شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

ایمان و رابطه آن با نزول برکات در قرآن


ایمان و رابطه آن با نزول برکات در قرآن
«ولو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانون یكسبون» و اگر مردم شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوا پیشه می كردند؛ بركات آسمان ها و زمین را بر (روی) آنها می گشودیم؛ ولی (آنها حق را) تكذیب كردند. ما هم آنان را به كیفر اعمالشان مجازات كردیم. (سوره اعراف - آیه ۹۶) در این آیه شریفه خداوند متعال به یك سنت الهی و قانون تخلف ناپذیر در عرصه هستی اشاره می كند و آن این است كه نزول بركات آسمانی ارتباط مستقیم با قدردانی و سپاسگزاری مردم از خداوند متعال و رعایت حق هم دارد. به عبارت ساده تر هر چقدر مردم بیشتر به سوی ایمان و عمل صالح گام بردارند، از جهت مادی و معنوی از مواهب زندگی برخوردارتر می شوند. زیرا بسیاری از گرفتاری های مردم ریشه در كفر، نفاق، ناسپاسی، بخل، نپرداختن حقوق دیگران، خودخواهی، بی توجهی به این كه در زندگی اجتماعی باید رعایت حق سایرین را نمود، بی عدالتی و ... دارد و اگر مردم به زیور ایمان و عمل صالح آراسته شوند و از این ناسپاسی و خودخواهی ها و تضییع حق هم دست بردارند. به طور طبیعی و براساس سنت الهی همه از یك زندگی نسبتا مرفه برخوردار می شوند اما چنانچه برخلاف این عمل كنند، به طور طبیعی زمینه تورم، فساد، گرانی مصنوعی، كلاهبرداری و... را برای خود و دیگران فراهم می سازند و همین طور ناسپاسی و ناشكری و نفاق و كفر موجب خشونت خداوند متعال و كم شدن رزق و روزی می شود:
شكرت نعمت، نعمتت افزون كند
كفر نعمت از كفت بیرون كند!
واقعیت این است كه همه دستورات اسلام و سایر ادیان آسمانی و تلاش و كوشش طاقت فرسای انبیا و اولیای حضرت حق این بوده است كه ای مردم! رعایت عدالت و حقیقت را بكنید تا هم مورد لطف و مرحمت و بركت خداوند متعال واقع شوید و هم در سایه دیگر خواهی و محبت و عدم تجاوز و ستم و اجرای عدالت، زندگی سالم و كامل داشته باشید: اصلا فلسفه حضور پیامبران و ارسال ادیان آسمانی توسط حضرت حق برای مردم همین سعادت دنیا و آخرت آنها بوده است.
به عنوان نمونه خداوند متعال در آیه ۲۵ سوره جدید می فرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره، و رسله بالغیب ان الله قوی عزیز»: ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنها كتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه را) نازل كردیم تا مردم به عدالت قیام كنند (و هر كس به حق خود برسد) و آهن را نازل كردیم كه در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است تا خداوند بداند چه كسی او و رسولانش را یاری می كند. بدون آن كه او را ببینند (و بدانید كه) خداوند قوی و شكست ناپذیر است.
در این آیه به وضوح دلیل رسالت انبیا و نزول كتب آسمانی مشخص شده است و برقراری عدالت و قسط در جامعه انسانی كه موجب نزول بركات است مدنظر می باشد.
پیشه كردن پرهیزگاری موجب نزول مضاعف بركات و رحمت های حضرت حق است. چنانچه در آیه ۲۸ همین سوره خداوند متعال فرموده اند:
«یا ایها الذین امنوا اتقوالله و امنوا برسوله یوتكم كفلین من رحمهٔ و یجعل لكم نورا تمشون به و یغفرلكم و الله غفور رحیم»: ای كسانی كه ایمان آورده اید! تقوای الهی پیشه كنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و برای شما نوری قرار دهد كه با آن (راه حق و باطل را ببینید و از گمراهی نجات یابید و به) راه (راست) بروید و گناهان شما را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است.
حضرت هود هم به قوم خود در این باره می فرمود: و یا قوم استغفروا ربكم ثم توبوا الیه یرسل السماء علیكم مدرارا و یزدكم قوهٔ الی قونكم و لا تتولوا مجرمین: ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنید. سپس (با ایمان و عمل صالح و توبه و انابه) به سوی او بازگردید تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستید و نیرویی به نیرویتان بیفزاید و با بدكاری و عصیان رو از خداوند برنتابید (سوره هود - آیه ۵۲)
در تفسیر نمونه درباره آیه ۹۶ سوره اعراف آمده است: درآیات گذشته سرگذشته اقوامی همچون قوم هود و صالح و شعیب و نوح و لوط به طور اجمال مورد بحث قرار گرفت. گرچه خود آن آیات به اندازه كافی برای بیان نتایج عبرت انگیز این سرگذشت ها كافی بود، ولی در آیات مورد بحث به صورت گویاتر، نتیجه گیری كرده و می گوید: اگر مردمی كه در این آبادی ها و نقاط دیگر روی زمین زندگی داشته و دارند، به جای طغیان و سركشی و تكذیب آیات پروردگار و ظلم و فساد، ایمان می آوردند و در پرتو آن تقوا و پرهیزگاری پیشه می كردند، نه فقط مورد خشم پروردگار و مجازات الهی واقع نمی شدند، بلكه درهای بركات آسمان و زمین را به روی آنها می گشودیم. ولی متاسفانه آنها صراط مستقیم كه راه سعادت و خوشبختی و رفاه و امنیت بود را رها ساختند و پیامبران خدا را تكذیب كردند و برنامه های اصلاحی آنها را زیر پا گذاشتند. ما هم به جرم اعمالشان آنها را كیفر دادیم.
در اینجا به چند موضوع باید توجه كرد:
۱) در این كه منظور از «بركات» زمین و آسمان چیست در میان مفسران گفت وگو است: بعضی آن را به نزول باران و روییدن گیاهان تفسیر كرده اند و بعضی به اجابت دعا و حل مشكلات زندگی، ولی این احتمال نیز وجود دارد كه منظور از بركات آسمانی، بركات معنوی و منظور از بركات زمینی، بركات مادی بوده باشد، اما با توجه به آیات گذشته تفسیر اول از همه مناسب تر است، زیرا در آیات گذشته كه مجازات های شدید مجرمان و طغیانگران را شرح می داد، گاهی اشاره به فرود آمدن سیلاب از آسمان و طغیان چشمه ها از زمین (همانند توفان نوح) و گاهی اشاره به صاعقه ها و صخره های آسمانی، و گاهی زلزله های وحشتناك زمینی شده بود.
در آیه مورد بحث این حقیقت مطرح است كه این مجازات ها واكنش اعمال خود آنها بود وگرنه اگر انسان پاك و با ایمان باشد به جای این كه عذاب از آسمان و زمین فرا رسد، بركات خدا از آسمان و زمین بر او می بارد، این انسان است كه بركات را تبدیل به بلاها می كند.
۲) «بركات» جمع «بركت» است و همانطور كه سابقا گفتیم این كلمه در اصل به معنی «ثبات» و استقرار چیزی است و به هر نعمت و موهبتی كه پایدار بماند اطلاق می گردد، در برابر موجودات بی بركت كه زود فانی و نابود و بی اثر می شوند.
قابل توجه این كه ایمان و تقوا نه تنها سبب نزول بركات الهی می شود، بلكه باعث می گردد كه آنچه در اختیار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نیاز به كار گرفته شود. فی المثل امروز ملاحظه می كنیم قسمت بسیار مهمی از نیروهای انسانی و منابع اقتصادی در مسیر «مسابقه تسلیحاتی» و ساختن سلاح های نابودكننده صرف می گردد، اینها مواهبی است فاقد هرگونه بركت، بزودی از میان می روند و نه تنها نتیجه ای نخواهند داشت، بلكه ویرانی هم به بار می آورند. ولی اگر جوامع انسانی ایمان و تقوا داشته باشند این مواهب الهی به شكل دیگری در میان آنها درمی آید و طبعا آثار آن باقی و برقرار خواهد ماند و مصداق كلمه بركات:
۳) در آیه فوق كلمه «اخذ» كه به معنی گرفتن است در مفهوم مجازات و كیفر دادن به كار رفته، و این در حقیقت به خاطر آن است كه معمولا كسی را كه می خواهند مجازات كنند نخست می گیرند و او را با وسایلی می بندند كه هیچگونه قدرت فرار نداشته باشد. سپس او را كیفر می دهند.
