جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


به نام غیرت


به نام غیرت
● درباره فیلم « گیس بریده»
«گیس بریده» درعنوان خود بار معنایی دارد که مبین محتوای خویش است و قصد دارد روایتگر یکی از معضلات حاد اجتماعی یعنی فرار دختران و خشونت خانوادگی باشد.
خشونت پدری سنتی که با دست و پایش حرف می زند و به مقام تبر و دایناسور تنزل می یابد و تمام تیرگی هایش را در پس ایدئولوژی کاذب دلسوزی پدرانه می پوشاند. این معنی در ذات تمام نظام های پدر سالارانه به فریبی منطقی بدل می شود. آن سان که آزادی را به نفع احترام به سنت ها قربانی می کنند تا در هاله تقدس پدر بودن به هستی خویش مشروعیت بخشند. اما جمشید حیدری تنها صورت این پدیده را به تصویر می کشد بدون اینکه به ریشه ها بپردازد. خشونت مطلق پدر با توجه به وضعیت مشکوکی که پیش آمده غلوانگیزتر از آن است که به باور مخاطب بنشیند.
سوالی که همواره در ذهن بیننده بی جواب می ماند که به راستی دلیل این همه خشونت چیست. سبک زندگی او و نوع پوشش همسرش و مناسباتی که بر یک خانواده متوسط شهری جاری است با خشونت ورزی های فیزیکی، آن هم از پدری که نشانه های صوری مقدس مـآبانه سنتی را هم ندارد یک تعارض آشکار دارد. چگونه پدری که تا این حد غیرت ورزی می کند نسبت به شاگردش که پسری جوان و امروزی است آن قدر اعتماد می کند که بررسی فایل های کامپیوتر شخصی دخترش را به او می سپارد. برای این همه خشونت به دلایلی قدرتمندتر نیاز است هرچند تحجر سنتی پدر دلیل موجه آن باشد.
پدری که تاحد جنون با سوء ظن به دخترش می نگرد چگونه با این سماجت در پی کشف ماجرای نامه ها نیست، «گیس بریده» از کلیشه پردازی و شعارزدگی و سطحی نگری اجتماعی رنج می برد. دویدن دختر در کنار اسب و رودخانه یا شعار بی حجابی زن از بی غیرتی مرد است بر دیوار که تأکید و تمثیلی از اندیشه منصور است و سکانس بارش ناگهانی باران در شب تنهایی مریم با متن فیلم، چفت و بست نمی شود و مصنوعی به نظر می رسد و شاید اگر بازی روان و جذاب گل شیفته فراهانی نبود سنگینی این تظاهر، به کلافگی مخاطب می انجامید هر چند بازی خوب او در ساختار غیر منطقی برخی عناصر فیلم تحت الشعاع قرار می گیرد.
او در «به نام پدر» دختری بود که آسیب دیده اعتقادات پدر شد؛ اعتقاداتی که هرچند ریشه در سنت داشتند اما در افکار عمومی مورد احترام و تکریم هستند اما در «گیس بریده» قربانی اعتقادات پدری است که باردار تفکر سنتی متحجرانه است. در آنجا پدر از اینکه فرزندش زخمی عقاید او شده به خدا شکایت می برد و در اینجا پدر از اینکه فرزندش قربانی عقایدش نمی شود شاکی است. در به نام پدر میان دختر و پدر فقدان زبان مشترکی حامل اعتقادی میان آنهاست اما در گیس بریده تنها زمانی که شیشه ها و میله ها میان پدر و دختر حاکم است آنها می توانند با هم گفت وگو کنند و مریم تنها با زبان سنت می تواند پدر را مجاب کند.
پدری که به نام غیرت، هویت و حریت دخترش را از او می گیرد و عجب نیست که در نظام پدر سالاری به نام هرچیز، خود بودن آدمی از او گرفته می شود.
سیدرضا صائمی


همچنین مشاهده کنید