جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

نصرالله مبادا از کوره به در شوی!


نصرالله مبادا از کوره به در شوی!
آن زمان كه امام حسین (ع) در سال ۶۱ قمری ندای «هل من ناصر ینصرنی» را فریاد زد، نه برای این‌كه در محشر كربلا منتظر یاری كسی باشد، چه این‌كه خوب می‌دانست كسی دیگر از مردان بنی‌هاشم باقی نمانده است و امیدی هم به توبه و بازگشت كسی از لشگر دشمن نداشت.
او این دعوت را برای امت‌های بعد، برای اقتدا به سیره و روشی كه تمام انسانیت انسان را در بر داشت و نه فقط برای مسمانان یا شیعیان، با تقاضای «كونوا احرارا فی دنیاكم» برای همه ـزادمرادان جهان، فریاد زد.
آیا كسی هست همچون او، خون به جگر شود و چون بابای مظلومش، خار در چشم و استخوان در گلو، ذره‌ای از انسانیت عدول نكند‌؟ حتی اگر بدترین و زشت‌ترین كنایه‌ها را بر او بر منبر وكوچه و بازار فریاد بزنند و نسبت دهند.
خواست بگوید تا آخرین لحظه و دم، دشمنم را به صلاح و فلاح دعوت می‌كنم و نه با شمشیر و خشونت، كه با قول احسن، آن‌گونه كه حتی در شب نبرد نا برابر با دشمن، نشست و گفت و شنید و مهلت داد تا شاید از آنها ـ ولو یك نفر ـ به راه راست و مرام انسانیت، هدایت شود.
وقتی دشمن، آب را سه شبانه‌روز بر حریم و حرم او بست، می‌توانست با قدرت الهیِ امامتش، همه سرزمین كربلا را از آب سیراب كند و فرزندان خردسال او نیز سیراب شوند، چه كه او كمتر از «ساره»، همسر ابراهیم، نبود.
اما با این حال با صبر و مقاومتی مظلومانه، ایستاد تا به همه دنیا ثابت كند كه آنچه او از طرف خدایش مأمور به انجام آن است، زمین تا آسمـان با آنچه سیره دشمن مقابل است، فاصله دارد.
و اینك تو ای نصرالله! كه سیادت جدت امام حسین(ع) را بر نام و مرام خود یدك داری، آری تو! باید «هل من ناصر ینصرنی» او را با همان سیره و روشی كه او می‌خواست، امروزه در عمل پاسخ دهی!
مبادا از كوره صبر به در شوی و آنچه را مولای تو در مدارا و لطف به دشمن ـ تا پیش از اتمام حجت ـ از تو خواسته است، فراموش كنی!
نصرالله! تو می‌توانی به یك اشاره، صدها هزار، سرباز جان بر كف خود را ـ كه فقط من و تو می‌دانیم واژه «شهادت» را به چه صبری به لجام كشیده‌اند و نه تنها از كشته شدن نمی‌هراسند، بلكه در آرزوی آن خواب و قرار ندارند ـ به خیابان‌ها بریزی و آنچنان پوزه آمریكا‌ و اسرائیل‌ و سرسپردگانشان را بر خاك بمالی كه برای همیشه، كوس رسواییشان در همه تاریخ به صدا درآید، اما تو صبر كن و بگذار حجت بر همه تمام شود.
نصرالله! تو اینك از خودت نیستی؛ تو! اینك پرچمدار مظلومیت میلیون‌ها مسلمان عاشقی هستی كه به خاطر حماقت و جهالت عده‌ای مسلمان‌نما كه دست‌پرورده واقعی شیطان بزرگند، به تروریست و خونریـزی متهم می‌شوند و خانه و كاشانه‌شان را در بلاد مدعی دمكراسی، مورد حمله قرار می‌دهند و از حقوق اولیه‌شان محروم می‌شوند و با حقد و كینه‌ای كه از اسلام واقعی در دل دارند و هراسی كه از گرایش مردم به آن دارند، می‌خواهند همه اسلام را در آن عده خلاصه كنند و چهره‌ای زشت به جهانیان معرفی كنند.
تو اینك نماد خونخواهی مظلومانی هستی كه كاسه صبرشان لبریز شده و چون چاره‌ای نداشتند و دنیا را برای آنها به جهنمی از شكنجه‌های روحی و جسمی تبدیل كردند، خود را با بمب و نارنجك در قلب سربازان كثیف‌ترین مخلوقات زمین منفجر می‌كنند تا به جهانیان شدت سختی خود را به اثبات برسانند؛ گرچه بوق‌های استكباری با صدها حیله و تزویر، اینـان را نیز با همان دسته اول متعصب نادان و دست‌پرورده آمریكا‌ در یك ردیف قرار می‌دهند.
نصرالله! باید با صبر و نرمش خود ثابت كنی كه فرهنگ اسلام واقعی ـ كه شیعه آینه تمام‌نمای آن است ـ چیزی جز آن است كه امروزه مدعیان دروغین حقوق بشر به او نسبت می‌دهند.
مبادا روشی كه در جنگ ۳۳ روزه با دشمن تا بن دندان مسلحت در پیش گرفتی، فراموشت شود و امروز با عده‌ای فریب‌خورده در قلب میهن مظلومت روشی متفاوت در پیش گیری! شاید جهاد اكبر تو تازه آغاز شده است.
تو باید ثابت كنی كه پیرو آن امامی هستی كه گفت: «خون بر شمشیر پیروز است»؛ گرچه یزیدیان این زمان نیز این جمله را بارها از شنیده‌اند و باز هم می‌گویند كه پیروان آن امام، تشنه خون هستند!
حسین (ع) فرمود: فیاسیوف خذینی» یعنی با خون من كه شمشیرها یزیدیان آن را در می‌یابند، درخت اسلام و آزادگی بارور می‌شود، اما هر گز مدعیان دروغین حقوق بشر از خود سؤال نمی‌كنند كه این خونی كه امام حسین و پیروانش گفته‌‌اند، آیا جز به دست یزیدیان بر زمین می‌ریزد و آن شمشیری كه از نیام كشیده می‌شود، دیروز و امروز در دست كه بود و هست؟
تو پیرو آن كسی هستی كه در نمازهای جمعه همراه گرفتن اسلحه را نیكو دانست و اینك پیروان یزید، این عمل را نوعی خشونت و كاری تروریستی قلمداد می‌كنند؛ اما هیچ‌گاه نمی‌پرسند و اجازه نمی‌دهند پرسیده شود كه در حكومت اسلامی ایران ـ كه امروز بارزترین مصداق حكومت انقلابی امام حسین(ع) است و بیش از ربع قرن از عمر آن می‌گذرد ـ چند بار از اسلحه برای حمله به دیگران استفاده شده است و آیا وقتی گرگ‌های در لباس میشی همچون اینان وجود دارند، ما حق نداریم دست‌كم در ظاهر برای ترساندن آنها، اسلحه را به رخشان بكشیم؟
و باز كسی نمی‌پرسد و اجازه پرسیدن به بشریت را نمی‌دهند كه در این چند سال، چه دایه‌های دلسوزتر از مادری كه ده‌ها جنگ بزرگ و كوچك و كودتاهای خونین را در جهان به راه نیانداخته و یا رهبری نكردند! گرچه ظاهری اتوكشیده و ادكلن‌زده و شیك دارند، اما در پشت پرده تزویر و فریبشان، زرادخانه‌های اتمی را برای نابودی بشر، روز به روز توسعه می‌دهند و در برابر دوربین‌های تلویزیون، در دست خود گل و شیرینی و اسباب‌بازی و... برای فریب بزرگ و كوچك به نمایش می‌گذارند.
نصرالله! مبادا از كوره در بروی و به سلاح متوسل شوی؛ كه همه آرزوی اینان در دل، همین است.
نصرالله! بدان، تو، متعلق به این عصر و این نسل نیستی؛ تو متعلق به آینده اسلام و همه آزادیخواهان جهانی؛ باید جهانیان و مردم مظلوم دنیا كه زیر بمباران دیوانه‌كننده تبلیغاتی بوق‌ها و یوغ‌های غرب در حال غرق شدن هستند، ببینند كه این اسلام واقعی با آن اسلام آمریكایی كه خودشان ساخته و پرداخته‌اند و آن را به عنوان اسلام اصیل، مورد حمله رسانه بی‌رحم و ناجوانمردشان قرار داده‌اند، زمین تا آسمان فاصله دارد.
نصرالله! وقتی درست در بحبوحه آتش‌افروزی‌های اسرائیل‌ و آمریكا‌ در خاورمیانه، آقای پاپ كه داعیه طلایه‌داری دین مسیح(علیه‌السلام) را دارد، پیامبر اعظم(ص) را به خشونت متهم می‌كند، البته باید شك نكنی كه همه با هم دست به دست هم داده‌اند تا دیگر بار، خشونت را از حساس‌ترین خاكریز مقاومت اسلام بلكه انسانیت انسان، یعنی لبنان، به نظاره بنشنینند و سندی بر ادعای خود رو كنند.
حالا كه گفتی برخی از دولتیان كنونی، از آمریكا‌ و اسرائیل‌ برای حمله به كشور عزیز و مظلوم تو دعوت كرده‌اند، انسان می‌تواند شك كند كه شاید آقای پاپ نیز آن سخنان را در راستای به تصویر كشیدن چهره‌ای خشن در عمل از اسلام گفته است و شاید او به این انتظار بوده است تا تو در لبنان، حمام خون راه بیندازی؛ اما می‌دانم كه همه آزادمردان كه از مشی و مرام شیعه خبر دارند، به او و هم‌پیمانانش خواهند فهماند كه «زهی خیال باطل»!
نصرالله! وقتی آن حرفهای آتشین اما مظلومانه را در صفحه تلویزیون از تو شنیدم، بی‌اختیار اشك ریختم! یادم آمد كه در سال ۶۰ قمری نیز عده‌ای از مولا و جد تو؛ امام حسین(ع) دعوت كردند و بعد با او بیعت شكستند و با او آنچنان كردند كه همه می‌دانند ... اما فراموش نكن كه آنان خود از حسین(ع) دعوت كردند و او را به مسلخ كشیدند، اما اینك در كشور تو، عده‌ای نادان، دست‌كم از بیگانكان دعوت كرده‌اند، پس تو می‌توانی با اقتدای به جدت، صبر را تا آخرین دم پیشه خود سازی.
سید جان! وقتی در احادیث شیعه می‌خواندم كه بسیاری از سربازان آن حضرت پس از ظهور، از همین غیرهم‌كیشان تو یعنی مسیحی و... هستند، كمی تعجب می‌كردم؛ اما وقتی دیدم در میدان شهدای لبنان چگونه همین برادران مسیحی، پرچم‌های لبنان را در دست دارند و علیه زور و تزویر شعار می‌دهند و از تو و مرام تو به نیكی یاد می‌كنند، دلم و ایمانم محكم‌تر شد و هم دانستم كه ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین(ع) و هم ندای «كونوا احرارا فی دنیاكم» در حال محقق شدن است؛ حریت و آزادگی كه نه تنها برای پیروان ابوسفیان كه برای همه آزادگان جهان، صلا زده شد.
تو نیز بدان و خوب می‌دانی كه بسیاری از یاران امام موعود السرورت را همینان تشكیل می‌دهند. پس با دلی محكم و صبری علوی و شجاعتی حسینی صبر را پیشه كن و بدان پیروزی نهایی، از آن مرام و روش توست كه آیندگانی نه چندان دیر و دور، آن را به خوبی خواهند فهمید و بر تو آفرین خواهند گفت.
پس نصرالله! از كوره در مرو!


همچنین مشاهده کنید