۴) گرچه آیه شریفه مورد بحث، ناظر به وضع اقوام پیشین است. ولی مسلما مفهوم آن یك مفهوم وسیع و مردمی و دائمی است و انحصار به هیچ قوم و ملتی ندارد و این یك سنت الهی است كه افراد بی ایمان و آلوده و فاسد گرفتار انواع واكنش ها در همین زندگی دنیای خود خواهند شد.گاهی بلاهای آسمان و زمین بر سر آنها می بارد و گاهی آتش جنگ های جهانی یا منطقه ای، سرمایه های آنها را نیز در كام خود فرو می گیرد و گاهی ناامنی های جسمانی و روانی آنها را تحت فشار قرار می دهد و به تعبیر قرآن، این وابسته به «كسب و اكتساب» و اعمالی است كه خود انسان انجام می دهد، فیض خدا محدود و ممنوع نیست، همانطور كه مجازات او اختصاص به قوم و ملیت معینی ندارد!
● چرا ملل فاقد ایمان زندگی مرفه دارند؟
از آنچه در بالا گفتیم پاسخ یك سوال كه زیاد مورد بحث و گفت وگو است روشن می گردد و آن این كه اگر ایمان و تقوا موجب نزول انواع بركات الهی است و نقطه مقابل آن باعث سلب بركات است، چرا مشاهده می كنیم ملتهای بی ایمانی را كه غرق ناز و نعمتند در حالی كه جمعی از افراد با ایمان به سختی روزگار می گذرانند؟
پاسخ این سوال با توجه دو نكته روشن می شود:
۱) اینكه تصور می شود ملت های فاقد ایمان و پرهیزگاری غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگی است كه از اشتباه دیگری یعنی ثروت را دلیل بر خوشبختی گرفتن سرچشمه می گیرد.
معمولا مردم این طور فكر می كنند كه هر ملتی صنایعش پیشرفته تر و ثروتش بیشتر باشد خوشبخت تر است در حالی كه اگر به درون این جوامع بنگریم و دردهای جانكاهی كه روح و جسم آنها را در هم می كوبد، از نزدیك ببینیم، قبول خواهیم كرد كه آنها با مشكلات زیادی دست به گریبانند، بگذریم از این كه همان پیشرفت نسبی، نتیجه به كار بستن اصولی همانند كوشش و تلاش و نظم و حس مسوولیت است كه در متن تعلیمات انبیا قرار دارد.
۲) اما اینكه گفته می شود چرا جوامعی كه دارای ایمان و پرهیزگاری هستند عقب مانده اند اگر منظور از ایمان و پرهیزگاری، تنها ادعای اسلام و ادعای پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیا بوده اند قبول داریم، چنین افرادی عقب مانده اند. ولی می دانیم حقیقت ایمان و پرهیزگاری چیزی جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگی نیست، و این امری است كه با ادعا تامین نمی گردد.
با نهایت تاسف امروز اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیاری از جوامع اسلامی متروك یا نیمه متروك مانده است و چهره این جوامع چهره مسلمانان راستین نیست.اسلام دعوت به پاكی و درستكاری و امانت و تلاش و كوشش می كند، كجاست آن امانت و تلاش؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهی و بیداری می كند، كجاست آن علم و آگاهی سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگی صنوف و فداكاری می كند. آیا به راستی این اصل به طور كامل در جوامع اسلامی امروز حكمفرماست و با این حال عقب مانده اند؟ بنابراین باید اعتراف كرد اسلام چیزی است و مسلمانی ما چیز دیگر!!
حبیب تركاشوند
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید