شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

ویژگی های داستان های قرآنی


ویژگی های داستان های قرآنی
قرآن كریم در طرح داستان ها و به خصوص داستان های انبیا از سبك و اسلوب های خاص و منحصر به فردی بهره جسته است و همین روش های بدیع بوده كه داستان های قرآن را جاذبه و شكوهی خارق العاده بخشیده و هر یك از داستان ها را به صحنه تجلی فضایل اخلاق و ارزش های متعالی تبدیل كرده است. چهره های پاك و تابناك هر یك از انبیا در این داستان ها نقش های زیبایی از معنویت، اخلاص، پاكدامنی، امانت و دیگر ارزش های اخلاقی را در منظر همگان قرار داده است.
اما متأسفانه همین داستان های معنوی آن هنگام كه به دست افسانه پردازان افتاده است، به نوعی مورد پردازش قرار گرفته كه كاملاً با اسلوب و اهداف داستان های قرآن كریم مغایر و متضاد بوده، ذهن هر خواننده ای را از دست یازیدن به عبرت ها و پیام های اصلی و نكته های سازنده داستان های قرآن باز داشته او را به وادی تخیلات و اوهام سوق می دهد.
۱) حقیقت گرایی:
یكی از روش های منحصر به فرد قرآن در ارایه داستان ها و سرگذشت پیشینیان، حقیقت گرایی و واقع بینی در تاریخ است. قصه های قرآن، سرگذشت واقعی افراد و اقوام است تا آدمی را از وقایع عبرت انگیز تاریخ متأثر سازد.
خدای متعال خود به صراحت نقل داستان ها و سرگذشت انبیا و اقوام پیشین را كه در قرآن كریم گزارش شده، برپایه حقیقت و واقعیت دانسته و فرموده است: «فلنقصن علیهم بعلم»(۱)
به این ترتیب قرآن كریم نقل قصه ها را از روی علم دانسته و شائبه هرگونه تصورهای ذهنی و تخیل های بشری را در گزارش داستان ها طرد كرده است. به عنوان مثال پس از نقل داستان جذاب حضرت یوسف(ع) درباره این داستان و سایر قصص می فرماید: «در سرگذشت آن ها (پیامبران) درس عبرتی برای صاحبان اندیشه است. این ها داستان نیست (بلكه وحی آسمانی است) و هماهنگ با آنچه پیش روی آن «از كتب آسمانی پیشین» قرار دارد.»(۲)
۲) نپرداختن به جزییات و تفاصیل بی فایده:
به طور كلی باید گفت هدف قصه های قرآن جدا از اهداف كلی قرآن نیست و روشن است كه هدف اصلی در قرآن چیزی جز «هدایت» نیست. اساساً همه شریان های آیات قرآن به قلب هدایت می انجامد و هیچ نكته، مثال، قصه و حادثه ای در قرآن نیست كه بی نتیجه و بی هدف طرح شده باشد.
علامه طباطبایی(رحمهٔ الله علیه) در توضیح این مطلب می فرماید: «دأب و روش كلام خدای تعالی در آنجا كه قصه ها را می سراید، بر این است كه به مختاراتی و نكات برجسته و مهمی كه در ایفای غرض مؤثر است اكتفا می كند و به خرده ریزهای داستان نمی پردازد. از اول تا به آخر داستان را حكایت نمی كند، اوضاع و احوالی كه مقارن با حدوث حادثه بوده ذكر نمی كند. جهتش هم خیلی روشن است. چون قرآن كریم كتاب تاریخ و داستان سرایی نیست، بلكه كتاب هدایت است.»(۳)
اصولاً برخورد قرآن با حوادث زمان های گذشته، برخوردی انتخابی و گزینشی است. آنچه را بیان می كند كه حاصل پیام دین و در بردارنده یك موعظه و هدایت و عبرت و ارشاد باشد. به این ترتیب روش قرآن در طرح داستان ها آن است كه از وقایع تاریخی تنها بخش های زنده و نقش آفرین آن را برمی گزیند و قصه را مشوب به جزییات و تفاصیلی نمی كند كه فكر و اندیشه آدمی را از تدبر و عبرت آموزی باز می دارد.
۳) مبارزه با تحریفات:
در گذشته افسانه پردازان، تاریخ را آشفته ساختند و در جهت اغراض خود حقایق را با دروغ ها و اباطیل آمیختند، تا آن حد كه به درون متون مذهبی و كتاب های آسمانی موجود در دست بشر نیز راه یافته بود. قرآن برای اصلاح و زدودن آثار سوء آن ها در قالب قصه ها به بیان تاریخ واقعی و سرگذشت راستین افراد و اقوام گذشته پرداخت.
از این رو در همان هنگام این حركت قرآن واكنش هایی هم به دنبال داشت. برخی از كفار و یهودیان (كه خود از عوامل اصلی تحریف تاریخ بشر بوده اند) قرآن را به افسانه بافی و نقل اساطیر متهم كردند.
«وقتی آیات ما بر او خوانده می شود می گوید: این افسانه های پیشینیان است. چنین نیست كه می پندارند، بلكه اعمالشان چون زنگاری بر دل هایشان نشسته است.»(۴)
۴) معرفی انبیا به عنوان الگوهای اخلاقی:
خدای متعال چهره های پاك و تابناك انبیا را به عنوان الگوهای شایسته برای سایر بندگان برگزیده و آنان را برای تمام اعصار و نسل ها مشعل هدایت و راهبران سعادت قرار داده و با بیان سرگذشت واقعی آنان در كتاب آسمانی قرآن و با ترسیم صفت های برجسته ایشان، سینه ها را از عظمت و هیبت آنان پر ساخته و دل ها را در برابرشان خاضع و خاشع كرده است.
خداوند متعال در یكی از توصیف های خود درباره انبیا(ع) می فرماید: «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم كه به فرمان ما (مردم را) هدایت می كردند و انجام كارهای نیك و برپا داشتن نماز و ادای زكات را به آن ها وحی كردیم و تنها ما را عبادت می كردند.»(۵)
۵) رعایت اصول اخلاقی و عفت بیان:
یكی از شگفتی های قرآن و یكی از نشانه های اعجاز این كتاب آسمانی این است كه در بیان داستان های قرآنی هیچ گونه تعبیر زننده و ناموزون و دور از عفت وجود ندارد. قرآن كریم در ترسیم صحنه های حساس قصه ها به طرز شگفت انگیزی «دقت در بیان» را با «متانت و عفت» به هم آمیخته و بدون این كه از ذكر وقایع چشم بپوشد و اظهار عجز كند، تمام اصول اخلاقی و عفت را نیز به كار بسته است. به عنوان مثال می توان داستان حضرت یوسف(ع) و همسر عزیز مصر و داستان حضرت موسی(ع) و دختران شعیب را نام برد.
امیر میرابی
۱- اعراف/۷.
۲- یوسف/۱۱۱.
۳- تفسیر المیزان، ج ۱۳.ص ۴۹۲ و ص ۴۹۳.
۴- مطففین/۱۳و۱۴.
۵- انبیا/۷۳.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید