شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


آرامگاه شاه داعی


آرامگاه شاه داعی
آرامگاه نظام الدین محمود الحسینی ملقب به داعی الی الله از سادات حسینی، عالم, عارف و شاعر شیرازی با ۳۸ جلد اثر فارسی و عربی است كه در جنوب شیراز، در شرق گورستان معروف دارالسلام و خارج از دروازه شاهداعی واقع شده است.
آرامگاه شاه داعی شامل دو قسمت است. بنا دارای تالاری است كه قبر شاهداعی (۸۷۰ - ۸۱۰ ه.ق) و فرزندش سید قاسم (متوفی ۹۲۰) در آن قرار دارد. سنگ قبر سید قاسم از جنس مرمر است قبر وی در فضایی قرار گرفته كه دو پله از سطح نمازخانه بالاتر است و اندازه آن ۵۱۸×۶۱۵ متر است و بر فراز آن بقعه ای ساخته شده است.
برای اولین بار كریمخان زند این آرامگاه را به سبك معماری عهد زندیه برای قبر شاهداعی ساخت و سنگ قبر بزرگ و خوش طرحی از نوع سنگ سماقی سرخ رنگ بر روی مزار وی نصب كرد و دستور داد تا بر روی آن كتیبه ای با خط ثلث برجسته نام و تاریخ وفات شیخ را بنویسند.
● متن كتیبه چنین است:
لقد اشرق وجه الارش به نور وجود قطب التحققین و سید الموحدین الداعی الی الله قدس الله سره نظاما" لقلب الارشاد نظام الدین محمدالحسینی المتوفی یوم الخمیس الثانی والعشرین من جمادی الاولی سنه سبعین و ثمان مائه ۸۷۰.
این سنگ ۰.۶۵ × ۲.۶۵ قرائت و بر روی آن حجاری های ظریفی از رموز عرفانی نقش كرده اند. در سال ۱۲۹۹ ه.ق حاجی میرزا كریم از تجار معروف شیراز بقعه آرامگاه را تعمیر نمود. ساختمان تالار و معرق كاری آن در سال ۱۳۵۴ ه.ش. توسط عبدالعلی فصحتی انجام شد. بر سر در آرامگاه، بر روی كاشی، شعری از شاهداعی الی الله نوشته شده كه چنین است.
مهل كه از تو نشیند به خاطری گردی
چو باد خاك تو خواهد به هر طرف بردن
● در درون آرامگاه نیز بر روی كاشی اشعاری از خود وی نوشته شده است كه عبارتند از:
نمی گفتی بیا بنشین كه من رطل گران دارم
روان كن ساقیا جامی كه جان اندر میان آرم
منم حیران نام تو كه تا چون بر زبان آرم
منم از جان غلام تو، منم مشتاق جام تو
كه می خواهم كه جان تا لب از او اندر دهان دارم
تعالی الله تعالی الله چه تیغ غمزه ای داری
زآن سلطان سلطانان به نام تو نشان دارم
گرم كشتی ز من رستی وگرنه راستی را من
به طاق دل كنم پاره هزار آه و فغان دارم
به وصل خود دهم راهی كه می دانی كه ناگاهی
زنم آن دام بر هم فتنه آخر زمان دارم
بگویم تو كئی یا نه، چه دام افكنده ای اینجا
گریبانت كنم داعی و بازت در میان آرم
كناری جسته ای از خلق و شیدی می كنی آری
كه پس از هزار پرده رخ یار خود بدیدم
به مباركی و شادی به مراد دل رسیدم
چو صبا لطیف و خوشبو به جهانیان وزیدم
ز حیات روی و زلفش اثری نیافت جانم
ازل و ابد هوایی شد و من در او پریدم
ز جمال و از جلاله چو دو بال گشت حاصل
چه نواله ها چشیدم چه پیاله ها كشیدم
ز صفای گوش دل من می صاف نوش كردم
تو مرا به رمز گفتی كه بگو وارهیدم
سر من به باده خوش شد دل من برفت از خود
كه من از دهان جان بخش كه این سخن شنیدم
به صفات بی زوالت كه بگویم و نگویم
شدم و در آستانش به سلامت آرمیدم
هله داعی این زمان من كه خلاص داد یارم
رخت خود از این ورطه به آن سوی كشیدند
خوش وقت كسانی كه قه مقصود رسیدند
از نور یقین عاقبت كار بدیدند
از دام خیالات جهان جمله برستند
وز شاخ حقیقت گل توحید بچیدند
گشتند به پیراهن هر گلبن تحقیق
هر قصه كه از مخبر صادق بشنیدند
دیدند به چشم دل و فارغ بنشستند
هر چند به هر كوچه در این راه دویدند
آرام گرفتند به منزلگه تمكین
صد خرمن طاعات به یك جو نخریدند
از مدعیانی كه فروشنده خویشند
سنت طلبیدند و ره شرع گزیدند
چون داعی ما از پی اسرار حقیقت
در این جهان ز سر هر چه هست برخیزد
به مهر دوست كسی كز الست برخیزد
كه مست خیزد و در حشر مست برخیزد
مسلم است كسی را طرب ز باده عشق
دمی معامله دل، ز دست برخیزد
مگر ز حق برسد جذبه ای و گرنه مرا
كه بت پرستی هر خودپرست برخیزد
رسید كوكبه لااله الاالله
كنون هر آن كه به خلوت نشست برخیزد
ندا دهید كه اسرار جمله بر سر صحراست
اگر ز بند خیالات پست برخیزد
به اوج عالم بالا و سر دل زاهد
بسا بلا كه بر او زین شكست برخیزد
شكست خاطر داعی به زهد خشك فلان
قسمت دوم آرامگاه كه وسیع تر است، به باغچه معروف است و به صورت قبرستان عمومی در آمده است. دیوارهای محوطه به صورت طاق نماست. در دیوارهای بیرونی كاشی كاری صورت گرفته است. چهار كتیبه نیز در آن وجود دارد كه به اشعار شاهداعی اختصاص یافته است.
منبع : سایت شیراز


همچنین مشاهده کنید