جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

تبیین مفهوم امامت ازدیدگاه امام رضا(ع) امامت انتصابی است نه انتخابی


تبیین مفهوم امامت ازدیدگاه امام رضا(ع) امامت انتصابی است نه انتخابی
● ایمان با احیای سنن الهی كامل می شود
«امام» پیشگام عقائد و اخلاق و اعمال امت است. هر عقیده ای از هر معتقدی مأموم اعتقاد امام است. هر خلقی از هر متخلقی مأموم اخلاق امام است. هر عملی از هر عاملی مأموم عمل امام است. این كه گفتند: اگر كسی اول وقت نماز بخواند، به امام زمان (علیه السلام) اقتدا كرده است، یعنی ولی عصر همواره اول وقت نماز می خواند. این شخصی كه اول وقت نمازگزاری كرد به امام خود اقتدا كرد. این تمثیل است، نه تعیین. هركسی عقیده خوبی داشت، اخلاق خوبی داشت، به امام خود اقتدا كرده است.
در جریان عدیله سفارش كرده اند كه عقائد مبرهن تان را به خدا امانت بسپارید تا هنگام مرگ خطر عدول پیش نیاید. «عدیله» آن است كه معاذالله كسی در حال خطر از حق به باطل عدول كند. فشار مرگ نه آنقدر سهل است كه قابل تصویر باشد! هیچ فشاری همانند فشار مرگ نیست. هیچ دردی بدتر از درد فراق نیست. و اگر تحمل پذیر بود انسان نمی مرد! چون تحمل ندارد روح بدن را رها می كند. در این سخت ترین حالت ممكن است خدای ناكرده انسان بیراهه برود و برای نجات از چنین درد و خطری از غیر خدا كمك طلب كند. این را می گویند: عدول از حق به باطل.
برای اینكه انسان گرفتار عدول از حق به باطل نشود، بلكه از باطل به حق عدول كند. گفتند: عقائد مبرهن، اعتقادات مستدل را فراهم كنید، به خدا امانت بسپارید تا در هنگام مرگ مشكل شما را حل كند. امام چنین خاصیتی دارد كه عقیده او، امامت اعتقادات ما را به عهده می گیرد. اخلاق او امام اخلاق ماست، اعمال او پیشوای اعمال ماست.
از بیانات نورانی امام رضا (ع) این است: وقتی ایمان مؤمن كامل می شود كه هم سنت الهی را، هم سنت رسول الله را، هم سنت ولی الله را در خود احیاء كند. ولایت یك ولی وقتی كامل می شود كه هم سنت خدا را، هم سنت رسول خدا را در خود احیاء كند. رسالت رسول وقتی كامل می شود كه سنت خدا را در خود احیاء كند. بعد از ذات اقدس الله در نشئه خلقت انبیایند، بعد جانشینان آنها، به ما گفتند: اولیای خدا امامان اند، انبیای الهی امامان اند، و اولین امام خود ذات اقدس الله است. امام یعنی «پیشوا». فرمود كاری را كه خدا انجام می دهد، الگوی كار شماست.
ایمان مؤمن وقتی كامل می شود كه ببیند خدا چكار می كند، او همان كارها را در نشئه امكان انجام بدهد. سنت الهی را در خود زنده كند. هر كمال ای كه خدا داراست به نحو غیرمتناهی، آن كمال را مؤمن در حد محدود خود فراهم بكند.
فرمود: مؤمن وقتی ایمان اش كامل می شود كه سنت خدا در او زنده باشد. این نمونه ای كه ذكر كرده است به عنوان كتمان سر، به عنوان تمثیل است، نه تعیین. منظور این نیست كه در بین سنن الهی فقط همین یك سنت را مؤمن داشته باشد، بلكه منظور آن است كه تخلقوا باخلاق الله (۱). ببینید چه فضیلتی خدا برای خود ذكر می كند، همان فضائل را در حد محدود خود پیاده كنید. خدا برای خود اسمای حسنای فراوانی یاد كرده است كه لله الأسماء الحسنی (۲)، شما هم مظهر اسمای حسنای خدا باشید. برای پیامبر اوصاف فراوانی ذكر كرد، شما هم دارای آن اوصاف باشید.
گفتند: برجسته ترین وصف ممتاز رسول اكرم همان نیل به مقام محمود است. در سوره اسرا فرمود: و من اللیل فتهجد به نافله لك عسی أن یبعثك ربك مقاماً محموداً (۳). مقام محمود عبارت از آن است؛ انسان به جائی برسد كه از آن جا كمالات علمی و عملی به جامعه انسانی تنزل كند تا هم به جامعه انسانی متوجه به او باشد. مردم در برابر علم و عمل حق شناس اند. ستایش كننده اند. حرف علمی و كار عادلانه ببینند، از او ثناگوئی می كنند و او را حمد می كنند.
● مركب؛ محبت، ره توشه؛ تقوا
اگر كسی به جائی رسید كه منشأ خدمات علمی و عملی شد، چنین شخصی محمود است. یعنی جامعه حمد او را به عهده می گیرند. خواه بشناسند، خواه نشناسند. خواه به زبان بیاورند، خواه به زبان نیاورند. این مقام محمود رسول گرامی به این معنا نیست كه آنها كه تو را می شناسند، حمدت می كنند! بلكه معنایش آن است: به جائی می رسی كه از تو خیر به جامعه انسانی می رسد، قهراً از آن سوی حمد و ثناء نصیب تو خواهد شد. مردم در برابر نعمت شاكراند، ولو ولی نعمت خود را نشناسند.
چنین كاری را خدا به پیغمبرش دستور داد، بعد به ما هم فرمود: نماز شب را زنده نگه بدارید تا به نوبه خود به مقام محمود بار یابید. از بیانات نورانی امام حسن عسكری(سلام الله علیه) این است كه: ان الوصول الی الله سفر لا یدرك الا بامتطاع اللیل(۴). یعنی سفر از خلق به حق، این راه طولانی را با نماز شب انسان طی می كند. كسی به خدا می رسد كه سحرخیز باشد. تا انسان اهل سحر نباشد، ابن السبیل است، وامانده است، در بین راه مانده است. اگر كسی ابن السبیل شد باید از راه زكات او را تأمین كرد. و زكات جزء اوساخ است. چرا ما ابن السبیل باشیم كه از اوساخ نفسانی دیگران طرفی ببندیم؟
به ما گفتند: مركب داری، زادداری؛ سوارمركب بشوید، از آن ره توشه كمك بگیرید، این راه را طی كنید. مركب محبت خدا، زاد و ره توشه تقوای الهی. اگر كسی حبیب خدا بود، سوار مركب محبت می شود و از زاد و توشه تقوا طرفی می بندد و این راه الهی را طی می كند. دیگر ابن السبیل نیست، وامانده نیست. ان الوصول الی الله سفر لایدرك الا بامتطاع اللیل. «امتطاع» یعنی مطیه گیری. مطیه یعنی مركب.
پس مركب سالكان الهی نماز شب است كه این نماز شب برای رسول گرامی براق بود كه این براق خطا مد البصر(۵) با همان براق معراج رفت و به اندازه دید یك انسان مسیر پای این براق بود. حالا این براق از چه حقیقتی است، آن كاری به ما ندارد، ولی گام اش به اندازه دید یك انسان است. انسان همین كه چشم باز كرد، تا دورترین ستاره آسمان را می بیند. یك گام این براق به اندازه دید ماست. انسان كه چشم باز كرد، دورترین ستاره را می بیند. این براق همین كه گام برمی داشت، به همین اندازه راه را طی می كرد. همین براق زیر پای اهل نماز شب هست. تا آن اندازه ای كه همت توانای شب زنده دار بتواند طی كند.
پس مركب محبت است و ره توشه تقوا؛ همین انسان را در محدوده خواست خویش به مقام محمود می رساند. این كه وجود مبارك امام هشتم فرمود: وقتی ایمان كامل می شود كه انسان اخلاق پیغمبر داشته باشد، سنت پیغمبر داشته باشد؛ تنها منظور سنت همان مداراه الناس كه در این حدیث آمده نیست. اینها به عنوان تمثیل است، نه تعیین. بعد فرمود: سنت امام خود را باید داشته باشد.
● ولایت فقیه، وكالت مردم نیست
امام كسی است كه دسترس فكر احدی نیست. مؤمن هم باید به جایی برسد كه فكر دیگران او را آلوده نكند، دست آلوده دیگران هم او را آلوده نكند. مكتب آلوده دیگران هم او را آلوده نكند. این كه امام هشتم فرمود: وقتی ایمان مؤمن كامل می شود كه سنتی از امام خود داشته باشد، امام را و امامت را و سنت امامت را خود امام هشتم تشریح كرد.
مرحوم كلینی (رض) نقل كرد: وقتی وجود مبارك امام هشتم وارد سرزمین مرو شد، مسئله رسمی آن روز مسئله امامت و خلافت بود. پیروان اهل بیت می گفتند: امامت نصبی است، دیگران می گفتند: امامت انتخابی است. عده ای می گفتند: ما قائل به وكالت امام ایم، شیعیان می گفتند: ما قائل به ولایت امام ایم. عده ای بین وكالت و ولایت سرگردان بودند. عده ای می گفتند: رهبر را باید مردم انتخاب كنند، شیعیان می گفتند: رهبر را باید خدا تعیین كند.
وقتی وجود مبارك امام هشتم طبق نقل مرحوم كلینی سؤال كرد: مسئله رسمی خراسان امروز چیست، عرض كردند: امامت است و مردم فكر می كنند، یعنی عباسی ای ها فكر می كنند كه امامت انتخابی است، از سقیفه هم برمی آید كه امام تعیین كنند، وجود مبارك امام هشتم فرمود: اینها امامت را نشناخته اند تا امام را بشناسند! همانطوری كه الله را باید با الوهیت شناخت، نه با آیات آفاقی و انفسی، آنكه به آیات آفاقی و انفسی خدا را می شناسد، او در حد رب، در حد صانع و خالق خدا را می شناسد، نه در حد واجب بالذات.آنهائی هم كه امام را با معجزات می شناسند، در حقیقت امامت را نشناختند، فرمود: اعرفوا الله بالله، والرسول بالرساله، و اولی الأمر بالأمر بالمعروف(۶). فرمود: امامت را اینها باید بشناسند تا امام را بشناسند. آنگاه خود امام را معرفی كرد؛ فرمود: الامام واحد دهره، لا یدانیه احد! فرمود: امام در تمام روزگار یك نفر است. خلیفه خدا در تمام عصرها یك نفر است. خلیفه خدا و امام كه از طرف خدا نصب می شود، تنها برای تمشیت امور مردم نیست كه مشكلات مردم را حل كند! امام كه خلیفه الله است، هم یحلل حلال الله، یحرم حرام الله، یقیموا حدود الله، یضب عن دین الله و یدعوا الی سبیل الله بالحكمه و الموعظه الحسنه و الحجه البالغه. این مشكلات علمی و عملی جامعه را هم حل می كند .
● ملائكه هم علوم خود را از امام می گیرند
از سوی دیگر: همانطوری كه انسانها امام می خواهند، فرشتگان هم امام می خواهند. ملائكه هم خلیفه می طلبند. امام تنها كسی نیست كه مشكلات علمی مردم را حل كند! امام خلیفه الله است، این خلیفه خدا معلم اسماء است. فرشتگان هم علوم را از امام می گیرند. ملائكه هم علوم را از امام می گیرند. امام كسی است كه هم مشكل انسانیت انسانها را حل كند، هم مشكل علمی ملائكه را حل كند، هم مشكل عملی ملائكه را حل كند. همانطوری كه ذات اقدس الله به آدم فرمود: تو خلیفه منی، و امام زمان ای، معلم ملائكه باش؛ امروز ولی عصر، «آدم» عصر است، امروز ولی عصر خلیفه عصر است، امروز ولی عصر معلم ملائكه است. مقام امامت اینچنین است. تنها حل مشكلات مردم نیست. این یا آدم انبئهم باسماء هؤلاء(۷) امروز به وسیله ولی عصر (أرواحنا فداه) ظهور می كند و چون امام مظهر اعظم الأسماء است و مظهر اسم أعظم است، اسمای الهی، همه اینها هر اقتضائی كه دارند به بركت اسم أعظم و مظهر اسم أعظم تعبیر می شود. امام یك همچنین مقامی دارد.
لذا وجود مبارك امام رضا فرمود: الامام واحد دهر، لا یدانیه احد و هو بحیث النجم من أیدی العقول. این العقول من هذا، این الاختیار من هذا(۸). فرمود: همانطوری كه دست كسی به دورترین ستاره آسمان نمی رسد، عقل كسی هم به مقام امامت هیچ امامی نمی رسد. فرمود: و هو بحیث النجم من أیدی المتناولین. مگر با دست می توان ستاره آسمان را گرفت؟ با عقل هم نمی شود امام را شناخت. فرمود: این العقول من هذا، این الاختیار من هذا. مگر عقل بشری به آسمان امامت می رسد؟ مگر فكر بشری به مقام شامخ امامت بار می یابد تا امام را بشر معین كند؟
● انتصاب ولی فقیه از سوی امام است
امامت انتصابی است نه انتخابی آن هم كه جانشین امام است، یعنی ولی فقیه، او هم از طرف خود امام تعیین می شود یا با نصب عام، یا با نصب خاص. سخن از وكالت فقیه نیست. سخن از ولایت فقیه است. آنها كه معنای ولایت را، معنای رهبری را درست بررسی نكردند، فكر كردند كه جامعه خود عاقل است، مهجور نیست تا ولی طلب بكند. اینچنین فكر می كردند. می گفتند: اگر كسی مهجور بود، كودك بود، سفیه بود، مجنون بود ولی لازم دارد! جامعه كه مجنون نیست، كودك نیست، سفیه نیست، نیازی به ولی ندارد! آنچه كه در یك نظام انسانی می تواند نقش داشته باشد، وكالت فقیه است، نه ولایت فقیه! مردم باید فقیه را به عنوان نماینده انتخاب بكنند. نه ولایت او را بپذیرند؛ برای اینكه مردم مهجور نیستند تا نیازی به ولی داشته باشند! سرّش آن است كه اینها به كنه ولایت راه پیدا نكردند، چون ولایت در دو فصل جدای از هم كاملاً در فقه اسلامی مطرح است. یك ولایت رایج است كه در فقه كنونی مطرح است. یك ولایتی است كه در مسئله كلام و مانند آن ظهور دارد. ولایت ای كه خیلی ها در كتاب های فقهی دیدند، آن یا مربوط به مرده است، یا مربوط به كسی كه به منزله مرده است!
در كتاب طهارت، در بحث نماز بر مرده می گویند: نماز بر مرده باید به اذن ولی مرده باشد. تا ولی مرده اجازه ندهد، نمی شود بر مرده نماز گزارد، این یك نمونه. این اول فقه؛ در آخر فقه می گویند، در مسئله قصاص و حدود و دیّات اگر كسی مرد، كسی كشته شد، در تصادف ها رخت بربست، ولی دم یا قصاص می كند، یا عفو می كند، یا دیه. این هم آخر فقه؛ پس در اول فقه سخن از ولایت بر مرده هاست، در آخر فقه سخن از ولایت بر مرده هاست.
در وسط فقه، در كتاب حجر ولایت بر كسانی است كه به منزله مرده اند. ولی بر فقیر، ولی بر سفیه، ولی بر مجنون، ولی بر غائب و قاصر و مانند آن. این ولایت هائی كه این آقایان در این قسمت های فقهی دیدند یا بر مرده است، یا بر كسی كه به منزله مرده است. بعد می گفتند: مردم مسلمان نه مرده اند، نه به منزله مرده، لذا ولی لازم ندارند. مهجور نیستند، پس وكیل دارند، قائل به وكالت فقیه شدند، نه ولایت فقیه. اما غافل از آن كه آن امامت و ولایتی كه در مسئله كلان و نظام مطرح است از این قبیل نیست.
ما دو ولی در قرآن داریم: یك ولی در سوره اسراء كه همین ولی گذشته است كه این ولی بر مرده یا به منزله مرده است. فرمود: من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیّه سلطانا(۹). این ولی بر مرده است. یك ولی به معنای رهبر بر فرزانگان و عقلاء و خردمندان و اندیشوران است كه فرمود: انما ولیكم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزكاه و هم راكعون(۱۰). این ولی سوره مائده با ولی سوره اسراء فرق و امتیاز فراوان دارند. او ولی بر مرده و امثال مرده است، این ولی بر خردمندان و فرزانگان است. یعنی شما خردمندان باید متوجه باشید كسی از طرف خدا پیام ما را به شما می رساند، شما تولی كنید.
● رهبری بشر از آن خداست
آنها كه طبق این آیه ولایت پیغمبر را پذیرفتند، ولایت اهل بیت را پذیرفتند، فرزانگانی بودند كه می گفتند: بشر را خدا آفرید، رهبری بشر به وسیله خدا تأمین می شود. لذا مرحوم كلینی از امام هشتم (سلام الله علیه) نقل كرد، فرمود: امامت در دسترس فكر احدی نیست. از باب تشبیه معقول به محسوس فرمود: همانطوری كه ستاره آسمان در دسترس كسی نیست، نیل به مقام شامخ امامت در دسترس فكر احدی نیست تا مردم جمع بشوند. در سقیفه و مانند آن امام را انتخاب بكنند. و هو واحد دهر، و هو یحیث النجم من ایدی المتنازلین، این العقول من هذا و این الاختیار من هذا. نه عقل بشر به مقام امامت بار می یابد، نه امامت به معنای انتخابی است.
بنابراین آنچه كه از وجود مبارك امام رضا(ع) گفته شد در دو محور خلاصه می شود: یكی اینكه حضرت كوشید كه دست مؤمن را بگیرد. او را تابع امام و پیغمبر، بعد تابع خدا كند. سنن الهی را در مؤمن زنده كند، سنن انبیاء را در انسان زنده كند، سنن اولیاء را در مؤمن زنده كند كه دیگر مؤمن به این فكر نباشد كه جهنم نرود یا بهشت برود. به این فكر باشد كه دیگران را از جهنم نجات دهد وبه بهشت برساند.
اگر كسی به این مقام رسید مؤمن است. چون مؤمن لاینجسه شیء (۱۱)! هیچ چیز مؤمن را آلوده نمی كند. آنكه خودش نسوخت، به بهشت رفت كه كاری نكرد! آنكه نگذاشت دیگران بسوزند و عده زیادی را به همراه خود بهشت برد، او مؤمن است. این همت والای رضوی است!! فرمود: ببینید امام چه می كند، شما هم بكنید. ببینید پیغمبر چه می كند، شما بكنید.ببینید خدا چه می كند؟ شما بكنید! این اوج مقام امامت است.
محور اصلی دوم بحث ام این است كه امامت یك امر انتصابی است و نه امر انتخابی، قهراً جانشینی امامت هم ولایت است، نه وكالت و امری كه در دسترس فكر بشر نیست، از قلمرو انتخاب بشر هم بیرون است؛ كه ما امیدواریم ذات اقدس اله آن توفیق را به همگان مرحمت كند كه هم سنت های الهی و انبیای الهی و اولیای الهی را در خود احیاء كنیم، و هم به مقام والای امامت باریابیم و تولی اولیای الهی و ائمه هداه مهدیین را در خود احیاء كنیم!
پی نوشت ها:
(۱) بحارالانوار/ جلد۵۸/ صفحه۱۳۰
(۲) سوره اعراف/ آیه۱۸۰
(۳) سوره اسراء/ آیه ۷۹
(۴) بحارالانوار/ جلد۷۵/ صفحه۳۷۹
(۵) كافی/ جلد۸/صفحه۳۷۶
(۶) الكافی/ جلد۱/صفحه۸۵
(۷) سوره بقره/ آیه۳۳
(۸) بحارالانوار/ جلد۲۵/صفحه۱۲۵
(۹)سوره اسراء/آیه۳۳
(۱۰) سوره مائده/آیه۵۵
(۱۱) قال الباقر(ع): المؤمن لاینجسه شیء: محاسن برقی/جلد۱/صفحه۲۲۵/حدیث ۴۰۴
¤ گزیده ای از سخنرانی آیت الله جوادی آملی، ۲۷تیرماه.۷۵
آنچه می خوانید گفتاری است از آیت الله عبدالله جوادی آملی از اندیشمندان و متفكران برجسته دنیای اسلام كه در تبیین مقام امامت و مفهوم ولایت بویژه ولی فقیه با استفاده از بیانات گهربار حضرت ثامن الحجج، علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، به رشته تحریر درآمده است. این مفسر كبیر قرآن با بهره گیری از بیان نورانی حضرت رضا(ع) و نقش ایشان در مدت حضورشان در ایران در تنویر افكار عمومی و تشریح مباحث معرفتی از جمله امامت و جانشینی آن- ولایت فقیه- به تبیین مسأله انتصابی بودن امامت و در امتداد آن ولایت فقیه می پردازد و از ولی فقیه به عنوان جانشینی كه از سوی امام به امر رهبری و هدایت جامعه می پردازد یاد می كند.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید