پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


هنر، فراتر از زیبایی


هنر، فراتر از زیبایی
● بررسی مفهوم هنر دینی از منظر اندیشه اسلامی
اندیشمندان اسلامی و حتی غیراسلامی بر این باورند كه هنر زمانی متعالی و ماندگار می شود كه به سرمنشأ حقیقت متصل شود و در این مسیر هنر اسلامی با اتصال به ذات لایزال الهی در طول تاریخ و در جهان توانسته خود را به اثبات رساند و رمز ماندگاری خود را در ارتباط با معنویت معرفی كند.
هنر، قرن هاست می كوشد تا فضایی ملموس را برای برقراری دنیای درون و برون فراهم كند و نقشی شفاف و صادقانه همچون زبان و كلام در ذهن مخاطب از خود برجای نهد، مدت هاست روسوی بیراهه ها كرده است و اگرچه به لحاظ سرچشمه و ذات ازلی خود در هر ساحتی كه باشد، باری از معنا و معنویت را در لایه های سطحی و یا تار و پود اعماق خود دارد، كه آن را برای عوام و این را برای خواص، باارزش و محترم می شمرد، اما به نظر می رسد، محتوا و مفهوم ازلی آن بسیار كمرنگ و نامحسوس شده است.
امروزه بیشتر هنرمندان و متفكران غربی برای رهایی از این بحران بار حكمت هنر دینی و عرفان را كه دو هزار و پانصد سال پیش بسته بودند، می كوبند و برای دستیابی به ذات و حقیقت هنر رو سوی شرق دارند، چرا كه گمشده خود را در آن سوی فعالیت های صرفاً تجربی و صورت گرایانه می بینند.
رنگ و نقشی كه بر تار و پود فرش ها می نشیند، نشانی باغ ملكوت را یادآور است. شیشه های رنگین و انوار الوان گذركرده از در و پنجره خانه مادربزرگ، نور ایمان و تكرار، گسترش، قرینه سازی، ظرافت و حتی سادگی و صمیمیت تمامی هنرهای برخاسته از سنت های گذشته، تذكری است برای انسانی كه اصل خویش را به فراموشی سپرده و اسیر زندگی بی سر و سامان مادی شده است.
هنر در فرهنگ های شرقی و به ویژه فرهنگ اسلامی یادآور دنیایی است كه آدم به سبب گناهی كه مرتكب شده از آن اخراج شده و برای بازگشت به آن تمام نشانه های بازمانده از گذشته را جست وجو كرده، آنها را باجان و چشم دل، بازبینی می كند و گه گاه در این مسیر، نشانه های آشنایی را نیز دیده و به یاد می آورد. همچون انسانی كه در كویر و برهوتی ناآشنا و غریب، گم گشته و تنها امیدش بازگشت از راهی كه آمده و جست وجوی رد پای به جای مانده از خودش در سطح زمین است.اما انسان گم گشته غربی و غافل از حقیقت و ذات ازلی، در جست وجوی گمشده خود، روسوی افقی دارد كه پیش روی اوست. او امیدهای خود را در آینده و سراب های پیش رویش را در دنیای امروز می داند.
با تمام قدرت و بسیار امیدوار، تمامی تلاش و سعی خود را برای دستیابی به آن صرف می كند ولی درست در آن لحظه ای كه احساس می كند با قدمی دیگر، دروازه های حقیقت به سوی او آغوش باز می كند، سراب واهی او محو می شود و این چنین است كه درد نیست انگاری و یأس از رسیدن به مقصود، او را ازپای درآورده، به پوچی می رساند.
كه این نهیلیسم خود حكایت از بحران حیات معنوی انسان مدرن و بی معنایی او دارد.اما هنر اسلامی و به طور كلی تمامی هنرهای دینی و اساطیری، هنر را، ابزاری برای ارضاء حس زیبایی شناسی و یا حتی سودمندی و كارآیی نمی دانند. هنر اسلامی اگر چه در بطن جامعه، حضوری آشكار و در زندگی روزمره انسان، جریانی دائم دارد اما بنا بر گفته حكیم، عارف و هنرمند و شاعر بزرگ؛ مولانا، مصداق این بیت است كه :
هر نقش و خیالی كه مرا در نظر آید
حسنی و جمالی و جلالی بنماید
هنر در این وادی ابداع عالم اعلی است و اشاره به این شاه بیت غزل لسان الغیب حافظ شیرازی دارد كه :
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با كه گویم كه در این پرده چه ها می بینم
هنرمند دینی، متعهد است تا مردم را دعوت به حق و حقیقت كند. هنر دینی برای هنرمند، واسطه تقرب به حق است، هنری كه مخاطب را نیز متذكر می شود و به نوعی پیام آور عالم غیب است.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید