البته در این جا باید مراقب بود تا فرصت طلبانی كه به تناسب شرایط رنگ عوض می كنند در حریم جذب راهشان نداد؛ مگر توبه و رجعت آنان محرز شود و باید مراقب بود كه مبادا تعاریف كاذب و یا احیاناً غلو و اغراق افراد، مدیر را به اشتباه بیندازد و مقام و مرتبت اعتباری خود را گم كند و میدان فعالیت را به اشخاص شایسته ندهد و از خیر و خدمات آنها بی بهره ماند.
رسول خدا(ص) فرمودند: «ود المؤمن فی الله من اعظم شعب الایمان، الاو من احب فی الله و ابغض فی الله و اعطی فی الله و منع فی الله، فهومن اصفیاءالله» (همان منبع)؛ (دوستی مؤمن با مؤمن برای خدا بزرگ ترین شعبه های ایمان است. همانا هر كه برای خدا دوستی كند و برای خدا دشمنی كند و برای خدا عطا كند و برای خدا دریغ كند؛ از برگزیدگان خداست.)
۹) مردمی بودن
از دیگر ویژگی های مدیر موفق این است كه در كنار مردم و در میان آنان قرار داشته باشد و پرده و حجابی بین او و مردم نباشد. مدیر موفق آن است كه همان گونه خود با مردم سخن می گوید؛ اجازه سخن گفتن به آنها و موقعیت شنیدن حرف های شان را برای خود فراهم آورد و از مشكلات و گرفتاری های آنها آگاهی یابد و از انتقادهای شان در مسیر سازندگی بهره مند شود.
سخن مولی الموحدین علی(علیه السلام) نیز گویای اهمیت این ادعاست: «فلا تطولن احتجابك عن رعیتك فان احتجاب الولاه عن الرعیه شعبه من الضیق و قله علم بالامور و الاحتجاب منهم بقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه، فیصغر عندهم الكبیر و یعظم الصغیر و یقبح الحسن و یحسن القبیح ویشاب الحق بالباطل.... ثم ان للوالی خاصه و بطانه فیهم استثناء و تطاول...» (نهج البلاغه، ترجمه دشتی نامه ۵۳‎/)؛ (پس از این همه فراوانی خود را از رعیت خویش پنهان نكن كه پنهان شدن والیان از رعیت نمونه ای است از تنگخویی و كم اطلاعی در كارها و نهان شدن از رعیت، والیان را از داشتن آنچه بر آنان پوشیده است، باز دارد. پس كار بزرگ نزد آنان خرد به شمار آید و كار خرد بزرگ كند. زیبا زشت شود و زشت زیبا و باطل به لباس حق درآید... و نیز ولی را نزدیكان و خویشاوندانی است كه خوی برتری جستن و سروری را دارند.)
(دوری از مردم موجب انحراف فكر مدیر از حقیقت گشته و تدریجاً موجب یأس و بدبینی و دلسردی می شود)
۱۰) اخلاص
قال الصادق(ع): «... والعمل الخالص الذی لاترید ان یحمد ك علیه احداً الا الله تعالی و النیه افضل من العمل ...» (كتاب چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره))؛ (وعمل خالص آن است كه نخواهی كسی تو را بر آن ثنا كند؛ مگر خدای تعالی، و نیت برتر از عمل است.)
حضرت امام خمینی(ره) در ذیل این حدیث می فرمایند: «در توضیح این روایت گفته شده كه عامل آن، عوض و پاداشی در دو دنیا نخواهد؛ «ان لایرید عامله علیه عوضا فی الدارین». مدیر مسلمان باید همه اعمالش (قبل از عمل، حین عمل و بعد از عمل) مخلصا لوجه الله باشد. اهل بیت عصمت (علیهم السلام) به واسطه چند قرص نان جوین كه در راه خدا می دهند، خداوند در مدح و عظمت آنها آیه می فرستد «انما نطعمكم لوجه الله لانرید منكم جزاء ولاشكورا» بنابراین اهمیت كار آنها در نیت خالصشان است.
امام محمدباقر(ع) به جابر جعفی در همین زمینه فرموده است: «بدان هرگز از طرف ما والی و حاكم نخواهی بود، مگر آن كه اگر همه اهالی شهر به تو بگویند تو مرد فاسدی هستی، تو را محزون نسازد؛ و اگر همه اهالی شهر بگویند تو مرد شایسته ای هستی، این سخن تو را مسرور نگرداند. تو باید خود را به قرآن عرضه كنی؛ اگر دیدی راه قرآن می پویی و زهد تو زهد قرآن است و میل و رغبت تو مطابق قرآن است، پس استوار و ثابت بوده و به خود بشارت ده و از آنچه در رد و زیان تو گویند، بردل هراسی راه مده و اگر روش تو با قرآن مباینت دارد، پس به چه دلخوشی!؟»
علیرضا معاف
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید