سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


مدارای بین مذاهب (معرفی کتاب)


مدارای بین مذاهب (معرفی کتاب)
▪ مدارای بین مذاهب (سید صادق سید حسینی )
▪ ناشر: موسسه بوستان كتاب قم
اگر بخواهیم از هماهنگی میان اجزای بدنه امت اسلامی سخن به میان آوریم، به ناگزیر باید پیش زمینه های تحقق این وحدت را مورد توجه قرار دهیم.
بخشی از این پیش زمینه ها به حوزه اندیشه و در حوزه اندیشه نیز فرازهای بسیاری به فقه ارتباط می یابند. مدارا از این سنخ است. پرسش فقهی در زمینه مدارا این است كه در برابر صاحبان دیدگاه های مختلف كلامی و فقهی چه موضعی باید برگزید؟ آیا حكم شرعی در این زمینه مدارا است؟ یا آن كه مدارا صرفاً مربوط به حوزه تعامل در زمینه های عملی است و در زمینه برخورد با اندیشه وظیفه ای را كه فقه بر دوش می نهد چیزی غیر از مدارا است؟
نویسنده در این اثر ضمن كنكاش در این سوالات به تاریخچه بحث مدارای بین مذاهب پرداخته و می نویسد: از آن جا كه مذاهب اسلامی پس از عصر رسالت پدید آمده و روابط بین پیروان آنان در گذر تاریخ سیاسی- عقیدتی اسلام در سده های دوم و سوم هجری و پس از آن، شكل حادی به خود گرفت، این موضوع (مدارای بین مذاهب) نمی توانست از همان ابتدای عصر اجتهاد و فقاهت، جزو یكی از موضوعات فقهی در عرصه فقه اسلامی مطرح شود و همچنین بروز اختلافات و برخوردهای مذهبی در اواخر قرن اول هجری نیز سبب جلب توجه فقهای اسلامی به بحث درباره آن نشد، زیرا چیرگی و حدت دینی در روابط بین مسلمانان از یك سو و شدت وحدت مباحث سیاسی و تاثیر به سزای آن ها در بروز جنگ های موجود از سوی دیگر، چندان اهمیتی برای بررسی آثار و احكام فقهی و ظاهری اختلافات مذهبی در جامعه اسلامی باقی نمی گذاشت.
با تمسك خلفای ستمگر اموی و عباسی به مبانی عقیدتی مورد اختلاف مذهب اسلامی و ترویج آنان در جهت توجیه رفتارهای نادرست خود، برخوردهای خشونت بار با مخالفان مذهبی و نادیده گرفتن حقوق انسانی و دینی آنان، اصلی مشروع بود كه جای خود را در جامعه اسلامی باز كرد.
بی توجهی فقها به بحث درباره مبانی علمی و فقهی و مدارا با مخالفان مذهبی در ابتدای پیدایش اختلافات مذهبی در سطح جامعه اسلامی، ضمن مبهم گذاردن محدوده مشروعیت تكفیر مخالفان و یا مدارا با آنان، نوعی تایید تلویحی بر تعصب های كوركورانه پیروان مذاهب مختلف اسلامی و تعارضات ناشی از آن شد.
با ظهور مذهب مالكی و طرح فتاوای سختگیرانه نسبت به برخی از رفتارهای مسلمانان در ارتباط با قبور مطهر اولیای خدا و اماكن مقدس اسلامی در كنار عدم تعریف روشنی از اصول دین و چگونگی موافقت و مخالفت با آن ها زمینه جدیدی از اتهام به كفر در بین مذاهب اسلامی پدید آمد كه با تفكرات «احمد بن حنبل» به فعلیت رسید و باعث اختلاف بین مذاهب اسلامی شد كه برخی از فرقه ها همچون سلف گرایان به تكفیر مسلمانان پرداختند. با شعله ور شدن نزاع های مذهبی، فقهای اسلامی برای نخستین بار به بحث درباره احكام مربوط به مخالفان عقیدتی بالاخص مذهبی پرداختند.
تقیه مداراتی و مباحث مربوط به تخطئه و تصویب عقاید كلامی، نخستین رویكرد مذاهب شیعه و سنی به موضوع مزبور بود. تاكید ائمه شیعه بر تقیه و مدارا با مخالفان مذهبی را نمی توان عنوان رویكردی مقطعی، اضطراری و ثانوی معرفی كرد، بلكه همان گونه كه در جای خود ثابت خواهد شد آن را باید اصلی كلی و قاعده ای فقهی دایمی یاد نمود. علاوه بر این كه تاكید برخی از دانشمندان اهل سنت بر تصویب در عقاید كلامی و یا معذور دانستن تمام مخالفان عقیدتی و مذهبی نیز خود نشان دهنده اهتمام آن ها به نوعی همكاری و اخوت دینی می باشد كه در ضمن بخش اول این كتاب به آن پرداخته است.
نویسنده در پیش گفتار همچنین به اهمیت بررسی فقهی موضوع مدارای بین مذاهب پرداخته و آورده است: مدارای بین مذاهب اسلامی از جمله موضوعات مهمی است كه در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و علمی- فقهی به بررسی و موشكافی آن نیاز مبرمی احساس می شود.
روشن نبودن دامنه فراگیری حقوق اسلامی نسبت به پبروان مذاهب مخالف اسلامی، پیروان هر مذهب را دچار سردرگمی و تناقض كرده است، زیرا از یك سو آنان خود را ملزم به دلبستگی و وابستگی تام به اصول مذهب متبوع خویش می دانند و از سوی دیگر رعایت حقوق مسلمانان را از تكالیف مسلم و مهم در حوزه فقه اسلامی یافته اند، اما نه مفهوم و محدوده دلبستگی به اصول مذهب برای آنان روشن شده و نه جایگاه مذاهب اسلامی و حقوق آن ها از دیدگاه مذهبشان. آنان در برخوردهای مسالمت آمیز با پیروان مذهب های مخالف، ترس از گسسته شدن علقه های مذهبیشان دارند و در رفتارهای خشن با آنان واهمه پایمال شدن حقوق برادران مسلمان را و در این كشاكش است كه تعصب ها با تشدید علقه های مذهبی، فرهنگ خشونت را در روح و جان مردم در جوامع اسلامی تثبیت می كند.
از طرف دیگر مبهم گذاشتن موضوع مدارا از سوی فقهای اسلامی و عدم بررسی كامل آن از دیدگاه قرآن و سنت و سیره، باعث شده كه فعالیت پیروان مذاهب مختلف در جهت زمینه سازی برای گسترش اسلام، كم رنگ شده و جای خود را به زمینه سازی برای جذب پیروان سایر مذاهب دهد یا به سخن دیگر دین را از جایگاه ارزشی خود پایین آورده و مذهب را بیش از آنچه باید، بالا برده اند. علاوه بر این كه با عدم رعایت حقوق پیروان مذاهب نسبت به یكدیگر اهداف كلی جامعه اسلامی از دید پیروان مذاهب اسلامی تقدس خود را از دست داده و به اهداف جزیی تر جوامع مذهبی اسلامی تبدیل می شوند، بدیهی است كه چنین تغییری با مصالح دین مبین اسلام سازگار نیست.
از بعد علمی و فقهی نیز موضوعی كه دارای اهمیت فرهنگی و اجتماعی است و شعاع های كاربردی گسترده ای دارد، باید بیش از سایر موضوعات فقهی بحث و بررسی شود این در حالی است كه فقهای اسلامی یا اصلاً به این موضوع به طور مستقل نپرداخته اند و یا سعی كرده اند آن را در موضوعاتی مانند: ارتداد و كفر و یا ایمان مندرج كرده و مباحث مربوط به آنان را در خصوص این موضوع نیز تكرار كنند، در حالی كه این موضوع در فقه اسلامی دارای هویت علمی مستقلی است و مبانی خاص خود را دارد. نقایص موجود در مباحث فقهی درباره مدارا را در دو جهت عمده می توان دسته بندی كرد:
۱) تبیین رابطه مدارای بین مذاهب با حقوق غیر مسلمانان و احكام ارتداد و كفر و نیز تاثیر مباحث جاری در آن و نتایج حاصل از آن در تغییرات حكمی و موضوعی سایر مسایل موجود در ابواب مختلف فقهی.
۲) تبیین فقهی این موضوع از دیدگاه قرآن، سنت و سیره به طور مستقل و جداگانه. نظر به اهمیت بحث باید بخش مستقلی را به مباحث قرآنی و سپس بخش دیگری را به مباحث سنن نبوی(س) اختصاص داد و سپس به بررسی سیره خلفا و ائمه شیعه(ع) و صحابه و ائمه مذاهب اربعه پرداخت، زیرا شناخت صحیح از رفتار این بزرگان مانع اظهارنظرهای نادرست در این زمینه خواهد شد.
برای رسیدن به هدف فوق باید به سوال های زیر پاسخ داد:
▪ آیا در قرآن از اختلافات مذهبی و اخلاق مداراتی سخنی به میان آمده است؟
▪ چه شواهدی در سنت نبوی(ع) بر اخلاق مداراتی در اختلافات مذهبی می توان یافت؟
▪ سیره خلفای صدر اسلام در برخورد با اختلافات عقیدتی مسلمانان چگونه بوده است؟
▪ سیره ائمه شیعه(ع) در برخورد با پیشوایان مذاهب و پیروان آن ها چگونه بوده است؟
▪ دیدگاه فقهای مذاهب اسلامی در سده های گذشته، موید چه نظریه ای درباره این اصل كلی است؟
مسلماً در كنار هدف كلی و اساسی مورد نظر باید اهداف جزیی تری را نیز دنبال كرد:
الف) احكام فقهی مسالمت جویانه در حق مخالفان مذهبی، احكام ثانوی و یا اضطراری نیستند؛
ب) احكام فقهی مذكور در حق آن ها ثابت است، زیرا آنان هم كیشان واقعی هستند، نه این كه صرفاً به صورت ظاهری محكوم به اسلام باشند؛
ج) اصل كلی مدارا در تمام ابواب فقهی، احكام مربوط به موضوع روابط با پیروان مذاهب مخالف اسلامی را تحت تاثیر قرار می دهد و محدود به ابواب خاصی نیست و اگر هم استثنائات جزیی و معینی دارد، باید به طور دقیق معین شود.
د) بین حقوق اسلامی ثابت شده برای مسلمانان در حق یكدیگر و حقوق ایمانی ثابت شده برای برادران هم مذهب، تساوی و همسانی برقرار نیست، بلكه حقوق برادران ایمانی یك گام بیشتر و فراتر از حقوق برادران اسلامی است، ولی این به معنای نادیده گرفتن حقوق اسلامی و نیز خشونت با مخالفان مذهبی نیست.
این اثر توسط موسسه بوستان كتاب قم با جلد گالینگور ۶۴۵ صفحه و به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشكده فقه و حقوق به زیور طبع مزین گشته است. در هفته وحدت برای اهل تحقیق و مطالعه این اثر بسیار مناسب است و پاسخگوی بسیاری از سوالات می تواند باشد.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید